دانلود فصل‌ها

دانلود فصل دوازدهم از رقصی با اژدهایان؛ ریک

موش را که گاز زد، حیوان همچنانکه در دستانش وحشیانه پیچ و تاب می‌خورد و دیوانه‌وار برای گریز تلاش می‌کرد، ضجه‌ای کشید. شکمش نرم‌ترین قسمت بود. گوشت مطبوع را که درید، خون گرم از لبانش جاری شد. چنان خوب بود که اشک به چشمانش آورد. شکمش قار و قوری کرد و او لقمه را قورت داد. با سومین گاز موش دست از تقلا کشیده بود و کم‌کم داشت احساس خرسندی پیدا می‌کرد.
در آن هنگام بود که از پشت در سیاهچال صدای صحبت‌ شنید.
به ناگاه خشکش زد و از شدت ترس حتی جرئت جویدن هم نداشت. دهانش پر از خون و گوشت و مو بود،‌ ولی دلِ تف کردن و یا فرو دادن نداشت. به بی‌حرکتی سنگ، در وحشت به صدای ساییده شدن چکمه‌ها و جرنگ جرنگ کلیدهای آهنین گوش سپرد. در دل گفت، نه، نه، خدایان تمنا میکنم، الآن نه، الآن نه. گرفتن موش زمان زیادی طول کشیده بود. اگه من رو همراه این بگیرن، ازم میگیرنش، بعد هم گزارش میدن و لرد رمزی آزارم میده.
می‌دانست که باید موش را مخفی کند، اما به شدت گرسنه بود. دو روز از وقتی چیزی خورده بود می‌گذشت، شاید هم سه روز. در تاریکیِ این پایین تشخیصش دشوار بود. با اینکه دست‌ و پاهایش چون نی باریک بودند، شکمش آماس کرده و توخالی  بود و چنان درد می‌کرد که خوابیدن را غیر ممکن یافت. هر گاه چشمانش را می‌بست، خاطرِ بانو هورن‌وود  به ذهنش خطور می‌کرد. لرد رمزی پس از عروسیشان، او را در برجی حبس نموده و گرسنگی داده بود تا بمیرد. بانو پیش از مرگ، انگشتان خودش را خورده بود.
با غنیمتش که زیر چانه گرفته و در چنگ می‌فشرد، در گوشه‌ای از سلولش کز کرد. در تلاش برای اینکه تا قبل از باز شدن در سلول تا آنجا که می‌تواند از گوشت گرم ببلعد، با آنچه از دندان‌هایش باقی مانده بود گاز‌های کوچکی به موش می‌زد و خون از کناره‌های دهانش شرّه کرد. گوشت رشته‌رشته بود، ولی چربی‌اش چنان بود که اندیشید شاید باعث ناخوشیش شود. ‌جوید و بلعید و استخوان‌‌ریزه‌ها را از داخل حفره‌‌هایی در لثه‌اش در ‌آورد که‌ قبلا دندان‌هایش را آنها به روز بیرون کشیده بودند. جویدن درد داشت، ولی به قدری گرسنه بود که نمی‌توانست دست از خوردن بکشد.


دانلود فصل دوازدهم؛ ریک


 

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=9113

درباره نویسنده

alexpintoricoo

۲۷ دیدگاه

  • سلام.با تشکر از تنتشار فصل جدید.
    و اما یه چیزی در مورد خود فصل. به نظر شما یکم غیر عادی نبود.مثلا
    ۱-چرا باید ریک هی پشت سر هم اسمشو یادش بره برای حفظ کردن اسمش از کلمات هم وزن اون استفتده کنه؟!!
    ۲-ریکی که ما اخرین بار توی کتاب دوم دیدیم خیلی با این رک فرق داشت.این یکی خیلی بد بخت و ترسو بود.
    ۳-و از همه مشکوک تر چرا باید یه غریبه مثل ریک لقب های اریا که تو وینترفل به اونا معروف بود رو بدونه.
    تقریبا تمام این چیزا به ما میگه این ریک “ریک” نیست.
    پس حالا کیه؟ به جمله ی رمزی بولتون در جواب اینکه فکر میکردند ریک مرده دقت کنیم متوجه میشیم.”انچه مرده هرگز نمی میرد.” :cun: :cun:
    یه نگاه به لیست pov ها تو کتاب تقریبا این نظریه رو اثبات میکنه.
    و دوباره متشکر از انتشار فصل جدید.

      نقل قول

  • برن:
    سلام.با تشکر از تنتشار فصل جدید.
    و اما یه چیزی در مورد خود فصل. به نظر شما یکم غیر عادی نبود.مثلا
    ۱-چرا باید ریک هی پشت سر هم اسمشو یادش بره برای حفظ کردن اسمش از کلمات هم وزن اون استفتده کنه؟!!
    ۲-ریکی که ما اخرین بار توی کتاب دوم دیدیم خیلی با این رک فرق داشت.این یکی خیلی بد بخت و ترسو بود.
    ۳-و از همه مشکوک تر چرا باید یه غریبه مثل ریک لقب های اریا که تو وینترفل به اونا معروف بود رو بدونه.
    تقریبا تمام این چیزا به ما میگه این ریک “ریک” نیست.
    پس حالا کیه؟ به جمله ی رمزی بولتون در جواب اینکه فکر میکردند ریک مرده دقت کنیم متوجه میشیم.”انچه مرده هرگز نمی میرد.”
    یه نگاه به لیست pov ها تو کتاب تقریبا این نظریه رو اثبات میکنه.
    و دوباره متشکر از انتشار فصل جدید.

    ریک کجاش غریبست؟ از بچگی تو وینترفل بزرگ شده دیگه
    اسمش یادش میره چون ریک اسم واقعیش نیست
    بدبختیشم بخاطر اینه که رمزی کلا داغونش کرده

      نقل قول

  • برن:
    سلام.با تشکر از تنتشار فصل جدید.
    و اما یه چیزی در مورد خود فصل. به نظر شما یکم غیر عادی نبود.مثلا
    ۱-چرا باید ریک هی پشت سر هم اسمشو یادش بره برای حفظ کردن اسمش از کلمات هم وزن اون استفتده کنه؟!!
    ۲-ریکی که ما اخرین بار توی کتاب دوم دیدیم خیلی با این رک فرق داشت.این یکی خیلی بد بخت و ترسو بود.
    ۳-و از همه مشکوک تر چرا باید یه غریبه مثل ریک لقب های اریا که تو وینترفل به اونا معروف بود رو بدونه.
    تقریبا تمام این چیزا به ما میگه این ریک “ریک” نیست.
    پس حالا کیه؟ به جمله ی رمزی بولتون در جواب اینکه فکر میکردند ریک مرده دقت کنیم متوجه میشیم.”انچه مرده هرگز نمی میرد.”
    یه نگاه به لیست pov ها تو کتاب تقریبا این نظریه رو اثبات میکنه.
    و دوباره متشکر از انتشار فصل جدید.

    بنظرم اون ریک خود رمزی بود

      نقل قول

  • Salam . Khaste nabashid. Shayad 3 – 4 martabe soal kardam vali kasi javab nadade.
    Ketabe kamele 4 ra key gharar midin?

      نقل قول

  • برن:
    سلام.با تشکر از تنتشار فصل جدید.
    و اما یه چیزی در مورد خود فصل. به نظر شما یکم غیر عادی نبود.مثلا
    ۱-چرا باید ریک هی پشت سر هم اسمشو یادش بره برای حفظ کردن اسمش از کلمات هم وزن اون استفتده کنه؟!!
    ۲-ریکی که ما اخرین بار توی کتاب دوم دیدیم خیلی با این رک فرق داشت.این یکی خیلی بد بخت و ترسو بود.
    ۳-و از همه مشکوک تر چرا باید یه غریبه مثل ریک لقب های اریا که تو وینترفل به اونا معروف بود رو بدونه.
    تقریبا تمام این چیزا به ما میگه این ریک “ریک” نیست.
    پس حالا کیه؟ به جمله ی رمزی بولتون در جواب اینکه فکر میکردند ریک مرده دقت کنیم متوجه میشیم.”انچه مرده هرگز نمی میرد.”
    یه نگاه به لیست pov ها تو کتاب تقریبا این نظریه رو اثبات میکنه.
    و دوباره متشکر از انتشار فصل جدید.

    «
    لرد گوژپشت دوباره نگاه کرد و خرناسی ناگهانی کشید. » اون پسر؟
    ممکنه؟ مالزم استارک. لبخند میزد، همیشه لبخند میزد.«

    اینجا معلومه که ریک همون تیون گریجویه

      نقل قول

  • میگم انقدر دیر فصل رو ارائه میدین لطفا واسه آدم کم حافظه ای مثل من کاش اولش یه خلاصه از فصل قبلی بنویسید یا اگر شخصیت جدیده بگین قبلا استارک عزیز اینکارو میکرد.الان من هیچی از ریک نمیدونم! جدیده یا قبلا فصلی خوندم ازش!

      نقل قول

  • Darkfire:
    میگم انقدر دیر فصل رو ارائه میدین لطفا واسه آدم کم حافظه ای مثل من کاش اولش یه خلاصه از فصل قبلی بنویسید یا اگر شخصیت جدیده بگین قبلا استارک عزیز اینکارو میکرد.الان من هیچی از ریک نمیدونم! جدیده یا قبلا فصلی خوندم ازش!

    نباید هم چیزی یادتون باشه. اولین فصل ریک در کل کتابه.

      نقل قول

  • iluvatar:
    Salam . Khaste nabashid. Shayad 3 – ۴ martabe soal kardam vali kasi javab nadade.
    Ketabe kamele 4 ra key gharar midin?

    دوست عزیز، علت جواب ندادن ما این بوده که ما چند نفری که درگیر کتاب پنجم هستیم، روی اصلاحات نهایی کتاب چهارم کار نمی‌کنیم. این رو خود محمد باید جواب بده.

      نقل قول

  • برن:
    سلام.با تشکر از تنتشار فصل جدید.
    و اما یه چیزی در مورد خود فصل. به نظر شما یکم غیر عادی نبود.مثلا
    ۱-چرا باید ریک هی پشت سر هم اسمشو یادش بره برای حفظ کردن اسمش از کلمات هم وزن اون استفتده کنه؟!!
    ۲-ریکی که ما اخرین بار توی کتاب دوم دیدیم خیلی با این رک فرق داشت.این یکی خیلی بد بخت و ترسو بود.
    ۳-و از همه مشکوک تر چرا باید یه غریبه مثل ریک لقب های اریا که تو وینترفل به اونا معروف بود رو بدونه.
    تقریبا تمام این چیزا به ما میگه این ریک “ریک” نیست.
    پس حالا کیه؟ به جمله ی رمزی بولتون در جواب اینکه فکر میکردند ریک مرده دقت کنیم متوجه میشیم.”انچه مرده هرگز نمی میرد.”
    یه نگاه به لیست pov ها تو کتاب تقریبا این نظریه رو اثبات میکنه.
    و دوباره متشکر از انتشار فصل جدید.

    اون ریک درواقع رمزی بود که برای در امان موندن ریک واقعی رو کشته و لباساش رو پوشیده بود الان داستان از ذهن تیون گرجوی که رمزی مجبورش کرده تبدیل به ریک بشه

      نقل قول

  • سلام
    متن حاوی اسپویل از سریال میباشد.
    دوستان این ریک همون تیان گریجوری هستش که، رمزی اسنو(بولتون) وقتی وینترفال رو میگیره اسیر میکنه و شکنجش میده که کلا خودشو فراموش میکنه( شخصیت خودشو) یه شخصیت دیگه میشه.
    حالا چرا اسم ریک ؟
    رمزی بولتون قبل از اینکه شمال شورش کنه یه خدمتکار داشته که اسمش ریک بوده( خیلی آدم داغون و وحشی هم بوده ) که وقتی لرد روودویک بهشون حمله میکنه کشته میشه ولی رمزی اسنو(بولتون) لباسای خودشو با لباسای ریک مرده عوض میکنه و خودشو به جای ریک جا میزنه، میره پیش تیان گریجوری، این ریک ( رمزی ) همونی هست که به تیان پیشنهاد میده مرگ برن و ریکان استارک رو جعل کنن( دو تا بچه کشاورزو به جاش آتش میزنن).
    پس ما سه تا ریک داریم
    ۱- خدمتکار داغون رمزی ( که کشته میشه )
    ۲- خود رمزی که خودشو ریک معرفی میکنه و میره پیش تیان
    ۳- تیان گریجوری که به خاطر شکنجه هایی رمزی بهش میده شخصیتش عوض میشه میشه ریک

      نقل قول

  • Victarion: نباید هم چیزی یادتون باشه. اولین فصل ریک در کل کتابه.

    در کل کتاب!!!!!ریک مگه همون تئون گریجوی نیست؟؟؟
    تو کتاب سوم مگه نبود؟یا شایدم دوم؟ولی سوم رو مطمئن ام. :whistle:
    اگه منظورتون از نگاه ریکه،اره این اولیه. :ostad:

      نقل قول

  • نریمان: دوست عزیز، علت جواب ندادن ما این بوده که ما چند نفری که درگیر کتاب پنجم هستیم، روی اصلاحات نهایی کتاب چهارم کار نمی‌کنیم. این رو خود محمد باید جواب بده.

    بنظرتون اگه بالاخره کامل اش کردید،چاپ کتاب اش طول میکشه یا زیاد فاصله نداره؟ :heart: B-)

      نقل قول

  • علی: در کل کتاب!!!!!ریک مگه همون تئون گریجوی نیست؟؟؟
    تو کتاب سوم مگه نبود؟یا شایدم دوم؟ولی سوم رو مطمئن ام.
    اگه منظورتون از نگاه ریکه،اره این اولیه.

    اون ریک ها با این ریک فرق میکنه. :D:

      نقل قول

  • من احساس می کردم اون دوتا لرد پیر عموهای جان آمبر باشن
    توی فصل دوم برن (نزاع شاهان) مارتین ظاهر آمبرها تشریح نمیکنه جز اینکه پوست خرسی بر دوش داشتند
    ولی از تک چشم بودنشون حرفی زده نمیشه
    تک چشم بود از چندشاخه بودن ریش مشخصتره :D
    ولی هنوز هاتر آمبر محتمله
    و۱ سوال : من دقیقا ۴تا کتاب و همین ۱۲ تا فصل از کتاب پنجم ـو خوندم خود جان آمبر هنوز زنده است دیگه ؟
    توی فصل مرت ازش صحبت شد و دیگه خبری نشد
    ولی من نفهمیدم زنده است یا نه :|
    از سرنوشت گالبرت گلاور و میگ مورمنت هم ظاهر خبری نیست :(

      نقل قول

  • مبین:
    من احساس می کردم اون دوتا لرد پیر عموهای جان آمبر باشن
    توی فصل دوم برن (نزاع شاهان) مارتین ظاهر آمبرها تشریح نمیکنه جز اینکه پوست خرسی بر دوش داشتند
    ولی از تک چشم بودنشون حرفی زده نمیشه
    تک چشم بود از چندشاخه بودن ریش مشخصتره :D
    ولی هنوز هاتر آمبر محتمله
    و۱ سوال : من دقیقا ۴تا کتاب و همین ۱۲ تا فصل از کتاب پنجم ـو خوندمخود جان آمبر هنوز زنده است دیگه ؟
    توی فصل مرت ازش صحبت شد و دیگه خبری نشد
    ولی من نفهمیدم زنده است یا نه :|
    از سرنوشت گالبرت گلاور و میگ مورمنت هم ظاهر خبری نیست :(

    واقعا چنین خواننده‌ای انرژی وافری به آدم میده :D: احسنت به این همه دقت :D: :D:

      نقل قول

  • نریمان: واقعا چنین خواننده‌ای انرژی وافری به آدم میده احسنت به این همه دقت

    خواهش رفیق
    حضور شما و همکارنتون فی نفسه انرژی وافره برای فانتزی دوستان

      نقل قول

  • مرسی از مترجمین گرامی :))) :rose:
    ریکان کجاست الان باید ۶ سالش شده باشه درسته؟برندون هم داره بر میگرده جنوب دیوار
    اگه به موقع برسه جان میتونه به نامش برای وینترفل بجنگه
    رمزی شمال رو مال خودش کرد واحتمالا جان رو هم از بین ببره

      نقل قول

  • چرا اینقدر ترجمه فصلهای کتاب پنجم طول کشیده؟یعنی دیگه نمیخواین بقیه کتاب رو ترجمه کنید؟

      نقل قول

  • ۳۳ روز طول کشیده تا یه فصل ۱۰صفحه ای رو ارائه بدین روزی یک سوم صفحه یعنی حدود ۸سطر!!!
    این چه «گروه» ایه که روزی ۸سطر ترجمه میکنه؟
    الان میاید میگید «از مشکلات ما خبر نداری» «نکنه فکر کردی به خاطر پولش این کارو میکنیم» و «فقط میخایم کار زمین نمونه» ولی اگه کار زمین بمونه از روزی ۸سطر خیلی بهتره.
    حد اقل اون موقع تکلیفمون روشنه و یه سایتی یا شخصی پیدا میشه که ترجمه رو ادامه میده. هیچ کس پی تر جمه این کارو نمیگیره چون شما «ظاهراً» دارید ترجمه کنید

      نقل قول

  • HH7:
    ۳۳ روز طول کشیده تا یه فصل ۱۰صفحه ای رو ارائه بدین روزی یک سوم صفحه یعنی حدود ۸سطر!!!
    این چه «گروه» ایه که روزی ۸سطر ترجمه میکنه؟
    الان میاید میگید «از مشکلات ما خبر نداری»«نکنه فکر کردی به خاطر پولش این کارو میکنیم» و «فقط میخایم کارزمین نمونه» ولی اگه کار زمین بمونه از روزی ۸سطر خیلی بهتره.
    حد اقل اون موقع تکلیفمون روشنه و یه سایتی یا شخصی پیدا میشه که ترجمه رو ادامه میده. هیچ کس پی تر جمه این کارو نمیگیره چون شما«ظاهراً» داریدترجمه کنید

    دوست عزیز منم کلی صبر کردم و دیدم بهتره خودم دست به کار بشم و کتاب و زبان اصلی بخونم، همین کارم کردم.
    الان فصل بعد از ریک که اسمش برن هستشو ترجمه کردمو خوندم، فصل بعدی هم شروع کردم (تیریون) .
    با یه دیکشنری و یکم دونستن زبان میشه فهمید، البته اولش سخت هستش.
    کلماتی هم که نمیتونی معنیشو پیدا کنی از فصل های ترجمه شده قبلی گیرشون بیار.
    حالا بسته به سواد انگلیسیت میتونی بهتر کار کنی.

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: