بخشی از کتاب دنیای آتش و یخ

سلام دوستان همه ی ما خبر داریم که مارتین جدای از کتاب نغمه آتش و یخ  روی کتاب‌های دیگری از این مجموعه هم کار میکند مانند دانک و اگ و پرنسس و ملکه. حال مارتین قطعه‌ای از کتاب دنیای آتش و یخ خود را در سایت رسمی خودش منتشر کرده است. فصلی که به ابتدای تاریخ ۳۰۰ ساله وستروس جدید اشاره دارد. به نبرد فاتح بزرگ و جنگ‌های سه ساله‌ای که کل وستروس را تغییر داد. بله درست است، اگان فاتح و خواهرانش. داستان این چند برگ از تبعید شدن یک خاندان از ولریا آغاز می شود. خاندانی دون پایه و بی‌اهمیت در ولریا که همه چیزش را از دست داده است. درست است، تارگرین‌ها به هیچ وجه مهم نبودند و با تعداد محدودی اژدها به جزیره‌ای نقل مکان میکنند. بعد نابودی ولیریا هست و باقی ماندن یکی از ضعیف‌ترین خاندان‌های ولریایی به عنوان تنها میراث ولریا. داستان بعد از آن به معرفی خاندان و لرد‌های تارگرینی می‌پردازد تا اینکه به اگان میرسد. داستانی زیبا، پرهیجان، و به شدت اعتیادآور از جنگ‌های چندین ساله‌ی وستروس. نبرد لرد‌ها و پادشاه‌های هر منطقه. به نظر همه چیز در حالت عادی جلو می‌رود و کسی هم با خاندانی کوچک با سه اژدها کاری ندارد. اما چگونه است که اگان دست به فتح میزند؟ شعله‌ی این نبرد سه ساله‌ و یک‌طرفه را چه کسی روشن کرد؟ تمام اینها در این صفحه‌ها گفته میشود و به طور جالبی مارتین طوری پایان این چند صفحه را تنظیم کرده که شما بعد از خواندن سریع می‌خواهید ادامه را بخوانید! شما را دعوت به بخشی از این متن میکنم که ممکن است به رفتن شما بیشتر کمک کند(نمونه کتاب دنیای آتش و یخ): «در روز هفتم، ابری از کلاغ‌ها از برج‌های دراگون‌استون بیرون زد تا کلمات لرد اگان را به هفت پادشاهی وستروس برساند. آنها به هفت پادشاهی پرواز کردند، به سیتادل در اولدتاون، به همه‌ی لردها چه کوچک و چه بزرگ، همه یک پیغام یکسان همراه داشتند: از این روز به بعد، فقط یک پادشاه در وستروس وجود خواهد داشت. کسانی که در مقابل اگان از خاندان تارگرین زانو بزنند سرزمین و عنوانشان را می توانند نگه دارند. کسانی که بر علیه‌اش شمشیر بکشند به زیر کشیده، تحقیر، و نابود خواهند شد.»