در این مجال به بررسی کتابهای فانتزی بزرگ و تحسینشدهای میپردازیم که خواندنشان انتظار را برای هوادارانی که چشم انتظار کتاب ششم هستند، آسان میکنند. در هشت بخش قبلی این سری مقالات مجموعه رمان فانتزی مالازان ، مجموعهی گروهان سیاه ، مجموعه سرگذشت شاهکش ، مجموعه فرشتهی شب، مجموعهی گسست، مجموعه غیبگو، مجموعه دریای زمین و دو مجموعه از تاد ویلیامز را به شما معرفی کردیم. حالا در بخش نهم با عنوانی تازه در خدمت شما هستیم.
مقایسه مجموعه قانون اول با نغمه
اگر تنها دو مرد وجود داشته باشند که بتوانند راه های به گند کشیده شدن انسانیت و زیر پا رفتن اخلاق را به خوبی توصیف کنند، آن دو مرد جو ابرکرامبی و جرج آرآر مارتین هستند. این تنها چیزیست که شما در مورد جدی بودن قانون اول باید بدانید. ابرکرامبی دنیایی را به تصویر کشیده که برای تبدیل انسان ها به اشخاصی بهتر و شرافتمند به کار نمی رود، در حقیقت آنها را پست تر و قدرتمندتر می سازد. صحنه های نبرد وحشیانه، و به خوبی نوشته شدهاند و شما اصلاً مطمئن نیستید چه چیزی میتواند در انتها یک پایان خوش را تشکیل دهد. مونولوگهای گلوکتای مفتش از هر شوخی که شما از حالا تا به انتشار بادهای زمستان و شنیدن شوخیهای تیریون میخوانید بامزهترند.
تفاوتهای قانون اول با نغمه ای از یخ و آتش
در مجموعه قانون اول خطوط داستانی کمتری برای دنبال کردن وجود دارند و طرح داستانی ابرکرامبی خیلی رو به جلوتر است و کمتر تلاش دارد جهان را هدفمندسازی کند. سبک ابرکرامبی همچنین شامل مقدار زیادی طنز سیاه، شخصیتهای غیر فعالی که از خندههای دیوانه وارشان در عذابند. گلوکتا در شروع داستانش میگوید: “برای بسیاری از مردم پایین رفتن از پلهها یه کار خیلی پیش پا افتاده است، برای من یه ماجراجویی”. بازمانده های جنگ با سخن گفتن با دیگها و قابلمهها به خود آرامش میدهند. شخصیتهای کتاب ابرکرامبی همچنین به مقدار بسیار کمتر از شخصیتهای مارتین دوست داشتنی هستند. شخصیتهای نغمهای از یخ و آتش شاید شوالیههایی با زره درخشان نباشند، اما بیشترشان تا حدی انسانهای نجیبی به حساب میآیند که تلاش دارند تا در جهانی بی رحم راه خود را پیدا کنند. با این وجود هنوز هم طنز، دیدگاههای مثبت و انفجار گاه به گاه خوبیها موجب میشود شخصیتهای ابرکرامبی دلسوز و مرتبط باشند. شما خود را در حال ریشه یابی فاسد شدن انسان ها می یابید. ما یک شکنجه گر، یک اشرافزاده سطحی نگر و خودخواه، جادوگری که بیهیچ عذری همه چیز را دستکاری میکند، و یک دیوانه را به عنوان شخصیتهای این کتاب کنکاش می کنیم.
ویژگیهای قانون اول
سیمای قانون اول قهرمانان بیمیل، طنز سیاه و اکشن نفس گیری را شامل میشود. قانون اول ظاهراً رمانیست از تضادهایی که با بازیگرانش تعریف میشود: بربری فیلسوف که از آدم کشی متنفر است، قهرمانی بیباک که از جنگیدن وحشت دارد و شکنجه گری فلج که قلبی از طلا دارد. طرحی پیچیده و بازیگرانی با شخصیتهای فراموش ناشدنی از “خود تیغ” (کتاب اول این مجموعه) کتابی می سازد که باید خوانده شود. دو کتاب دیگر هم به همین اندازه محسور کنندهاند و هیچ سراشیبی برای کیفیت این سری وجود ندارد. این مجموعه یکی از بهترین سه گانه های ژانر فانتزی است. جو ابرکرامبی با هر کتابش بهتر و بهتر میشود. آخرین کتابش “قهرمانان” یکی از بهترین کتابهای عمرم بود.
“خود تیغ” یک ورودی مهیج برای وارد شدن به ژانر فانتزی و مجموعهی “قانون اول” است. جو ابرکرامبی تمام فانتزیهای کلاسیک را جمع کرده و از آنها چیزی جدید میتند. این مجموعه دگرگونی فانتزی حماسی است که آن را به سطحی کاملاً جدید می رساند. یک حرکت هنرمندانه که در ژانر فانتزی با گرفتن ابزارهای قدیمی فانتزی آنها را به چیزی پیشرفتهتر تبدیل میکند. قوی، نوشتاری شوخ طبعی، طنز خشک، طرح پیچیده و پر از عناصر متضاد. این سبک جدید برای خواندن هوشمندانه کتاب طراحی شده است. در این دنیای نوآر جدید فانتزی سایه های خاکستری، سیاه و سفید تعریف تازهای دارند.
زمانی که “خود تیغ” منتشر شد؛ جو ابرکرامبی برای منتشر کردن کتابهای بهتری هم گام برداشت. ولی هنوز این داستان نخستین رمانش بود و کتابی که او را به این جایگاه والا در این ژانر رساند. و این رمان همینطور دروازهای بود که به جهان بزرگ “قانون اول” باز شد.
از آنجا که کیفیت نوشتار ابرکرامبی در طی این سالها مدام در حال پیشرفت است، من ابرکرامبی را در لیست بهترینهای فانتزی جزو برترینها قلمداد میکنم. او هنوز هم یکی از بهترین نویسندگانیست که دارند فانتزی مینویسند. کتابهای ابرکرامبی لزوماً برای همگان نوشته نشدهاند، چرا که کتابهایش تم بسیار طعنه آمیزی دارند. شخصی هایش از لحاظ اخلاقی بسیار مبهماند و در برخی مواقع کارهای بسیار بدی را برای دلایل خوبی انجام میدهند. او لزوماً فانتزی حماسی نمینویسد (بیرون از نخستین سه گانه اش که یک دگرگونی در فانتزی حماسی بود). اما این قانون اول فانتزیای آنقدر سرگرم کننده است که شما نمیتوانید کاری جز این که عاشقش شوید انجام دهید.
مجموعه فانتزی حماسی که با قوانین خودش بازی میکند. این مجموعه شامل یک سری از قردادهای فانتزی حماسی استاندارد است که جمع شده و کاملاً تغییر یافتهاند و یک دگرگونی برای ژانر محسوب میشود.
اما شما می توانید همهی اینها را فراموش کنید. فقط به کلیت این سری نگاه کنید و بدون تطبیق دادن آن با کل ژانر فانتزی. (که تا حدودی با برخی آثارش متفاوت است). این مجموعه فانتزیِ بسیار سرگرم کننده با کارهایی شریرانه، شخصیتهایی کاملاً خاکستری که بخشی از یک تناقضاند (بربری که ازکشتن متنفر است، شکنجه گری که مهربان است و…) نوشتار نافذ همانند یک چاقو و یک بسته شوخ طبعی پیوند خورده است.
بدون شک بهترین کتاب جو ابرکرامبی “قهرمانان” است که در همان جهان قانون اول به وقوع می پیوندد و شاید حتی بهترین کتابی که خواهد نوشت. “کشور سرخ” که نه خونین بود خوب بود، اما نه به خوبی تازه ترین مجموعه اش دریای درهم شکسته که برای جوانان نوشته شده است، که برای خواندن خوب است، اما فاقد نیش کاملی است که که کتابهای تیرهتر بزرگسالانهاش داشت.
پس اگر شما به دنبال فانتزیِ حماسیای هستید که کار متفاوتی انجام می دهد و قواعد استاندارد را به تکههای کوچکتری میشکند و دارای یکی از هوشمندانهترین نثرها بوده و خیلی خندهدار طعنه میزند، باید قانون اول را بخوانید.
دارک فانتزی تیره (Grimdark) پیش از جو ابرکرامبی وجود داشت، اما با شگفتی او استانداردی طلایی برای آن که باید چه طور آن را نوشت تعریف کرد و دیگر نویسندگان از آن تقلید می کنند. دارک فانتزی بسیار شبیه آن چیزی است که رمانهای ابرکرامبی هستند.
سه گانهی اصلی او (قانون اول) کمک کرد تا حرکتی برای دگرگونی همهی استعارههای عمده ی فانتزی بر پا شود. همانند آنی که ارباب حلقه های جی آرآر تالکین ایجاد کرده بود.
کتاب خیلی ساده خشونت بیامان، شخصیتهای اخلاقی مبهم، جهانی بدون مراقب و رهاشدهی طعنه آمیز، الگوهای واژگون شده و طرحی که در مسیرهای غیر منتظره تاب میخورد.
این یکی از آن کتابهایی است که به همراه کوک، مارتین و اریکسون کمک کرد تا فانتزی بازتعریف شده و مجموعهای از زیباییها در فانتزیهای حال حاضر شکل بگیرد.
تا حدودی شبیه به این است که ارباب حلقهها را از هم باز شده (یا شاید حتی از هم پاشیده) با یک ترتیب نامرتب از قطعهها (همچون پازل) ببینید که شخصیتها در آن کارهایی که از ایشان انتظار میرود انجام میدهند. همچنین یک گونه ی جدید از فانتزی حماسی – نوع تیره و تارتَرَش – جایی که خط میان قهرمان و شرور داستان خط باریکیست. یکی از فانتزیهای هوشمندانهتر که آزادانه به پیروی از سنتهای تالکین میپردازد، البته اگر آنها را نشکند.
اگر شما هنوز مجموعه ای که ژانر فانتزی حماسی را باز تعریف کرده نخوانده اید، چرا اصلاً هنوز دارید این مقاله را می خوانید؟ شروع به خواندن این سری کنید.
خلاصهی جلد نخست با نام خود تیغ (دارای اسپویل)
لوگِن نُه انگشتی، بربر بدنام، سرانجام بدشانسی می آورد. او در میان تعداد زیادی از افراد دشمن گرفتار آمده و در آستانهی تبدیل شدن به یک بربر مرده است، و بدین گونه پشت سرش هیچ چیز به جز سابقه بد، دوستان مرده و تعداد زیادی دشمن خوشحال باقی نمیگذارد. فرمانده نجیبزاده جیزل دن لوتر، افسر بیپروا، و نمونه ی بارز یک آدم خودخواه، در ذهنش هیچ چیز خطرناک تری از سرکیسه کردن دوستانش در ورق بازی و خیالبافی دربارهی شکوه و افتخار در میدان شمشیر ندارد. اما جنگ فرا می رسد و بر روی میدان نبرد یخ زدهی شمال، آنها با قوانین خونین مبارزه، با یگدیگر میجنگند. مفتش گلوکتا، شَلی که شکنجه گر می شود، هیچ چیز را بیشتر از دیدن جیزل که در یک تابوت به خانه بازگردانده می شود، دوست ندارد. اما سپس گلوکتا از همه متنفر میشود. جادوگر بَیاز وارد میشود. یک پیرمرد تاس با خلق و خویی وحشتناک و دستیاری احساساتی، او توانست که به مغ ارشد تبدیل بشود، او توانسته که شیادی تماشایی باشد، اما او هر چیزی که هست، او درصدد است تا زندگیهای لوگان، جیزل و گلوکتا را کاملاً مشکلتر از قبل سازد. توطئههای قتل آشکار میشوند، حساب های قدیمی آمادهی تسویه شدن هستند، و خط بین قهرمان و تبهکار آنقدر باریک است که خون به پا شود.
گردآوری و ترجمه: سروش چراغزاده
سلام. شاهکش رو که معرفی کردید ۵۷ فصلش رو خوندم و خوشم اومد. متاسفانه سایت مربوطه کلا تعطیل شده و سایت جایگزین هم ظاهرا دیگه دنبال ترجمه نیست. اطلاعی دارید کجا ممکنه روی بقیه ترجمه اش کار کنند؟ (از کتابهاییه که برای ترجمه فصل به فصلش فکر کنم خیلیا حاضرن هزینه کنن- مث خودم)
بهروزنقل قول
این طور که توی سایت اذرباد نوشته گویا قراره به زودی جلد اول شاهکش رو چاپ بکن
great tom hanksنقل قول
آقا لطفا مجموعه حماسی وارکرافت رو هم معرفی کنید و مجموعه ی شمشیر حقیقت هم عالیه
سایت دوران اژدها دوباره فعال شده چند وقت دیگه شروع به فصل دهی شاهکش میکنه
مجموعه «شهر» دارن شان هم جزو فانتزی حماسی محسوب میشه؟
Sed Javadنقل قول
کتابه دیگه ای هم این مجموعه داره؟ مثلا کتاب جنبی و اینکه فارسیشو کجا می شه پیدا کرد
احمدنقل قول
با سلام .
من در در مورد اعلامیه استخدامتون درخواست داده بودم ( حدود ۴-۵ روز پیش ) اما جوابی دریافت نکردم
محمد امین عبیدینقل قول
مجموعه شمشیر حقیقت هم عالیه
payamنقل قول
به زودی دوران اژدها ارائه این کتاب رو از سر میگیره.
سرورنقل قول
محمد سرش شلوغه، چند روزه به سایت سر نزده، توی همون بخش تقاضای همکاری پیام بگذارید تا تماس بگیره باهاتون. از طریق تماس با ما، روشهای دیگهٔ تماس باهاش رو هم میتونید امتحان کنید.
ببخشید که اوضاع در هم هست.
نریماننقل قول
سلام
خب من این کتاب رو هفته قبل توی سه روز خوندم، به جرات می گم، از مالازان جالب تر و جذاب تر بود. به معنی واقعی کلمه فانتزی جذابیه. خیلی ازش لذت بردم.
ممنون از سایت وینترفل بابت معرفی ـش.
پ.ن: این تصویر اولی که گذاشتین مربوط به مالازان ـه. لطفا عوض کنین.
حسین قاضینقل قول
من تا به حال تو این ۹ قسمت در مورد کتابی اظهار نظر نکردم، چون هیچ کدوم رو نخونده بودم، اما در مورد این مجموعه می خوام چند نکته ای رو بگم:
– چندین ماه قبل به توصیه یه دوستی رفتم سراغ این کتاب. با مشغله زیاد و وقت کمی که من دارم، تو این چند ماه فقط رسیدم نیمی از کتاب اول رو بخونم. باید بگم برای اونایی که با نغمه بد عادت شدن و دیگه هیچ چیزی کمتر از اون راضیشون نمی کنه، این مجموعه همونیه که دنبالش هستید. واقعاْ داستان جذابی داره. شباهت هایی از لحاظ شخصیت پردازی با نغمه داره، اما قصه در اینجا به شکل دیگه ای پیش میره و عناصر جذابیتش چیزهای دیگه ای هستن.
– برای اونایی که می خوان کتاب رو از روی متن اصلی بخونن باید بگم که نثر ابرکرامبی در این کتاب تفاوت های قابل توجهی با نغمه داره. ساختار جملات بر خلاف نغمه خیلی به نثر امروزی نزدیکه و پیچیدگی های ادبی نغمه رو نداره، اما گول نخورید، چون هر چیزی هست جز آسون! به این دلیل که مملو از کلماتیه که تا به حال به عمرتون نشنیدین! این نویسنده هیچ چیز رو به سادگی در متنش نیاورده.
– نویسنده موفق شده تو همین کتاب اول به خوبی فصل هر شخصیت رو متمایز بنویسه و از لحاظ ادبیات و نوع توصیفات منحصر باشه. من هنوز کتاب اول رو تموم نکردم، اما تا اینجا هنوز نمیشه مطمئن بود که کی رو باید دوست داشت و از کی متنفر بود. شخصیت گلوکتا یکی از بهترین شخصیت های داستانیه که من تا به حال باهاش ارتباط برقرار کردم.
– به شدت عاشق اینم که یه روزی بتونم این مجموعه رو ترجمه کنم. نمیدونم کی چنین شرایطی فراهم بشه. ایده های خیلی خوبی براش دارم، اما خدا میدونه اصلاْ ممکنه که عملی بشه یا نه، اما این رو مطمئنم که در صورت فراهم شدن شرایط به طور قطع یک پروژه تک نفره خواهد بود، نه ترجمه گروهی.
– اگر سرزمین میانه تالکین و وستروس مارتین بهترین سرزمین های خیالی در ادبیات حماسی باشن، قطعاْ اتحادیه و آنگلند و شمال وحشی هم در زمره اونها قرار می گیرند. برای کسانی که توانایی و سواد خوندن زبان اصلی رو دارن، شدیداْ توصیه میکنم که مجموعه قانون اول رو به بالاترین رده در لیست انتظار کتاب هایی که باید بخوانید اضافه کنید.
م.م.استارکنقل قول
این مجموعه رو دوران اژدها برای ترجمه رزرو کرده.
h.a.m.i.dنقل قول
من فقط سری اول حماسه شهر دارن رو خوندم… فانتزی میشه حسابش کرد اما حماسه نداشت والا… یه سری اعمال خلاف کاری تو یه شهر تاریک و دلگیر با شخصیت خداگونه که همیشه همچین شخصیتی رو داره دارن تو کتاب هاش…
Winterfell Princessنقل قول
سلام. این کتاب و از کجا باید تهیه کرد کتاب به چاپ رسیده؟؟!!!
mohamaadنقل قول
کتاب های دیود گمل هم کتابهای جالبین! هر چند بدون سانسورشون گیر نمیاد اما بازم ارزش خوندنو دارن
پیشنهاد می کنم افسانه مرگ پیمای دیوید گملو بخونید! بهترین فانتزی حماسی که تا حالا خوندم!
محمدنقل قول
این کتاب رو از کجا گیر بیاریم بخونیم؟ چاپ شده؟
مهسانقل قول
منظورم اینه که ترجمه شده؟؟
مهسانقل قول
نخیر، در حال حاضر ناشری اون رو چاپ نکرده.
انجمن دوران اژدها هم خیال ترجمهٔ اون رو داشتن که فعلا خبری نیست و با اون پروژههای دیگهای که در حال ارائه دارند، بعیده به این زودی کاری صورت بگیره براش.
نریماننقل قول
خوش بختانه انتشارات تندیس می خواد این مجموعه رو چاپ کنه و جلد اولش هم ترجمش تموم شده ودر انتظار دریافت مجوز هس
Great tom hanksنقل قول
با درورد.
مترجمش بنده هستم. شما از کجا خبردار شدین؟
سعید سیمرغنقل قول
سلام و درود از صفحه اینستاگرام novellovers_ir
Great tom hanksنقل قول
سایت (من یار مهربانم) این کتاب داره ترجمه میکنه سانسور هم نداره
تا الان فکر کنم ۷ فصلش دادن بیرون
کوهنقل قول
البته توی کتاب به جز یکی دو تا جمله چیز خاصی نداره که بخواد سانسور بشه و به کلیت داستان آسیب برسه. به هر حال اون توقعی که از یه کتاب منتشر شده توسط یه ناشر معتبر وجود داره، ناشری که تخصصش توی ادبیات داستانی و تخیلیه، از سایتی که همین طوری برای دل خودش کتاب ترجمه می کنه، وجود نداره.
من نمیخوام از همکار خودم ایراد بگیرم ولی به این قسمت از آغاز ترجمه ایشون توجه کنید: لوگِن به میان درختان شیرجه زد، پاهای عریان روی زمین خیس لغزید و سر خورد، لجن، برگهای سوزنی خیس کاج، نفس کشیدن سوزشی در سینهاش ایجاد میکرد، خون در سرش فواره میزد. او سُر خورد و در سمت خودش نقش زمین شد، تقریباً با تبر خودش سینهاش را برید، همانجا دراز کشید و نفس نفس زد، در میان سایه جنگل پدیدار شد.
۱: «پاهای عریان روی زمین خیس لغزید». این پاهای عریان مال کی هستن؟ ضمیر متصل مالکیت در اینجا فراموش شده.
۲: «لجن، برگهای سوزنی خیس کاج، نفس کشیدن سوزشی در سینهاش ایجاد میکرد». آیا لجن و برگهای سوزنی باعث سوزش نفس کشیدن شدن؟ اصلاً ربطشون به جملۀ قبل و بعد چیه؟ یا درواقع پاهای قهرمان داستان روی لجن و برگهای سوزنی لغزیده؟
۳: «خون در سرش فواره میزد». این جمله چه معنیای داره؟ آیا بهتر نبود از تپش نبض و جریان خون در رگها حرف میزد؟
۴: «در سمت خودش نقش زمین شد». آیا بهنت نبود مینوشت: به پهلو روی زمین افتاد؟
۵: «همانجا دراز کشید و نفس نفس زد، در میان سایه جنگل پدیدار شد.» چه چیزی در سایۀ جنگل پدیدار شد؟
این ایرادات در مورد فقط یک پاراگراف بود. به هر حال ایشون دارن یه کار رایگان و از روی عشق و علاقه انجام میدن. حرف من اینه که اگه یه کاری رو میخواین عشقی انجام بدین، حداقل با عشق این کارو بکنین. نه سرسری و الله بختکی!
سعید سیمرغنقل قول
دوست
دوست عزیز سلام. چه قدر خوب میشد اگر این انتقادات رو توی سایت خودم بیان می کردید. مطمئن باشید از دانش و تجربه شما مترجم عالیقدر استقبال می کردم. ترجمه های اینترنتی مخاطبین خاص خودشون رو دارند مثل خود بنده که چون موافق سانسور و تحریف آثار هنری نیستم هر روز به این سایت سر میزنم تا از دسترنج دوستان وینترفلی که بدون هیچ چشم داشتی دست به چنین کار بزرگی زدن استفاده کنم و لااقل با بازدید روزانه خودم بتونم مختصری زحماتشون رو ارج بزارم. در ضمن این سایت محل تبلیغ کتاب های دیگه نیست و اگر نظر من و شما تأیید میشه نشان از بزرگواری دوستان هست. پس لطفا بحث رو همین جا تموم کنید. ترجمه بنده قرار نیست جایی چاپ بشه و فقط صرف علاقه به دنیای فانتزی و کسب تجربه انجام میشه.
با تشکر
مدیر سایت من یار مهربانمنقل قول
در ضمن ترجمه ارائه شده روی سایت هنوز ویرایش نهایی نشده و اکثر ایراداتی که گرفتید در نسخه پی دی اف که هر چند وقت یکبار ارائه میشه (بیشتر روی سایت زندگی پیشتاز) برطرف شده.
با تشکر
مدیر سایت من یار مهربانمنقل قول
۱٫ پاهای عریان فاعل جمله هست و در متن اصلی نیومده مثلا بگه logen’s bare feet ! بعلاوه در جمله قبل گفته شده که لوگن در حال شیرجه زدن بین درختاس و فکر نمی کنم در بین این دو جمله شخصیت جدیدی اضافه شده باشه!
۲٫ استفاده از جملات کوتاه بدون فعل و فاعل برای توصیف صحنه داستان از ویژگی های سبک آبرکرامبی هست. خیلی جاها سعی کردم برای روان شدن ترجمه ویرگول ها رو حذف کنم و با کلمات موصولی به شرح صحنه بپردازم. جاهایی هم ترجیح دادم به سبک نویسنده احترام بزارم. اینکه پاهای قهرمان روی چی لغزیده؟ وظیفه من نیست که شرح بدم. بنده فقط انتقال دهنده متن اصلی به زبان پارسی هستم نه مفصر داستان!
۳٫ شاید حق با شما باشه و اصلاح فواره زدن خون اصطلاح رایجی نباشه ولی به نظرم زیباتر از اصلاحات پزشکی اومد و ازش استفاده کردم. بالاخره سلیقه ها متفاوته. به هر حال از ویژگی های نثر آقای کرامبی دایره وسیع واژگانی ایشون هست. به طوری که خیلی جاها اصطلاح فارسی مناسب براشون پیدا نمیشه و خیلی اوقات مجبورم برای چند اصطلاح متفاوت یک معادل فارسی رو استفاده کنم یا با توضیحات اضافی جمله رو طولانی تر کنم.
۴٫ حق با شماست و در نسخه پی دی اف اعمال شده.
۵٫ قرار نیست من اصل غافلگیری داستان رو از بین ببرم و پیش پیش داستان رو توضیح بدم. در ضمن در پاراگراف بعدی می بینیم که شانکا از میان جنگل بیرون میاد و به لوگن حمله می کنه.
بحث به درازا کشید ببخشید. دوستان وینترفلی حلال کنید. دیگه کامنت نمیزارم و اگر بحثی بود روی سایت خودم در خدمت هستم.
با تشکر
موفق و پیروز باشید
مدیر سایت من یار مهربانمنقل قول
با تشکر از هر دو شما عزیزان که این کتاب ترجمه کردید
کوهنقل قول
http://www.ketabsarayetandis.com/Book.aspx?Id=413
سعید سیمرغنقل قول
خیلی حیفه که فقط این ۹ قسمت رو معرفی کردید و سراغ نویسندگان دیگه نرفتید مثلا مجموعه استورم لایت اقای برندون سندرسون واقعا زیباست و چه از نظر منتقدان و چه از نظر مردم چیزی از نغمه و ارباب حلقه ها کم نداره کاش وقتی هم برای معرفیش میزاشتید
sensaنقل قول
خبر دارید آذر باد میخواد در چند جلد چاپش کنه؟همون سه جلدی که خودشه یا بیشتر؟
lianaنقل قول
این مجموعه ۷ جلدیه یک سه گانه اصلی و ۴ داستان که از هم مستقل اند و در جهان نخستین قانون اتفاق می افتند.
کتابسرای تندیس دو جلد از سه گانه اصلی رو منتشر کرده و جلد سوم هم تا انتهای تابستان چاپ می شه.
انتشارات آذرباد برنامه ای برای این مجموعه نداره.
s1378نقل قول
ممنون از معرفی این کتاب من سری ۳ جلدی The First Law رو خوندم واقعا عالی بودش فقط یه سوال برام پیش اومده آیا سری بعدی این کتاب Set in the World of The First Law همه ترجمه شده؟
Pouryaنقل قول
با تشکر از این معرفی
خواستم بگم من دارم این کتاب رو با ترجمه سعید سیمرغ از انتشارت تندیس یخونم و واقعا از مترجم تشکر میکنم فوق العاده فوق العاده عالی ترجمه شده و به همه پیشنهادش میکنم.
هر گفته ای راجبه این رمان حق مطلب رو ادا نکرده و متن رمان واقعا مسحور کننده ست
حامد گرگاننقل قول
یه سوال داشتم. انتشارات تندیس خیلی بیش از حد کتابا رو سانسور میکنه؟
تو رو خدا جواب بدین
…نقل قول
نه، چیز خاصی هم برای سانسور توی این یکی نیست.
سروشنقل قول
یه زمانی من قصد داشتم این سری رو ترجمه کنم. واقعیتش حدود ۱۰ فصلی هم از کتاب اول رو ترجمه کرده بودم و واقعاً جذبش شده بودم. اما بعد به دلیلی که نمیتونم بگم رهاش کردم. به واسطه یکی از دوستان آقای سعید سیمرغ با من تماس گرفت و خبردار شده بود که دارم روی سری قانون نخستین کار میکنم. اما من بهش گفتم که قصد ندارم کار رو ادامه بدم. باهم مقداری در مورد این سری صحبت کردیم. البته من اون موقع مجموعه رو کامل خونده بودم و ایشون نه و نمیتونستم خیلی براش اسپویل کنم. اما طی صحبت ها متوجه شدم که ایشون قراره کار خوبی رو روی این سری ارائه بده و خوشحالم که ظاهراً تصورم درست از آب دراومده. خوندن این کتابها رو بهتون توصیه میکنم.
م.م.استارکنقل قول
این کامنت هم جهت یادآوری بد نیست
م.م.استارکنقل قول
با سلام و تشکر بابت مطالب خوبی ک میذارید
این مجموعه ۹جلده ک ۳جلد اول یک مجموعه س و ۳جلد دوم هر کدوم از جلدها داستان مجزا دارن و ۳ جلد آخر هم ۱مجموعه س
در آخر مجموعه اول یعنی آخر جلد ۳ لوگن میپره تو رودخونه و مجموعه اول تموم میشه
کلا ۵جلد ترجمه شده
سرنوشت لوگن و ادامه داستان لوگن تو کدوم جلده؟
دوستانی که خوندن لطفا راهنمایی کنید؟
ممنون میشم
S.j.jنقل قول
با سلام و تشکر بابت مطالب خوبی ک میذارید
این مجموعه ۹جلده ک ۳جلد اول یک مجموعه س و ۳جلد دوم هر کدوم از جلدها داستان مجزا دارن و ۳ جلد آخر هم ۱مجموعه س
در آخر مجموعه اول یعنی آخر جلد ۳ لوگن میپره تو رودخونه و مجموعه اول تموم میشه
کلا ۵جلد ترجمه شده
سرنوشت لوگن و ادامه داستان لوگن تو کدوم جلده؟
دوستانی که خوندن لطفا راهنمایی کنید؟
ممنون میشم
S.j.jنقل قول