دانلود فصل سی و چهارم؛ گربه آبراه‌ها و سی و پنجم؛ سمول

مدت بسیار زیادی منتظر فصل جدید موندید، کاملاً درک می‌کنم. اما شما هم درک کنید که گاهی شرایط کار و زندگی همراهی نمی‌کنه و وقفه‌هایی اینچنین پیش میاد. این رو هم بدونید که در روزهای بعد از اتمام ماه رمضان، من و علی با کمک دوستان دیگه‌ای به شدت و فشرده کار کردیم تا دو فصل جدید آماده ارائه بشه. به خصوص روی فصل تازه آریا که به عنوان آخرین فصل این شخصیت در این کتاب، از اهمیت ویژه‌ای برای ما برخوردار بود. فصلی پر از توصیفات و تشریحات مفصل که کار آماده‌سازیش رو مثل باقی فصل‌های آریا دشوار می‌کرد.

ضمناً برای دلجویی از این تاخیر طولانی، همزمان کار روی فصل ۳۵ رو هم آغاز کردیم. فصلی که درسته نسبتاً کوتاهه، اما از لحاظ اهمیت یکی از سه فصل مهم این کتابه. حتماً در خلال مطالعه اون متوجه منظور من خواهید شد. پس حالا با چند خط از ابتدای فصل ۳۵ به استقبال دانلود این دو فصل می‌ریم.

باد دارچینی، یک کشتی قوشِکل از ساحل شهر تال‌ تریز در جزایر تابستان بود، جایی که مردانش تیره‌پوست، زنانش لَوَند و خدایانش عجیب و غریب بودند. هیچ سپتونی سوار کشتی نبود تا در دعای خاکسپاری پیشگامشان باشد، بنابراین جایی حوالی ساحل جنوبی بیابان تفتیده دورن، این وظیفه به دوش سمول تارلی افتاد.

سم ردای سیاهش را برای مراسم به تن کرد، گرچه بعد از ظهر گرم و مرطوب بود، و هیچ نسیمی نمی‌وزید. سخن آغاز کرد، «او مرد خوبی بود. . .» اما کلمات از دهانش خارج نشده بودند که فهمید اشتباهند. «نه، اون مرد بزرگی بود. او استادِ صاحب‌زنجیر و سوگند خورده سیتادل و یک برادر قسم‌خورده و همیشه وفادار از نگهبانی شب بود. وقتی به دنیا اومد اسم قهرمانی رو روش گذاشتن که در جوونی خیلی زود فوت شد، اما در عوض اون حیاتی بسیار بسیار طولانی داشت. زندگی خودش هم کم از قهرمان‌ها نداشت. داناتر، آرام‌تر، یا مهربان‌تر از اون مردی نبود. طی سال‌ها خدمتش در پای دیوار، چندین فرمانده اومدن و رفتن، اما اون همیشه برای مشورت حاضر بود. به شاهان هم مشورت می‌داد. خودش هم می‌تونست شاه بشه، اما وقتی که تاج و تخت رو بهش پیشنهاد کردن، گفت باید پادشاهی رو به برادر جوون‌ترش بدن. چند نفر همچین کاری می‌کنن؟» سم غلیان اشک در چشمانش را حس کرد، و می‌دانست بیش از این نمی‌تواند ادامه دهد. «اون از خون اژدها بود، اما حالا آتشش خاموش شده. اون، ایمون تارگرین بود. و حالا نگهبانیش تمام شده.»

---

دانلود فصل سی و چهارم؛ گربه آبراه‌ها

دانلود فصل سی و پنجم؛ سمول

---