بعد از مدتها تصمیم گرفتم که باز یه بررسی فصل بنویسم. اونهایی که تجربه نوشتن رو دارن این حرف من رو بهتر درک میکنن. آماده کردن ذهن برای شروع یک نوشته و به سرانجام رسوندنش واقعاً کار سختیه. به خصوص که با مشغلههای فراوان و مضیقه زمانی همراه بشه. اما بالاخره عزم خودم رو جزم کردم تا هر طور شده برای این دو فصل یه بررسی بنویسم. اما این بار سعی میکنم چندان طولانی نباشه.
همونطور که قبلاً گفتیم از همان شروع کتاب چهارم مارتین توجه ویژهای به آهنزادهها داشته و بخش قابل توجی از کتاب رو به روایت داستان جزایر آهن پرداخته. برای خیلی از ما سوال بود که مگه این جزایر کوچک چه اهمیتی در کل داستان دارن که ما باید وقایع اونجا رو با این جزئیات مفصل پیگیری کنیم. بالاخره در فصل ۱۹ به جواب این سوال رسیدیم؛ اژدهایان!
به طور قطع اگر دو فصل ۱۸ و ۱۹ رو باهم یکی کنیم و یکجا بخونیم، با یه فصل تنها هیچ تفاوتی نخواهند داشت. تشکیل «شورای شاهان» و انتخاب پادشاه جدید جزایر موضوع اصلی این دو فصله. ما در خلال فصل ۱۸ بیشتر با دو شخصیت تازه وارد آشنا میشیم. ویکتاریون گریجوی ناخدای ارشد ناوگان آهنین، پسر سوم کوئلون گریجوی و دست راست پادشاه فقید جزایر آهن. فردی که به شدت به خدای مغروق وفادار و مورد تایید متولیان مذهبی جزایر است. ما ویکتاریون رو شخصیتی خشن، مصمم، نیرومند و البته کمی در سیاست ناشی میبینیم. مردی که به نظر میاد بیشتر به درد صحنهی نبرد میخوره تا نشستن در جایگاه رهبری سیاسی. این موضوع رو آشا گریجوی که به نظر از هوش و ذکاوت بیشتری برخورداره به خوبی متوجه شده. به این دلیل (و البته محبوبیت بالای عمویش در بین مردان آهن) اون پیشنهاد کرد که دست آهنین پادشاه جزایر باشه تا بتونه ذکاوت و سیاستمندی رو به این حکومت اضافه کنه. آشا واقعبین و منطقیه، اما به نظر میاد ویکتاریون همونطور که خودش اشاره میکنه مشابه دومی از برادر ارشدش کله شقش بیلون گریجوی باشه. در توهم شکوه و شوکت جزایر آهن و سنت قدیم.
دومین شخصیتی که ما در خلال این فصل بیشتر باهاش آشنا میشیم، یورِن گریجوی، ملقب به چشم کلاغه. برادر بزرگتتر ویکتاریون با شهرتی بیسیار مخوف و ناپسند. ما چیز زیادی از شخصیت این فرد نمیفهمیم. جز در خلال خاطرهی کوتاهی که ویکتاریون نقل میکنه، و البته اون سخنرانی پر ابهتی که در ضیافت ویکتاریون انجام میده. اما تا همینجا هم میشه فهمید که اون خود جادوست. پس عجیب نیست که با قدرت گرفتن جادو در دنیای نغمه، اون هم قدرتمندتر بشه. اون شروره، متحور و نترسه، بلندپروازی و بیپروایی ویژهای در وجودش داره، و البته به فراتر از باورهای کهنه و خدای خیس جزایر فکر میکنه.
قبل از اینکه به وقایع فصل ۱۹ بپردازیم تا همینجا هم سوالات مهمی در مورد این شخصیت وجود داره. اینکه یورن چرا باید چنان بلایی رو بر سر برادر خودش بیاره و با همسرش…؟ بعیده فرض کنیم که یورن از برادر کوچکتر خودش کینهای به دل داشته. پس چطور میشه این عمل اون رو توجیه کرد؟ سوال بعدی اینه که دلیل وحشت کهنهی ایرون خیسمو از برادرش چیه؟ چه چیزی در گذشتهی دور بین این دو نفر اتفاف افتاده؟ آیا این میتونه به اون خاطره تلخ «صدای جیغ لولای زنگ زده» و «استخوانهای روح خودش» مربوط باشه؟ اما اساسیترین سوال در مورد چشم کلاغ؛ آیا اون واقعاً در مرگ بیلون دست داشته؟ اگر نه چطور میشه همزمانی بازگشتش از تبعید رو با مرگ اون توجیه کرد؟ راستی لبهای آبی رنگ شما رو یاد چیزی نمیندازه؟!
اما برسیم به وقایع شورای شاهان. وقتی فصل ۱۸ رو تموم کردیم خیلی از ما خیال میکردیم که ویکتاریون با رد پیشنهاد برادرزادهاش اشتباه بزرگی مرتکب شده و عملاً با دست خودش صندلی سنگ دریا رو پس زده، اما وقتی نوبت به یورن در شورا رسید، فهمیدیم که هیچ چیزی نمیتونست جلوی چشم کلاغ رو برای تصاحب تاج جوب آبآورده بگیره. چراکه حتی وعده اژدها هم اسلحهای قدرتمند برای شکست دادن هر حریفیه. یورن به تمام سرزمینهای مرموز شرق سفر کرده. به سایه و آشای، کارث و دریای یشم. . . و حتی دریای دودزن و ویرانههای والیریا، جایی که گفته میشه کسی زنده از اونجا برنمیگرده. پس یورن چطور برگشته؟
سوال مهمتر اینه که چطور اون شیپور رو یافته؟ و سوال خیلی اساسیتر اینه که چطور فهمیده این شیپور چه قدرتی داره و چه کاری انجام میده؟؟ اینجاست که من به این نتیجه میرسم که یورن راهنمایی پنهانی داره. کسی که از بسیاری هنرهای جادویی مطلعه. کسی که در جریان تولد سه اژدهای دینریس قرار داره و یورن رو به ویرانههای والیریا برده تا اون شیپور رو پیدا کنه. یعنی به جای اینکه فکر کنیم یورن در گشت و گذارهاش در ویرانهها اتفاقی این شیپور رو پیدا کرده، اینطور در نظر بگیریم که ایرون کل والیریا و یا حتی تمام آشای و سرزمینهای سایه و … رو به دنبال همین وسیله گشته و بعد از پیدا کردنش به سرزمین مادریش برگشته. اما این فرد کی میتونه باشه؟!
و اما آن شیپور سوزاننده. آیا واقعاً همان قدرتی رو که یورن ادعا میکنه در خودش داره؟ آیا واقعاً «رام کننده اژدهاست» یعنی ممکنه یورن بتونه با استفاده از اون یکی یا همه اژدهایان دینریس رو از چنگش دربیاره؟! واقعاً چالشی بزرگ در انتظار مادر اژدهایانه! و در این میان باید پرسید چه بر سر وستروس خواهد آمد؟ به نظرم باید پرسید که وستروس باید از هجوم زمستان و آدرها بیشتر بترسه؟ یا اژدهایان آهنین؟!
نمیدونم عکسا رو ببینم یا متنو بخونم!!! :D:
Masoodنقل قول
در کتاب قبلی یه پیشگویی در مورد مردی با چشم آبی سوار بر کشتی در حال تهاجم بود, که باید همین یورون باشه. اما درست به خاطر نمیارم که توی یکی از فصل های آریا بود و از زبان اون پیرزن کوتوله و یا از پیشگویی های نامیرایان کارت برای دینریس.
Drogonنقل قول
اگر اژدهاها بدست یورون گریجوی بیفتن مردم وستروس و شاید حتی شهرهای آزاد بیچاره بشن.چون کلا ذات پلیدی داره این شخص.
واقعا نمیشه گفت مردم باید بشتر از یورونی که اژدها داره بترسن یا از آدرها.به نظرم باید از هر دو به یک اندازه ترسید.
valar morghulisنقل قول
مگه شیپور اژدها قرار نبود توی دیوار باشه؟
عباسنقل قول
فک نکنم چون اون پیشگویی بیشتر به استنیس میخورد! مخصوصن اینکه گفته بود شمشیرش می درخشه و اژدهای سنگی داره!!(که البته قسمت دومش بیشتر به استعاره شبیهه!!(
Masoodنقل قول
اون شیپور جورامون بود فک کنم!
Masoodنقل قول
نه اون یه شیپور دیگست. که فکر میکنم بعدا معلوم میشه اصلا واقعی نیست.البته شاید اشتباه بگم درست یادم نیست.
Tyrionنقل قول
به نظر من رفتار آهن زاده ها زیاد معقولانه نیست .
یعنی فقط ادعای توخالی هستند .
ملتی به شدت فقیر و بی فرهنگ و وحشی که به آب شور و قتل و غارت افتخار می کنند نمی توانند مدعی باشند ،
آنها راهزنانی هستند همیشه مغلوب ، با آرزوهای دور و دراز و این یورون گریجوی هم بیشتر شبیه جانی دپ شده تا یک فرمانده مخوف واقعی.
در بهترین شرایط ویکتاریون شبیه استنیس است و این ایرون شبیه لرد رنلی ، و برادر احمقشان هم رابرت با این تفاوت که رابرت در شورش پیروز شد و بیلون گریجوی یک شکست خورده است .
مطمئن باشید این جماعت دزد دریایی هیچ وقت به جایی نخواهند رسید .
ضمنا” اگر ماجرای شیپور واقعی باشد ، این افراد بی صلاحیت تر از ان هستند که وارث میراث والریا شوند .
هزینه بارور شدن تخم اژدها و کسی که اینکار را انجام داد را به یاد بیاورید ، حالا فکر کنید یک آهن زاده که مفتخر به غارت کشتی ها در سراس دنیاست بتواند اژدها رام کند !
magentaنقل قول
خدا کنه داستان گریجوی ها هم تو سریال بیاد، چون قطعا این افرادو تو فصل ۵ سریال نمی بینیم و این نگرانیو ایجاد میکنه که خالقای سریال، داستانای این خاندانو حذف کرده باشن از سریال. در اون صورت نبرد دنریس و گریجوی ها تو میرین تو کتاب ششم یه جورایی به مشکل میخوره. مگه اینکه تو فصل ۶ سریال گریجوی ها بیان که احتمالش هست این کارو بکنن.
vahidنقل قول
اون پیشگویی همونطور که دوستمون گفتن در مورد استنیس بود.
در مورد مردی چشم آبی هست که هیچ سایه ای نداره .
اگر اشتباه نکنم در مورد لایتبرینگرش هم یه اشاره ای شده بود توی پیشگویی.
این پیشگویی تو house of the undying توسط دنیرس دیده میشد.
کسرانقل قول
این که یورن راهنما داشته باشه رو من قبول ندارم، مارتین به هیچ چیزی بی دلیل اشاره نمی کنه ؛ پس تاکید روی لب های آبی نشون میده که یورن با جادو گرا ارتباط داره. حداقلش اینه که به کارت رفته و وارد خانه نامیرا ها شده و اون عصاره معروف رو خورده.
من خودم اعتقاد دارم، یورن دستی در جادو داره. دلیلش از حوصله این کامنت خارجه.
مرگ بیلون هم توسط بی چهره ها بوده، ولی سوال اینجاست که چه طور تونسته هزینه اینکار رو پرداخت کنه؟
ماجرای زن ویکتاریون به ذات پلید خود یورن بر می گرده. قضیه لولای زنگ زده هم شاید مسخره بیاد ولی من احساس می کنم تو بچگی یورن به برادرش تجاوز کرده.
بالاخره یورن تو کل دنیا سفر کرده، چیز های زیادی دیده و با آدم های زیادی هم آشنا شده. با جادوگرا ها ارتباط داشته، پس از خیلی چیزا مطلع و با خبر شده.
شیپوری هم که آورده اصلی هست، استارک تو بهتر خبر داری، اصالت شیپور توسط موکورو تایید شده، ولی شیپور رو باید توسط یه رابطه خونی تصاحب کرد. شیپور الان توسط ویکتاریون به میرین برده شده و آماده نواخته شدن هست!
یه سر نخ جالبی در کتاب ششم اومده، که اگه به حقیقت بپیونده، شاهد یه رقص اژدهایان دیگه خواهیم بود. دنریس الان در اوج قدرت هست، یه لشکر ده هزاری نفری و ۳ اژدها با کلی خدمات جانبی داره، قطعا با این شرایط به وستروس نمیاد. اگه یکی دو تا از اژدها ها رو یه جناح دیگه تصاحب کنه یه موازنه قوا پیش میاد و اینجوری علاوه بر جنگ زمینی، نبرد هوایی هم خواهیم داشت!
masنقل قول
حالا سه تا شیپور داریم که فقط صدا این یکی در اومده
این شیپور شاید از جنگ دور کنه اژدها رو ولی فکر نکنم باعث تغییر جهت دادن اونها بشه
ehsanنقل قول
من از شما یه سوال دارم، دنریس اگه با همین قدرت فعلیش به وستروس بیاد، کسی هست که بتونه جلوی اون مقاومت کنه؟
لنیستر ها و لرد های وستروس دو دستی که مملکت رو به دنریس نمیدن.
این جوری شاهد یه جنگ یه طرفه خواهیم بود که نتیجه اون از قبل مشخص هست.
قدرت دنریس باید کاسته بسه، تا کتاب آماده ی نبرد نهایی و سرنوشت ساز خودش بشه.
تو یکی از فصل های منتشر شده از کتاب ششم، یه شخصیتی خواب جالبی می بینه، میگه اژدهاها دارن میان و هر جایی که اژدهاها می رقصن مردم می میرن، تو کل مجموعه فقط یه جا از واژه ی رقص اژدهاها استفاده شده، اونم اشاره به نبرد داخلی تارگرین ها با اژدها علیه هم بوده.
محتمل ترین نتیجه اینه که دنریس یکی یا دو تا از اژدها هاشو از دست میده، همین الانش هم که کنترل کاملی روی اونا نداره. یا سر و کله ی اژدها های دیگه ای پیدا میشه؛ که خیلی بعیده یا هم هم اژدهای یخی پیدا میشه که خیلی بعید تر :D: هست.
masنقل قول
شما کتاب ششم رو دقیقا از کجا آوردین؟ :D: بگین ما هم بخونیم
Nymeriaنقل قول
یه پنج شش فصلی روی نت هستش که مارتین بین طرفدارا خونده یا توی سایتش قرار داده. البته چیز دندون گیری نیستش.
Tyrionنقل قول
ببخشید اون لبهای ابی باید مارو یاد چی بندازه؟؟
برننقل قول