تاپیک‌های تعاملی

بررسی فصل ۵۶ برن

سلام دوستان خسته نباشید

قبل از شروع بررسی باید یه نکته کوچیک راجب به این مدل پست بدم. هر فصلی ارزش بررسی نداره یا اصلا چیزی برای بررسی نداره اما فصلای خاصی مثل این هستن که باید کامل بررسی و مرور بشه. با بررسی فصل ۵۶ برن در خدمت شما هستیم:

همین اول کار باید یه خبر بد بدم به شما عزیزان….با وجود اینکه هنوز ۲۴ فصل تا پایان مونده، این آخرین فصل برن در کتاب یورش شمشیر‌ها بود و دوستان برای ادامه داستان باید مدت زیادی رو صبر کنن چون ادامه داستان برن در کتاب رقصی با اژدهایان هستش که البته خیلی سخته اما چه میشه کرد :-(

بریم سر وقت این فصل که خداییش هم خیلی زیاده!!!

۱-همون اول متوجه شدیم که برن از کشته شدن راب و گری‌ویند باخبر شده، اونم از طریق رویای سامر…..اما چطور این ممکنه و معنیش چی میتونه باشه؟

۲-سه تا از بهترین داستان‌های ممکن رو خوندیم…شاه شب، موش آشپز و هفتاد و نه نگهبان… توی داستان شاه شب میخونیم که فرمانده‌ی ۱۳ نگهبانان دیوار(چه عددی!!)عاشق یه وایت میشه(با توجه به مشخصات زن) و اون رو ملکه‌ی خودش اعلام میکنه و ۱۳ سال پادشاهی میکنه(بازم ۱۳!!!!!). اگر فرض کنیم که داستان فقط یه افسانه نباشه موضوع خاصی پیش میاد. چطور یه انسان میتونه با یه وایت باشه؟ ما وایت‌ها رو به صورت موجوداتی زامبی مانند میشناسیم، فاقد فهم و درک، کشنده و خطرناک. اما در داستان شاه شب بذر خودش رو در اون زن وایت میکاره و با اون زن وایت ازدواج میکنه…….آیا اصلا همچین چیزی میتونه ممکن باشه؟ و نکته دوم که خیلی مهمه تره:

هنگامی که معلوم شد که او برای آدرها قربانی می‌کرده، تمامی شواهد شاه شب نابود شده است و حتی ذکر نامش ممنوع گردید.

این قسمت اول شما رو یاد کسی نمیندازه؟ منظورم کرستره! اصلا این قربانی کردن‌ها چه هدفی پشتش داره؟

۳-در داستان موش آشپز میبینم که دلیل اصلی خشم خدایان نه به خاطر انتقام بوده نه حتی خوراندن پسر به پدر، بلکه فقط و فقط کشتن مهمان زیر سقف میزبان دلیل این عذاب بیان شده. این ما رو به یاد کار لرد والدر با راب نمیندازه؟ اگه میندازه احتمال داره سرنوشتی به همین سبک با کمی تغییر در انتظار فری ها باشه؟ چیزی مثل جنگ خانوادگی یا …

۴-قدرت وارگی برن به حدی زیاد شده که میتونه وارد جلد انسان هم بشه، کاری که هیچ وارگی تا الان نتونسته انجام بده….توی این فصل پیشرفت زیاد تری هم در این کار از برن دیدم، پس یعنی در آینده مهارت خیلی بیشتری میتونه توی اینکار بدست بیاره…تصور کنید با این قدرت چه کارها که نمیشه کرد…….به نظر شما این قدرت برن کجا به کارش ممکنه بیاد؟

۵-زمانی که میرا از دیوار پایین میاد میگه که یه عقاب دیده. به نظر شما فقط یه عقاب معمولی بوده یا یه وارگ؟

۶-ما با کلدهندز در فصل قبلی سمول آشنا شدیم و اینجا هم با توجه به گفته‌های سم، کلدهندز توسط  کسی فرستاده شده تا برن رو پیدا کنه. یعنی کلدهندز فرستاده کلاغ سه چشمه؟ یا اصلا خودش کلاغ سه چشمه؟

۷-با توجه به گفته کلدهندز، اون نمیتونه از دیوار رد بشه چون دیوار توسط جادویی از عبور موجودات جادویی جلوگیری میکنه. اما اون چطور شخصی میتونه باشه که هم سیاه پوشه هم جلوی وایت ها را با کمک کلاغها میگیره و هم گوزن سواره و انقدر هم اطلاعات داره، در ضمن دستشم سرده و به سختیه سنگه و دیوار از عبورش جلوگیری میکنه؟! البته اینجا بود که واقعا فهمیدیم دیوار چیزی بیشتر از یه کوه یخ عظیم هست و اسرار زیادی در دل خودش داره.

۸-دروازه سیاه و درخت رودبندی که حرف میزد یکی از سوپرایزهای این داستان بود…بار دیگه ما از نزدیک جادو رو لمس کردیم. دروازه‌ای که فقط توسط یه نگهبان شب باز میشه. به نظر شما پدیدار شدن این همه اتفاق که وجود جادو رو نمایان میکنه داره مارو برای چه چیزی آماده میکنه؟

۹- به نظر شما سمول لاغرتر نشده بود؟  :lol:

دوستان لطفا از اسپویل کردن بپرهیزید

با تشکر

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=2226

درباره نویسنده

alexpintoricoo

۴۵ دیدگاه

  • خدایی اش خیلی پر بار بود فصل تازه یه نکته دیگه اینکه تو قسم سم راجع به شیپور هم حرف زده شده که معنی اش چی می تونه باشه :| یه کمکی ! اخرین فصل سم فصل چند بود؟ باید رفت دوباره خوند

      نقل قول

  • یک نکته مهم به نظر من عدم وفای به عهد نگهبانا و نفرین ابدی اونها هست که باعث میشه زنده به گور بشن و نگهبانیشون تا ابد ادامه پیدا کنه، به نظر من مهمترین نکته اخلاقی تو دنیای نغمه وفای به عهد هست و هر سرپیچی از اون عقوبت سنگینی داره. مشابه این اتفاق تو دنیای تالکین هم وجود داره جاییکه لشکر دزدها یه عهدشون با پادشاه پایبند نمیمونن و فقط وقتی دوباره به پیمانشون عمل میکنن توسط آراگورن از نفرین آزاد میشن. کلد هندز به نظر من بنجن استارک میتونه باشه…
    مورد دیگه استارک بودن پادشاه شب و کشته شدن توسط برادرش این به نظر شما آشنا نمیاد؟ :!:

      نقل قول

  • ۱-شاید برن هم خواب سبز میبینه.
    ۲-این خیلی عجیبه که با زنه طوری رفتار شده که انگار شعور داشته ولی مگه کلدهندز هم که سرده و دستایه سیاه داره وایته؟شاید زنه وایت نبوده !!اصلا یه سوال مگه چیزایه جادویی رو دیوار مانع ورودشون نمیشه؟؟یه مرده ی متحرک به اندازه ی کافی بنظرم جادوییه!!چطوری رد شده؟
    ۳-مطمئنا بعد مردن والدر یه جنگ خانوادگی بین بیشمار پسراش پیش میاد!!
    ۵-احتمالش زیاده وارگ باشه.
    مگه کتاب چهار به شمال و اتفاقایه شمال نمیپردازه؟؟برن که شماله!!؟؟

      نقل قول

  • owl:

    مگه کتاب چهار به شمال و اتفاقایه شمال نمیپردازه؟؟برن که شماله!!؟؟

    خودت تقریبا جواب خودت رو دادی دوست من…برن الان آنسوی دیواره…که میشه آنسوی شمال:)…اگه اینطور بود باید داستان جان رو هم توی کتاب ۴ مینوشت…برن هم توی کتاب ۵ هست..میشه گفت همه شخصیت های مهم و برتر کتاب توی کتاب ۵ هستن…

      نقل قول

  • این کلد هندز به نظرم همون کلاغ سه چشمه.نمیتونه بنجن استارک باشه چون حتی وقتی بنجن اینور دیوار پیش جان بود برن خوابشو میدید.
    اتفاقا خودمم وقتی خوندمش شک کردم که ممکنه عقابه یه وارگ باشه ولی مال کیه؟مال وحشیا که مرد…..
    به نظرم اون پسرایی که کرستر میداد به ادرا به خاطر این بود که باهاش کاری نداشته باشن ولی اونا پسرا رو واسه ترتیب دادن یه ارتش بردن….

      نقل قول

  • Raegar Targeryan: خودت تقریبا جواب خودت رو دادی دوست من…برن الان آنسوی دیواره…که میشه آنسوی شمال:)…اگه اینطور بود باید داستان جان رو هم توی کتاب ۴ مینوشت…برن هم توی کتاب ۵ هست..میشه گفت همه شخصیت های مهم و برتر کتاب توی کتاب ۵ هستن…

    یعنی الان دقیقا کدوم شخصیتا تو کتاب چهارن؟؟

      نقل قول

  • owl: یعنی الان دقیقا کدوم شخصیتا تو کتاب چهارن؟؟

    داستانه شخصیت‌های جنوب در جلد ۴ روایت می‌شه. بیشتر فصلها مربوط به کینگز‌لندنیگ، دورن و جزایر آهنه.
    کتاب پنجم درباره وقایع شمال و شرقه.
    یه سری استثناها هم هست البته،‌ مثلا توی ۲۰۰ صفحه آخر جلد ۵ خط سیر موازی دو جلد تموم میشه و یه سری از شخصیت‌های جلد ۴ هم میان ۱-۲ فصل جلو میرن.

      نقل قول

  • دنریس:
    راستی چطور واسه خودتون عکس گذاشتین؟

    در یک پست قراره دوباره اعلام کنیم تا همه بزارن..کمی صبر کنید….

      نقل قول

  • دایرولفها بهم وابسته هستند و برای همین برن ازطریق رویای سامرتوانست ازمرگ گری ویند و برادرش باخبرشود …هفتادو نه نگهبان باشیپورشان رو به شمال هستند تا شمال را خبرکنند؟
    و قسم نگهبانان …اتشی دربرابرسرما …( دقیقا نام داستان یخ و آتش )…شیپوری که خفتگان را بیدارمی کند و سپری که ازانسانها حفاظت می کند …برن کلاغ سه چشم را ملاقات می کند …
    فقط سه دایرولف باقیمانده …آیا نامیرا به رویای سامرنمی آید ؟…برن هیچوقت درمورد خواهرانش کنجکاو نیست ..( نمی دونم چرااین بفکرم رسید .هیچ ربطی هم به یان فسمت نداشت )

      نقل قول

  • س
    شاید قدرت وارگی برن برای مو جوداتی باشه که عقل ندارن مثل هودور

    در ضمن دقت کنید.
    کی گفته زنه وایت(مخلوق بوده) بوده؟
    من می گم آدر بوده

    مهم ترین جمله این فصل این بود

    :اگر هم زمانی چنین چیزی وجود داشته، اکنون از دنیا رفته بود، مانند غول ها و اژدهایان

    دی :
    چقدر هم که دیگه غول و اژدها وجود نداره

      نقل قول

  • در مورد قدرت وارگی برن بنظرم بهترین چیزی که میتونه کنترل کنه یه اژدهاست چون فکر نمیکنم دنریس لیاقت و قدرتشو داشته باشه

      نقل قول

  • aaq:
    س

    مهم ترین جمله این فصل این بود

    :اگر هم زمانی چنین چیزی وجود داشته، اکنون از دنیا رفته بود، مانند غول ها و اژدهایان

    دقیقا…با قدرت گرفتن جادو خیلی چیزا بر می گرده(نمیدونمُ شاید باید گفت با اومدن اونا جادو قدرت میگیره!)
    اصلا چرا این یارو چنین داستان هایی رو برای برن تعریف کرده و تا اونجایی که کتاب میگه برای بقیه تعریف نکرده آنچنان؟!

      نقل قول

  • پهروز:
    در مورد قدرت وارگی برن بنظرم بهترین چیزی که میتونه کنترل کنه یه اژدهاست چون فکر نمیکنم دنریس لیاقت و قدرتشو داشته باشه

    اگه یادتون باشه، کلاغ سه چشم در خواب های برن با اصرار بهش می گفت که باید پرواز کنه و وقتی جوجن و میرا سراغ برن اومدن، جوجن یک بار برن رو با لقب “گرگ بالدار” صدا زد.
    مارتین تا اینجای داستان، قضیه ی وارگ بودن برن و اینکه داره قوی تر میشه رو خوب برای خواننده جا انداخته. قبل از برن هم وارگ هایی بودن که در قالب پرنده ها پرواز کنن، مثل همون وحشی که وارد جلد عقاب میشد. پس اگه قراره موضوع خاصی در مورد برن وجود داشته باشه که نویسنده داره این شخصیت و خواننده هاشو برای اون موضوع آماده می کنه و اگه قراره گره ای از کار وستروس به دست برن علیل – اما وارگ! – باز بشه، همونطور که بهروز عزیز گفتن، چه چیزی از این بهتر که این ویژگی خاص، توانایی کنترل و پرواز در قالب یه اژدهه باشه.

      نقل قول

  • اصولا مارتین توضیح خوبی راجع به جزئیات این قضیه وارگ بودن ارائه نکرده.ویکی از دوستان دربالا اشاره کرد که ممکنه توانایی وارگ کردن فقط برای موجودات بدون عقل باشه به نظرم همین درسته اگه برن بتونه توی هرکسی که بخواد وارگ کنه که نظم داستان بهم میخوره .

    درضمن درمورد نظریاتی که دوستان ابراز کردن میخوام بگم که اگه براتون لو رفتن داستان مهم نیست میتونید یه سری به ویکی وستروس فارسی بزنید وقسمتای اسپویل دار رو بخونید اگر هم نمیخواید که باید صبرکنید تا کتاب ها ترجمه بشن.

      نقل قول

  • ریگار جان جواب ما رو نمیدی؟
    پس منتفی هست قطعا…
    ممنون!

      نقل قول

  • به نظرم همون موقع که تو فصل اول ند با پسراش یه دایرولف مرده پیدا کرد و اونی که سفید بود و شبیه هیچکدوم نبودو دادن به جان …..شاید دلیل خوبی باشه که بگیم جان پسر ریگار و لیاناس چون هم دایر ولف بود که نشان استارکه هم موهاش سفید بود که نشان ریگاره….بعلاوه اینکه همونجا به صورت نمادین نشون داد که ند بوسیله خاندان باراتیون کشته میشه……میدونم ربطی به موضوع بحث نداشت ولی حیفم اومد نگم :!: :!: :!: :!: :!: :mrgreen:

      نقل قول

  • یه دفه یه چیزی به ذهنم رسید!
    اگه دیوار یه جادویی داره که نمیزاره آدرا و وایتا ازش رد شن، پس واسه چی دارن میرن سمت دیوار تا بهش حمله کنن!!؟
    نکنه همون چیزی که وحشیا دنبالش بودنو(چیزیی که دیوارو آب میکرد!!) پیدا کردن!!

      نقل قول

  • man faghat mikhastam ye chiz be tamame harfayi ke bacheha zadand ezafe konam
    ounam inke kojaye ketab gofte faghat beran mitune ye ensano taskhir kone, chon man harchi
    gashtam chenin chizi nadidam!!!!!!! in harfe motmaenie ya az ru serial chenin bardashtayi kardind?!

      نقل قول

  • martin:
    man faghat mikhastam ye chiz be tamame harfayi ke bacheha zadand ezafe konam
    ounam inke kojaye ketab gofte faghat beran mitune ye ensano taskhir kone, chon man harchi
    gashtam chenin chizi nadidam!!!!!!! in harfe motmaenie ya az ru serial chenin bardashtayi kardind?!

    تو فصل قبلی برن بود فک کنم!

      نقل قول

  • دنریس: به نظرم همون موقع که تو فصل اول ند با پسراش یه دایرولف مرده پیدا کرد و اونی که سفید بود و شبیه هیچکدوم نبودو دادن به جان

    توله سفیده و شکل بقیه نیست چون جان حرومزادست(اسنو دیگه سفیده) خاکستری مال حلال زادهاست ولی اینکه چرا باید حلال زاده های ادارد توله داشته باشن جان هم داشته باشه بیشتر دلالت بر چی داره؟ بر این که پدر جان ادارده همون طوری که بقیه بچه هاش توله گیرشون اومد اونم باید یه سفید باشه که نشونه حرومزادگیشه.
    چون دیدم دوباره همه دارن میگن جان بچه لیانا و ریگاره خواستم توضیح بدم الکی هندی وار فکر نکنین یه کم واقع گرا باشین
    یه سری به ذکاوت مارتین یا بلاهت خوانندگان بزنید مخصوصا قسمت آخرش
    به نظر میاد که به احتمال خیلی کمی شاید جان بچه برندون یا لیانا باشه اما چیزی که خیلی احتمالش زیاده و قریب به یقینه اینه که جان پسر ادارده ولی مبهمتر از همه اینه که مادرش کی بودهکه مفصل در این پست در موردش توضیح داده شده

      نقل قول

  • Ali.A: چون دیدم دوباره همه دارن میگن جان بچه لیانا و ریگاره خواستم توضیح بدم الکی هندی وار فکر نکنین یه کم واقع گرا باشین

    پس چه لزومی داره که این همه سال هویت مادر جان مخفی بمونه؟

      نقل قول

  • دنریس: پس چه لزومی داره که این همه سال هویت مادر جان مخفی بمونه؟

    واسه حرص دادن خواننده‌ها…الان معماهای کتاب خیلی زیاده و اگه بخوام تمام معماهای ۵ کتاب رو توی یه پست بزارم باید تا آخر سال بحث کنیم فقط….ولی یکی از دلایل مهم همین پرنس موعود میتونه باشه خیلی ها میگن دنریس پرنس موعوده ولی خیلی‌ها کتاب ۵ رو نخوندن و به شک نیوفتادن……

      نقل قول

  • Masood: تو فصل قبلی برن بود فک کنم!

    na tu fasle ghabli ham chizi dar in mored nist. va man moteajebam chera hame in fekr va bahsa mikonand!!!

      نقل قول

  • martin: na tu fasle ghabli ham chizi dar in mored nist. va man moteajebam chera hame in fekr va bahsa mikonand!!!

    دوست عزیز ممنون میشم فارسی تایپ کنید….اونجایی که هودور توی برج ترسیده و سر و صدا راه انداخته بود…فصلش یادم نمیاد.فک کنم همون فصل قبل برن بود.

      نقل قول

  • -۱خب اون دایرولفا با هم خواهر و برادرن طبیعیه ک از هم با خبر بشن اخه من ی جا خوندم(درست یا غلط رو نمیدونم)ک گرگ های ی قبیله میتونن با فرستادن تصاویرباهم ارتباط برقرار کنن. شاید اینم همون باشه.
    -۲شاید اون زنه ی وایت منتخب از طرف ادرا باشه یعنی وایت های عادی همونی باشن ک قبلا دیدیم ولی این یکی رو ادرا ی بلایی سرش اوردن ک فهمش زیاد شه یعنی اولش ی وایت معمولی بوده و برا مأموریت اینجوری شده..یا شایدم از همون اول این زنه وایت شدنش با بقیه فرق داشته و مث بقیه وایتا کاملا عقلشو از دست نداده و برا خود ادرام این موضوع پیچیده بوده یا احتمال اخر این ک اینا هدایت کننده های بقیه وایتان یعنی ب طور عمد ی مدل دیگه وایت میشن تا کار های ویژه ای رو انجام بدن.
    *تو بقیه داستانای فانتزی همیشه روح انسان های پاک غذای شیاطین بودن ب هر حال اونام غذا میخوان :)
    یا اگه دقت کنیم وایتا از انسان های بالغ ایجاد میشن پس شاید از روح پاک نوزاد ادر ها ایجاد میشه.
    -۳پدری ک از خوردن بچه هاش سیر نمیشه!!!! یا والدر فری دچار جنون و شکاکی میشه و فک میکنه بچه هاش میخوان بکشنش.واقدام ب کشتن تک تک شون میکنه.یا بعد از مرگش همون طور ک خودت گفتی جنگ برا سلطنت ایجاد میشه.ولی بیشتر میگم اولی.
    -۴همون طوری ک بقیه گفتن کنترل اژدها…یا شایدم ادرا !!!! ب هر حال ضاین ک با وجود انسالید ها و سه اژدها(حتی اگه یکیشم کم بشه)دنریس جنگو میبره…ولی این سبک مارتین این نیست…شاید برن مانع بشه…
    -۵من یاد اورل افتادم…
    -۶من عکس کلاغ سه چشمو دیدم…مشخصات کلدهندز رو نداشت…
    -۷کلدهندز بنجن استارکه…احتمالا در حال وایت شدن بوده ک کلاغ سه چشم نجاتش داده چون دوتا از ادماش وایت شدن و خودشم گم شده…احتمالا ب خاطر مقاومت بیشترش این شانسو پیدا کرده ک کلاغ سه چشم نجاتش بده (وگرنه هیچکس بدون داشتن سلاح ابسیدینی نمیتونه از دست ادرا فرار کنه.) ب خاطر همین ی ذره از ویژگی های وایتا رو داره..بعدشم کلاغ سه چشم به جادو تعلیمش داده….شده ی نیمه وایت ک تحت تعلیم و درمان کلاغ سه چشمه…
    -۸نبرد جادوگرا…نغمه ای از یخ و اتش
    -۹ایشالا اخرش ب خوش اندامی جیمی بشه بره ارثشو پس بگیره و با گیلی ازدواج کنه :) :) :) :) :)

      نقل قول

  • من دوتا سوال دارم
    اول اینکه توی این فصل چندباری از واژه درخت رود بند استفاده شده این رود بند ترجمه چه کلمه ایه.

    دوم ازکسانی که کتاب چهارو پنج رو خوندن میپرسم که آیا خبری از بنجن استارک شده یانه (لطفا با اسپویل بهم جواب بدید)

      نقل قول

  • شاهین:
    من دوتا سوال دارم
    اول اینکه توی این فصل چندباری از واژه درخت رود بند استفاده شده این رود بند ترجمه چه کلمه ایه.

    دوم ازکسانی که کتاب چهارو پنج رو خوندن میپرسم که آیا خبری از بنجن استارک شده یانه (لطفا با اسپویل بهم جواب بدید)

    ۱- درخت رودبند برگردان عبارت Weirwoodه. این درخت در چندین داستان فانتزی و علمی‌تخیلی ظاهر شده.
    خود weir به معنای بند و خاکریزه.
    بنا به معنی لغویش و یه سری توصیف‌های دیگه که توی ویکی میتونین پیدا کنین، فکر می‌کنم توش شهریور یا مهر استارک این عبارت رو پیشنهاد داد و از اون موقع به کار رفته.
    به دلیل اینکه خواننده‌ها عادت کردن، من هم نیازی به تغییرش ندیدم.

    ۲- چه اصراری به اسپویل هست آخه؟

    ۲- خبر خاصی نیست. بعضیا میگن کلد‌هنده، ولی برن که اون رو به جا نیاورد. تا الان خبری نیست ازش.

      نقل قول

  • victarion: دوست عزیز ممنون میشم فارسی تایپ کنید….اونجایی که هودور توی برج ترسیده و سر و صدا راه انداخته بود…فصلش یادم نمیاد.فک کنم همون فصل قبل برن بود.

    اولا چشم
    ثانیا درسته هودور را تسخیر می کنه ولی به کسی در موردش نمیگه، واسه همین هیچ جا اشاره نشده فقط برن می تونه انسان تسخیر کنه( با فرض اینکه هودور را انسان کامل بگیریم تازه)
    واسه همین میگم رو چه حساب شماها می گویید که فقط برن می تونه انسان تسخیر کنه؟! من که جایی ندیدم!!
    در ضمن در مورد تسخیر اژدها، فکر نمی کنید از مارتین بعیده این حرفا :?:

      نقل قول

  • نریمان: – درخت رودبند برگردان عبارت Weirwoodه. این درخت در چندین داستان فانتزی و علمی‌تخیلی ظاهر شده.
    خود weir به معنای بند و خاکریزه.
    بنا به معنی لغویش و یه سری توصیف‌های دیگه که توی ویکی میتونین پیدا کنین، فکر می‌کنم توش شهریور یا مهر استارک این عبارت رو پیشنهاد داد و از اون موقع به کار رفته.
    به دلیل اینکه خواننده‌ها عادت کردن، من هم نیازی به تغییرش ندیدم.

    ۲- چه اصراری به اسپویل هست آخه؟

    باتوجه به مشخصاتی که توی فصل اشاره شده اون یه درخت نیایش بوده بهتر نبود از درخت نیایش استفاده میکردید .

    درمورد اسپویل من سوالی پرسیدم که جوابش معلوم نبود نخواستم داستان لو بره بعضی ازدوستان خوششون نمیاد.

      نقل قول

  • شاهین: باتوجه

    شما قصد نداری آواتار بسازی؟……….خودت گفتی که یکی به اسم شاهین اومده از اسمت استفاده کرده!

      نقل قول

  • به نظرمنم امکان کنترل ادمها برای برن وجودنداره درمورد استسنائی هودورهم یجایی از کتاب بود که اشاره میشه هودور نیمه انسان نیمه غوله …شاید

      نقل قول

  • شاهین: باتوجه به مشخصاتی که توی فصل اشاره شده اون یه درخت نیایش بوده بهتر نبود از درخت نیایش استفاده میکردید .

    نخیر، اون درخت نیایش نبوده.

    درخت نیایش و درخت قلب عبارت‌هایین که برای درخت ویروود خاصی که صورتکی هم روش حکاکی شده به کار می‌ره. اسم درخت نیست. بگیم دری که از چوب درخت نیایشه؟ خب این اشتباهه.
    در جلد ۱و ۲ همه جا از درخت نیایش استفاده شده بود، حتی جایی که عبارت انگلیسی متفاوت بوده. ما سعی کردیم این مورد رو اصلاح کنیم.

      نقل قول

  • Raegar Targeryan: شما قصد نداری آواتار بسازی؟……….خودت گفتی که یکی به اسم شاهین اومده از اسمت استفاده کرده!

    ریگار عزیز یا مرورگرم خرابه یاویندوزم یا قند شکنم درهر صورت نتونستم وارد سایت بشم

    نریمان: نخیر، اون درخت نیایش نبوده.

    درخت نیایش و درخت قلب عبارت‌هایین که برای درخت ویروود خاصی که صورتکی هم روش حکاکی شده به کار می‌ره. اسم درخت نیست. بگیم دری که از چوب درخت نیایشه؟ خب این اشتباهه.
    در جلد ۱و ۲ همه جا از درخت نیایش استفاده شده بود، حتی جایی که عبارت انگلیسی متفاوت بوده. ما سعی کردیم این مورد رو اصلاح کنیم.

    دوست من عین عبارت ترجمه شده اینه در صفحه ۲۸

    در، درخت رودبند سفیدی بود و چهره ای بر رویَش بود.

    که البته جمله مشکل دستوری هم داره که امیدوارم اصلاحش کنید ولی درکل میگه که یه درخت که روش یه چهره حکاکی شده که مشخصات یک درخت نیایش رو توصیف میکنه.

      نقل قول

  • شاهین:
    دوست من عین عبارت ترجمه شده اینه در صفحه ۲۸

    در، درخت رودبند سفیدی بود و چهره ای بر رویَش بود.

    که البته جمله مشکل دستوری هم داره که امیدوارم اصلاحش کنید ولی درکل میگه که یه درخت که روش یه چهره حکاکی شده که مشخصات یک درخت نیایش رو توصیف میکنه.

    خب، درخت رودبند + چهره = درخت نیایش
    چوبه خالیش که اسمش درخت نیایش نیست که!

    در جلد ۵ به خصوص خواهید دید که روی چوب درخت‌های دیگه هم این صورتک‌ها رو ترسیم می‌کنن.
    بنابراین نوع چوب ویرووده، و هر چوب ویروودی درخت نیایش نیست.

      نقل قول

  • نریمان: خب، درخت رودبند + چهره = درخت نیایش
    چوبه خالیش که اسمش درخت نیایش نیست که!

    من دقیقا نفهمیدم منظور از چوب خالی چیه ولی بگذریم.
    این کلمه رودبند درسته که ویر به معنی بند و خاکریزه ولی آدم رو یاد سد و اینجور چیزا میندازه و برای درخت یه کم عجیب و نچسبه .

      نقل قول

  • خیلی فصل جالبی بود
    حیف که فصل بعدی برن خیلی دووووووووووووره

    نکته اینجاست که مارتین قهرمان هاشو از بین اسیب دیده ها و ستم کشیده ها انتخاب می کنه و برای همین خواب هایی خوبی برای برن دیده
    فکر کنم تا قبل از اینکه این داستان تموم شه برن مهمترین نقش رو تو داستان ایفا کنه :?

      نقل قول

  • ۱- یادمه یه جایی یکی گفت این دایرولف ها جادو میکنن :?: ( اونجایی که برن تازه پرت شده بود ) فکر کنم سرسی گفت . باز هم بنظرم اینکه الان همه بچه های استارک ( زنده هاش) و اگه جان هم بچه استادرک باشه دارای قدرت وارگی هستن به دلیل جادوی دایرولفشون هست ( حالا چرا برن قوی تره . نمیدانم) :?:

    ۲- شیپور. قسم نگبانان ( شیپوری که خفتگان را بیدارمیکنه – شیپوری که مردم ازاد دنبالش بودن (تو هیچی نمیدونی جان اسنو)) آتشی هستم در برابر سرما ( خدای نور وآش و خدای آدر) دلیل لینکه این نگهبانان شیپور گرفتن فکر کنم یه جور خنثی کردن شیپور اصلی باشه . شیپور اصلی را هم فقط یه کسی که قسم خورده میتونه صدا دربیاره . مثل منس :mrgreen:
    قربانی برای آدر ها . به نظر من پسرها را میدن به آدر ها تا بتونن آدر بسازن . آدرها فکر کنم مشکل … داشته باشن ۸)
    کرستر همش میگفت من آدم با ایمانی هستم . ( ایمان به کی :?: . به آدرها . یا به خدایان قدیم . یا خدای نور )

    ۳- بنظر من وادر هیچیش نمیشه . اینجا خدایان قدیم قدرت داشتن یارو رو موش کردن اما اونجا دیگه درختی نیایشی نیست . خدایی نیست . قدرتی نیست :cry:

    ۴- بنظرم برن خیلی قوی میشه . خیلی زیاد . یواش یواش و خیلی آروم داره جادو تو داستان زیاد میشه . پس شاید برن بتونه یه آدر یا اژدها را هم کنترل کنه . ( بعدشم کی گفته وارگ بودن فقط برای موجوادت بی عقله . اگه دقت کرده باشین این دایرولفها از خیلی از آدمهای داستان باهوشترن :D )

    ۵- به نظر من وارگه . اما چرا اینقدر جوجن خنگه حواسش به این موضوع نبود کهه اون عقاب میتونه وارگ باشه :evil:

    ۶- به احتمال ۹۰% کلدهندز فرستاده کلاغه سه چشمه . ( اصلا چرا به نگهبانها میگن کلاغ ) چرا سم وقتی اومد بالا گفت من یه کلاغم ؟ ) اما فکر نکنم بنجمین باشه . شاید باشه . :?:

    ۷- بنظرم وایتها قدرت جاویی ندارن . چون اگه یادتون باشه ۲ تاشون را برداری برگردوند . همونایی که تو قلعه سیاه به مورمونت حمله کردن و اگه دقت کرده باشین بنظر کاملا بی ذهت و کودن نبودن چون میدونستن کجا حمله کنن :arrow:

    ۸ – این دروازه به هرکسی که قسم خورده راه میده رد بشن . حتی منس ؟ جادو داره وارد داستان میشه . فکر کنم باید منتظر اتفاقات جادویی خیلی بیشتری باشیم

    چقدر تفسیر کردم

    برای بار ۳ اگه میخواید من میتونم تو ویراستاری کمکتون کنم :!: :!: :!:
    برای بار ۳ اگه میخواید من میتونم تو ویراستاری کمکتون کنم

      نقل قول

  • سلام این پست بی ربطه ولی من از تو تبلتم به این قسمت دسترسی دارم ولی وقتی از کامپیوتر خانگی وصل میشم اخرین فصله ترجمه شده ۵۵ جانه !؟؟؟؟
    ادرس هم درسته http://winterfell.ir/

      نقل قول

  • moony:
    سلام این پست بی ربطه ولی من از تو تبلتم به این قسمت دسترسی دارم ولی وقتی از کامپیوتر خانگی وصل میشم اخرین فصله ترجمه شده ۵۵ جانه !؟؟؟؟
    ادرس هم درسته http://winterfell.ir/

    به طور دقیق نمیتونیم بگیم مشکل یا راه حل چیه اما شما این کارها رو انجام بده….اول مرورگرت رو بهتر کن و یه نسخه جدید بگیر و یا مرورگر رو عوض کن….دوم موقعی که سایت بالا میاد چند بار سایت رو ریلود کن….انشاالله که حل بشه

      نقل قول

  • کسی میدونه این زبان والریایی و زبانی که ملیساندر با بریک حرف میزنه تو دنیای خودمون زبان کجاست؟ :!: :?:

      نقل قول

  • دنریس:
    کسی میدونه این زبان والریایی و زبانی که ملیساندر با بریک حرف میزنه تو دنیای خودمون زبان کجاست؟

    جزء زبان‌های ساخته شده س…..یه گروه از کسایی که رشته‌ی مربوط به این کار رو خوندن توی اونور آب معمولا زبان اختراع میکنن….اینم جزئی از اوناس…توی فیلم‌هایی مثل ارباب حلقه و آواتار هم اگه دقت کنید زبان‌های الفی و چند مدل زبان دیگه هست که همه ساخته شدن…..

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: