سریال بازی تاج و تخت (گیم آو ترونز – Game Of Thrones) قطعا یکی از پرسروصداترین سریال های تاریخ تلویزیون و برگرفته از مجموعه رمان بینظیر جورج آر.آر.مارتین با نام نغمه ای از یخ و آتش (A Song of Ice And Fire) است.
با پیشرفت سریال از فصل ۴ به بعد و فاصله گرفتن هرچه بیشتر سریال از کتاب ها که درفصل ۸ به اوج خودش رسید و ضعفی که به خاطر همین فاصله ایجاد شد، بسیاری از نگاهها به سمت کتاب های نغمه برگشت. باز هم مثل همیشه مشخص شد که تقریباً هیچکس نمیتواند داستان اصلی و عمق روایتی که در کتاب وجود دارد را به تصویر بکشد.
با وجود این که فصلهای ابتدایی سریال بازی تاج و تخت راضی کننده بودند، اما با روند چهار فصل اول احتمالا بیش از ۱۵ تا ۲۰ فصل سریال یا حتی بیشتر برای روایت کتاب لازم بود و غیرممکن بود HBO تصمیم به انجام چنین پروژهای بگیرد. حالا سوال مهمی که پیش میآید این است که آیا با توجه به تماشای کامل سریال و باخبر شدن از تمام ماجراهای آن، کتابها نغمه ای از یخ و آتش ارزش خواندن دارند یا نه؟ جواب کوتاه: بله، اما اگر به این سادگی ها قانع نخواهید شد، در ادامه با ما همراه باشید.
اول- تاریخ
تاریخ دنیای مارتین، بر عکس چیزی که درون سریال میبینیم بسیار پیچیده و کامل است و با جزئیات تمام سرگذشت تکتک خاندانها در کتاب ذکر میشود که عمق داستان را ده چندان میکند. برن بارها به گذشته سفر میکند و هر بار جزئیات بیشتری را از تاریخ وستروس و حتی بیشتر بازگو میکند و بسیاری از حوادث گذشته در گفتگوی میان شخصیتها یا افکارشان تشریح میشوند.
دوم- پیشگوییهای تاج و تخت
در سریال دیدیم که سرسی در نوجوانی آینده خودش را میشنود و ملیساندرا هم بارها درمورد “شاهزاده موعود” صحبت میکرد، پیشگوییها در سریال هم مهم هستند، ولی در کتاب پیشگوییهای بیشتر و قویتری وجود دارند که چالش حدس زدن آینده داستان را شیرینتر میکنند. به عنوان مثال در کنار پیشبینی این که همهی بچههای سرسی میمیرند، در کتاب آمده که سرسی به وسیلهی برادر کوچکترش کشته میشود. شخصی به اسم کوایته نیز پیشگوییهای جالبی برای دنریس انجام می دهد و برن نیز حوادث مهمی را در رویاهای خود میبیند.
سوم- هنر نویسندگی جرج مارتین
مارتین خالق دنیای گیم اف ترونز است. او داستان و شخصیتها را خودش خلق کرده و از هرکسی بهتر به جزئیات داستانی که میخواهد روایت کند تسلط دارد، پس به بیان ساده سریال فقط ادای داستان نویسی مارتین را درمیآورد و فاصله زیادی با اصل و ریشه داستان او دارد، تا حدی که David Orr از نیویورک تایمز در تمجید از مارتین مینویسد: «توانایی مارتین در روایت داستان فراطبیعی است.» پس کتابها در اوج داستان پردازی قرار دارند.
چهارم- شخصیتهای دیده نشده
خب قطعا برگشتن بنجن یا کُلدهند عموی جان اسنو خیلی هیجان انگیزتر میشد، (البته هویت کلدهند هنوز در کتابها ناشناخته است و تضمینی بر بنجن بودن اون نیست) اگر حداقل او را میشناختیم و کمی بیشتر با شخصیتش آشنا میشدیم، حداقل بنجن فرصت پیدا کرد برای مدت کوتاهی هم که شده به سریال راه پیدا کند، ولی بسیاری شخصیتهای دیگر وجود دارند که به طور کامل در سریال از داستان حذف شدهاند و خواندن کتابها این فرصت را میدهد که با شخصیتهای بیشتری آشنا شویم. شخصیتهایی مثل کتلین استارک که از مرگ بازمیگردد و به دنبال انتقام است. یا شخصیتهایی چون آریانه مارتل دختر دورَن مارتل وارث دورن و ویکتاریون گریجوی برادر یورِن به کل از سریال حذف شدند و بسیاری از شخصیتهای مهم و موثری دیگر به خاطر پیچیدگیهای داستانی که سریال قادر به پرداختن به آن نبود، به همین سرنوشت دچار شدند.
پنجم- داستانهای ناگفته
یکی از مهمترین دلایلی که خواندن کتابها را بعد از تماشای سریال توجیه میکند، داستانهای ناگفته بسیار است. بسیاری از داستانهای کتاب، حتی خطوط داستانی اصلی -به خصوص در فصلهای پایانی- از سریال حذف شده، پس نگران دانستن داستان از پیش و از روی چیزی که در سریال دیدهاید نباشید. هرچند هستهی اصلی کتاب همان چیزی است که در سریال به نمایش درآمد، اما خواندن داستانهای فرعی و مطالعه تفاوتها و جزئیات بیشتر در داستان اصلی لذت خودش را دارد.
ششم- تئوری پردازی
یکی از لذتهای خواندن رمانهای فانتزی به بزرگی بازی تاج و تخت، بحث پیرامون داستان با افراد دیگر است که شما را به مرکز هر جمعی تبدیل میکند و اگر فکر میکنید با تمام شدن سریال بحثی باقی نمیماند، بهتر است سری به انجمنها و گروههای ارباب حلقهها یا هری پاتر بزنید و ببینید بعد از سالها هنوز هم به داغیِ گذشته دربارهی جنبههای مختلف داستانها و نکات مخفی و مبهم بحث میکنند. علاوه بر آن سریال تاج و تخت پایان کار نغمه آتش و یخ نیست، HBO در حال تولید ۴ اسپین اف از داستان بازی تاج و تخت است که البته همه از روی مجموعه رمان نغمه آتش و یخ گرفته نشدهاند، اما مقدار زیادی از محتوای آنها به همین سری برمیگردد.
هفتم- ظاهر شخصیتها
همان طور که شاید تا اینجا هم حدس زده باشید، تقریبا همهی برتریهای کتاب نسبت به سریال به محدودیتهای تصویر برمیگردد و همین محدودیتها باعث شده که ظاهر تقریبا همهی کاراکترها نسبت به چیزی که در کتاب عنوان شده متفاوت باشد. دلیلش هم این است که نویسندهای به توانایی مارتین میتواند در چند خط تصویری که در ذهنش هست را ترسیم کند، اما برای ساخته شدن همین کاراکتر در سریال باید اول بازیگر مناسب از نظر ظاهری با توانایی کافی پیدا شود، بعد گریم و پوششی برای او انتخاب شود که برای چندین ساعت فیلم برداری وقت کافی داشته باشد و چالشهای دیگری که اکثرا باعث میشوند ظاهر برای محتوای نمایشی با کتابها کاملا متفاوت شود.
به علاوه با وجود این که بازیگران سریال game of thrones همگی توانا و هنرمند هستند، اما هیچکس نمیتواند دقیقا همان شخصیتی که کتاب در ذهن شما میسازد را پیاده سازی کند.
هشتم- سرزمین دورن
تصویری که از دورن در سریال دیدیم آنقدر بد و سطحی بود که طرفداران بلافاصله بعد از فصل ۶، یک کمپین برای جمع آوری ۲۰ میلیون دلار پول راه اندازی کردند تا بتوانند قسمتهای دورن را در سریال بازی تاج و تخت جایگزین کنند. هرچند کمپین در نهایت شکست خورد و نتوانست بیشتر از ۳۵ هزار دلار جمع کند، اما همین عدد هم نشان میدهد که تعداد زیادی از طرفداران از نحوه به تصویر کشیده شدن جنوبی ترین قلمرو هفت پادشاهی کاملاً ناراضی بودند.
خاندان مارتل در کتاب، برخلاف سریال ریشهدارتر و کاملاً مرموزتر هستند و علاوه بر تلاش برای گرفتنن انتقام کشته شدن اُبرین و اِلیا، تلاش هایی پنهانی و گسترده را برای تصاحب کل وستروس در سر دارند. این در حالی است که در سریال خیلی ناگهانی ظاهر شدند و بدون این که نقش چندانی در داستان داشته باشند، و یا گذشته شفافی از آن ها ببینیم، از سریال خارج شدند.
نهم- زاویه دید
مارتین معتقد است، از آنجا که انسان دنیا را از نگاه خودش تجربه میکند، پس روایت داستان هم باید از نگاه افراد مختلف باشد. به این صورت که با توجه به وسعت دنیای یخ و آتش، هر سمت این دنیا یک روایت کننده دارد که داستان را از نگاه او میبینیم. به عنوان مثال اتفاقات شمال و وینترفل عمدتاً از نگاه برن و جان روایت میشوند. برخلاف سریال که داستان از دید یک بیننده کل دیده میشود.
همین نگاه، اختلافاتی فاحش را در روایت داستان ایجاد میکند. به عنوان مثال در کتاب شما وقتی از دید یک شخص به داستان نگاه میکنید، افکار شخص هم برای شما قابل شنیدن است و گاهی اوقات اتفاقاتی افتاده که شخصی که از منظر او به داستان نگاه میکنید، از آن بی خبر است. ولی بیننده کل که نگاه سریال است مخاطب را به موجودی خارج از داستان که از بالا به همه چیز نگاه میکند تبدیل کرده، البته این ضعفی برای سریال نیست، چرا که پیاده سازی زاویه دید سریال به روش کتاب تقریبا غیر ممکن است.
دهم- کتابها هنوز تمام نشدهاند
تا به حال ۵ کتاب از مجموعه رمان های فانتزی A Song of Ice And Fire منتشر شده، ولی هنوز دو کتاب دیگر باقی مانده که در سالهای آینده منتشر میشوند و برخلاف تصور مخاطبان، فصلهای آخر سریال بازی تاج و تخت در واقع نوشتهی David Benioff و D.B.Weiss هستند، نه جورج آر آر مارتین. در واقع مارتین در حال نوشتن کتاب ششم است و از کتاب هفتم نباید چیزی جز یه پیش نویس کلی حدود ۱۰۰ صفحهای چیزی وجود داشته باشد.
با وجود این که مارتین انتهای داستان را در چند جلسه و به صورت سربسته و کلی به تیم تولید سریال توضیح داده، ولی مطمئنا در نهایت اختلاف فراوانی بین داستان کتابهایی که هنوز نوشته نشده و سریال وجود خواهد داشت، تا حدی که مارتین در مصاحبهای میگوید: «اطمینان دارم در نهایت بعد از تمام شدن کتابها و سریال مردم به دو دسته تقسیم خواهند شد؛ عدهای که فکر میکنند داستان من بهتر بوده و عدهای که سریال را بیشتر دوست داشتهاند.» در این میان به نظر من دسته دوم که داستان سریال را بیشتر از کتاب دوست باشند وجود نخواهند داشت و شاید مارتین این دسته را فقط برای نشان دادن فروتنیاش اضافه کرده. وگرنه برتری داستانِ کتاب بر داستان پر از حفرهی سریال در فصلهای اخیر، بر هیچ کس پوشیده نیست.
گذشته از این ها، کاملاً منطقی است که چند فصل پایانی سریال از لحاظ داستانی مستقل و متفاوت از کتاب های در دست نگارش مارتین باشند، چرا که به طور حتم این نویسنده پیر و کندنویس علاقه ای ندارد تا داستان اصلی کتاب هایی که هنوز منتشر نکرده است لو برود و از این جهت آسیبی به فروش آنها در آینده وارد شود.
یازدهم- تجربه طولانیتر
اگر شما هم عاشق دنیای گیم اف ترونز هستید و قصد خواندن کتابها را ندارید این داستان برای شما تمام شده است.
اما اگر مطالعه کتابها را شروع کنید برای خواندن همین پنج کتاب به مدتها زمان نیاز دارید به علاوه اینکه کتابهای ششم و هفتم هنوز در راه هستند و ممکن است روند نوشتن و انتشارشان سالها زمان ببرد پس تمام این مدت دنیای گیم اف ترونز برای شما زنده خواهد ماند.حتی غیر از مجموعه اصلی نغمه, مارتین کتب دیگری درباره تاریخ و داستانهای جالبی در این دنیا چاپ کرده که خواندن آن برای طرفداران بسیار لذت بخش خواهد بود.
شما چه دلایل دیگری را میتوانید برای لزوم خواندن کتاب های نغمه یخ و آتش توسط دنبال کنندگان سریال بازی تاج و تخت بیان کنید؟
شک نکنید که باید کتابو خوند مخصوصا با افتضاح سریال اصلا فروش کتاب بیشتر شده بعد از پایان داغون سریال میگن مارتین عمدی طول داده تا سریال گند بزنه تا فروش کتاب بالا بره شاید انتاگونیست داستان سریال مارتین باشه
شرویننقل قول
کتاب ها اصن یه چیز دیگن سریال حتی تو بهترین فصلهاش هم به یک هزارم جذابیت نبوغ، اسطوره شناسی و حماسه و شخصیت پردازی و دنیا سازی توجه به جزییات و باورپذیری کتاب ها نزدیک نمیشه همونطور که تو مقاله “آیا پایان کتاب و سریال یکی هستند” توضیح دادم امکان نداره سریال و کتاب پایانشون یکی باشه
سامنقل قول
در این که انتشار کتاب به دلیل پخش سریال متوقف شد شکی نیست ، و اتفاقا تصمیم خوبی هم بود ، حالا با خیال راحت می توانیم به خواندن کتاب امیدوار باشیم .
اسپویل شدن آخر داستان به هیچ عنوان جلوی اشتیاق ما برای خواندن کتاب را نخواهد گرفت ، درست مثل کتاب ارباب حلقه ها ، شما فیلم ها را ده بار دیده و همه داستان را از حفظ هستید ، اما کافی است برای اولین بار کتاب را در دست گرفته و با وجود سخت بودن خواندنش به دلیل ادبیات سنگین ، تعریف جزئیات بسیار و نام افراد و مکانها ،
کاملا در دنیای جدیدی غرق خواهید شد ، و به هیچ عنوان فکر نمی کنید در حال خواندن یک داستان تکراری هستید ،
یک نکته درباره سریال هم باید گفت ، همه مشکل داستان به خاطر عدم توجه به جزئیات بود ، چون سیر طبیعی روایت داستان را طی نکردند ، با پایان منطقی مواجه نشدیم ، مثلا تاج گذاری سنسا ، رهبری جان بر مردم آزاد و ماجراجویی جدید آریا (به این معنی که واقعا از عنوان خانوادگی اش عبور کرده و علاوه بر بی چهره بودن بی وطن هم شد !) و از همه مهمتر نرسیدن دنریس به تاج و تخت ، بصورت یک تصویر جداگانه قابل قبول است اما نه به این صورت ،
magentaنقل قول
واقعا همینطوره
کتاب کجا سریال کجا
توی کتاب خط داستانی دورن و سیاستهای دوران مارتل یا انگیزه های واریس خیلی جالبتر و مرموزتر و خفنتره
مسعودنقل قول
من که تقربا بعد از تموم کردن سریال کتاب رو شروع کردم باید بگم فقط ۳دلیل کافیه تا حتی با دیدن سریال باز هم باید کتاب رو خوند
۱افکار شخصیت ها:تو کتاب ما از تمام افکار شخصیتی که داریم فصلش رو می خونیم اگاهیم ولی تو سریال اینطور نیست
۲خذفیات:سریال داستان سرراستری می خواد که ادک گیج نشه پس تا جایی که تونسته خذف کرده از بانوی سنگدل تا دورن
۳محدودیت پول:سریال با اینکه یکی از پرخرجترین سریال های تاریخه ولی بازهم برای نمایش تمام افکار مارتین کم بود مثلا یه دایروف تو کتاب قد یه اسب رشد می کنه و تو سریال قد یه گرگ
mahmoodنقل قول
سریال و کتاب همدیگه رو تکمیل میکنن…
سریال اون تصورات و تخیلات ما از دنیای مارتین رو به نمایش گذاشت
وقتی که کتابو خوندمم ….. مخصوصا از اواسط فصل سوم به اینور دیووووونشششش شدددممممممم 😍😋 و خیلی هم ناراحت بودم از اینکه چرا تو سریال اتفاقای توی کتاب نیوفتاد ؟ شایدم واقعا خود مارتین یا نویسنده ها و کارگردانای سریال از قصد اینکارو کردن ک کتاب رو بخونیم و کتاب مثل سریال فروش داشته باشه
من به شخصه اگر سریال اینطور تموم نمیشد کتابشو نمیخوندم واقعا چون حوصله انتظار کشیدن رو اصلااااا نداااارممممم
یکینقل قول
سال ۲۰۱۴ موقعی که ساخت فصل پنج شروع میشد جرج با سازنده های سریال یه بحث شدید داشت در حدی که به طور رسمی گفت این دو نفر (دیوید و دن) دارن کتاب های منو با فصل پنجم سریالشون خراب میکنن البته بعدا حرفشو پس گرفت ولی گفت من دیگه تو فصل پنج نقشی ندارم فقط هم سه غافلگیری بزرگ کتاب بادهای زمستان رو بهشون گفت و از سریال زد بیرون. در مورد اینکه سریال و کتاب همدیگه رو تکمیل میکنن هم باهاتون مخالفم چون سریال عملا چیزی به کتاب ها اضافه نکرد چیزهایی هم که تو شبکه های اجتمایی خیلی گنده کردن که تو سریال از کتاب بهتر بود یکی دیدار آریا با تایوین بود (که بخاطر دیالوگ خوبشون بهانه میارن اگه اینجوری باشه سریال فقط یک دهم دیالوگ های محشر کتاب های نغمه رو کپی کرده که بیشتر از هر چیز به مکالمات کاراکترهاش مشهور و اصلا منطقی نیست که چرا تایوین اصن آجودان نداره که بخواد آریا آجودانش بشه) یکی هم نبرد هاردهوم هستش که خب سریال اگه بودجه داشت میتونست همین کار رو تو فصل سوم با “مشت نخستین آنسان ها” انجام بده. شاید تنها خوبی سریال از نظر بعضی ها اینه که بعد دیدن سریال با خوندن کتاب چهره شخصیت ها و مکان ها رو می بینیم که به نظرم درست نیست چون بیشتر شخصیت ها ظاهر خودشون رو تو کتاب ندارن (مثلا لنیستر ها تو سریال باید موهایشان طلایی باشه ولی به شکل عجیبی موهای تیریون قهوه ای مو های جیمی به جز فصل اول سیاه و سرسی موهاش شنی رنگ هستن یا بچه های استارکی به جز آریا و جان خصوصیات تالی ها رو یعنی چشم های آبی و موهای قرمز دارن ولی تو سریال همه خصوصیات استارک ها رو دارن به جز سانسا) باز شخصیت ها خوبه مکان های سریال افتضاحن از ظاهر تخت آهنین بگیر تا ویل که خیر سرش باید ارتفاعش تسخیر ناپذیر باشه تا دراگون استون که پر از گارگویل های عجیب غریب هستش سریال همه قلعه هاش شبیه همدیگن! پس سریال تخیلات کتاب ها رو به تصویر نمیکشه
Sam_Starkنقل قول
سلام و خستا نباشید یه سوال داشتم و ممنون میشم جواب بدید. کتابا رو زبون اصلی بخونیم یا ترجمه(کتاب کاغذی منظورمه نه pdf) بعد برای زبون اصلی خوندن کتاب زبانمون چه سطحی باشه؟ من تا high 1 تو کانون خوندم و فیلم هم که زبون اصلی می بینم نصف کلملتشو می فهمم ، حالا برام سواله اینکه اول کدوم کتابو بخونیم ice and fire یا fire and blood یا…. بعد اینکه من تو گوگل سرچ کردم خود این مجموعه ده دوازده تا کتاب داره کدومو باید اول خوند، ممنون میشم یکی راهنماییم کنه
جوادنقل قول
کتاب های چاپی ترجمه شده سانسور شدن؟ و اگر سانسور شدن فقط عکس هاش است یا از متن هاش هم سانسور شده کلا چه قد سانسور شدس؟
جوادنقل قول
من خودم سریال رو دیدم چون پایانش افتضاح بود اومدم سراغ کتاب یکم که خوندم فهمیدم بهترین قسمتهای سریال هم به گرد پای کتاب نمیرسن تازه من تا کتاب طوفان شمشیرها خوندم و همین روزها میخوام کتاب چهارم رو از اینجا بخرم و شنیدم کتاب پنجم اوج تفاوت سریال و کتابه به نظرم هرکی کتاب رو نخونه در حق داستان مارتین اجحاف کرده برای طرفداران کتاب تو این سبکها کتاب هری پاتر رو هم پیشنهاد میکنم( اونم از جلد سوم داستانش خیلی پیچیده تر از فیلم میشه به خصوص تو جلد پنج ) و اگه حوصله کتابهایی با قلم سنگین دارین ارباب حلقهها
محمد کاظمنقل قول
تاریخ ایرانو کپی کردن پرطرفدارترین سریال تاریخ ساختن
hamidنقل قول
جانم؟!
Kiamehrنقل قول