مدت زیادیه که بررسی فصل ننوشتیم، و اینطور که مشخصه بسیاری از دوستان از بابت نبودن این بررسیها گلهمند هستن. بنابراین با یه بررسی فصل دیگه در خدمت شما عزیزان هستیم. تصمیم گرفتم به جای نوشتن بررسی کلی، اختصاصاً به آخرین فصل منتشر شده، یعنی فصل بیست و هشتم – سرسی بپردازم. چون به نظرم از اهمیت فوقالعادهای برخورداره. پس با ما همراه بشید.
دیدگاههای مختلفی در مورد شیوه حکومتداری سرسی مطرح میشه. عده زیادی اون رو دچار پارانویا و بدبینی حاد میدونن. کسی که مطلقاً نمیتونه به کسی اعتماد کنه و صرفاً بر اساس برداشتهای خود، و نه واقعیات عمل میکنه. عده دیگه اما نظر متفاوتی دارن. از دیدگاه اونها سرسی کار درستی رو انجام میده. یا حداقل در شرایط فعلی بهترین کار ممکن رو انجام میده. چراکه اون و پسرش از همه طرف توسط دشمنانش، و یا افرادی با وفاداری قابل تردید احاطه شدن. پس ناچاره که تا حد ممکن مستقل عمل کنه و ساختارهای قدرت خودش رو ایجاد کنه.
موافق هرکدوم از دو دیدگاه بالا که باشید، قطعاً قبول دارید که رفتارهای این روزهای سرسی، میتونه تاریخ وستروس رو دچار تحولی اساسی بکنه. اونچه که سرسی انجام میده میتونه در نهایت به زوال خاندان براتیون و یا تشکیل حکومتی مقتدر منجر بشه. بیراه نیست که مارتین در کتاب چهارم بیشترین فصلها رو به ملکه لنیستری اختصاص داده. اما واقعاً سرسی داره چیکار میکنه؟ چه طبعات یا دستاوردهایی در انتظارشه؟ اختصاصاً وقایع این فصل چطور در این سرنوشت دخیل خواهند بود؟
بیاید نگاهی اجمالی به تمام کارهای سرسی از ابتدای رسیدن به مقام نایبالسلطنه تا امروز داشته باشیم. سرسی با تنفر جنونآمیزی که از برادرش کوتولهاش داره، برخی افراد رو مستقیم یا غیر مستقیم عامل و همدست تیریون میدونه. به خصوص که اون تایرلها رو هم یاور تیریون در مرگ جافری و بعد مرگ پدرش قلمداد میکنه. این درسته که ما میدونیم تایرلها در مرگ جافری نقش داشتند، اما مطمئنیم که نقشی در کشته شدن لرد تایوین نداشتن. اما این میون پیدا شدن اون سکه زیر سطل مستراح اون زندانبان به دست کیبورن، نکته ابهام بسیار بزرگی رو ایجاد میکنه. به نظر میاد شخص یا اشخاصی به شدت به دنبال به جان هم انداختن لنیسترها و تایرلها هستند. باید پرسید نقش کیبورن که اون سکه رو پیدا کرده، یا مدعی پیدا کردنشه در این میون چیه؟
در هر حال تنفر شدید سرسی از تایرلها باعث شده که اون سعی کنه تمام دسترسیهای این خاندان هایگاردنی به قدرت رو محدود و قطع کنه. بیرون کردن تمام پرچمداران اونها از شورای کوچک، عدم پذیرش راهنماییهای عمویش برای انتخاب دست از بین ردوین یا تارلی بابت وابستگی اونها به ریچ، گماشتن جاسوسانی برای مارجری، و از همه مهمتر توطئه چینی برای بدنام کردن و سرنگون کردم مارجری و … همه از نتایج این بدبینی و تنفر از تایرلهاست. اما باید پرسید که آیا شما به ملکه حق نمیدید؟ کدوم یک از شما مخالف این واقعیت هستید که تایرلها در حال تلاش برای افزایش قدرت و گسترش نفوذ خودشون در ارکان حکومت هستند؟ کدوم یک از شما شک دارید که تایرلها دست کم یکی از قاتلین جافری هستند؟ پس چرا نباید به سرسی بابت اقدامات ضد تایرلیش حق بدیم؟
از طرف دیگه سرسی به شدت نزدیکان و کمک حالهای بزرگش رو از خودش دور کرده. سر کون لنیستر و جیمی دونفر از بزرگترین حامیان بلقوه سرسی بودند که به واسطه خودراییهای اون، ازش دور شده و اون رو تنها گذاشتند. واقعاً دلیل این رفتار سرسی چی بوده؟ مگر نه اینکه جیمی و کون نزدیکترین همخونهای اون هستن؟ چرا ملکه نتونست به اونها اعتماد کنه؟ شاید بشه این رو حاصل عقدههای ذاتیش برای قدرت و برتری جویی دونست. اما بیاید یه طور دیگه هم به ماجرا نگاه کنیم. باید قبول کرد که کون بیشتر قصد داشت که راه و روش برادرش رو در قبال سرسی ادامه بده، همه تایید میکنید که اون شیوهای ظالمانه و نابخردانه بوده. کون هم قصد داشت که زمام امور رو از سرسی بگیره و اون رو به مترسکی بیاختیار تبدیل کنه. پس چرا سرسی باید میپذیرفت؟ کدوم یک از ما تا امروز شم حکومتداری و خردورزی و بلندپروازی از فرمانده گاردشاه دیدیم؟ جیمی هرگز آرزوهای بزرگی نداشته. هرگز نخواسته در بلندپروازیهای خواهرش مشارکت کنه. پس عجیب نیست که از طرف سرسی پس زده بشه. اما واقعاً حق با کدومشونه؟
اقدام مهم دیگه سرسی حذف مقام دست و کاهش شدید قدرت نفوذ شورای کوچک (یا به قول عوام شورای کوچکتر) است. سرسی قدرت مطلق میخواد. اون تمایل داره که همه چیز با میل و اراده خودش انجام بشه. این رو باید به استبداد ذاتی ملکه نسبت داد؟ یا به شرایط خطیری که درش گرفتار شده؟ باید این رو نشان از همان بدبینی تلخ و گزنده، و یا حاصل تحقیرهای چندین ساله دونست؟ یا نتیجه گرفتار شدن در میان دشمنان زیادهخواه و دوستان کماثر؟
اقدام بعدی سرسی تلاش برای نابود کردن تمام دشمنانش در کمترین زمانه. اون همزمان که برای حذف مارجری توطئه میچینه، نقشه قتل جان اسنو رو هم میکشه و حتی برای ساقط کردن سر بران هم نقشههایی چیده. شاید بشه این رفتار رو به نوعی عجولانه و ناشی از ترس دونست. رفتاری که اصلاً مناسب یک حکمران نیست. اما چطور میشه از مادری که فرزندش در مقابل چشمانش در میان حلقه دوستانش در شب ضیافت عروسیش کشته شد، یا از دختری که پدرش در اقامتگاه خودش در قلعه سرخ به قتل رسید، انتظار صبر و شکیبایی داشت؟ ملکه به وضوح دریافته که دشمنانش به سرعت مشغول ضربه زدن هستن، پس چرا اون پیشدستی نکنه؟
و آخرین و شاید یکی از مهمترین کارهای سرسی در این فصل رقم خورد. از دیدگاه من ما شاهد تغییرات مهم و درخور توجهی هستیم. نبرد پنج پادشاه چهره وستروس رو به شکلی اساسی دستخوش تغییر کرده. نیروهایی حذف، اما نیروهای دیگری در حال جان گرفتن هستن. ما شاهد این هستیم که «مذهب هفت» به تدریج شخصیت مستقل و عملگرایی به خودش میگیره. این شبکه گسترده در سرتاسر قلمرو که حمایت و تمایل مردمان سرزمین رو هم به دنبال خودش داره، بعد از نبردهای خسارتبار گذشته، حالا برای حفظ جایگاه خودش بیدار شده. اونچه که ما در این فصل از شخصیت سپتون اعظم جدید و نحوه انتخاب شدنش و نیروی پیادهای که در اختیار داره دیدیم، باید نگاه ما رو بیش از پیش به خودش جلب کنه. مذهب داره به عنوان یک عامل تاثیرگذار تازه در میدان کشمکشهای مملکت خودی نشون میده. ما در این فصل به وضوح میبینیم که برای نخستین بار، مذهب به شکل علنی از نفوذ و قدرت ذاتی خودش برای امتیازگیری استفاده میکنه. نخستین باره که میبینیم مذهب از یک تسلی بخش، به یک کنشگر تبدیل میشه. در این میون سرسی لنیستر کمک بسیار بزرگی به این دگردیسی سپت اعظم میکنه. سرسی اجازه میده که سپتون اعظم قدرت بلقوه مذهب رو به عینیت برسونه و ابزار لازم برای تاثیرگذاری رو در اختیارش قرار میده. تشکیل دوباره شاخههای نظامی مذهب هفت میتونه در آینده اتفاقات بسیاری رو رقم بزنه. مصیبتهای فراوان نبرد پنج پادشاه، بیش از هر زمان دیگهای قدرت مذهب رو به واسطه بیزاری مردم از حکومت و گرایش اونها به تنها ملجاء و پناهگاهشون، افزایش داده. و حالا این رویآوری جامعه، در قالب بازوهای نظامی سامان و جهت خواهد گرفت. و همه اینها رو مذهب مدیون اقتدار نادر سپتون اعظمش و ملکه عجول مملکته.
شاید بتوان گفت که بزرگترین عیب سرسی، عدم آیندهنگری اونه. شاید اون خودش رو بسیار دانا و حسابگر بدونه، اما بطور آشکار اثرات رفتارهای خودش رو در آینده نمیبینه و تنها به پیامدهای در دسترس اونها نظر داره. آخرین مطلبی که باید در بررسی رفتارهای سرسی به آن توجه داشت، سایه آن پیشگویی بر جسم و روح ملکه است. اون پیشگویی عجیب و هولناک دست کم در مورد مرگ جافری به درستی تعبیر شده. حالا هم اون ملکه جوانتر و زیباتر که قراره اون رو سرنگون کنه.
دیدگاه شما چیه؟
ببخشید من یه جیزی رو تو متن متوجه نشدم
این«ردوین»همون«ردواین»هستش؟شما رو به خدا اینجور کلماتو اشتباه تلفظ نکنید من سایت شمارو به چند نفر که اکثرا کتابهای انگلیسی میخونن معرفی کردم به خاطر ترجمه خوبتون ولی اشتباهاتی به این آسونی هم برای شما بده هم برای من
کوئنتین مارتلنقل قول
اشتباه نیست دوست من. تلفظ درست ردوین هستش نه ردواین. حالا ممکنه یکی دوجا تو ترجمه ها از دستمون در رفته باشه، اما ترجمه رسمی ما از این کلمه ردوین هست.
نحوه برخورد مارتین با حرف y با چیزی که ما قبل از این در انگلیسی دیدیم فرق داره. مثل Myr که بسیاری اون رو مایر ترجمه کردن، اما ترجمه درستش میر هستش. مهمترین مثال: تیریون
م.م.استارکنقل قول
حکومت سرسی برای موقعی خوب بود که مملکت در صلح و ارامش بود ، نه حالا .
حتی رفتار مارجری هم عجیبه ، او هم می خواهد ، قدرت و محبوبیت ملکه مادر را کم کند و هم اینکه اشتیاقی به دخالت واقعی در حکومت از خود نشان نمی دهد ، یعنی او هم یک دختر خوش خیال دیگر است ، که فقط از حکومت و اقتدار آن ، دربار و لباسهای زربفت و نوازندگانش را می شناسد ، حتی با وجود اینکه دو شوهر سلطنتی قبلی وی به طرز فجیعی کشته شده اند و از خطرات پیش رو آگاه است ،
درسته که تایرل ها بسیار مکار هستند اما به شما قول می دهم ، مارجری همه وظیفه توطئه چینی را به خانواده اش واگذار کرده و تنها وظیفه خود را خوش گذرانی ، کسب محبوبیت و البته نفوذ به شاه جوان می بیند .
هر آنچه که سرسی علیه دورن و های گاردن انجام می دهد درست است اما تنها اشکال کار او دور کردن لنیسترها از خود است ، که مطمئنا” از این قضیه ضربه خواهد دید ،
جیمی هم با توجه به اینکه عاشق خواهرش است ، اما از شرکت در توطئه های درباری نفرت دارد ، خود را از او دور کرده است ، در واقع سه فرزند تایوین لنیستر قربانی تاکید بیش از حد او بر خانواده شده اند و حالا که از سایه سنگین او خلاص شده اند ، هرکدام به سویی رفته اند و از چیزی که بیشتر از همه نسبت به آن نفرت دارند فرا می کنند ( یک خانواده لنیستر) !
دادن قدرت به هفت هم طبق شواهد تاریخی بزرگترین اشتباه است ،
همانطور که در تاریخ اروپا ، دادن شمشیر به کلیسا باعث به وجود آمدن آن فجایع شد ،
مطمئن باشید ، یک فرد روحانی اینطور گزنده صحبت نمی کند ، کلمات این حضرت اشرف ! فقط بوی خشونت می داد ،و پاهای برهنه آنها اتفاقا” بیشتر خطرناک است ، زیرا این افراد شبیه آنسالیدها شده اند ، از ترس و البته مهربانی چیزی نمی دانند چون حتی با خود نیز مهربان نیستند.
این اشتباه سرسی نه تنها برای او ، بلکه حتما”تا آخر داستان برای همه مدعیان مشکل ساز خواهد بود ، وقتی به کسی شمشیر می دهید ، برای پس گرفتن آن فقط مجبورید بجنگید .
و بازهم ابراز تعجب از بی خبری و بیخیالی پایتخت از هر تهدیدی که از سوی آدرها و اژدهایان و زمستان به سوی انها خواهد آمد .
magentaنقل قول
فک نکنم که این اسپویل باشه من یه ایمیل به مارتین چند ماه پیش دادم که قراره تو کتاب ۶ همچی یکم اروم تربشه الان جواب داده گفته(a STORM IS COMING)یه طوفان در راهه من واقعا نمی دونم مارتین می تونه تو ۱۰ کتاب تمومش کنه یا نه
AAAنقل قول
سرسی کوتاه مدت فکر می کنه. خیلی ساده ثابت می کنه که به تاریخ وستروس اهمیتی نمی ده پس از گذشته درسی نمی گیره و همین طور بدون مطالعه کاری رو شروع می کنه ( وقتی سپتون به قسم جیهریس اشاره می کنه سرسی بدون اطلاع فقط موافقت می کنه)
به نظر من سرسی بین حس حکومت و حس مادرانه گیر کرده و شدیداً می ترسه وقتی تامن بزرگ بشه اون رو کنار بزاره. برای همین بیشتر کسایی که به شخص سرسی اهمیت کمتری می دن و یا دشمن شخص سرسی هستن رو از خودش دور می کنه. کون لنیستر می خواد راه لرد تایوین رو ادامه بده. جیمی هنوزم بیشتر وقت ها به گذشته اش با سرسی فکر می کنه و فرقی بین سرسی جدید و قدیم نمی بینه.
تایرل ها هم که به فکر به دست گرفتن حکومتن. در واقع جنگ بین حکومت لنیستر با اسم براتیون و حکومت تایرل با اسم براتیون هست. بیچاره تامن هم این وسط گیر کرده
مهدینقل قول
ممنونم که جواب دادین
کوئنتین مارتلنقل قول
یه خدا قسم نغمه وبخصوص سریال بازی تاج وتخت عجیب ترین چیزی است که به عمرم دیدم اصلا زندگیم رو عوض کرده . میدونی دیروز من وبرادرم مثل شیر وشبان باهم دعوا کرده بودیم و در حالت قهر بودیم امروز ظهر از دانشگاه برگشتم .لباسامو درنیاورده بودم که گفت .یارو اپیزود تازش اومده. به همین سادگی دعوای خون الود دیروز رو به باد سپردیم اصلا یه ربع بعدمون دیدنی بود داشتیم نظر کارشناسانه باهم رد وبدل میکردیم!!!داستان اشنایمون با این مجموعه چیز دیگه یه .اقا از کجاس بگم دقیقا شب۱۷ ابان سال ۹۲ بود من و برادردوقلوم مثل همیشه پیش دوست فیلم فروشمون تو بازار رفتیم وقتی رسیدیم و روی ویترینش رو دیدیم فقط دنبال سریال انقلاب بودیم اون موقع فکر میکردیم بهترین سریالی که ساخته شده هر چند تنها تمش مهم بود برامون و به شخصه از سریال منتفر بودم چون سریال هارا صرفا سرکار گذاشتن مخاطب میدانستم .وقتی رو ویترین رو دیدیم اثری ازش نبود خجالت میکشیدیم دست از پا دراز تر بیرون بریم .پس ظاهرا رو ویترین رو میگشتیم وسوالات احقانه می پرسیدیم دوستمون رو دو تا سریال اصرار داشت نیکتیتا وسریال بازی تاج وتخت .از اونجایی که از سریال های جاسوسی و سریال های من در اوردی منتفر بودیم (اون موقع فکر میکردیم بازی تاج وتخت نتیجه ذهن مریض یه نویسنده فرصت طلب دیگس)پس بین بد وبدتر بده را انتخاب کردیم (پیچ تند سرنوشت)حتی اونقدر ارزش نداشت برام که وقتی باران اومد تو خیابون .دی وی دی رو رو سرم گرفتم .خلاصه برگشتیم خونه شام خوردیم میخواستیم بریم در محضر بچه های محله که برادرم گفت بیا سریال ه رو ببینیم اگه بد بود بدازیمش تو سطل اشغال محله .نشستیم ودیدیمش .قسمت اول رو میگم وقتی نگهابان توسط وایت ها مورد حمله قرار میگیرنن میخکوب شدیم ووقتی استارک ها توله گرگ ها رو تو برف پیدا کردن با هم نظریه دادیم که گوست یکی از اون موجودات پلید باشه که میخاد به داخل استارک ها نفوذ کنه و جسم یکیشونو تسخیر کنه اما وقتی رابرت وارد شد دیگه شکی نداشتیم که رابرت هدف این موجوده (چون فکر میکردیم سریال چیزی در حدود مرلینه).وقتی تیریون رو دیدیم گفتم یه سریال پورون حسابی دیگه از نابودی تبرعه شد ولی برادرم همچنان بدبین بود ومیگفت نیکیتا هم جذاب تر بود وهم از جور صحنه ها بیشتر داشت من گفتم میدونی که از چینی ها متنفرم .خندید و ادامشو دیدیم . سقوط برن هم در پایان شوکمون کرد سیستمون رو خاموش کردیم ورهسپار محفل دوستان شدیم فرداش برادرم میخواست از شرش خلاص شه اما گفتم تو برو حموم من معدومش میکنم میدونی قسمت هشتش رو شانسی دیدم .صحنه ایی که جورا زره پوش جلوی سردار دوتراکی وامیسه واقعا تحت تاثیر قرارم داد سرنوشت دختر بخت برگشته برام مهم شد.بعد از پایان اپیزود برادرم از حمام برگشت با صدایی پرشور بهش گفتم ما اشتباه کردیم ارزش زنده موندن رو داره.
mohamadنقل قول
سرسی خیلی اشتباه میکنه که به مذهب این همه قدرت میده اونم وقتی که لردها و شاهزاده و شاه این همه تو کشور منفورن و مردم عادی از سر ناچاری برای سیر کردن شکمشون مجبورن به مذهب رو بیارن و خدمت کنن اگه به گذشته مراجعه کنید میگور اول(میگور ظالم) اون موقع که کشور متحد بود و شرایط خوبی داشت نتونست از پس شورشی های مذهب بر بیاد سرسی که جای خودش رو داره.
در مورد جاه طلبی جیمی شاید درست باشه که خیلی بلند پرواز نیست ولی بعد از قطع شدن دستش مجبور شده که به جای شمشیر از مغزش استفاده بکنه.جیمی مشاور خوب و فرمانده نظامی قابلی هست یکی از بهترین ایده هاش هم فرستادن میس تایرل به استورمز اند بود مهمترین کارش رو هم اخر همین کتاب می بینید.
Mehdiنقل قول
ممکنه مثه ازباب حلقه ها باشه دقیقا توی اوج تموم بشه
محمدنقل قول
سلام.
به نظر من سرسی داره احساسی عمل میکنه. از همون اول که عمو کوین رو دور کرد فهمیدم.
به خانم های سایتمون برنخوره ها ولی تاریخ همیشه ثابت کرده زن ها برای حکومت کردن ساخته نشدن بلکه فقط برای کمک به حکومت کردن خوبند.
لیچینقل قول
سرسی واقعا از درک و شعور سیاسی پدر و برادرش ارثی نبرده
وقتی همزمان برای نابودی ۳ دشمن نقشه میکشی احتمالا خودت نابود میشی
وقتی توی یه کشور پرآشوب و هرج و مرج اجازه ظهور یک نیروی مسلح دیگه رو میدی باید انتظار یه آشوب دیگه رو داشته باشی
وقتی آدمای بدرد بخور رو از اطرافت برونی معلومه که فقط مگسان دور شیرینی پیشت می مونند
خلاصه به نظرم باید فاتحه سرسی رو خوند
عرفاننقل قول
حالا تازه سریالو دیدی کف کردی کتابو بخونی دیگه فکر کنم ایمان بیاری به عمو جرج
ایماننقل قول
من ادم نکته بینی هستم با خودم فکر کردم همچین چیزی امکان نداره من دراوردی باشه درضمن با فانتزی وکتابهای این سبک بیگانه نیستم ارباب حلقه ها فیلم مورد علاقمه .اقای اسیموف نویسنده محبوب من بود قبل از مارتین . در جستجو دلتورو رو ۳بار خوندم .در واقع خوره فانتزی وقتی شروع شد که پدرم تو۷سالگی برام. پارک ژوراسیک مرحوم کرایتون رو خرید درضمن کتابهای محبوبم میشل استروگف ومترو۲۰۳۳هستش وبعد سری نغمه .خلاصه۲روز بعد بعد اینترتو دنبال منابعش شخم زدم مبعش رو سریعا پیدا کردم الانم شاید۵یا۶بار ۳کتاب اولو خونده باشم .
mohamadنقل قول
ماروباش میترسیدیم یه روزهمونطورکه به جیمی علاقه مندشدیم به سرسی علاقه مندشیم!اتفاقا به نظرمن اشتباه مهلک سرسی شکاک بودن نیست؛شکاک بودن به ادمای غلط و اعتماد به کسانی هست که انگاریهو ازاسمون جلوپاش افتادن؛کیبورن؛کتل بلک ها؛تاینا
پریسانقل قول
موافقم، ولی به نظر من سرسی به اونها هم اعتماد نداره ولی بیشتر دنبال کسایی هست که به نظر خودش باهاش موافق باشن. ولی این رو در نظر نمی گیره که شاید برای این باشه که مقام رو حفظ کنن.
” صرف این که کسی با حرف هایتان مخالفت نمی کند نمی تواند دلیل عقل و کمال شما باشد. شاید چون در مقام بالاتری از آن ها هستید ناچار به موافقت با شما هستند. ” – جان هولمز
به نظر من این وضعیت سرسی هستش
مهدینقل قول
به نظره من سرسی تا به اینجا عالی عمل کرده فراموش نکنید که اون گنجشکها رو هدایت میکنه پس میشه گفت یه سپاه مخفی برای خودش دست و پا کرده که اتفاقا توی مردم هم نفوذ زیادی دارن…. از طرفی دور کردن همه رقبا و مخالفان از دور و بر خودش هم کاری عاقلانه است و در آخر دسییه چینی ش برای رزهای های گاردن هم حق طبیعی یه ملکه مادر هست که داره نفوذش رو روی پسرش از دست میده …. خلاصه به نظره من سرسی تامن رو و در کل حکومت مرکزی رو به قدرت میرسونه گرچه در حال حاضر جزاستنیس که توی برفها گیر کرده دشمن مسلح دیگه ای نداره …. سرسی به خوبی می دونه یه سپاه کوچک به راحتی اونا رو شکست میده بدون حضور پدرش یا حتی تیریون اونا هیچ امیدی به پیروزی نخواهند داشت …..به نظرم تمام یا بخش غطیمی از توطئه چینی های سرسی در فصلهای اینده به بار خواهد نشست و همه ما با نگاهی عادلانه … گرچه خودم از سرسی متنفرم … به او آفرین خواهیم گفت
ایمپنقل قول
تولد دوباره ی ایریس!!
Masoodنقل قول
مختصر و کاملا مفید.
Visenya Targaryenنقل قول
ولی درمورد مارجری، به نظرم تجلی جوانی ملکه خارهاست. نقاب یه آدم لطیف و بیخیال رو داره، اما اصلا اونی که نشون میده نیست.
پ ن:من نمیخوام فمنیست بازی دربیارم اما شمام اینقدر کلی قضاوت نکن. نایمریام یه زن بوده @لیچی
Visenya Targaryenنقل قول
ادارد مرده ..اوقت شما دارین اینجا خوشحالی میکنین ؟
ینی اداردو فراموش کردید ؟ من هنوز دارم فاتحه میخونم براش
شایاننقل قول
با سلام خدمت همه دوستان
من خانوم نیستم ولی با توجه به تاریخ حکومت آتوسا و چندین زن دیگر قبل از اسلام و حتی ملکه ثریا در عصر حاضر که اقتداری فراتر از همسرش داشت و اگر بچهدار شده بود مطمئنا اکنون تاریخ دیگری در مدارس ایران تدریس میشد، امپراطوریس کاترین کبیر در روسیه که بعد از تزار باقی ایران و مغولستان و اروپا رو بلعید و شورشهای قزاقها و ازبکها و باقی اقوام رو مقتدرانه سرکوب کرد و مخصوصا انگلستان که ملکههایش مادر و خاله و عمه ۹۰% پادشاهان باقیمانده جهان ، مالک نیمی از دنیای شناخته شده حال حاضر و محبوبیت سیاستمدارانه بسیار هستند ناقض کلام شماست.
S-BARنقل قول
مهدعلیا مادر شاه عباس بخاطر ضعف و کوری شوهرش امور مملکت رو بعهده گرفت حتی چندین جنگ هم رفت ولی بخاطر غرور و کوته بینی که داشت امور کشور رو اشفته کرد و در چندین مورد امرای کشور رو از خودش رنجوند مهدعلیا بدون توجه به موقعیت کشور شروع به انتقام جویی شخصی ، دسیسه و دخالت های بیجا کرد در نتیجه امرای کشور دست جمعی از شاه تقاضای کنار رفتن زنش از قدرت رو کردن که در جوابشون ملکه چند خواجه رو برای بیرون کردنش فرستاد امرای قزلباش هم در جواب شورش کردن و مهدعلیا رو از بغل شاه دراوردن و خفه کردن
بنظرم سرسی هم مثل مهد علیا خودسره و عاقبتشم مثل همونه
اشکاننقل قول