اخبار

نامه سرگشاده مارتین در پاسخ به مرگ‌های مکرر شخصیت‌ها

به نظر میرسه کشته شدن شخصیت‌های مورد علاقه و نسبتاً مهم در مجموعه داستانی «نغمه‌ای از یخ و آتش» اعتراض‌های زیادی به همراه داشته که باعث شده مارتین بالاخره دست به قلم بشه و با لحنی چاله‌میدونی! در قالب یک نامه سرگشاده جوابیه‌ای صادر کنه.

در ترجمه‌ی متن سعی شده تا جایی که امکان داره به لحن وفادار بمونیم. اما خب با متن یک آمریکایی مواجهیم و آنچنان با ادب نیست. طوری که اون کلمه بسیار محبوب آمریکایی‌ها (ف*ک) به وفور در اون یافت میشه. متنی که پیش رو دارید سانسور نشده و تنها معادل‌هایی قابل نشر برای کلمات رکیک متن در نظر گرفته شده، پس زیاد شوکه نشید.  امیدوارم شما هم مثل من با خوندن این نامه به کل مجاب بشید!!

باور گسترده‌ای در حوزه‌های مشخص جریان داره که من یه بچه‌ی کوچیکم که خیلی هواه خواه کشتن شخصیت‌های اصلی در سری کتابهام هستم، نغمه‌ای از یخ و آتش(و سریال تلویزیونی بازی تاج و تخت) هستم. مدرک قابل توجه است، نقش اصلی کتاب اول، ادارد استارک در پایان رمان گردن زده میشه، پسرش راب و همسرش کتلین به طوری شوک‌آور در واقعه‌ای که به نام عروسی خونین شناخته میشه مورد خیانت قرار می‌گیرند و کشته میشن، [su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]و افعی سرخ دورن، آوبرین مارتل، ظالمانه به دست کوه کشته میشه، بعد از اینکه به نظر در جنگ تن به تن اون رو شکست داده.[/su_spoiler]

و در واقع این تازه اولشه! رابرت، جافری و رنلی براتیون، لیدی دایروولف، فرمانده کل جوئر مورمونت و تعداد دیگری از شخصیتهای فرعی توسط قلم من ناپدید شده‌اند. آیا تا به حال نویسنده‌ای ظالم و قاتل مثل من وجود داشته؟!

اجازه بدین این سوال رو برای شما مطرح کنم، چند نفر از شما، از ویلیام شکسپیر کوفتی شنیدید؟

در صورتی که شما بی‌سوادای عوضی نمیدونید، اون معروف‌ترین، بهترین و شناخته شده‌ترین نویسنده‌ی تاریخ بشریته و آدمی که شخصیتها را طوری  ظالمانه و دیوانه‌وار میکشت که انگار در اون زمان لعنتی اصلاً مهم نبوده.

تا به حال هملت رو خوندین؟ میخواین بدونین چه کسی در داستان نجات پیدا میکنه؟ کلاً فقط دو نفر. در اون نمایش همه میمیرن، شکسپیر تو سه ساعت شخصیتهای بیشتری میکشه تا من تو پنج کتاب.

میخواین بدونین چند تا کاراکتر اصلی در این سری کتاب‌ها کشتم؟ دو تا. و حتی اینم قابل بحثه. مسلماً اونارو  زیاد  مجروح میکنم. اما واقعاً به ندرت کسی رو که در مرکز داستانه میکشم. شکسپیر چی؟ اجازه بدید بگم که مکبث باعث میشه عروسی خونین مثل یه حموم عروسی به نظر برسه.

و اگه ما فقط در مورد مرگ‌های لعنتی صحبت میکنیم، تیتوس آندرانیکوس عوضی.[۱] یه دختر درون یه جنگل  کشیده میشه و وحشیانه توسط دو نفر بهش تجاوز میشه، کسایی که بعد زبونشو میبرن و دستاشو قطع میکنن تا هیچوقت نتونه به کسی بگه کی این بلا رو سرش آورده. وقتی پدرش در مورد تجاوز میفهمه و کشف میکنه که اون دو نفر متجاوز کی بودن، اونارو میکشه و ازشون پیراشکی درست میکنه و به خورد مادرشون میده. شرط میبندم فکر میکردین کارتونsouth park  واسه اون اپیزود اسکات تنارمن خیلی باهوش بوده.[۲] اون میرزابنویس‌ها فقط از مردی دزدی ادبی میکردن که بدون اینکه خودش متوجه باشه خوردن خویشاوندها رو اختراع کرد. ویلی شیکس بزرگ!

اوه. بعد پدر دختر خودشو میکشه (همونی که زبون و دستاش قطع شده بود) چون که بهش تجاوز شده بود. به این میگن یه مرگ مزخرف.

چه مرگ‌های شِرُ وِری من نوشتم؟ یه نفر سر خودشو به باد میده؟ این جلوی کون گوشتالوی اون شکسپیر سادیستیک خونخوار یه سیب پلاسیده هم نیست!! (جمله اصلی یه جور دیگه بود که ما نزدیک‌ترین حالت ممکن رو ترجمه کردیم)

و اجازه بدید واضح بگم، تعداد کمی از مرگای من به صورت واقعی شوک‌آور هستن. اونا همیشه نتیجه‌ی تصمیمای احمقانه‌ی شخصیتها و کور شدن توسط غرور، شرافت و هوای نفس هستن.

ند استارک مستقیم به سرسی گفت که در مورد زنای محارم اون میدونه و بهتره از قدمگاه پادشاه فرار کنه و اینکه این راز کوچیکو به کسی نگفته و نمیگه. به اضافه اینکه ما شان بین رو به عنوان بازیگر اون نقش گذاشتیم. اگه فکر می‌کردید که سرش در بقیه سریال چسبیده به گردنش باقی میمونه، پس توجه نکردید.

راب، از کدوم جهنمی با این بچه شروع کنم؟ پیمانت رو با متحد سست خودت بشکنی، بعد سرکسته و شرمنده برگردی پیشش؟پرچم داران خودتو به خاطر کشتن اسیران دشمن اعدام کنی؟ وای اخلاق باحالیه مرد! امیدوارم وقتی سرت به بدن یه سگ لعنتی دوخته میشه بهت تسلی بده.

[su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]اوبرین؟  نمایش مهارت، غرور، و دست بلند کردن روی قوی‌ترین مرد  وحشی دنیا. این چطور شمارو متعجب کرد؟ چون چند بار با یه چوب اونو سیخونک زده بود؟ شما مردم هیچی یاد نگرفتید؟[/su_spoiler]

مسئله اینجاست، مرگ‌های کتاب من از نوع مرگ‌های تصادفی فقط واسه شوکه کردن نیستن، اونا همشون دلایل واضحی درون درام داستان دارن و فقط زمانی باهاشون سروکار داریم که لازمه، برخلاف شکسپیر، اون مرد یه روانی کثافته!

جورج آر آر مارتین

پی‌نوشت- میدونید دیگه چه کتابی توش کلی مرگ‌های دیوانه‌وار داره؟ اِنجیل.

لعنت! همه تو اون میمیرن. خود مرگ کوفتی هم تو انجیل میمیره. شوخی نمیکنم. مراجعه کنید به مکاشفه ۲۰:۱۴٫ آره. مفهوم مرگ در انجیل میمیره. و شما آدما فکر می‌کردید من بدم؟!!

حتماً خیلی از شماها حدس زدید که احتمالاً این نامه تقلبیه! البته تو منبع چیزی در مورد شوخی یا جدی بودنش نیاورده، اما از شواهد اینطور برمیاد که این نامه زایده ذهن خلاق شخص دیگه‌ای بوده. در هر حال در میان سیل فحش‌ها میشه به نکات خوبی که بارقه‌هایی از واقعیت تو خودش داره توجه کرد. نظر شما در مورد این نوشته و پاسخ فرضی مارتین چیه.  

حالا بعد از این بازم از کشتن شخصیت مورد علاقتون ناراحت می شید؟

ترجمه از لیدی آریان

[۱] قهرمان اصلی نمایشنامه‌ای به همین نام از ویلیام شکسپیر
[۲] یه کارتون معرف که از سال ۲۰۰۱ داره پخش میشه و مثل اینکه توو یکی از اپیزودا یه ایده ای مطرح کرده که از نظر مارتین یه جور دزدی ادبی از ویلیام شکسپیره.
لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=3286

درباره نویسنده

م.م.استارک

مدیر و مؤسس سایت و سرپرست گروه ترجمه

۲۳ دیدگاه

  • کاملن باهاش موافقم!
    از بین داستانای جدیدم داستان بازی اساسین کرید کاملن با مرگ بنا شده! البته مرگ همه به جز شخصیت اصلیش!(شخصیتای مهم و دوست داشتی!)
    اصن داستان بدون مرگ یه داستان مرده ست!!

      نقل قول

  • تشکر از لیدی آریان عزیز برای ترجمه عالیشون
    درسته که همه مرگای کتاب یه دلیلی پشتشون بوده ولی یکی نیست بگه که توی نویسنده داری اون دلیل هارو به وجود میاری . اول یه شخصیت رو بالا میبری و بعدش با اضافه کردن یه خورده حماقت شخصیت رو به کشتن میدی :x .

      نقل قول

  • به نظر منطقی میاد نامش! ولی در هر صورت داستانه خودشه دوس داره هر چقدر دلش میخواد آدم بکشه :D
    در ضمن south park از ۱۹۹۸ پخش میشه نه ۲۰۰۱!

      نقل قول

  • تشکر ویژه از لیدی اریان بابت ترجمه این متن، و در مورد صحت یا دروغش هم من تصور می کنم که متن از خود مارتین نباشه. اگر باشه تعجب میکنم چون ایرادات اساسی میشه به متن گرفت

    ۱- خود لعنتیت (بصورت معادل انگلیسی خونده بشه) نویسنده ی کتابی، گیرم مرگ ند کاملا منطقی بود و در اثر شرافت بیش از حد و نابلدی سیاست بوده چون هیچ وقت برای سیاست اموزش ندیده بود.
    مرگ راب رو کجای دلم من بذارم؟ مگه راب برای فرماندهی اموزش ندیده بود؟ مگه خودت داستان راب رو نمی نوشتی؟ یه طرف پدرش بود که شرافت و شجاعت رو بهش یاد داد، اما مگه مادر تالی راب همیشه بهش عقل رو اموزش نداده بود؟ حتی ند هم وقتی تو جریان جنگ از طرف رابرت مامور به گرفتن پایتخت میشه به عنوان تصمیم گیرنده کاری با جیمی یا کوه که اون بچه ها رو کشت نکرد…. اون وقت تو خودت میای داستان راب رو می نویسی که بخاطر ۲تا عموزاده دور پرچم دار نصف افرادشو می کشه و به نصیحت فرماندهاش که میگن سربازاتو از دست میدی گوش نمیده؟

    و در مورد شکسپیر… چطور جرئت میکنی اینو بگی؟ مگه شکسپیر کلا خلاصه میشه به هملت و مکبث؟ مگه غیر از اینه که شکسپیر نمایشنامه هایی مثل شاه لیر، یا شاه ریچارد( یه همچین چیزی بود بنظرم) داره؟ بعد کجای داستان نغمه ارومه؟ حتی حوادث صد سال پیش رو هم مرور می کنیم تا ۱۰ سال ارامش حاکمه یه دفعه یا دیمون بلک فایر قیام میکنه قتل عام میکنه ، یا رینریس حاکمیت اگان رو زیر سوال میبره این و اون می میرن……. چطور این با شکسپیر مقایسه میشه که کلا این ۲ نمایشنامه تلخ ترین نمایش نامه هاش حساب می شن؟

    و در اخر هم بگم من علارغم علاقه شدیدی که به دنیای نغمه دارم به شدت از این مدل مردن و این مدل پیشروی داستان بیزارم……مرگ توی شخصیت ها هم یه حدی داره، مرگ تایوین، مرگ رنلی( خیلی غیر طبیعی) و شصخیت های فرعی که انگار مارتین نمیتونه راه ۲تا شخصیت رو بدون کشتن یکیشون از هم جدا کنه، مثل مرگ احتمالی سندور کلگان، یا معلم رقص اریا اینا کم هستن؟ لازمه اینا رو هم به مرگ شخصیت های اصلی اضافه کنیم؟

    نمیدونم در مورد بقیه دوستان ولی ایا این تعداد مرگ یک اثر رو شاهکار میکنه؟ مگه ارباب حلقه ها رو به عنوان یه شاهکار ادبی فانتزی قبول نداریم؟ نصف این تعداد هم مرگ در این کتاب اتفاق می افته؟

      نقل قول

  • ببین چقدر به مارتین اعتراض کردن که همچین جوابیه ای بیرون داده؛ این یعنی هر کی اختیار کتابش رو داره و خودش تعیین می کنه که کی بمیره و با کی داستان رو پیش ببره.
    این همه غرغر کرد که بگه همینی هست که می بینید، دوست دارین بخونید دوست ندارید نخونید ۸)

      نقل قول

  • بچه ها هر چیزی که می بینید تو اینترنت رو الکی ترجمه نکنید. این فیک هستش و مارتین همچین چیزی ننوشته.

      نقل قول

  • من خودم به شخصه وقتی ند و راب مردن ناراحت شدم، ولی از دست نویسنده ناراحت نشدم.
    کشته شدن ویا حتی خود به خود مردن، روال داستان هایی که تا حدودی به واقعیت می زنن.
    حتی برام مهم نیست که استارکها رو تخت بشینن یا تارگرین ها یا لنیستر ووو من ترسم از اینه مارتین بیاد همه رو بکشه و در آخر بیاد کسی رو ، رو تخت بنشونه که حتی یه فصل هم تو کتاب نداشته باشه مثل لیتر فینگر و واریس و یا یه کسی از ناکجاآباد

      نقل قول

  • Liyona:
    بچه ها هر چیزی که می بینید تو اینترنت رو الکی ترجمه نکنید. این فیک هستش و مارتین همچین چیزی ننوشته.

    دقت نکردید، انتهای متن گفتیم که این نامه تقللیه. مهم برای ما استدلای هایی بوده که توش اومده. حالا نوشته هر کسی باشه

      نقل قول

  • ممنون از استارک عزیز به خاطر بازبینی نهایی و دوستان قابل شمارو نداشت ;)
    و یه چیزی دوستان ما می دونیم تقلبیه اما نکات خوبی هم داره ضمن اینکه باعث میشه کمی فکر کنیم و حق رو به مارتین بدیم.

    Knight Of Winterfell:
    تشکر ویژه از لیدی اریان بابت ترجمه این متن، و در مورد صحت یا دروغش هم من تصور می کنم که متن از خود مارتین نباشه. اگر باشه تعجب میکنم چون ایرادات اساسی میشه به متن گرفت
    ………………………………………………

    با وجود اینکه کاملا با شما موافقم
    اما از نظر من مارتین واسه مرگ و اتفاقای روزمره ی کتاب از زندگیه واقعیه انسانها ایده می گیره و توو سرنوشت کل وستروس جادو رو دخالت داده نه اینکه توو سرنوشت افرار جادو نیست نه. اما حوادث اکثرا خیلی عادی هستن که یهو بزرگ میشن و باعث مرگ طرف میشن (مثلا مرگ راب؟ من اولین بار که عروسی خونین رو خوندم انتظار داشتم دایروولفش یه حرکت محیرالعوقولی بزنه :D ) یه کم فکر کن به راب؟ پسری که هنوز چمو خم کارو نمیدونه کلی چیز مونده بود که از پدرش یاد بگیره اگه داستان اینطور پیش نمی رفت احتمالا بیست سالگی با دختر یه لرد از یه خاندان محترم مثل خودش ازدواج می کرد و کلی چیز در رابطه با سرزمینش وینترفل و شمال از ند می شنید یاد می گرفت و حتی خودش تجربه میکرد پس اینکه انتظار داشته باشیم عقل مادرش و شرافت پدرش رو جای درست به کار ببره اشتباس
    شکسپیر؟ آقا خدایی دیگه راست میگه شکسپیر توو اکثر داستاناش یا شخصیت اصلی رو کشته یا یه شخصیت فرعی مهم رو . و اینکه این نامه منتسب به مارتین در واقع خودش ننوشته خواستن بگن اگه بخواد به اعتراض ها جوابی بده یه همچین چیزی از اب در میاد و در واقع نویسنده ی نامه هرکی که هست یه جورایی با مارتین مشکلی هم نداره و داره حق رو بهش میده (بعیدم نیستم ته دلش بگه خوب کاری میکنه می کشه)
    هرچند که از نظر من اون پیرمرد لطف می کنه قبل از این که سرشو بزاره زمین کتاب ۶و۷ و احتمالاً ۸ رو بنویسه و مارو راحت کنه.

      نقل قول

  • من با دلایل این نامه موافقم نباید فراموش کنیم که خدای حقیقی جهان نغمه مارتینه مثل هر نویسنده ای که خالق و خدای داستان خودش هست هر کدوم از مرگ های کتاب دلایل خودش رو داشت و در پیشرفت دراماتیک قصه نقش داشت

      نقل قول

  • لیدی آریان:
    ممنون از استارک عزیز به خاطر بازبینی نهایی و دوستان قابل شمارو نداشت
    و یه چیزی دوستان ما می دونیم تقلبیه اما نکات خوبی هم داره ضمن اینکه باعث میشه کمی فکر کنیم و حق رو به مارتین بدیم.

    ممنون بابت جوابتون…. اول از همه اون قسمت منتظر بودم دایروولف راب یه حرکت محیر العقول بزنه رو خیلی خوب اومدید :D
    ولی خوب همونطور که گفتم داستان دست مارتین بود، به نظر من اصلا نیازی نبود کار به عروسی خونین برسه…. یه جوون هرچقدرم خام باشه احتمالا اینقدر هوش داره که بدونه با کشتن یه پرچم دار ممکنه حتی بقیه پرچم دارا هم بهش خیانت کنن، اونم نه هر پرچم داری یکی از پرچم دارای اصلی داغدیده در راه راب. خداییش کشتن کاراستارک از نظر من خیلی بی رحمانه بود و با اینکه با شما موافقم که راب هنوز به سن مناسب نرسیده بود و قرار نبود تا خود تخت اهنین بدون اشتباه جلو بره، اما بازم انتظار شخص من این بود راب بخاطر جوونیش یه جایی از هوش تایوین توی راه نبرد شکست بخوره، نه اینطوری با خیانت پرچم دارای خودش مثل بولتن ها. خلاصه اینکه عروسی خونین از نظر شخصی من با وجود نفس گیر بودن، عظیم بودن و زیبا بودن ولی اجحاف در حق پسری بود که هیچ وقت شکست نخورد و مارتین اینطوری اونو کشت

    در مورد شکسپیر خداییش اینقدر رو قبول ندارم. درسته نمایشنامه های هملت و مکبث خونین هستند، اما شکسپیر نمایشنامه تاریخی و کمدی هم داره. از مهم ترین ها ریچارد، انتونی و کلئوپاترا یا تاجر ونیزی که یه اثر کمدی هستش از شکسپیره که فکر کنم خیلی هامون اسمشو شنیده باشیم. دیگه واقعا نامردیه اینطوری در مورد نمایشنامه های شکسپیر کلی صحبت کردن.

    بهرحال نظر شخصی من بود و خوشحال شدم که نقد کردید، منم امیدوارم کتاب ها رو ادامه بده سکته نکنه بیوفته رو دستمون

      نقل قول

  • راستی این رو هم اضافه کنم، دوستان با وجود اینکه از روندیک ه داستان پیش میره اونقدری که باید خوشم نمیاد ، دلیلش رو هم بالا گفتم که چرا، ولی این مارتین نامرد خیلی هوش عجیبی داره.
    یادتون میاد توی کتاب اول لوراس تایرل درخواست میکنه توی گروهی که کوه رو می کشن شرکت داشته باشه؟ و ند رد می کنه؟ یه بی سیاستی دیگه از ند. اگر عقل داشت می فهمید این جووون با یه گروه بزرگ داره میره و تحت اون شرایط زیر پرچم پادشاه، احتمال اسیب رسیدن بهش کمه وبا اینکار یه خانواده بزرگ قدردانش میشنو متحدش. اگر اون موقع این کار رو میکرد موقعیکه ند دستگیر شده بود،لوراس تایرل همراه با گروه ند بود و میس تایرل هیچ وقت پشت لنیسترها رو نمی گرفت تا به تایوین کمک کنه ارتش استنیس رو شکست بده و احتمالا کمک تایرل ها خیلی جنگ رو تغییر میده. نمیشه انکار کرد که چقدر به جزئیات توجه داشته و یه درخواست کوچیک مثل به مجازات رسوندن کوه می تونست چقدر روند جنگ ها رو عوض کنه. یادمه ینفرم اونجا به ند هشدار داد که بهتر بود پسره رو ناراحت نمی کردی و می فرستادیش

      نقل قول

  • Knight Of Winterfellمنم به طور کلی با شما موافقم در رابطه با شکسپیر. زیادی دیگه توو این مقاله پیاز داغشو زیاد کردن اما خب قبول کنید که بیشتر شکسپیر بین کسانی که خواننده ی کاراش نیستن (مثل خودم) با رومئو ژولیتو مکبث و هملتو یه چنتا دیگه که شما نام بردین (از قضا کشتو کشتارم ندارن) شناخته شده
    از اونجایی که این ژولیتو هملتو اینا رومانتیکم تشریف دارن بهتر به یاد ملت دنیا موندن و فکر می کنم منظور نویسنده ی مقاله هم نوشته های معروف شکسپیر بوده اونایی که بارها و بارها ازشون نمایش نامه و فیلم ساخته شده و گرنه اگه نقدش درست بود فقط گیر نمیداد به مکبث یا اون یکی.
    در رابطه با راب هم، راب یه استارکه وشرافت براش حرف اولو میزنه خام هست خیلی خام اونقدر که واقعا به حرف اطرافیانش توجه نمی کنه و پرچمداراشو می کشه چون توو پس زمینه ی ذهنش رفتار و منش پدرش حک شده
    در ضمن داستان دست مارتینه درست، اما اگه قرار بود مثل بقیه بنویسه که نمی شد مارتین اونم می تونه همه چیرو به خوبی و خوشی تموم کنه اما نمی خواد چون توو زندگی واقعی چرخ روزگار همیشه بر وفق مراد نمی چرخه و اون می خواد بگه که نچرخیدنش به خاطر خود ماست(البته این نظر منه). اونم نه به خاطر حوادث ماورایی یا حتی جادویی بلکه اشتباهات خودمون. این وسط جادو فقط داستانو جذاب کرده
    به هر حال کلی مرسی از شما برای این همه ی زیاد توجه و دقت

      نقل قول

  • Knight Of Winterfell:
    درباره شکسپیر: اتفاقا بقیه اونایی که نام بردین هم به اندازه هملت و مکبث توشون کشت و کشتار دارن یا حداقل شخصیت اصلی میمیره! گذشته از هملت و مکبث، تو شاه لیر شخصیت اصلی و دختراش به اضافه کلی شخصیت فرعی دیگه (تقریبا همه!) کشته میشن؛ تو ریچارد دوم هم همین طور، شخصیت اصلی آخرش اعدام میشه؛ و همین طور اتللو، که زنش رو میکشه و بعد خودکشی میکنه؛ و سزار که سناتورها میکشنش و کاسیوس و بروتوس هم خودکشی میکنن؛ و رومئو و ژولیت که هردو خودکشی میکنن؛ و آنتونیوس و کلئوپاترا که اولی کشته میشه و دومی خودکشی میکنه. در واقع بین نمایشنامه های شکسپیر اونایی که این طوری نیستن خیلی کمن، مثل همون تاجر ونیزی، که هم تعدادشون کمتره و هم اهمیت و شهرتشون. شهرت شکسپیر خیلی بیشتر به تراژدی هاشه تا کمدی هاش! این نامه درست میگه، مارتین خیلی کم تر از شکسپیر آدم میکشه!

      نقل قول

  • هر وقت جناب مارتین به جای تراژدی، کمدی نوشت می‌تونین به کشت و کشتارهاش گیر بدین. تازه اون موقع هم در صورتی می‌تونین گیر بدین که کشتارها خنده‌دار نباشن

      نقل قول

  • میخوام اول از همه به مقاله ای اشاره کنم که چن مدت پیش استارک توی سایت گذاشت … نبوغ مارتین یا بلاهت خوانندگان … پیشنهاد میکنم کسانی که نخوندنش حتما ! بخوننش من بعد از خوندنش و با برداشت های خودم کاملا مجاب شدم ..
    بی شک مارتین نابغه است .. واگه کسی از واقع نگری جذاب و در عین حال فانتزی اون خوشش نمیاد ، میتونه یه سر به سایت های فانتزی ترجیحا خارجی بزنه … تقریبا هــــــــــــر کتاب دیگه ای میتونه از نظر احمق فرض کردن خواننده ، خواننده ای که میخواهد احمق فرض بشه رو مجاب کنه ، اینکه کدوم دسته از خواننده ها باشید … خب انتخاب با خودتونه .. ولی شماهایی که اینجایید ، مطمئنا فرق دارین .
    یکی دیگه از اخلاقیات عالیش همین انحصاری کردن کاهاش به خودشه ،اینکه اجازه ادامه دادن داستان رو نداده ، اینکه حتی اعلام کرده که از فن فیکشن ها متنفره … این فرد واقعا خاصه … تا حالا نصف تاثیری که این کتاب روتون داشته رو جای دیگه ای تجربه کردین ؟ حتی فیلمش که خیـــــــلی ضعف داره هم مردم رو میکشه .. چه برسه به اونایی که همت کنن ! و کتابشو بخونن
    در نهایت من نمیدونم این نامه واقعی هس یا نه … ولی به نظرم جالب و قابل توجه بود . مارتین بخاطر لحن نوشتنش انقدر مورد خشم قرار میگیره … درحالیکه به قول نامه ، شکسپیر خیلی مهربون و دوس داشتنی به سلاخه میکشونه شخصیتاشو …
    هیچوقت عنوان خودمونو فراموش نکنیم ، ما خواننذه ایم ، اگه کسی فک میکنه که میتونه تصمیمی واسه نویسنده بگیره ، راه بازه ! شروع کنه به نویسندگی .. ولی این حق رو به خودش نده که تازه از رهر اه رسیده ، نبوغ چندین ساله ی یک نویسنده رو زیر سوال ببره …

      نقل قول

  • من از همون اولم با کشته شدن نقش های اصلی داستان مشکلی نداشتم بر عکس جالبم میشه حالا که اینها مردن کی جای اونها رو پر میکنه

      نقل قول

  • و همیشه در قلمروی تاریکی هر چه قد بالاتر بری به او نزدیک میشی.او کسی نیس جز نایت استالکر.
    آقای مارتین حواست باشه
    زیادی تو تاریکی بالا رفتی
    یکی مثله من نیاد گیرت بندازه B-)

      نقل قول

  • همینطور ادامه بدی یه جای داستان گیر میکنی که کی رو بکشم
    فک نکنم ک ملت دوباره طاقت تکرار شدن جنگ پنج پادشاهو داشته باشن که از نظر من واقعا بدترین قسمت داستان بود چون یه اشتباهی کردی که این شخصیتا رو انقد بزرگ کردی و حالا نمیتونی به جز کشتنشون کاری واسشون بکنی
    منه خواننده بت میگم یکم آینده نگری کن و خودتو از این جور کشت و کشتارا یه مزخرف که خیلی ناگهانی و بدون هیچ ارتباطی میوفتن بپرهیزی :ostad:

      نقل قول

  • اقا سوالی که پیش میاد اینه که مگه راب و کتلین میمیرن ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    خو اخه پس کی میمونه ؟؟؟ استینس و رنلی که مردن راب هم که میمیره
    این یارو خودش یا طرف داره لینستر هاست یا تارگرین :og:
    جان اسنو چی؟؟؟ اونو که نکشته هان ؟؟؟؟ تیریون چی ؟؟؟ برن ؟؟؟
    لا مصب هر چی میخواستم کتاب سه را نخونم نمیشه باس شروع کنم

      نقل قول

  • کاملا باهاش موافقم. فکر کنم همین کارشه که باعث متفاوت بودن کارش هست-همه چیز تو فیلمنامش هست-حتی گریه بیننده! اونم لحضه سرنوشت هودور…اگر اینا نبودن هرگز این فیلم انقدر مخاطب نداشت که مثل بمب صدا بده! خلاصه این که شخصیت های اول فیلمو نگه داشتن همیشه جذاب نیست.
    در نهایت سپاس از سایت خوبتون

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: