مقالات اختصاصی

دیوار برندون و همزادهای واقعی آن!

مطلب زیر توسط امیر عزیز، یکی از کاربران سایت نوشته و برای ما ارسال شده. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید و راهش رو ادامه بدید و شهامت بیشتری برای نوشتن از خودتون نشون بدید!

مدتها بود که دوست داشتم مقاله ای در مورد کتاب نغمه بنویسم. در ابتدا سعی کردم نوشته ای در مورد سیاست در جهان نغمه بنویسم که به نظر من بزرگترین امتیاز دنیای مارتین نسبت به کتاب های دیگر هست، اما با دیدن قسمت نهم فصل چهار سریال تصمیم گرفتم که در مورد دیوار مطلب بنویسم؛ مطلبی که مدتها ذهن من رو درگیر خودش کرده بود.

این اولین باری هست که من مطلبی به این شکل مینویسم. پیشاپیش به خاطر تمام کاستی ها و ضعف های اون از شما دوستان عذرخواهی میکنم.

۱- دیوار

دیوار برندون در حدود ۸۰۰۰ هزار سال قبل از اتفاقات کتاب نغمه به طول ۳۰۰ مایل و ارتفاع ۷۰۰ فوت توسط برندون معمار پس از شب طولانی به کمک غول ها و فرزندان ساخته شده است این دیوار عظیم تنها سد میان دنیای وستروس و آدرها است سدی ساخته شده از یخ که با داشتن جادویی کهن در درون خود از ورود موجودات جادویی همچون آدر ها جلوگیری میکند و البته برای هزاران سال از ورود مردم وحشی ساکن شمال وستروس به دنیای متمدن هفت پادشاهی نیز جلوگیری کرده است.

اما دیوار مارتین چهار خواهر نیز در دنیای واقعی دارد در این مقاله به این چهار دیوار تاریخی و معروف اشاره خواهیم کرد.

دیوار برندون معمار

  ۱- دیوار بزرگ چین

بزرگترین و طولانی ترین سازه تدافعی نظامی از لحاظ مدت زمان ساخت در جهان است . طول دیوار ۷۰۰۰ کیلومتر است که در شمال کشور چین وجود دارد ساخت دیوار از سال ۲۲۱ پیش از میلاد آغاز و تا اواسط قرن هفدهم میلادی ادامه داشته است. تمام حکمرانان و پادشاهان تاریخ چین برای جلوگیری از یورش مغول ها به سرزمین تحت فرمان خود به ساخت و نگهداری دیوار همت گماشتند اما در طول تاریخ بارها بخشهایی از دیوار فروریخت و سرزمین کهن چین مورد تاخت و تاز اقوام مغول قرار گرفت.

دیواری که اکنون قابل مشاهده است متعلق به سلسله مینگ (۱۳۴۸-۱۶۴۴ میلادی) میباشد که در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.

دیوار چین معمولاً با آجرهای بزرگ و سنگ مستطیل شکل ساخته شده و در وسط آن خاک و خرده سنگ ریخته شده و ارتفاع آن ۱۰ متر است و پهنای دیوار برای عبور چهار اسب کافی است و در یک ردیف عرض آن ۴-۵ متر است تا در زمان انتقال غلات و سلاحها مشکلی ایجاد نشود.

دیوار چین

 ۲- دیوار گرگان

دیوار بزرگ گرگان یا دیوار سرخ که در متون قدیمی با نام مار سرخ نیز نامیده‌ شده ‌است . دیواری تاریخی است که از کنار دریای مازندران در ناحیه گمیشان آغاز شده و تا کوههای گیلداغ در شمال کلاله امتداد یافته است. امروزه تقریبا تمام دیوار از بین رفته است مگر بخشهایی که در طول زمان در زیر خاک مدفون شده است . دیوار گرگان پس از دیوار چین بزرگترین دیوار دفاعی جهان است. طول دیوار ۲۰۰ کیلومتر است .

دیوار گرگان دیوار سرخ

بیشتر مورخان ساخت دیوار رو به انوشیروان ساسانی نسبت میدهند اما گردیزی در زین الاخبار آن رو به یزگرد اول و پایان ساختش رو به انوشیروان نسبت میدهد گفته های دیگری هم  در مورد سازنده این دیوار نقل شده است. پادشاهان ساسانی که با امپراطوری روم شرقی جنگ های مداومی داشتند از سوی شمال نیز با تهدید قوم هون و دیگر اقوام شمالی روبرو بودند  بنابراین دیوار می‌توانست محل رخنه این اقوام را به داخل ایران در فواصل کوهستان‌های قفقاز و خط ساحلی مازندران ببندد.

در مورد جنس این دیوار گفته های متفاوتی نقل شده است بلاذری جنس اون رو از سنگ و سرب ، ابن فقیه از آجر و آهک ، فردوسی از سنگ و گچ ، ثعالبی از مرمر (بخشی از اون) و نجیب بکران از خشت پخته میداند. بررسی‌های گروه باستان شناسان ایرانی و باستان شناسان دانشگاه‌های ادینبورگ و دورهام، نشان می‌دهد در ساخت این دیوار عظیم ده‌ها میلیون قالب آجر به کار رفته‌است آنان شواهدی از تعداد زیادی کوره و کارگاه ساخت آجر در طول دیوار و در فواصل نزدیک به آن یافته‌اند که نشان دهنده کارگاه صنعتی بسیار بزرگ برای احداث این دیوار بوده است .

طبق برآوردها۳۰ هزار سرباز می‌توانستند در طول دیوار مستقر شوند.

 دیوار گرگان دیوار سرخ

۳- دیوار هادریان

          دیواری که توسط هادریان امپراطور روم در قرن دوم میلادی در شمال انگلستان امروزی ساخته شد تا مرزهای امپراطوری را در مقابل حملات قبایل سلتی محافظت کند . طول دیوار ۱۲۰ کیلومتر بوده و از رودخانه تاین در شرق انگلیس تا خور سالوی در غرب این کشور امتداد داشته است.

دیوار هادریان با توجه به مصالحی که برای ساخت آن در دسترس بوده در قسمت شرقی رودخانه که از سنگ استفاده شده دارای ۳ متر پهنا و ارتفاعی بین ۵ تا ۶ متر بوده و در قسمت غربی رودخانه که از کلوخ برای بنای آن استفاده شده ۶ متر پهنا و ۳٫۵ متر ارتفاع داشته است همچنین در طول دیوار، قلعه‌هایی کوچک با دو برج وجود داشته که برای نگهبانی و علامت دادن استفاده می‌شده است. امروزه نیز هنوز بخش‌هایی از این دیوار برجای مانده و در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.

بنا به گفته جورج مارتین نویسنده کتاب نغمه دیوار هادریان الهام بخش او برای وجود دیوار در دنیای وستروس بوده است.

دیوار هادریان

۴- دیوار و یا سد ذوالقرنین

        ذوالقرنین به معنی صاحب دو شاخ یکی از شخصیتهای عهد عتیق و قرآن کریم است. بر اساس کتاب دانیال نبی این پیامبر در عالم خواب یک قوچ با دو شاخ بلند میبیند که یکی از آنها بلندتر از دیگری است قوچ به سمت غرب ، شمال و جنوب حمله میکرد و هیچکس توان مقابله با او نداشت و به این صورت قوچ بزرگتر میشد. جبرئیل بر او نازل شد و خواب رو اینطور تعبیر کرد که این قوچ یکی از پادشاهان ماد وپارس است . یهود از این خواب چنین برداشت کردند که به زودی پادشاهی از ماد و پارس ظهور خواهد کرد و با مغلوب کردن بابل قوم یهود را از اسارت نجات خواهد داد. چیزی نگذشت که کوروش بزرگ با متحد کردن ماد و پارس و شکست  بابل بزرگترین شهر زمان خود دودمان هخامنشی را تشکیل داد و با بزرگواری قوم یهود را آزاد کرد.

بنا به شآن نزول آیات قرآن کریم  یهودیان با سوال در مورد ذوالقرنین سعی در امتحان پیامبر اسلام مینمایند و آیات ۸۳ تا ۹۸ سوره کهف در مورد وی نازل میشود . براساس این آیات ذوالقرنین پادشاهی دادگر و خداپرست بود که به سوی غرب لشکر کشید و سپس به شرق لشکرکشی نمود و پس از آن به میان دو کوه رسید که مردم آنجا از او خواستند برای جلوگیری از فساد و حملات یاجوج و ماجوج با گرفتن خراج سدی در میان دو کوه بسازد او با رد گرفتن خراج با کمک مردم سدی از آهن و مس در میان دو کوه بنا کرد.

امروزه بسیاری از محققین اسلامی همچون ابوالکلام آزاد ،علامه طباطبایی ، دکتر عبدالمنعم النمر ، سلطان حسین ، دکترعلی شریعتی و بسیاری دیگر بنا به شواهد تاریخی به منطبق بودن شخصیت ذوالقرنین با کوروش پادشاه هخامنشی گواهی داده اند.

امروزه بقایایی از یک سد که در ساخت آن از آهن نیز استفاده شده در منطقه قفقاز یافت گشته که به باور بسیاری از محققان همان سد معروف ذوالقرنین است. تا پیش از به قدرت رسیدن کوروش بزرگ و شکل گیری یک حکومت واحد منطقه خاورمیانه همواره محل جنگ های پی در پی ،غارت و تجاوز بود  مردم قفقاز نیز همواره توسط اقوام وحشی ساکن شمال دریای مازندران مورد هجوم قرار میگرفته اند اما با ساخته شدن این دیوار دفاعی در دره داریال مردم این ناحیه توانستند برای سالیان دراز در امنیت به سر ببرند. کتب ارمنی از زمان قدیم این سد را به نام (بهاک گورایی) به معنی (دربند کوروش) نام برده اند.

دیوار ذوالقرنین

  داستان ذوالقرنین و سد آهنین او در طول زمان به نشانه ها و علائم آخرالزمانی آمیخته گشت. بر اساس برخی از منابع مذهبی و آخرالزمانی در ادیان ابراهیمی یاجوج و ماجوج را به دو قوم و یا دو شخص ماورایی که با فرو ریختن سد آهنین در زمین پراکنده شده و شروع به فساد میکنند تشبیه کرده اند. در همین منابع فرو ریختن سد ذوالقرنین از علائم و نشانه های آخرالزمان است.

با اینکه نویسنده کتاب نغمه اعلام کرده است که دیوار هادریان الهام بخش او برای ساخت دیوار برندون بوده است اما شباهت این دیوار با سد ذوالقرنین غیرقابل انکار است. برای ساخت سه دیوار چین ، هادریان و گرگان از مصالح معمولی چون سنگ ، خشت و آجر استفاده شده است. اما استفاده از مصالحی مثل آهن و مس برای ساخت یک سد همانقدر عجیب است که ساختن دیوار برندون از یخ . دومین شباهت این دو جلوگیری آنها از موجوداتی ماورایی و ناشناخته است دیوار از ورود آدرها جلوگیری میکند و سد بر اساس منابع مذهبی مانع ورود یاجوج و ماجوج است.

اما شاید اصلی ترین دلیل شباهت این دو استحکام دفاعی ارتباط این دو با پایان جهان است دیوار تنها مانع میان بودن و نبودن مردم سرزمین وستروس است با نبودن دیوار در شرایط حاضر جهان نغمه از یک نوزاد هم بی دفاعتر است و همینطور که گفته شد در نشانه های آخرالزمانی شکسته شدن سد نشانه ای از وقوع فساد و هرج ومرج در آخرالزمان میباشد.

شما چه تفاوتها و شباهتهایی میان دیوار و این چهار همزاد او میبینید؟ چه سرنوشتی برای دیوار پیشبینی میکنید؟

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=3646

درباره نویسنده

م.م.استارک

مدیر و مؤسس سایت و سرپرست گروه ترجمه

۳۴ دیدگاه

  • فوق العاده بود این مقاله. من در مورد دیوار کوروش میدونستم اما نه در این حد جزییاتش خوب بود.
    طبق معمول توو تمام موضوعات تاریخی یه رد پایی از ایران هست دیگه
    :good: :cheer:

      نقل قول

  • عالی.ولی خودمونیما فک کن دیوار چین از یخ بود!مشکل گرمایش جهانی حل میشد!البته اگه اینهمه آب میشد…

      نقل قول

  • من خیلی کم نظر میزارم (شایدم تا حالا نداشتم اینحا !!)
    اما مقاله انصافا خوب بود و اگه نمیگفتم نامردی بود .
    امید وارم ادامه بدین

      نقل قول

  • مقالتون حرف نداشت. اینکارو ادامه بدید. کاشکی قسمت دیوار کوروش تفصیل بیشتری داشت خیلی جالب بود.

      نقل قول

  • عالی بود! اصلا اطلاعی از دیوار گرگان نداشتم!
    منتظر باقی مقاله های خوبتون هستم!

      نقل قول

  • دوست عزیز امیر مقاله یه جالبی بود اما خیلی حیف که دیوار گرگان مثل ما بقی اثار تاریخی سرنوشت شون نابودیه به خاطر عدم رسیگی تنها کاری که برای دیوار گرگان انحام شدن گذاشتن یه تابلو بود که دیوار اینجاست.امیدوارم مقاله های بیشتری ازت ببینم.

      نقل قول

  • دوست عزیز ایول داری.
    ولی بنظر من این شباهت یه اتفاقه تاخود خواسته باشه. کاش دیوار گزگان و سد هم پا برجا بود ولی سرنوشت هر دیوار ریزشه اینو مطمئن باشین که دیوار کتابم فرو میریزه

      نقل قول

  • فوق العاده بود، منتظر مقاله های بعدیتون هستیم
    منم متاسفانه در مورد دیوار گرگان چیزی نمیدونستم، واقعا جای خجالت داره

      نقل قول

  • بخش مربوط به دیوار شمال ایران(گرگان) در تاریخ ایران باستان پیرنیا و پرفسور گیرشمن نیز موجود است.دوستان اگر خواستند میتوانند بهش مراجعه کنند.
    ازین دوست عزیز به سبب این متن جالب و دیالوگ برانگیز تشکر می کنم.
    اما متاسفانه بخش مربوط به دیوار ذوالقرنین هیچ گونه سندیت تاریخی ندارد و کاملا با اساطیر دینی و رگه هایی از پان ایرانیسم رایج این روزها آمیخته شده.
    و بزور آن (آنی که در واقع هیچ حضوری ندارد!) را شبیه تر به دیوار نغمه دانستن کمی مغلطه و جهت گیری غیر عقلانی درش مشهوده.
    ای کاش که مقاله جالب و آموزنده تان را بدون اضافه کردن این بخش احساسی و غیر علمی به پایان می بردید.
    نکته مثبت این سایت – که بخاطرش از موسس و گردانندگانش تشکر می کنم – در نظر من این است که مراجعانش رو (که طبق نظر سنجی خود سایت اکثرا نوجوان اند) به مطالعه ترغیب کرده (البته در این مورد باید از مارتین نیز تشکر کنیم اما نقش سایت و ترجمه اش بسیار پررنگ است) . و مهمتر از آن مطالعه و خواندن مطالب مرتبط به دنیای مارتین رو در اونها به یک عطش تبدیل کرده.و این با توجه به آمار مطالعه بالاخص رنگ باختن بشدت سریعش در میان این نسل ، فوق العاده و زیباست.
    به همین خاطر مطالبی که در این سایت گذاشته میشند ، با دقت توسط نوجوانان مشتاق و یا حتی بزرگسالان خوش قریحه تری که هنوز برای تخیل و زیبایی اش ارزش قائل اند ؛ خوانده میشه . و بسیار بهتر است که اگر اطلاعاتی به اشتراک گذاشته میشه دارای پشتوانه فکری و علمی مستدل تر و قابل قبولی باشه.
    ازین نظر بجز بخش آخر مقاله ، از نویسنده بسیار سپاسگذارم.
    همیشه بر این اعتقاد بودم بهترین راه حل برای جوامع بیزار از کتابی همچون ما سرمایه گذاری روی ژانرهای علمی تخیلی و فانتزی است.چیزی که در ایران به ادبیات گمازه زن مشهور شده.در این جایگاه می توان هم ارزش تخیل را شناخت و هم راه جذاب و زیبایی و مهمتر از آن عطشناکی به دنیای خلاقیت و خواندن به روی نوجوانانی گشود که شاید بعدها بهتر ازینی شوند که در این شرایط فعلی خواهند بود.

