مدتی قبل در مقالهای با عنوان گل شوالیهگری در هفت پادشاهی به زوایای مختلف جایگاه شوالیهها در وستورس پرداختیم. در این مقاله مقایسهای داریم به جایگا شوالیه و شوالیهگری در وستروس و مقایسه اون با دنیای واقعی.
شوالیه و شوالیه گری در وستروس همانند واقعیتهای تاریخی، بیشتر یک ایده بوده تا واقعیت عینی. درسته شوالیهها وجود داشتهاند، اما یک شوالیه حقیقی بیش از آنکه یک مرام و روش رفتاری ملموس باشد، یک آرزو و آرمان بوده است. بسیاری از مردم خود را شوالیه مینامیدند، اما تعداد کمی از این شوالیهها با لقب و نام «سِر»۱ در تاریخ زنده ماندهاند.
در دنیای ما، شوالیهها لقب «سِر»۲ دریافت میکنند. نامی که کوتاه شده کلمه «sire»۳ است. از یک شوالیه وستروسی انتظار میرود که اصولی را که بیشباهت به اصول جوانمردی شوالیههای قرونوسطایی نیست، رعایت کرده و به آنها پایبند باشد. شوالیهها در هفت پادشاهی باید شجاع و عادل باشند و از کودکان و بیگناهان دفاع کنند، پاک دست و خداپرست باشند و اصول و آداب نظامیگری را رعایت کند. اما همیشه اینطور نبوده است.
در واقع در وستروس هر کسی میتواند شوالیه شود، و معمولاً نیز چنین میشود. انسانهای فرومایه و بیاصل و نصب تا حرامزادهها. هر کس که شوالیهای دیگر او را شوالیه کند، میتواند یک شوالیه باشد. وستروس جامعهای فئودالی و سنتی دارد، و در چنین جوامعی پیشرفت و ترقی برای افراد عادی و رعیت تقریباً غیرممکن است. شوالیه شدن تنها راهی بود که یک انسان عادی میتوانست برای دستیابی به مقام، مایملک و ثروت استفاده کند. کِلِگینها (یا کلگانها) مثال بسیاری خوبی در این مورد هستند. چرا که مؤسس این خاندان، مسئول سگدانیها و مربی سگان قلعه تایتوس لنیستر، پدر تایوین لنیستر بوده است. یک بار همین سگها جان تایتوس را در مقابل حمله یک ماده شیر نجات دادند و همین باعث شد که او به مقام شوالیه نائل شود و مایملکی به عنوان پاداش دریافت کند. گرچه سندور هرگز به مقام شوالیهای نرسید اما گرگور رسماً یک شوالیه بود، آنهم درحالیکه جنایات او بسیار مخوفتر از اعمالی بود که برادر غیر شوالیهاش مرتکب شده بود.
به همان دلیلی که هر مردی میتوانست شوالیه شود، شوالیههای متفاوتی نیز در وستروس وجود دارد. برای مثال، ما شوالیههای خانهبهدوش یا همان شوالیههای بدون ارباب داریم. شوالیههایی که همانند رونینها در فرهنگ ساموراییهای ژاپنی هستند. آنها که اربابی ندارند، سفر میکنند و برای کسب پول و غذا و سرپناه در خدمت لردهای متعددی شمشیر میزنند. گرچه یک شوالیه خانهبهدوش بودن بدین معنی نیست که میتوان کمتر به اصول شوالیهگری پایبند بود. اما متأسفانه بسیاری از همین شوالیههای آواره، در هنگام تنگدستی اقدام به راهزنی و غارت میکنند. سر دانک رشید همواره به عنوان نمونه بارزی از اخلاق شوالیهگری شناخته میشود. این احترام تا بدانجا پیش میرود که اجازه مییابد یک شاهزاده تارگرین را به عنوان ملازم در خدمت خویش داشته باشد.
در نقطه مقابل شوالیههای خانهبهدوش، شوالیههای مالک یا شوالیههای ملاک قرار دارند. این شوالیهها صاحب زمین و قلعه هستند. آنها همانند یک ارباب، رعیت و سربازان خود را دارند و حتی گاهی شوالیههای آواره به استخدام آنها در میآیند. شوالیههای ملاک معمولاً در خدمت لردی هستند که حکمران آن قلمرو است و در صورت فراخوانده شدن، موظف هستند که برای نبرد در رکاب آن لرد بشتابند. هر قدر که یک شوالیه مهمتر و برجستهتر باشد، زمینها و رعیت تحت تسلطش بیشتر و مهمتر خواهند بود.
به طور معمول هر کس که میخواهد شوالیه شود، لازم است که مدتی را به عنوان ملازم در رکاب یک شوالیه و یا یک لرد خدمت کند. ملازمین معمولاً پسران جوانی هستند که قصد دارند روزی شوالیه شوند و در این راه همراه با یک شوالیه شده و ضمن انجام امور روزمره آن شوالیه، به آموزش رسم و رسوم شوالیهها و تقویت توان جنگآوری خود میپردازند. پس از گذراندن این دوره است که این پسران جوان توسط یک شوالیه به مقام شوالیه نائل میشوند.
باید به این نکته مهم توجه داشت که شوالیهگری در وستروس علاوه بر پیوند خوردن با مسائل نظامی، ارتباط عمیقی با مذهب دارد. شوالیهها ملزم به باور به مذهب «هفت» به عنوان مذهب رسمی وستروس هستند. در خلال مراسم شوالیه کردن افراد، شوالیه در حین تماس دادن شمشیر با شانههای ملازم، دعاهایی را نیز به زبان میراند. تمام مراسم همین است، اما در موارد رسمیتر و مهمتر، این کار همراه با یک شب، شبزندهداری در سپت و در پای مجسمه جنگجو و غسل دادن با هفت روغن مقدس است. ازآنجاکه شمالیهای به مذهب «هفت» معتقد نیستند، به ندرت به مقام شوالیه نائل میشوند. بلکه آنها را به سادگی نیروی سواره یا سوارهنظام مینامند. اما در هر حال از آنها انتظار رفتار یک شوالیه میرود. از شوالیهها انتظار میرود که حافظ مذهب هفت و مروج آن در همهجا باشند. درست مانند شوالیههای قرونوسطا و مذهب کاتولیک.
تعداد بسیارکمی به اوج آرمانهای شوالیهها دست پیدا میکنند و در تاریخ ماندگار میشوند. شما بسیار میشنوید که میگویند: «او یک شوالیه واقعی نیست» اما نمونه یک شوالیه واقعی به درستی نشان داده نمیشود. شاید بهترین نمونه یک شوالیه واقعی در زمان حاضر را بتوان سر باریستان سلمی دانست. اما او هم توسط عدهای خائن تلقی شده و در انجام سوگندش شکست خورده است.
در هر حال مفهوم شوالیهگری و بایدها و نبایدهای آن بر روی لبه تیغ حرکت میکنند. از طرفی از یک شوالیه انتظار میرود که شرافتمند باشد و از طرف دیگر از او خواسته میشود که به طور مطلق تابع دستورات ارباب خود باشد. چه اینکه ممکن است این دستورات با روح شوالیهگری و شرافت در تناقض باشد. همین امر سبب میشود که شوالیه بودن در کام بسیاری از انسانهای شریف طعم تلخی داشته باشد.
نظر شما چیست؟ کدام ارجحیت دارد؟ شرافت یا اطاعت؟ مارتین تا چه حد و چگونه به این سؤال پاسخ داده است؟
دوستان لطف دارن. خیلی ممنون که منو نمونه کامل شوالیه واقعی قلم داد کردید. در ضمن به اون افرادی که میگن من خیانت کردم. من تو نبرد زخمی شدم و تحت درمان بودم. وگر نه به سر آرتور دین و سر ازول ونت و سر جرالد های تاور ملحق میشدم. و در آخرین نبرد شوالیه های راستین گارد در مقابل ادارد استارک و برای پادشاهم میجنگیدم. البته تا اون زمان شاه توسط سر جیمی سلاخی شده بود. به هر حال آیا من باید از شاهی محافظت میکردم که مرده(کاری به خوب بودن یا بد بودن این شاه ندارم چون وظیفه ی گارد شاهنشاهی قضاوت شاه نیست بلکه محافظت از شاهه.) یا باید به سمت کسی میرفتم که زندگیم رو بخشید. البته من برای جبران گذشته رفتم سراغ دختر شاه اریس و دارم از اون حمایت میکنم. حالا شما هی بگو خیانت. کار من خیانت بود یا کار سر جیمی؟ قسم به هفت که اگر من در اون زمان در کینگز لندینگ بودم روزگار شاه کش سیاه بود.
barristan selmyنقل قول
ما تو دورن شوالیه میشدیم یا نه؟؟ یادم نمیاد!از وقتی اومدم “اینجا ” خاطراتم از “اونجا” تا حد زیادی پاک شدن،،اینجا هم دربه در دنبال الیا میگردم، معلوم نیست کجاس، انگار نه انگار که من بخاطر ایشون…. لا اله الا الله….
ببخشید وقت نمیکنم زیاد سربزنم بهتون.
یارو چطوره حالش؟؟؟
درضمن انقدر هم پشت سرم حرف نزنید، خب آدمیزاد گاهی سوتی میده دیگه، اصلا به شما چه؟
اقایون صاحبین سایت ها یه لطفی کنید انقدر حرفایی که ملت درباره من میزننو نچپونید تو کادر سیاه!
red viperنقل قول
در یک ارتش ، فقط یک نفر باید فرمان صادر کند ، وقتی یک نفر فرمانده کل است ، دیگر نمی ببینند آیا باهوشتر یا مقتدر تر از او در بین یارانش وجود داشت یا نه و اگر نیروها از فرمانده خود اطاعت نکنند هم خائن هستند هم اینکه شکست خواهند خورد و باز هم باهوشتر و دلیر تر بودن مجوزی برای شکست یا خیانت نیست .
شرافت هم به همین صورت ، شرافت چیزی است مانند سیاسیت ، حکمت ، عطوفت و …. که اگر یک فرمانده یا حاکم داشته باشد خوب است اما
زیردستانش فقط باید مطیع او باشند.
سر جیمی لنیستر یک خائن است زیرا شاه خود را کشت ، اما اینکه شاه را بکشی به حای اینکه یک شهر را به آتش بکشی حرکت شرافتمندانه ای است ،
شاه تارگرین بی شرافت بود و شوالیه او بی وفا .
این دو آنچه را که لازم بود را نداشتند ، پس یک فرد مسلح باید وفادار باشد نه چیزی بیشتر.
اصولا” درک کردن معنی واقعی شرافت هم بسیار سخت است .
مثلا” کشتن آخرین بازمانده های تارگرین حرکت شرافتمندانه ای نبود اما خردمندانه بود ، یا نابود نکردن آهن زادگان در شورش قبلی شرافتمندانه بود اما بی خردی هم بود .
منظورم اینه که شرافت چیست ؟
اگر دشمن خود را نکشی با شرافتی ؟
اما اگر مغز کودک نوزاد دشمنت را متلاشی کنی بی شرافتی است با وجود اینکه می دانی تبدیل به یک دشمن خواهد شد مثل آنچه که دنریس اکنون شده ؟
شرافت این است که فرزند دشمنت را مثل فرزند خود بزرگ کنی تا به وقت مناسب بیاید و قلعه و خانواده ات را از بین ببرد ؟
این کلمات را دوباره مرور کنیم :
شرافت ، حماقت ، جوانمردی ، سیاست .
همه اینها چه فایده ای دارد اگر شکست بخوری ؟
magentaنقل قول
من که هیچ وقت نمیخواستم شوالیه بشم!
همه هم شاهدن که حتی یه قدم برای شوالیه شدن بر نداشتم!
بدون شوالیه شدن هم ما استارکا میتونیم کارمونو پیش ببریم نیازی به این عنوان نداریم که بخوایم پیش بقیه پز بدیم!
درزم همون طور که تو متن اومده شوالیه ای که واقعا به تمام آرمان های شوالیه گری پایبند باشه تقریبا نیست!
و ما استارکا بدون هیچ ادعایی به آرمان هامون پایبندیم هر یک به شکلی!
Shahryar Starkنقل قول
:|
farshidنقل قول
ممنون از بابت این مقاله خوب
جیمی لنیستر نماد این دوراهی شرافت و اطاعته مردان شریفی مثل همیشه اونو به خاطر کشتن پادشاهی که بهش سوگند خورده بود مرد بدون شرافتی میدونن در حالی که خبر ندارن اون جون تمام مردم بارنداز پادشاه رو نجات داده جیمی هم بخاطر غرورش هیچوقت حاضر نشد به ادارد یا کسه دیگه ای در این موردتوضیح بده من خیلی دوست دارم در یک جایی از داستان نظر شخصیتی مثل سرباریستان به عنوان شریفترین مرد حال حاضر وستروس رو در این مورد بدونم آیا اگر اون جای جیمی بود هم همین کارو میکرد و یا فقط سکوت میکرد
amirنقل قول
حرفاتون خیلی جالب و تامل برانگیز بود.بنظر من تو فرهنگ شوالیه گری یه قسمت مهم اون یادیه که از شخص بجا میمونه.پس ارجحیت دادن شرافت و بالطبع نتایجش که ممکنه شکست باشه چیزیه که هر شوالیه ی واقعی انجام میده،چون اون شوالیه به فکر باقی گذاشتن نام بزرگی از خودشه تا به این ترتیب خودش رو به نوعی جاودانه کنه.ولی به قول شما ممکنه درنهایت سرش رو دراین راه از دست بده مثل خیلیا، همشون شرافت رو ترجیح دادن با علم براینکه ممکنه براشون گرون تموم بشه،شایدم صرفا هدفشون انجام دادن کار درست بوده، که تو این مورد دوم من قطعیتی ندارم،چون جیمی هم خواست کاره درست رو انجام بده که ایریس رو کشت.
نتیجه ای که از حرفام میخوام بگیریم اینه که این موقعیته که درست و غلط رو خیلی از جاها مشخص میکنه،و نه قانون یا یه سری سنن و مسائل عرفی !
بله کشتن شاه به دست شوالیه ی قسم خورده کاری نابخشودنی حساب میشه.ولی اگر دیوانه ای از من یا شما خواست پدرمون رو بکشیم و شهر رو هم به آتش بکشیم،کشتنش اصلا کار سختی نخواهد بود. چون موقعیت داره به ما میگه گورپدر سوگندهات!!
obryn the red viperنقل قول
م. م. استارک عزیز یه خواهش ازتون داشتم اونم اینه که یه مقدار مرز اسپویل رو جلوتر بیارید، الان چهار فصل از سریال که به کنار، سه تا کتاب هم تقریبا بطور کامل از طریق سایت شما منتشر شده، این رعایت اسپویل یه مقدار دست و پاگیره موقع حرف زدن،بعضیا با موبایل یا تبلت میان مثه خوده من اینه که قرار دادن حرفایی که منجر به اسپویل میشه تو نوار اسپویلر یه مقدار زیادی سخته
obryn the red viperنقل قول
قبول دارم که با موبایل و تبلت یه مقدار سخته که از اسپویل استفاده کنید. اما خب اینم در نظر بگیرید که کسایی هستن که سریال رو نگاه نمیکنن و داستان رو با ترجمه ما پیش میرن. فاصله سریال و کتاب هم که زیاده. اینطوری برای خیلیها بخش نظرات منطقه ممنوعه میشه
م.م.استارکنقل قول
حرف شما درست ولی اسپویل نظر اول من چی بود؟ همین اتفاق الان تو کتاب های ترجمه شده هم افتاده.
barristan selmyنقل قول
شرمنده اونقدر چشم از اسپویل ترسیده اون رو هم اسپویل فرض کردم. درسته تو فصل قبلی دینریس اومده بود.
م.م.استارکنقل قول
خب لااقل الان فصل ۷۰ و اتفاق مهمی که درش افتاد دیگه اسپویل حساب نمیشه دیگه؟
obryn the red viperنقل قول
بنظر من که شرافت بر اطاعت ارجحیت داره. یه شوالیه ملزم هست به دفاع از مظلوم در برابر ظالم و تنها نیروی قدرتمندیه که میتونه برای حق مظلوم ایستادگی کنه. پس بنظر من یک شوالیه موقعی که عهد میبنده باید این رو هم انتخاب کنه که اگر لرد یا شاهی که به اون خدمت میکنه توی بخشی از میرش ظلم پیشهکنه از خدمتش خارج بشه و برای حق مظلوم بلند بشه چون مهم ترین وظیفه شوالیه همین دفاع از خوبی و نفی بدی هستش پس بنظر من باریستان، سر ارتور داین، جرالد های تاور ، هیچ کدوم نمیتونن یک شوالیه واقعی و کامل باشند چرا که اون ها سوزانده شدن مظلومانه برندون استارک و پدرش رو دیدند و دم نزدند، اطاعت و وفاداری چه ارزشی داره اگر باعث بشه تمام ارزش ها و خوبی ها بخاطر اینکه تو اطاعت کردی نابود بشه؟ با اینکه با خیلی از اعمال جیمی مخالف بودم اما مهم ترین دستاوردش کشتن ایریس دیوانه و جلوگیری از گسترش شر بود. ارمان واقعی یک شوالیه راستین همینه. در خدمت نور باش و تاریکی را با شمشیرت عقب نگه دار. شمشیری که مرز بین تاریکی و روشنایی را محافظت میکند.
Knight Of Winterfellنقل قول
شعار خاندان تالی یادتونه خانواده .وظیفه.شرافت.(به قول خودم)آسیاب به نوبت
اولین اولویت خانواده بعد وظیفه و اگر مشکلی نداشت شراقت
جوان مردی و شرافت هم فک نکم معنای متفاوتی داشته باشند حماقت هم انجام ندادن وظیفس و سیایت هم یعنی کاری کنه که هیچ کدومش لکه دار نشه
نه خانواده نه وظیفه و نه شرافت
AAAنقل قول
استارک جان بهت یادآوری کنم که شرافت استارک جماعت اونو به کشتن داد.
چون یا می خواستن کار شرافت مندانه بکنند(ند) یا فک می کردند دیگران هم کمی شرافت دارند(راب)
حماقتشون هم اینه که اصلا به شعار خانواده ی مادریشون فک نکردن
AAAنقل قول