بررسی فصل ۷۶ جان

لرد استارک یا جان اسنو؟ مسئله این است!

واقعاً که مارتین به زیبایی دنیای واقعی رو به تصویر کشیده. دنیایی که در اون هیچ کس از فردای خودش خبر نداره و نمیدونه چه شانس بزرگ یا فاجعه‌ای پشت همین پیچ پیش رو به انتظارش نشسته. تا همین دیروز در خطر قطعی اعدام قرار داشت و امروز این شانسو داره که فرمانروای شمال بشه! واقعاً که هیچ چیز در این روزها جالب‌تر از ماجراهای پای دیوار و اتفاقات مربوط به جان نیست. کسی که تا همین پریروز در خطر اعدام قرار داشت و یه خائن شمرده می‌شد، اما حالا این فرصت رو داره که از ننگ حرامزادگی نجات پیدا کنه و وارث و مالک وینترفل پدریش بشه و اونو از چنگال خون‌آلود بولتن‌ها نجات بده.

جان استار. . . ببخشید جان اسنو با تصمیم بسیار بزرگی دست به گریبان شده. مارتین مثل همیشه و اینبار در بغرنج‌ترین حالت خودش یکی از شخصیت‌ها رو در مقابل یک انتخاب نه چندان خوب – نه چندان خوب قرار داده. یک اسنو ماندن به معنای پایبند ماندن به عهد و سوگنده و به معنی رها کردن مردم زجر کشیده‌ی شمال. استارک شدن به معنای پشت کردن به سوگندها و آرمان راب آخرین پادشاه شمال و در عین حال تحقق آروزی پدر. «همیشه یه استارک باید توی وینترفل باشه» شما اگه بودید چطور انتخاب می‌کردید؟ اگر جان پیشنهاد استنیس رو بپذیره میتونه با کمک نیروی نظامی اون و با اتحادی که بسیاری از لردهای شمالی با اون به عنوان وارث لرد ادارد برقرار میکنن، به راحتی بولتن‌ها رو بیرون بریزه و شمال رو دوباره به دست صاحبان اصلی خودش برسونه. میتونه مردان آهن رو از نک و استونی شور بیرون بریزه و شمال دوباره در صلح قرار بگیره و اون وقت با ترکیبی از قدرت شمال و استنیس، به جنگ با جنوب بره و انتقام پدرش رو بگیره. واقعاً که تصور ورود لرد جان استارک لرد وینترفل و پاسدار شمال از دروازه‌ای قدمگاه پادشاه در حالی لانگ‌کلو به پشتش بسته شده و مردم عادی با دیدن گوست از جلوی راهش فرار می‌کنند دیدنی خواهد بود(گرچه اگه باور کنیم که اصلاً گوست برگرده،‌ برمیگرده؟). اما از طرفی این کار به معنی پشت کردن به نگهبانان شبه. پشت کردن به تمام سوگندهایی که خورده بود و این بار بدون هیچ مأموریتی از طرف مافوق خودش. آیا اصلاً شمالی‌ها یه حرامزاد‌ه‌ی مشروع شده‌ی دیگه رو می‌پذیرن؟ آیا ترس از نیروی کسترلی راک باعث نمیشه که شمالی‌ها اونطوری که استنیس انتظار داره به اتحاد با جان درنیان؟

واقعاً که انتخاب بزرگی در سر راه این شخصیت به شدت محبوب قرار گرفته. انتخابی که میتونه کل روند داستان رو تغییر بده. تازه اضافه کنید به اینها، احتمالات مربوط به مادرش و ماجراهایی که میتونه بین اون و دینریس به عنوان لرد وینترفل و ملکه بر حق وستروس پیش بیاد. داستان هر روز داره پیچیده‌تر و حساس‌تر میشه. نظر شما چیه؟ شما اگه جای جان بودید چه انتخابی می‌کردید؟ به نظر شما جان چطور تصمیم میگیره؟ کار درست چیه؟