      نقل قول

  • آرمان:
    نکته مثبت این سایت – که بخاطرش از موسس و گردانندگانش تشکر می کنم – در نظر من این است که مراجعانش رو…

    قطعاً یکی از اهداف ما همینه. واقعاً در کشوری زندگی می‌کنیم که برای برخی‌ها کتاب خوندن افت داره. یه بار به یه شخصی پیشنهاد دادم که فلان کتاب رو بخون، با تعجب تو چشام نگاه کرد و گفت،‌ مگه من دخترم کتاب بخونم؟؟!! :shook: :head:
    خیلی خوشحالم که تونستیم قدمی هرچند کوچک در این زمینه برداریم.
    در مورد صحت مطالب هم باید بگم که من به نویسنده مطلب اعتماد کردم و چون خودم در این مورد اطلاعات کافی نداشتم نمیتونم اون رو رد یا تایید کنم. حتماً نویسنده مطلب میتونه از نوشته خودش دفاع کنه. در هر حال از این دقت نظر شما ممنونم :yes:

      نقل قول

  • از همه دوستانی که به من لطف داشتن و این مقاله مقبولشون افتاد تشکر میکنم واقعا فکر نمیکردم که اینطور مورد استقبال قرار بگیره و البته جا داره از مدیریت سایت به خاطر انتشار و ویراستاری مقاله تشکر ویژه داشته باشم.
    در مورد غربت دیوار گرگان که هرچه گفته بشه کمه با جرات میشه گفت که این اثر تاریخی در زمان خودش یک شاهکار مهندسی بوده که امروز مورد بی مهری تمام قرار گرفته حتی خیلی از بومیان منطقه و یا علاقه مندان به تاریخ هم از وجود این دیوار بی اطلاع هستند خوشحالم که باعث آشنایی عده با این اثر تاریخی شدم.
    جناب آرمان در جواب نظر شما باید بگم شاید عجیب باشه که خود من هم با بخش زیادی از حرفهای شما موافقم . اینکه چند سالی هست با دلیل و یا بدون دلیل هر فیلم ، کتاب و یا اتفاقی رو به مسائل ماورایی و مذهبی و یا ملی گرایانه پیوند میدن خود من رو هم آزار میده.
    اما در مورد سد ذوالقرنین باید بگم جدای از مسائل تاریخی و باستان شناسی خود افسانه ها و یا داستانهای ماورایی که در مورد سد هست و شباهت خواسته و یا نخواسته اون با دیوار برندون بود که من رو وادار به نوشتن این مقاله کرد. ترس از همین برداشت ها بود که من رو وادار کرد خیلی تیتر وار و سریع از روی مطلب بگذرم و نتیجه گیری کامل و جامعی نکنم (که مورد اعتراض دوستان هم یود) تا به دلیل نا تمام بودن کتاب نغمه دچار قصاص قبل از جنابت نشم.
    اما اینکه گفتید این سد هیچ سندیت تاریخی نداره و تنها اسطوره ای دینی ترکیب شده با پان ایرانیسم هست باید بگم کمی بی لطفی کردید عرض کردم که بقایایی از سدی مشابه در کوههای قفقاز یافت شده که بسیار شبیه به توصیفات سد ذوالقرنین است و حتما میدونید که بسیاری از افسانه و اسطوره های مذهبی و ملی بودن که برای قرنها فقط به عنوان یک داستان و تخیل در مورد اونها بحث میشد و به مرور زمان رگه هایی از واقعیت در اونها پیدا شد به عنوان مثال شهر تروا در ایلیاد و ادیسه هومر که امروز بقایای این شهر در غرب ترکیه یافت شده است . به قول معروف هر افسانه ای ریشه ای از واقعیت در خودش داره. اما بازهم تاکید میکنم که خود این افسانه و شباهت اون با داستان نغمه مورد توجه من بوده وهست. در ضمن از منابعی که در مورد دیوار گرگان ذکر کردید سپاس گذارم.

      نقل قول

  • مقاله خیلی خوب بود
    قسمت آخر یک کم از نظر تاریخی ضعف داشت ولی ادامه بده

      نقل قول

  • آرمان: اگر اطلاعاتی به اشتراک گذاشته میشه دارای پشتوانه فکری و علمی مستدل تر و قابل قبولی باشه.

    مهدی: قسمت آخر یک کم از نظر تاریخی ضعف داشت

    با تشکر از امیر عزیز به خاطر مقاله زیباشون؛ میخواستم پیرو حرف شما دوستان و همین طور توضیحات امیر در کامنت بالایی اضافه کنم که امیر اگه فقط به ذکر خصوصیات اون سد می‌پرداخت و مثلا از بیان اینکه ذوالقرنین کیست اجتناب میکرد (چون ربط خاصی هم به مقاله نداشت و فقط این شائبه رو ایجاد میکرد که ربطی به پان ایرانیسم داشته باشه) یا اگه اون قسمت که مربوط به آخر زمان در ادیان ابراهیمی بود رو فقط در حد یه نکته بهش اشاره میکرد، در نتیجه گیری نهایی ازش استفاده نمیکرد و به جاش قضاوت رو بر عهده خود خواننده میذاشت، مقاله‌ی مستندتر و جالب‌تری از آب در میومد.
    من هم قبول دارم در تاریخ فردی به اسم ذوالقرنین یا سدی منسوب به او وجود ندارد و هر چه هست با توجه به گفته منابع دینی و جمع کردن یک سری شواهد استنباط شده ولی حتی اگه بخوایم منابع دینی رو هم نادیده بگیریم نمیشه از سدی که در قفقاز وجود داره چشم پوشی کرد چون این یکی با هر اسمی که میخواین روش بزارین موجود، مستند و تاریخیه.
    برای افرادی که میخوان اطلاعات دقیق تری نسبت به این سد داشته باشن باید بگم در سرزمین قفقاز میان دریای خزر و دریای سیاه سلسله کوههایی هست که مثل یک دیوار، شمال را از جنوب جدا می کند. تنها تنگه ای که در میان این کوههای دیوار مانند وجود دارد تنگه معروف به «داریال» است و در آنجا تا حال حاضر دیوار آهنین باستانی‌ای به چشم میخورد که بسیاری بر این باورند که سد ذوالقرنین است.
    (تفسیر نمونه، جلد ۱۲،صقحه۵۵۰)
    بازم میگم کاری به شخصیت ذوالقرنین یا اسم این سد هم نداریم؛ ولی همین که این سد درش از مصالح نا متعارف مثل فلزات استفاده شده، شمال رو هم از جنوب جدا کرده، و همین طور هدفی که پشت ایجاد این سد دفاعی بوده، همه و همه تنها چیزی رو که به خاطر من میاره دیوار خودمون توی نغمه است.
    راستی نکته‌ای که دوستان مدنظر قرار ندادن اینه که بحث پیرامون سد ذوالقرنین و شخصیتش خیلی وقت پیش از کتاب نغمه وجود داشته و چیزی نیست که به خاطر وجود دیوار در نغمه سر زبونا افتاده باشه، ولی خواهی نخواهی با یک دید بی طرف به قضیه نگاه کنید، میبینید واقعا مشابه هستند.

      نقل قول

  • Ali.A:
    بازم میگم کاری به شخصیت ذوالقرنین یا اسم این سد هم نداریم؛ ولی همین که این سد درش از مصالح نا متعارف مثل فلزات استفاده شده، شمال رو هم از جنوب جدا کرده، و همین طور هدفی که پشت ایجاد این سد دفاعی بوده، همه و همه تنها چیزی رو که به خاطر من میاره دیوار خودمون توی نغمه است.
    راستی نکته‌ای که دوستان مدنظر قرار ندادن اینه که بحث پیرامون سد ذوالقرنین و شخصیتش خیلی وقت پیش از کتاب نغمه وجود داشته و چیزی نیست که به خاطر وجود دیوار در نغمه سر زبونا افتاده باشه، ولی خواهی نخواهی با یک دید بی طرف به قضیه نگاه کنید، میبینید واقعا مشابه هستند.

    جانا سخن از زبان ما میگویی :-) منظور اصلی من همین بود ولی کم تجربگی شاید باعث شد نتونم مطلب رو خوب منتقل کنم بحث من در بخش پایانی شباهت این داستان مذهبی با حکایت دیوار در کتاب نغمه بود.

      نقل قول

  • م.م.استارک: قطعاً یکی از اهداف ما همینه. واقعاً در کشوری زندگی می‌کنیم که برای برخی‌ها کتاب خوندن افت داره. یه بار به یه شخصی پیشنهاد دادم که فلان کتاب رو بخون، با تعجب تو چشام نگاه کرد و گفت،‌ مگه من دخترم کتاب بخونم؟؟!!
    خیلی خوشحالم که تونستیم قدمی هرچند کوچک در این زمینه برداریم.
    در مورد صحت مطالب هم باید بگم که من به نویسنده مطلب اعتماد کردم و چون خودم در این مورد اطلاعات کافی نداشتم نمیتونم اون رو رد یا تایید کنم. حتماً نویسنده مطلب میتونه از نوشته خودش دفاع کنه. در هر حال از این دقت نظر شما ممنونم

    سپاس از پاسخ و خوانش نظرم.

    جدا ازین خطاب به دوست نویسنده مقالمون.سپاس از یرخورد منطقیت با نظر بنده و سعی در پاسخ موجه دادن به آن.
    در مورد وجود سد در قفقاز.حتی اگر فرض کنیم که این سد با چنین مشخصاتی دقیقا وجود داره ، از نظر علم تاریخ و باستان شناسی به هیچ وجه نمی توانیم چون این سد با آن سدی که در نظر ما هست و خیلی ساده ما در پی یافتن مابه ازای تاریخی سد ذوالقرنین هستیم و با یافتن هر سدی در هر کجا آن را به او نسبت می دهیم ؛ اصلا نمی شود که این سد را به او نسبت داد.این نوعی سفسطه ی تاریخی است که در جاهای دیگر نیز توسط بسیاری از کسان بالاخص مفسران دینی از آن استفاده شده اما متاسفانه از نظر علم تاریخ و بویژه تاریخ نوین محلی از اعراب ندارد!
    اینکه چون اسطوره ها ریشه در واقعیت هایی دارند خیلی زود به این نتیجه برسیم باز هم نوعی سطحی نگری و رفع مسئولیت است .
    آفرینش و پالایش و گذار اسطوره ها روندی اعصاری و ریشه در شرایط زمانی و مکانی آن اقوام دارد و بحث و تحلیل آن بسیار ازینی که می بینید پیچیده تر و به علت دشواری های تاریخی ، سخت است.
    در این باب نیز کتب زیادی موجودند که اکنون گزینه ای که در ذهنم است “گذر از جهان اسطوره به فلسفه” که اگر اشتباه نکنم نویسنده اش ضمیطران بودند ، است و ده ها منبع دیگر که با جستجویی اندک به راحتی یافتنی اند.
    اینکه در آن دوران بجای سنگ از مصالح دیگری مانند مفرغ سودجسته بشه نیز مطلبی آن چنان عجیب نیست.خیلی ساده در هر کجا هر مصالحی که در محیط موجود بوده و آن قوم در استفاده و استخراجش صاحب تجربه و آگاهی بوده ازش استفاده شده است و می توان از ستون های دوقلوی مفرغی هند به طور مثال نام برد.ستون هایی که پس از انتقال یکی از آن ها به نیویورک پس از چندین سال آن یکی نابود شد !
    حرف بنده این بود و است که لطفا سعی کنید از چنین برداشت های شتاب زده و سفسطه آمیزی بپرهیزید و بر قسمت های علمی تر تاکید کنید و از ذکر اسطوره ای همچون دوالقرنین به عنوان فکت تاریخی بپرهیزید و اگر هم ذکر میشود به عنوان اسطوره نامش برده شود.
    همین اسطوره رو اگر به تفاسیر دینی مراجعه کنید تا قبل از سده اخیر تقریبا قریب به اتفاق مفسران اون رو اسکند مقدونی میدونستند !!! شما رو به داستان خضر و او هم ارجاع میدم.
    اما از سده ی اخیر که دانستند کورشی هم هست به او روی آوردند اون هم توسط مفسران وطنی .
    پیشتر ها توسط کسانی همچون بیرونی نیز دوالقرنین را جمشید دانسته بودند!

      نقل قول

  • قشنگ بود
    ایشالا ازین کارا بیشتر ببینیم ازت دوست عزیز
    مرسی

      نقل قول

  • مقاله زیبایی بود امیر جان…
    ممنون از زحمتت

      نقل قول

  • آرمان: جدا ازین خطاب به دوست نویسنده مقالمون.سپاس از یرخورد منطقیت با نظر بنده و سعی در پاسخ موجه دادن به آن.

    دوست عزیز من هم از شما به خاطر توجه و دقت نظرتون تشکر میکنم مخصوصا به خاطر اطلاعات مفید و منابع خوبی که معرفی کردید که مطمئنا خود من باید به اونها مراجعه کنم و امیدوارم که دوستان دیگه هم استفاده کنن.
    شاید بخش زیادی از سو تفاهم پیش آمده به خاطر اسم مقاله باشه که بنا به نظر مدیریت سایت از (دیوار برندون و همزادهای او) به (دیوار و همزادهای واقعی آن ) تغییر پیدا کرد و البته ناتوانی من در انتقال شباهت این اسطوره دینی با داستان نغمه بود. بازهم تاکید میکنم که خود این افسانه دینی در دنیای واقعی و شباهت اون با دیوار برندون منظور نظر من بوده.

      نقل قول

  • amir: بخش زیادی از سو تفاهم پیش آمده به خاطر اسم مقاله باشه که بنا به نظر مدیریت سایت از (دیوار برندون و همزادهای او) به (دیوار و همزادهای واقعی آن ) تغییر پیدا کرد

    آره فکر کنم این بخشش تقصیر منه :ssad:

      نقل قول

  • در این موارد بیشتر سعی میکنم از متن لذت ببرم.
    دنبال اسناد تاریخی هم نمیباشم.
    نقطه سر خط :winksmile:
    ادامه بده .منتظر متنت راجع به سیاست در دنیای مارتین هم هستم. :cheer:

      نقل قول

  • سلام خسته نباشید شما در متن اشاره کردید که بقایای آن در قفقاز وجود دارد ولی تا آنجایی که در قرآن آمده آن سد در روز برپایی قیامت فرو خواهد ریخت پس این سد طبق گفته قرآن آن بقایای باقی مانده نمی تواند باشد.
    مطلب دوم نویسنده کتاب نغمه درست نوشته چون دلیل ساخت دیوار توسط امپراطور هادریان هم شباهت کمی با آنچه در مورد نحوه ساخته شدن سد توسط ذوالقرنین ندارد بلکه هر دو به درخواست قومی ساخته شده است ولی چون هادریان امپراطوری بود که شهر یهودا را ویران کرد و شورش بارکوخبا را نابود کرد تورات و تقویم یهودی رو منع کرد و نام استان یهودا را از نقشه حذف کرد و یهودیان را از ورود به اورشلیم منع نمود لذا در اسناد تاریخی خیلی کم به آن پرداخته می شود. حتی با توجه به شواهد موجود هادریان نیز می تواند ذوالقرنین باشد. ولی چرا یهودی ها بیشتر روی کوروش تاکید دارند آنهم به نظرم بنده این است که کوروش نجات دهنده یهود است و هادریان از بین برنده آن . و حال آنکه یک مراسمی در استرالیا و انگلیس هر ساله در آن ناحیه جشن گرفته می شود و آن بزرگداشت یاجوج و ماجوج ( گاگ و مگاگ) است.

      نقل قول

  • مسخره ترین حرفی که در دوران زندگیم شنیدم
    مگر میشود هخامنشای که قرآن رو قبول ندارن و بهش توهین میکنن حالا از قرآن حرف بزنند
    کوروش حرامزاده ای که با محارم خود ازدواج میکرد با خواهر و مادر و دختر خود ازدواج میکرد مگر میشود نام بلند مرتبه ذولقرین را بر چنین حیوانی داد نامید :han:

      نقل قول

  • علی:
    مسخره ترین حرفی که در دوران زندگیم شنیدم
    مگر میشود هخامنشای که قرآن رو قبول ندارن و بهش توهین میکنن حالا از قرآن حرف بزنند
    کوروش حرامزاده ای که با محارم خود ازدواج میکرد با خواهر و مادر و دختر خود ازدواج میکرد مگر میشود نام بلند مرتبه ذولقرین را بر چنین حیوانی داد نامید

    اتفاقا کوروش رو معادل ذوالقرنین دونستن، ظلمه در حق کوروش.
    کوروش یک شخصیت حقیقی و تاریخی بود با کارنامه ایی درخشان در تاریخ ایران باستان، و برخلاف نظر شما هیچوقت با خواهر و مادر و دختر خودش ازدواج نکرد (بلاهت متعصبان رو ببینید: از شدت غیظ و کینه ایی که به تاریخ ایران دارند، بدون هیچ سندی، همینجور روی هوا میگن با خواهر و مادر و دخترش ازدواج میکرد. جالبه که این آقا به جای استفاده از فعل گذشته بعید (ازدواج کرده بود) از گذشته استمراری (ازدواج میکرد)، استفاده میکنه، انگار کوروش دائما در حال ازدواج با خواهر و مادر و دخترش بود. اینجوری میخواد به خیال باطل خودش، گناه کوروش رو سنگینتر نشون بده.)، ولی ذوالقرنین یک موجود موهومه که هیچ سندیت تاریخی نداره و در هیچ منبع و کتاب تاریخی اسمی از این موجود نیومده.

      نقل قول

  • سعید: اتفاقا کوروش رو معادل ذوالقرنین دونستن، ظلمه در حق کوروش.
    کوروش یک شخصیت حقیقی و تاریخی بود با کارنامه ایی درخشان در تاریخ ایران باستان، و برخلاف نظر شما هیچوقت با خواهر و مادر و دختر خودش ازدواج نکرد (بلاهت متعصبان رو ببینید: از شدت غیظ و کینه ایی که به تاریخ ایران دارند، بدون هیچ سندی، همینجور روی هوا میگن با خواهر و مادر و دخترش ازدواج میکرد. جالبه که این آقا به جای استفاده از فعل گذشته بعید (ازدواج کرده بود) از گذشته استمراری (ازدواج میکرد)، استفاده میکنه، انگار کوروش دائما در حال ازدواج با خواهر و مادر و دخترش بود. اینجوری میخواد به خیال باطل خودش، گناه کوروش رو سنگینتر نشون بده.)، ولی ذوالقرنین یک موجود موهومه که هیچ سندیت تاریخی نداره و در هیچ منبع و کتاب تاریخی اسمی از این موجود نیومده.

    یچی دیگه
    مگه زمان کوروش قران بوده کوروش بخواد بهش ایمان هم داشته باشه

    روهوا حرف زدن این آقا ازهمینجا معلومه

      نقل قول

  • King of the North: یچی دیگه
    مگه زمان کوروش قران بوده کوروش بخواد بهش ایمان هم داشته باشه

    روهوا حرف زدن این آقا ازهمینجا معلومه

    اون موقع مسیح نبوده چه برسه به قران

      نقل قول

  • علی:
    مسخره ترین حرفی که در دوران زندگیم شنیدم
    مگر میشود هخامنشای که قرآن رو قبول ندارن و بهش توهین میکنن حالا از قرآن حرف بزنند
    کوروش حرامزاده ای که با محارم خود ازدواج میکرد با خواهر و مادر و دختر خود ازدواج میکرد مگر میشود نام بلند مرتبه ذولقرین را بر چنین حیوانی داد نامید

    اهم ببخشید؟
    اولا که الان کاملا کوروشو با ذوالقرنین تطبیق دادن و خیلیا مطمئنن که خودشه
    دوم هم اینکه مگه تو زمان هخامنشیا قرآن اصلا وجود خارجی داشته که قبول داشته باشنش یا نداشته باشنش!
    هخامنشیا بت پرست و جاهل نبودن عین عربا… زرتشت توی همون دوران ظهور کرد … ایرانیا از اول خدا میپرستیدن هرکسیم میخواد راجع به اوستا سوال کنه یا ننگ به دین زرتشتیت بذاره و از چند خدایی توش بگه بیاد من خودم جوابشو میدم…
    اول لطفا مطالعه کنید بعدش هیمن طوری تاریخ یه سلسله و یه انسان به معنی واقعی کلمه انسان که درواقع پادشاه بیشتر جهان بود نظرات چرت وپرت بدید… متأسفانه اینجا میتونم بگم نظرتون اصلا محترم نیست چون با بی اطلاعی تمام گفته شده…
    در ضمن کوروش با خواهر و دختراش ازدواج میکرده؟ :|||||||||||||||||||||||||||||
    وای این دیگه خیلی چرت و پرته ترجیح میدم چیزی نگم کلا

      نقل قول

  • سعید: اتفاقا کوروش رو معادل ذوالقرنین دونستن، ظلمه در حق کوروش.
    کوروش یک شخصیت حقیقی و تاریخی بود با کارنامه ایی درخشان در تاریخ ایران باستان، و برخلاف نظر شما هیچوقت با خواهر و مادر و دختر خودش ازدواج نکرد (بلاهت متعصبان رو ببینید: از شدت غیظ و کینه ایی که به تاریخ ایران دارند، بدون هیچ سندی، همینجور روی هوا میگن با خواهر و مادر و دخترش ازدواج میکرد. جالبه که این آقا به جای استفاده از فعل گذشته بعید (ازدواج کرده بود) از گذشته استمراری (ازدواج میکرد)، استفاده میکنه، انگار کوروش دائما در حال ازدواج با خواهر و مادر و دخترش بود. اینجوری میخواد به خیال باطل خودش، گناه کوروش رو سنگینتر نشون بده.)، ولی ذوالقرنین یک موجود موهومه که هیچ سندیت تاریخی نداره و در هیچ منبع و کتاب تاریخی اسمی از این موجود نیومده.

    آقا من به شخصه خیلی از کتابای پیرنیا رو خوندم
    برای یه پروژه هم مجبور شدم کل اوستا رو بخونم که جدن تجربه ی محشری بود
    اما اینا باعث نمیشه قرآن و معجزه هاشو ندیده بگیرم
    ذوالقرنین توی قرآن اومده و با توجه به توصیفات و گفته های قرآن (که میشه گفت یه کتاب تاریخی هم هست!) ویژگی های ذوالقرنین دقیقا با کوروش مطابقت داره… فقط اسمه که متفاوته و ذوالقرنین یه جورایی معنی لغویش توصیف قیافه ی طرفه و فک کنم همه هم میدونن که قرآن چقدر چند پهلوعه ذوالقرنین که به معنای صاحب دو شاخ است کاملا ممکنه این دوتا شاخ استعاره از هرچیزی باشه!
    اما خیلی از علمای فقه اسللامی حتا تأیید کردن که کورش ذوالقرنینه

      نقل قول

  • اخیرا مطلبی درباره سقوط “شهر اریحا” در زمان “یوشع نبی” خوندم که به نظرم بی ارتباط با این دیوار نیومد.
    در “عهد عتقیق – صحیفه یوشع”، اومده که: “قوم اسرائیل برای تصرف سرزمین کنعان، از رود اردن عبور کرده و شهر اریحا را محاصره میکند.
    خدا به یوشع نبی دستور میدهد که سپاهش، شهر اریحا را محاصره کنند و به مدت شش روز تابوت عهد (تابوتی که الواح معروف به ۱۰ فرمان موسی را درون آن نگهداری میکردند) را دور دیوارها وبرج و باروی شهر اریحا بچرخانند.
    در روز هفتم و در دور هفتم چرخاندن تابوت به دور شهر، یوشع نبی دستور میدهد که در شوفار بدمند.(شوفار=شیپور،نوعی ساز بادی که در دین یهود گفته شده است که این ساز باید حتماً از شاخ یک حیوان حلال گوشت، معمولاً قوچ، ساخته شود و در برخی مراسمهای مذهبی، مثلاً اعلام پایان ماه روزه، در این ساز میدمند). در اثر دمیدن در این شیپور، دیوارهای شهر اریحا فرو میریزد و اسرائیلیان شهر را فتح میکنند.
    به نظر میاد مارتین در هنگام نوشتن در مورد” شیپور جورامون” به این افسانه قوم یهود نگاهی داشته و از این افسانه ایده گرفته باشه.

      نقل قول

  • :-) خوبه بد نیست?وایسا ببینم ?سلام نکردم?سلام خب میگفتن ?چی میگفتم ?خب فهمیدم نه نفهمبدم نه فهمیدم ‌اصلا میخواستم فقدد بگم‌ سلام ?سلام علکم?خداحافظ??

      نقل قول

  • من کلن حرف طولانی ندارم به نظرم از نظر سلیقه یی بد نیست :-، :

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: