اخبار مصاحبه‌ها

مارتین امیدوار است که نغمه یخ و آتش را در هفت کتاب به اتمام برساند

ترجمه:میستر امین_سام لطفی

این روزها همه منتظر خبرهای جدید از دنیای نغمه هستیم. در آستانه مراسم Hugos 2017 جورج آر آر مارتین پست جدیدی در وبلاگش گذاشت. در ادامه بخشی از این پست را باهم میخوانیم:

نغمه یخ و اتش از نظر من یک سریال چند قسمتی نیست…
بلکه یک داستان یکپارچه باشکوه است که در چند جلد چاپ شده است. (امیدوارم هفت جلد باشد)
در حال حاضر قرار است داستان، هفت جلدی باشد؛ اما طرح اولیه من سه جلدی بود. من داستان مینویسم، و این داستانها رشد میکنند. من با نکات حتمی کلنجار میروم و گاهی خودم را در پایان داستان گم میکنم. برنامه فعلی من هنوز هفت جلد است. اما ابتدا من مجبورم جلد ششم را به اتمام برسانم. اگر موقع نگارش جلد هفتم، دوباره از من بپرسید، ممکن است پاسخ روشن تری داشته باشم.
من یک پیرمردم، و دوران گذشته را به یاد دارم؛ زمانی که اکثر رمان های علمی تخیلی روی پای خودشان ایستاده بودند. اگر آنها به اندازه کافی محبوب بودند، دنباله های انها هم منتشر میشد؛ اما رمان دنباله دار بیشتر یک استثنا بود تا یک قانون. امروزه عکس این قضیه صادق است؛ به سختی میتوانید رمان یا داستان فانتزی یا علمی تخیلی پیدا کنید که از روی آن چند فیلم و سریال نساخته باشند.”

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=9711

درباره نویسنده

نوید لنیستر

نویسنده و مترجم مطالب سایت

۲۲ دیدگاه

  • چی شد ؟؟؟؟؟ امید وار است ؟؟؟؟؟ یعنی ممکنه تا هشت و نه هم برسه ؟؟ و هرکدام هفت سال انتظار !!! این پیرمرد آمریکایی لعنتی تا تمام خواننده های واقعیشو نکشه ول کن نیست ۲۰ سال که کتاب اول منتشر شده و میاد میگه امیدوارم :head: سریالم که کم کم داره سطحش میاد پایین بمیری از شر تو این داستانت راحت شیم بریم زندگیمونو کنیم

      نقل قول

  • مارتین به گور باباش خندیده اگه بخواد کتاب طولانی تر کنه
    قبلا هم بهتون گفته بودم این پیرمرد عوضی اینهمه سال مخ هممون کار گرفته آخرشم میوفته میمیره هممون میزاره تو کف
    الانم داره بهتون آمادگی ذهنی میده که اگه چهار روز دیگه گفت کتاب ده جلدی شده چیزی نتونین بگین
    حالم دیگه ازت بهم میخوره پیرمرد لعنتی

      نقل قول

  • شروین:
    چی شد ؟؟؟؟؟امید وار است ؟؟؟؟؟ یعنی ممکنه تا هشت و نه هم برسه ؟؟ و هرکدام هفت سال انتظار !!! این پیرمردآمریکایی لعنتی تاتمام خواننده های واقعیشو نکشه ول کن نیست۲۰ سال که کتاب اول منتشر شده و میاد میگه امیدوارمسریالم کهکم کم داره سطحش میاد پایینبمیری از شر تو این داستانت راحت شیم بریم زندگیمونو کنیم

    خخخخ اول بزار ببینیم خودش زنده میمونه به نظر من اگر اینطور پیش بره شاید هیچ وقت پایان داستانو نبینیم

      نقل قول

  • یه چیز دیگه اگه مارتین ۱۰جلدش کنه وخودشم بتونه زنده بمونه به دیگه ادامه داستانا روباید نوه ها ونتیجه هامون بخونن

      نقل قول

  • کاری نی ولی میترسم یهو بمیره داتان نا تموم بمونه آخر نفهمیم چی تو سرش بود واقعا :-(

      نقل قول

  • کوه:
    مارتین به گور باباش خندیده اگه بخواد کتاب طولانی تر کنه
    قبلا هم بهتون گفته بودم این پیرمرد عوضی اینهمه سال مخ هممون کار گرفته آخرشم میوفته میمیره هممون میزاره تو کف
    الانم داره بهتون آمادگی ذهنی میده که اگه چهار روز دیگه گفت کتاب ده جلدی شده چیزی نتونین بگین
    حالم دیگه ازت بهم میخوره پیرمرد لعنتی

    به نظرم دو به شک مونده چطوری تمومش کنه واسه همینم میخواد اونقد طولش بده که بمیره
    ینی حاضر بمیره ولی داستانش غیر قابله پیش بینی بمونه

      نقل قول

  • Ali Hamraz: به نظرم دو به شک مونده چطوری تمومش کنه واسه همینم میخواد اونقد طولش بده که بمیره
    ینی حاضر بمیره ولی داستانش غیر قابله پیش بینی بمونه

    خب غلط کرد آمد داستانی نوشت که خودش توش بمونه و پایانی نتونه براش در نظر بگیره واس چی همون اولش به پایانش فکر نکرد ؟ یا اینقدر پیچش داد به داستانش که توش بمونه ؟ :faight:

      نقل قول

  • اینکه انقدر کش بدهد تا به عنوان اسطوره رمان نویسی از او یاد شود هم گزینه مناسبی است ،
    به نظر من سیر حوادث جنوب دیوار و ماجرای جادویی آنسوی دیوار با هم نمی خواند ،
    یعنی اینور دیوار طوری بی خیال در حال کشمکش هستند که انگار هیچ اتفاقی در شرف رخ دادن نیست ،
    برای سیاستمداران برجسته وستروس محال است که از بزرگترین اتفاقات تاریخ ده هزار ساله آنسوی دیوار و همچنین بازگشت معجزه آسای اژدهایان بی خبر باشند ، همانطور که دیدیم همچین هم بی خبر نیستند و خیلی ها برای رسیدن به دنریس عازم شده اند ، حال چرا افرادی مثل لرد تایوین یا لیتل فینگر بی خبرند منطقی به نظر نمی رسد ،
    خیلی بعیده که لیتل فینگر وضع دنریس را بداند اما برنامه ای برای او نداشته باشد ،
    اینهم که بعدا” به عنوان سورپرایز بفهمیم او برای این ماجرا هم نقشه دارد با عقل جور در نمی آید ،
    هیچ کس نمی تواند همچین برنامه پیچیده ای برای سنسا بچیند ، همزمان حواسش به دنریس هم باشد، آنهم وقتی که واریس روی دنریس تمرکز کرده ،
    اگر می گفتند واریس و لیتل فینگر با هم متحد هستند بیشتر قابل قبول بود ،
    اگر دقت کنید نوع رفتار این دو با سنسا و دنریس مشابه هم است ، درواقع دوست دارند با به قدرت رساندن آخرین فرد از خاندان های نابود شده به قدرت برسند ، حال چرا از راه سخت وارد این ماجرا شدند سوال بزرگی است ،
    همانطور که دیدیم تیریون هم چندبار از جناب پنیر فروش این موضوع را پرسید که این ماجرا چه سودی برایش دارد ولی جواب درستی نشنید ،

    قرار است این رمان یک چیز ویژه باشد ، قرار است سیر حوادث مانند زندگی واقعی پیش برود ،
    پایان خوش یا حتی پایان معنی دار فقط در قصه ها رخ می دهد ، اگر مارتین بتواند جلوی خود را گرفته و حوادث را منطقی جلو ببرد شاهکار بزرگی انجام داده ،
    فرض کنید چقدر زیباتر خواهد بود آخر داستان دنریس بمیرد ، بدون اینکه به هدفش برسد ، چون در دنیای واقعی هم کسی تعهد نداده است حتما”‌ به آنچه می خوای برسی ، چه تعهدی هست که ما بعد از خواندن هزاران صفحه کتاب واقعا” به جایی برسیم ؟
    آیا پرت شدن از بلندی ، کشته شدن به وسیله یک تیر یا مبتلا شدن به مریضی لاعلاج محتمل تر از این نیست که دنیا یکسره به کام ملکه باشد ؟
    یا اینکه خیلی راحت ، در راه هدفش شکست بخورد ، چه کسی گفته است که طرف برنده ، باید شخصیت مهم کتاب باشد؟

      نقل قول

  • magenta:
    اینکه انقدر کش بدهد تا به عنوان اسطوره رمان نویسی از او یاد شود هم گزینه مناسبی است ،
    به نظر من سیر حوادث جنوب دیوار و ماجرای جادویی آنسوی دیوار با هم نمی خواند ،
    یعنی اینور دیوار طوری بی خیال در حال کشمکش هستند که انگار هیچ اتفاقی در شرف رخ دادن نیست ،
    برای سیاستمداران برجسته وستروس محال است که از بزرگترین اتفاقات تاریخ ده هزار ساله آنسوی دیوار و همچنین بازگشت معجزه آسای اژدهایان بی خبر باشند ، همانطور که دیدیم همچین هم بی خبر نیستند و خیلی ها برای رسیدن به دنریس عازم شده اند ، حال چرا افرادی مثل لرد تایوین یا لیتل فینگر بی خبرند منطقی به نظر نمی رسد ،
    خیلی بعیده که لیتل فینگر وضع دنریس را بداند اما برنامه ای برای او نداشته باشد ،
    اینهم که بعدا” به عنوان سورپرایز بفهمیم او برای این ماجرا هم نقشه دارد با عقل جور در نمی آید ،
    هیچ کس نمی تواند همچین برنامه پیچیده ای برای سنسا بچیند ، همزمان حواسش به دنریس هم باشد، آنهم وقتی که واریس روی دنریس تمرکز کرده ،
    اگر می گفتند واریس و لیتل فینگر با هم متحد هستند بیشتر قابل قبول بود ،
    اگر دقت کنید نوع رفتار این دو با سنسا و دنریس مشابه هم است ، درواقع دوست دارند با به قدرت رساندن آخرین فرد از خاندان های نابود شده به قدرت برسند ، حال چرا از راه سخت وارد این ماجرا شدند سوال بزرگی است ،
    همانطور که دیدیم تیریون هم چندبار از جناب پنیر فروش این موضوع را پرسید که این ماجرا چه سودی برایش دارد ولی جواب درستی نشنید ،

    قرار است این رمان یک چیز ویژه باشد ، قرار است سیر حوادث مانند زندگی واقعی پیش برود ،
    پایان خوش یا حتی پایان معنی دار فقط در قصه ها رخ می دهد ، اگر مارتین بتواند جلوی خود را گرفته و حوادث را منطقی جلو ببرد شاهکار بزرگی انجام داده ،
    فرض کنید چقدر زیباتر خواهد بود آخر داستان دنریس بمیرد ، بدون اینکه به هدفش برسد ، چون در دنیای واقعی هم کسی تعهد نداده است حتما”‌ به آنچه می خوای برسی ، چه تعهدی هست که ما بعد از خواندن هزاران صفحه کتاب واقعا” به جایی برسیم ؟
    آیا پرت شدن از بلندی ، کشته شدن به وسیله یک تیر یا مبتلا شدن به مریضی لاعلاج محتمل تر از این نیست که دنیا یکسره به کام ملکه باشد ؟
    یا اینکه خیلی راحت ، در راه هدفش شکست بخورد ، چه کسی گفته است که طرف برنده ، باید شخصیت مهم کتاب باشد؟

    خوب پایان سریال مشخصه آخر سر دنریس ملکه هفت اقلیم با اژدهایان آدرها را نابود میکنن واحتمالا باجان
    باجان ازدواج خواهد کرد وباهم درشوخی به مدت هزار سال بروستروس حکومت میکنن پایانی مشخصی وبی مزه خود دیویدبنیافم تائید کرده قضیه مضحک می شود که بنظر من ساخت سریالو متوقف کنن بهترخوشبختانه شاید جذابیت خودشو حفظ که خوب مارتین خیلیا بهش امید دارن که پایان داستانو خاص کنه بنده هم یه همچین پایانی که میگید رو بیشتر ازهمه میپسندم وپایانی بی نظیر وبی مانند میشه اما خود مارتین میگه پایانی مثل ارباب حلقه ها یعنی به قولی تلخ وشیرین دنیای مارتین با شخصیت پردازی ها ودنیا وسرزمین ها ومردم و شباهت زیاد به دنیای واقعی بی نظیرش جنبه این را دارد که به یه همچین پایانی برسه وشخصیت اصلی مشخصی ندارد
    اماراجع شخصیت دنریس تارگرین شخصیتی که قابلیت اشتباهای بزرگ را دارد وشخصیتی باهوش وباسیاست نیست و بدون هیچ تلاشی چیز های زیادی به دست آورده که بیشتر به لطف اصرافیانشه مثل جوراه وبقیه زیر دستانش است وبیشتر از بقیه شخصیت های اصلی اوج گرفته وقضیه مضحک میشود که به هدفی که می خواهد هم برسد اما امکان داره مارتین بخواد بعدا اونو یکدفعه پایین بکشه البته اگر به قول شما جلوی خودشوبگیره وبا شناخت داستان اگر مثل دنیای واقعی مارتین داستان را پیش ببرد به نظر من به احتمال زیاد عاقبت خوبی نداره اما مثل جان اونم احتمال چنین پایانی را داره وخیلیامعتقدا که شاید درجنگ باآدرها بمیره اما به شعار خاندان گرینجوی دقت کنید که میگه چیزی که مرده دیگر هرگز نخواد مرد شاید بنظر اصلا ربطی به جان نداشته باشه اما بنظر من منظورش دقیقا به جانه اگر درکتاب هم زنده شود بنظر من پایان جان پایانی مثل فرودوست
    اما شخصیت هایی مانند تریون دردنیای واقعی هم پایانی مثل یه رهبر داره اما بنظر من پایان این چنین بهتره که جان ودنریس باهم درگیر بشن وهمه دراین درگیری ازبین برن

      نقل قول

  • امیدرضا: خوب پایان سریال مشخصه آخر سر دنریس ملکه هفت اقلیم با اژدهایان آدرها را نابود میکننواحتمالا باجان
    باجان ازدواج خواهد کرد وباهم درشوخی به مدت هزار سال بروستروس حکومت میکنن پایانی مشخصی وبی مزه خود دیویدبنیافم تائید کرده قضیه مضحک می شود که بنظر من ساخت سریالو متوقف کنن بهترخوشبختانه شاید جذابیت خودشو حفظ که خوب مارتین خیلیا بهش امید دارن که پایان داستانوخاص کنه بنده هم یه همچین پایانی که میگید رو بیشتر ازهمه میپسندموپایانی بی نظیر وبی مانند میشه اما خود مارتین میگه پایانی مثل ارباب حلقه ها یعنی به قولی تلخ وشیرین دنیای مارتین با شخصیت پردازی ها ودنیا وسرزمین ها ومردم و شباهت زیاد به دنیای واقعی بی نظیرش جنبه این را دارد که به یه همچین پایانی برسه وشخصیت اصلی مشخصی ندارد
    اماراجع شخصیت دنریس تارگرین شخصیتی که قابلیت اشتباهای بزرگ را دارد وشخصیتی باهوش وباسیاست نیست و بدون هیچ تلاشی چیز های زیادی به دست آورده که بیشتر به لطف اصرافیانشه مثل جوراه وبقیه زیر دستانش است وبیشتر از بقیه شخصیت های اصلی اوج گرفته وقضیه مضحک میشود که به هدفی که می خواهد هم برسد اما امکان داره مارتین بخواد بعدا اونو یکدفعه پایین بکشه البته اگر به قول شما جلوی خودشوبگیره وبا شناخت داستان اگر مثل دنیای واقعی مارتین داستان را پیش ببرد به نظر من به احتمال زیاد عاقبت خوبی نداره اما مثل جان اونم احتمال چنین پایانی را داره وخیلیامعتقدا که شاید درجنگ باآدرها بمیره اما به شعار خاندان گرینجوی دقت کنید که میگه چیزی که مرده دیگر هرگز نخواد مرد شاید بنظر اصلا ربطی به جان نداشته باشهاما بنظر من منظورش دقیقا به جانه اگر درکتاب هم زنده شود بنظر من پایان جان پایانی مثل فرودوست
    اما شخصیت هایی مانند تریون دردنیای واقعی هم پایانی مثل یه رهبر دارهاما بنظر من پایان این چنین بهتره که جان ودنریس باهم درگیر بشنوهمه دراین درگیری ازبین برن

    خوب یه سری کلماتو بالای کامنت جاانداختم مثلا کتاب جذابیتشو حفظ کنه

      نقل قول

  • magenta:
    اینکه انقدر کش بدهد تا به عنوان اسطوره رمان نویسی از او یاد شود هم گزینه مناسبی است ،
    به نظر من سیر حوادث جنوب دیوار و ماجرای جادویی آنسوی دیوار با هم نمی خواند ،
    یعنی اینور دیوار طوری بی خیال در حال کشمکش هستند که انگار هیچ اتفاقی در شرف رخ دادن نیست ،
    برای سیاستمداران برجسته وستروس محال است که از بزرگترین اتفاقات تاریخ ده هزار ساله آنسوی دیوار و همچنین بازگشت معجزه آسای اژدهایان بی خبر باشند ، همانطور که دیدیم همچین هم بی خبر نیستند و خیلی ها برای رسیدن به دنریس عازم شده اند ، حال چرا افرادی مثل لرد تایوین یا لیتل فینگر بی خبرند منطقی به نظر نمی رسد ،
    خیلی بعیده که لیتل فینگر وضع دنریس را بداند اما برنامه ای برای او نداشته باشد ،
    اینهم که بعدا” به عنوان سورپرایز بفهمیم او برای این ماجرا هم نقشه دارد با عقل جور در نمی آید ،
    هیچ کس نمی تواند همچین برنامه پیچیده ای برای سنسا بچیند ، همزمان حواسش به دنریس هم باشد، آنهم وقتی که واریس روی دنریس تمرکز کرده ،
    اگر می گفتند واریس و لیتل فینگر با هم متحد هستند بیشتر قابل قبول بود ،
    اگر دقت کنید نوع رفتار این دو با سنسا و دنریس مشابه هم است ، درواقع دوست دارند با به قدرت رساندن آخرین فرد از خاندان های نابود شده به قدرت برسند ، حال چرا از راه سخت وارد این ماجرا شدند سوال بزرگی است ،
    همانطور که دیدیم تیریون هم چندبار از جناب پنیر فروش این موضوع را پرسید که این ماجرا چه سودی برایش دارد ولی جواب درستی نشنید ،

    قرار است این رمان یک چیز ویژه باشد ، قرار است سیر حوادث مانند زندگی واقعی پیش برود ،
    پایان خوش یا حتی پایان معنی دار فقط در قصه ها رخ می دهد ، اگر مارتین بتواند جلوی خود را گرفته و حوادث را منطقی جلو ببرد شاهکار بزرگی انجام داده ،
    فرض کنید چقدر زیباتر خواهد بود آخر داستان دنریس بمیرد ، بدون اینکه به هدفش برسد ، چون در دنیای واقعی هم کسی تعهد نداده است حتما”‌ به آنچه می خوای برسی ، چه تعهدی هست که ما بعد از خواندن هزاران صفحه کتاب واقعا” به جایی برسیم ؟
    آیا پرت شدن از بلندی ، کشته شدن به وسیله یک تیر یا مبتلا شدن به مریضی لاعلاج محتمل تر از این نیست که دنیا یکسره به کام ملکه باشد ؟
    یا اینکه خیلی راحت ، در راه هدفش شکست بخورد ، چه کسی گفته است که طرف برنده ، باید شخصیت مهم کتاب باشد؟

    تختی که رابرت، ند، تاییون، ریگار، استنیس … برای قرار گرفتن باستن همایونی دنریس مردن واقعا باید روش رید

      نقل قول

  • امیدرضا: خوب پایان سریال مشخصه آخر سر دنریس ملکه هفت اقلیم با اژدهایان آدرها را نابود میکننواحتمالا باجان
    باجان ازدواج خواهد کرد وباهم درشوخی به مدت هزار سال بروستروس حکومت میکنن پایانی مشخصی وبی مزه خود دیویدبنیافم تائید کرده قضیه مضحک می شود که بنظر من ساخت سریالو متوقف کنن بهترخوشبختانه شاید جذابیت خودشو حفظ که خوب مارتین خیلیا بهش امید دارن که پایان داستانوخاص کنه بنده هم یه همچین پایانی که میگید رو بیشتر ازهمه میپسندموپایانی بی نظیر وبی مانند میشه اما خود مارتین میگه پایانی مثل ارباب حلقه ها یعنی به قولی تلخ وشیرین دنیای مارتین با شخصیت پردازی ها ودنیا وسرزمین ها ومردم و شباهت زیاد به دنیای واقعی بی نظیرش جنبه این را دارد که به یه همچین پایانی برسه وشخصیت اصلی مشخصی ندارد
    اماراجع شخصیت دنریس تارگرین شخصیتی که قابلیت اشتباهای بزرگ را دارد وشخصیتی باهوش وباسیاست نیست و بدون هیچ تلاشی چیز های زیادی به دست آورده که بیشتر به لطف اصرافیانشه مثل جوراه وبقیه زیر دستانش است وبیشتر از بقیه شخصیت های اصلی اوج گرفته وقضیه مضحک میشود که به هدفی که می خواهد هم برسد اما امکان داره مارتین بخواد بعدا اونو یکدفعه پایین بکشه البته اگر به قول شما جلوی خودشوبگیره وبا شناخت داستان اگر مثل دنیای واقعی مارتین داستان را پیش ببرد به نظر من به احتمال زیاد عاقبت خوبی نداره اما مثل جان اونم احتمال چنین پایانی را داره وخیلیامعتقدا که شاید درجنگ باآدرها بمیره اما به شعار خاندان گرینجوی دقت کنید که میگه چیزی که مرده دیگر هرگز نخواد مرد شاید بنظر اصلا ربطی به جان نداشته باشهاما بنظر من منظورش دقیقا به جانه اگر درکتاب هم زنده شود بنظر من پایان جان پایانی مثل فرودوست
    اما شخصیت هایی مانند تریون دردنیای واقعی هم پایانی مثل یه رهبر دارهاما بنظر من پایان این چنین بهتره که جان ودنریس باهم درگیر بشنوهمه دراین درگیری ازبین برن

    پایانی که تو میگی در سریالو قبول دارم ولی حسی به من میگه در ثانیه های آخر اپیزود آخر یک اتفاق غیر منتظره می افته و هممون انگشت به دهن میمونیم ولی در کل همونه شوخی در لحظات آخر یک هو صفحه برفکی میشود و بعدش عکس صورت مارتین را نشان میدهد که دارد میخندد و زیرش نوشته است این سریال جوکی بیش نیست و این داستان نیمه تمام است ودروغ برای فهمیدن پایان درست حسابی و با جزئیات به کتاب مراجعه کنید :D: :D: :D: که حتی اون موقع هم کتاب نیامده و دو روز بعدش میمیرد و همه تو کف میمانند

      نقل قول

  • این بمیره من یکی که حلالش نمیکنم (البته نمیره هم حلالش نمیکنم) :head:

      نقل قول

  • نخیر ول کن ماجرا نیست مارتین ؛مجموعش رو بیشتر از ۷ جلد کنه داستان با اتفاقات بیشتری همراه خواهد بود و شاید پایان بهتری هم در مجموعه بیشتر از هفت جلدی رقم بزنه.شما دلتون میخواد پایان داستان مثل پایان های داستان های ار ال استاین که سر و ته نداره باشه یا مثل پایان دیموناتای دارن شان مسخره از آب دربیاد٬اگر مارتین توی داستانش بیشتر اتفاق داشته باشه میتونه با در نظر گرفتن همون اتفاقات پایان داستان رو بهتر رقم بزنه

      نقل قول

  • سر آرتور دین:
    نخیر ول کن ماجرا نیست مارتین ؛مجموعش رو بیشتر از ۷ جلد کنه داستان با اتفاقات بیشتری همراه خواهد بود و شاید پایان بهتری هم در مجموعه بیشتر از هفت جلدی رقم بزنه.شما دلتون میخواد پایان داستان مثل پایان های داستان های ار ال استاین که سر و ته نداره باشه یا مثل پایان دیموناتای دارن شان مسخره از آب دربیاد٬اگر مارتین توی داستانش بیشتر اتفاق داشته باشه میتونه با در نظر گرفتن همون اتفاقات پایان داستان رو بهتر رقم بزنه

    blockquote68
    اما اینجوری حسی به من میگه پایان بهترو نمی بینیم ۶۸ سالشه هر کتاب چند سال میخاد طول بده یا میمیره یا ما مردیم

      نقل قول

  • سلام دوستان عیدتون مبارک
    فعالیت سایت رو یکم بیشتر کنید
    امیدوارم سال خوبی داشته باشید

      نقل قول

  • ali: تختی که رابرت،ند،تاییون، ریگار،استنیس … برای قرار گرفتن باستن همایونی دنریس مردن واقعا باید روش رید

    آفرین آفرین! با تک تک کلماتت موافقم.حرف دلم رو زدی :rose:
    هرچند یه مقدار…. :whistle: :whistle:

      نقل قول

  • امیدرضا: خوب پایان سریال مشخصه آخر سر دنریس ملکه هفت اقلیم با اژدهایان آدرها را نابود میکنن واحتمالا باجان ازدواج خواهد کرد

    بله در سریال به تخت نشستن دینریس تقریبا حتمی شده و ضعف های حکومتش با کمک و ذکاوت تیریون پوشانده خواهد شد همون طور که در فصل ۶ شاهد بودیم دینریس تصمیم داشت اربابان رو بسوزونه ولی تیریون جلوشو گرفت و یه راه حل عاقلانه بهش پیشنهاد کرد
    اسپویل کتاب ۵
    .
    .
    .
    .
    .
    در کتاب دینریس داره عملا به حاشیه رانده می شه اگان ششم زنده ست و به وستروس رسیده به زودی استورمزاند رو تصاحب می کنه و با دورن متحد می شه در حالی که دینریس با دوتراکی ها در افتاده و حتی اگه از دستشون خلاص بشه یه شهر در حال جنگ روی دستش خواهد بود بگذریم که طبق تمام قوانین اگان حق بیشتری به تخت آهنین داره بزرگترین قدرت دینریس اژدهایانش هستند ولی احتمالا به زودی ویکتاریون اونا رو هم ازش می گیره این که ویکتاریون بعد از به بند کشیدن اژدهایان باهاشون چیکار می کنه یه موضوع دیگه ست
    مساله بعدی ازدواج اگان ششم هست آیا واقعا دینریس رو به عنوان عروسش قبول می کنه؟ در فصل ۶۱ کتاب ۵ به طور گذرا به ازدواج اگان با آریان مارتل اشاره شد اما ممکنه قضیه کاملا برعکس باشه اگر لیتل فینگر از حضور اگان در وستروس باخبر بشه ممکنه سعی کنه سانسا رو به اگان بده اینطوری زودتر به نتیجه دلخواهش می رسه و از طرف دیگه ویکتاریون قصد ازدواج با دینریس رو داره اگه بتونه این کار رو انجام بده دینریس به کلی محدود می شه ویکتاریون مردی نیست که به همسرش اختیار زیادی بده
    هیچ چیزی در دنیای نغمه غیر ممکن نیست شاید ویکتاریون اگان رو شکست بده و به تخت بنشینه در این صورت دینریس ملکه می شه اما دیگه حکومت نمی کنه بلکه همسر یک پادشاه سخت گیر خواهد بود

      نقل قول

  • فکر میکنم توی کتاب ویکتاریون به دنریس کمک میکنه تا هیزدار شکست بده
    ولی دنریس محاله باهاش ازدواج کنه
    احتمالا یجوری ویکتاریون دست به سر میکنه.شایدم بجای ازدواج بهش کمک کنه تا بجای یورون روی سنگ دریا بشینه

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: