دانلود فصل‌ها

دانلود فصل ۴۶ سمول

با دانلود فصل ۴۶ سمول در خدمت شما هستیم. با انتشار این فصل، به انتهای فصل سوم سریال در داستان سمول می‌رسیم و فصل‌های بعدی این شخصیت جدید به حساب میان. گرچه فصل‌های زیادی هم تا انتهای کتاب نداره. اما اتفاقات مهمی در مورد سمول هنوز به وقوع نپیوسته. در این فصل با شخصیت جدیدی مواجه میشیم که حرف‌های زیادی میشه در موردش زد. پس با سپاس از مترجم عزیز لرد مندرلی و ویراستاران گرامی ALI.A و مسعود این فصل رو تقدیمتون می‌کنیم. فصلی که در مسیر ویرایش سختی‌های ویژه‌ای داشت و زمان زیادی از ما گرفت. امیدوارم که از نتیجه آن راضی باشید. خوشحال میشیم اگه ماحصل کار ما رو به صورت دقیق و حرفه‌ای نقد کنید.

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=1450

درباره نویسنده

م.م.استارک

مدیر و مؤسس سایت و سرپرست گروه ترجمه

۳۴ دیدگاه

  • به به من همین دیروز فصل ۴۵ تموم کردم امروز ۴۶ اومد!
    ولی دوم شدم رفت! :mrgreen:

      نقل قول

  • دلم برای سمول می سوزه ، مثل داووس یا جورا مورمونت.
    اینها باید زجر بکشند تا شخصیتهای اصلی داستان بیایند و قهرمان داستان شوند .
    همیشه همینه ، حتی بهترین و مقدس ترین شخصیتهای داستان هم به راحتی پا روی خون هزاران انسان می گذارند تا شکوه و عظمت خاندان های ظالم (چه استارک باشه و چه لنیستر و تارگرین) حفظ بشه .

    قرون وسطی یعنی همین ، تا موقعی که لردهای بلند مرتبه همه کاره هستند عقب ماندگی بیداد می کنه ولی وقتی به سلامتی همه شون منقرض شدند شاهد پیشرفت انسانها خواهیم بود .
    من از این به بعد فقط از جان خوشم خواهد آمد فقط به این دلیل که نه قلعه داره و نه خاندان .

      نقل قول

  • سلام مررررررررررررررررررسیییییییی واقعا خسته نباشی…
    یه سوال…کتاب چهارمم قراره اینجوری فصل به فصل بزارین یا یجا؟؟؟

      نقل قول

  • باتشکر از مترجمین عریز بابت ترجمه زیبا و روانشون
    این فصل چرا تو سریال یه جور دیگه بود(مخصوصا اینکه تیکه آخرش خیلی مهم بود) :evil: :evil:

      نقل قول

  • ممنون بابت ترجمه زیبا و روانتون
    این فصل چرا تو سریال یه جور دیگه بود :?: :?: :!: :( :!: :evil:

      نقل قول

  • Magenta:
    دلم برای سمول می سوزه ، مثل داووس یا جورا مورمونت.
    اینها باید زجر بکشند تا شخصیتهای اصلی داستان بیایند و قهرمان داستان شوند .
    همیشه همینه ، حتی بهترین و مقدس ترین شخصیتهای داستان هم به راحتی پا روی خون هزاران انسان می گذارند تا شکوه و عظمت خاندان های ظالم (چه استارک باشه و چه لنیستر و تارگرین) حفظ بشه .

    قرون وسطی یعنی همین ، تا موقعی که لردهای بلند مرتبه همه کاره هستند عقب ماندگی بیداد می کنه ولی وقتی به سلامتی همه شون منقرض شدند شاهد پیشرفت انسانها خواهیم بود .
    من از این به بعد فقط از جان خوشم خواهد آمد فقط به این دلیل که نه قلعه داره و نه خاندان .

    دوست من مطمئن باش اگه این مارتینه که نویسندس پس برای سمول نقشه ها داره شما این مارتینو نمی شناسین
    جان! آره باهات موافقم :lol:
    فصل جالبی بود.

      نقل قول

  • اوه چقد این فصل با قسمتی که تو سریال بود فرق میکرد ی سوال الان یعنی خدایان قدیم باعث نجات سم و گیلی شدن دیگه درسته؟(گرچه تو سریال فک کنم مجبور بودن نشون بدن که ی وایت اصیل چطوری و به چه وسیله ای قابل کشتنه تا زمینه سازی کنن)ولی واقعا حیف بود اینطوری خرابش کنن چون اگه درست فهمیده باشم و تا جایی که ذهنم یاری میکنه اولین بار شاهد قدرت خدایان قدیم بودیم
    سوار بر گوزن شمالی!!!!!!اون دیگه کی بود؟؟؟
    در نهایت جا داره تشکر کنم از عزیزان مترجم و ویراستار
    لرد مندرلی – ALI.A و مسعود
    زنده باشید و سلامت
    (بنظر من مارتین برای کسایی که زجر بیشتری کشیدن تا کسایی که همه چی واسشون فراهم بوده برنامه های بهتری درنظر داره و اونا بیشتر زنده میمونن مثلا تیریون-یا برن یا همین جانه خودمون یا سمول حتی سانسا بی خاصیت و دنریس درکل مارتین تو کتابش توجه بیشتری به اینا داره و بنظر من مارتین طرفدار این مدل شخصیت هاست شخصیت هایی که زجرهای زیادی و توهین ها و بی محبتی های زیادی رو متحمل شدن)

      نقل قول

  • خسته نباشید بچه ها.
    فصل خوبی بود.ممنون از ترجمه.
    واقعا کتابش یه چیز دیگه ست.

      نقل قول

  • یه خسته نباشید جانانه به کل تیم ترجمه میگم
    دلم برای فصل های تیریون تنگ شده :(

      نقل قول

  • samiano:
    یه خسته نباشید جانانه به کل تیم ترجمه میگم
    دلم برای فصل های تیریون تنگ شده

    متاسفانه چند هفته‌ای باید منتظر بمونین، تا تیریون راه زیادی مونده

      نقل قول

  • به به عجب سرعتی چه خوش قولی آفرین و خسته نباشید به استارک عزیز و همه‌ی مترجمین فعال .
    زنده و پاینده باشید
    حیف که توی شکلکها گل نیست که اینجا رو واستون گلبارون کنم :D

      نقل قول

  • به همه بچه‌ها خسته نباشید میگم………مارتین قشنگ مارو پیچوند تا فصل بعدی سمول که خیلی بهش مونده!!!!!! ولی من فکر نمیکنم این قدرت خدایان قدیم باشه……..شک دارم باشه آخه اینطوری بی معنی میشه که و داستان بی سر و ته میشه

      نقل قول

  • کسی نظری در مورد شعره نداره :D
    شعری که لرد مندرلی با اقتباس از متن اصلی گفته از خیلی کتاب شعرهای کودکان که جدیدا منتشر میشه بهتر و شعرتره.

      نقل قول

  • Ali.A:
    کسی نظری در مورد شعره نداره
    شعری که لرد مندرلی با اقتباس از متن اصلی گفته از خیلی کتاب شعرهای کودکان که جدیدا منتشر میشه بهتر و شعرتره.

    این رو که دیدم تازه رفتم ببینم چیه :دی
    خیلی معدل خوبی بود، خود لرد مندرلی پیداش بشه باید ازش بپرسم این رو تحت تاثیر «دن آرام» شاملو نسروده؟

    اون چه می‌دره
    سینه‌ وطن
    نیست گاو آهن،‌نیست گاو آهن

    سمب اسباس که
    می‌کنه شیار
    خاک این دیار، خاک این دیار

    به نظرم با یه ذره تمیز کاری می‌تونه یه کار خیلی خوب بشه و در باره‌ش یه مقاله تو سایت بذارین :lol:

      نقل قول

  • Lady Ariana: سایت مشکل داره نظراتم رو ک نقل قول دارن ارسال نمیکنه. اصن همینم ارسال میکنه؟

    چه مشکلی داره لیدی گرامی :?: اینم نقل قول از حرف شما.
    همین ساعت پیش دوستان نقل قول کردن.

      نقل قول

  • نریمان: این رو که دیدم تازه رفتم ببینم چیه :دی
    خیلی معدل خوبی بود، خود لرد مندرلی پیداش بشه باید ازش بپرسم این رو تحت تاثیر «دن آرام» شاملو نسروده؟

    اون چه می‌دره
    سینه‌ وطن
    نیست گاو آهن،‌نیست گاو آهن

    سمب اسباس که
    می‌کنه شیار
    خاک این دیار، خاک این دیار

    به نظرم با یه ذره تمیز کاری می‌تونه یه کار خیلی خوب بشه و در باره‌ش یه مقاله تو سایت بذارین

    نه چون خود شاملو هم شعرش را بر وزن تاپ تاپ خمیر سروده !

      نقل قول

  • سلام دوستان عزیزم

    من رو مورد لطف قرار دادید

    شرمنده ی همه تون ، قابل شما رو نداشت

    اون شعر شاملو و تاپ تاپ خمیر تو ناخودآگاهم که لابد بوده
    اما التفات مستقیمی بهش نداشتم

    بازهم ممنون از همه و از استارک عزیز
    ;)

      نقل قول

  • معمولا از فصلای این سمول خوشم نمیاد خیلی فضای ضد حاله !
    البته با توجه به نظرات دوستان باید برم بخونمش ببینم چه طوریه شاید نظرم عوض شد !
    بین این ۱۰-۱۱ تا شخصیت که داستان از قولشون ذکر میشه باید بگم که از فصلهای تیریون بیشتر از همه خوشم میاد بعدش هم آریا

      نقل قول

  • عرفان:
    معمولا از فصلای این سمول خوشم نمیاد خیلی فضای ضد حاله !
    البته با توجه به نظرات دوستان باید برم بخونمش ببینم چه طوریه شاید نظرم عوض شد !
    بین این ۱۰-۱۱ تا شخصیت که داستان از قولشون ذکر میشه باید بگم که از فصلهای تیریون بیشتر از همه خوشم میاد بعدش هم آریا

    پس باید بگم هم خوشحال باش هم ناراحت جون ازالان یکی در میون فصل آریاست اما تیریون حالا حالاها نمیاد وسط

      نقل قول

  • Rhaegar Targaryen: پس باید بگم هم خوشحال باش هم ناراحت جون ازالان یکی در میون فصل آریاست اما تیریون حالا حالاها نمیاد وسط

    آره فکر کنم داستان آریا و فک فامیلش داره به جاهای حساس میرسه
    فکر کنم عروسی خونین در طی فصلهای ۴۹-۵۲ رخ میده درسته ؟
    در اینصورت خیلی مشتاقم به اونجا برسیم !

      نقل قول

  • وای چ حالی داد این فصل
    خیلی خوب و روان بود عین همیشه . دستتون درد نکنه . حرکت جالبی زدین شعر را تبدیل کردین ;)

    این یارو دست سیاه ک چهرش را پوشونده سورا گوزنه لباس سیاه پوشیده و سموئل را برادر صدا کرد یعنی از بردرای شبه

    خیلی جالبه . اینجا هم خدای های قدیم قدرت دارن هم خدای آتش . اما چیزی ندیدم ک هفت قدرت داشته باشه .

    بنظظرم من هفت چ چیز من دراوردیه.

    یعنی هفت الکیه . چه میشه این خداها علیه هم بشن . مثله اون پیرزنه به راهب سرخ گفت اینجا نمیتونی تو آتیش ببینی یعنی خداهای قدیم مخالف خدای آتشند . :idea:
    بعدش اینکه شب تاریک داره میاد . یعنی باید خداها با هم متحد بشن علیه شب تاریک . خیلی حال میکنم با این بحث خداها مثل تایتان ها هستن :lol:

    من ک به شخصصه به خداهای قدیم ایمان دارم

      نقل قول

  • حالا این شعر ما تحفه ای هم نبود اما من نسخه اصلیشو که بعدا توسط ویراستارا ادیت شد رو هم براتون میذارم
    جدی و ساکت،
    پدر نشسته
    لب‌هاشو محکم،
    رو خنده بسته
    خوبی و بدی،
    رو اون میدونه
    پاداش همه،
    در پیش اونه
    پدر عاشق،
    ما بچه هاست
    پدر عاشق،
    ما بچه هاست

    از لطف مادر،
    زندگیِ ماست
    اون مراقب
    مامان جوناست
    خنده ش دشمن
    جنگ و دعواهاست
    مادر عاشق،
    ما بچه‌هاست
    مادر عاشق،
    ما بچه‌هاست

    جنگجو می‌جنگه، دشمن می‌لنگه
    با تیر و گرزش
    شمشیر و نیزه‌ش
    مراقب ماست
    مراقب ماست

    عجوزه‌ی پیر، باهوش و تدبیر،
    نگاش به تقدیر
    چراغ تو دستش،
    که بینیم مسیر
    اون راهنمای،
    ما بچه‌هاست
    اون راهنمای،
    ما بچه‌هاست

    آهنگر‌ کوشاست
    بی‌اندازه،
    کار مردمو،
    راه می‌اندازه
    چکشش بکوب، آتیشش به جیز
    برا بچه‌ها،
    می‌سازه هرچیز
    برا بچه ها،
    می‌سازه هرچیز

    دوشیزه خونه‌ش
    قلب پر رازه،
    رقص و خنده هاش،
    برا کبوتر،
    حس پروازه،
    خنده ش رویای،
    ما بچه هاست
    خنده ش رویای،
    ما بچه هاست

    هر هفت تا خدا،
    خالقای ما،
    منتظرن،
    بکنیم دعا
    پس بخوابیم ما، بخوابیم آروم
    چونکه می‌بینن، چونکه می‌دونن
    پس بخوابیم ما، بخوابیم آروم

      نقل قول

  • جان:
    وای چ حالی داد این فصل
    خیلی خوب و روان بود عین همیشه . دستتون درد نکنه . حرکت جالبی زدین شعر را تبدیل کردین

    این یارو دست سیاه ک چهرش را پوشونده سورا گوزنه لباس سیاه پوشیده و سموئل را برادر صدا کرد یعنی از بردرای شبه

    خیلی جالبه . اینجا هم خدای های قدیم قدرت دارن هم خدای آتش . اما چیزی ندیدم ک هفت قدرت داشته باشه .

    بنظظرم من هفت چ چیز من دراوردیه.

    یعنی هفت الکیه . چه میشه این خداها علیه هم بشن . مثله اون پیرزنه به راهب سرخ گفت اینجا نمیتونی تو آتیش ببینی یعنی خداهای قدیم مخالف خدای آتشند .
    بعدش اینکه شب تاریک داره میاد . یعنی باید خداها با هم متحد بشن علیه شب تاریک . خیلی حال میکنم با این بحث خداها مثل تایتان ها هستن

    من ک به شخصصه به خداهای قدیم ایمان دارم

    آره منم الان این فصل رو خوندم خیلی قشنگ بود
    ترجه ی شعر هم جالب بود و به نظرم از ترجمه ی کلمه ای بهتر بود ضمن اینکه خود شعر هم بسیار قشنگ بود
    ولی این روند فکر کنم بهتره خوب مواظب باشیم زیاد نشه تا حدی که دیگه متن کتاب مارتینو عوض کنیم
    مثلا اون تیکه که زاغه میگه انصاف ترس و … بهتره عینا ترجه بشه حتی اگه زیبایی آهنگینشو از دست بده
    به هر حال با تشکر از تیم ترجمه بخاطر این ترجمه بسیار عالی
    پ.ن : دوست عزیز من که به خدای یگانه اعتقاد دارم شما رو هم به پیروی از خداوند یگانه فرا میخوانم باشد که رستگار شوید !

      نقل قول

  • Ali.A : مشکلات فراوان. وقتی تو نظرم نقل قول میزارم و ارسال میکنم میگه برنامه سایت مشکل داره یا میگه باید ی پیام ب صاحب سایت بدی منم اینکارو میکنم بعد میگه دستورالعمل اشتباهه در هر دو حالت ارور میده با گوشی هم امتحان کردم ولی نتیجه یکسان داد.خلاصه ۲روزه نمیتونم کامنتی رو ک توش نظر کسی نقل قول شده ارسال کنم.
    ریگار تارگرین: نظر اولیه رو دیدی بعد بگو نگرانیت بیخوده بیا شروع شد
    م.م استارک:انگاری من بیشتر از شما برا پابرجایی سایت شور میزنم نکنه دست ب یکی کردین منو اذیت کنین
    از شوخی بگذریم(یعنی هر چی گفتمو با لحن شوخی بخوانین) نکنین اینکارو به خدا بد میشه
    Magenta :کاملا در اشتباهین ادما بیهوده فدا نمیشن چون دنیا مث ی ماشینه ک هیچ قطعه ایش بیدلیل به وجود نمیاد و هیچ قطعی ایش بی دلیل از بین نمیره همه ادما برای هدفی ساخته شدن و برای همونم میمیرن فرقی نداره ک پادشاه باشن یا لرد یا رعیت کسی بیهوده فدا نمیشه هر مرگی دلیلی داره هر مرگی ب نوع خودش ی وسیلست برای رسیدن ب هدف بقیه ادما و هر شخصی ب میزان سهمش قهرمانه و تو دنیای نغمه هم همینطوره ماتین میخواد همینو بگه قهرمانا اونایی نیستن ک زنده میمونن اونایی نیستن ک هیچ اشتباهی نمیکنن قهرمانا اونایین ک برا رسیدن ب هدف مقدسشون تلاش میکنن و ممکنه ک توی این راه دچار اشتباهاتی بشن و تاوانشو با جونشون پردخت کنن ولی در اخر ب اندازه تلاششون قهرمانن و بیهوده نمردن

      نقل قول

  • ممنون از گروه ترجمه
    خیلی خوب بود

    شاید اون گوزن سوار بنجن استارک بوده؟!!!!!!!!!!!!!!
    اما عجب گوزنی سوار بوده سه نفر رو در ان واحد با خودش برد!!!!!!!!!!

      نقل قول

  • آنا:
    ممنون از گروه ترجمه
    خیلی خوب بود

    شاید اون گوزن سوار بنجن استارک بوده؟!!!!!!!!!!!!!!
    اما عجب گوزنی سوار بوده سه نفر رو در ان واحد با خودش برد!!!!!!!!!!

    ۴ نفر دوست عزیز ! ۸)
    درسته اون پسر بچه ی کرستره ولی بازم آدمه ! ;)

      نقل قول

  • سلام. دست همه دوستان درد نکنه و خسته نباشید.
    با تعریف هایی که دوستان کردن هر چه زودتر بایداین فصل رو خوند هر چند هنوز فصل کتلین رو نخوندم.

    پ.ن: افتتاح بزرگراه صدر رو تبریک میگم سازه خیلی قشنگی شده. ;)

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: