بعد از چندین فصل دوباره سری میزنیم به جنوب وستروس. به زیر آفتاب داغ و سایه برجهای سان اسپیر. به دورن. به جایی که نیاکانشون هرگز در مقابل ایگان فاتح سر خم نکردند. و پر بیراه نیست که اونها خودشون رو از باقی وستروس مجزا میدونن.
حالا بعد از اولین فصل که از دورن خوندیم، دوباره به این سرزمین برمیگردیم، اون هم از دید شخصیتی جدید. حقایقی که در این فصل برملا میشه نشون دهنده اتفاقات بسیار بزرگی در آینده است. پس با این فصل جذاب و خوندنی همراه بشید.
شب حتی برای پاییز هم به شکل غیر منتظرهای سرد بود. باد تندِ مرطوبی در کوچهها میوزید و گرد و غبار، روز را به هم میریخت. یه باد شمالیِ پر از سرما. سِر آریس اوکهارت باشلقش را بالا کشید تا صورتش را بپوشاند. شناخته شدن کمکی به او نمیکرد. دو هفته قبل بازرگانی در شهر زاغه سلاخی شد، مردی بیآزار که برای خرید میوه به دورن آمده بود، اما به جای خرما مرگ نصیبش شد. تنها گناهش این بود که از قدمگاه پادشاه میآمد.
مردم میفهمن من حریف قَدَرتری هستم. میشد گفت که او از یک حمله استقبال میکرد. ناخودآگاه دستش به پایین کشیده شد تا به آرامی قبضهی شمشیر بلند نیمهپنهان در میان چینهای ردای لایهدار کتانش را نوازش کند، لباس رویی نوارهای فیروزهای و ردیفهایی از خورشید طلایی داشت. لباس زیرین نارنجی خنکتر بود. در جامهی دورنی احساس راحتی میکرد، ولی اگر پدرش زنده بود تا پسرش را در آن لباس ببیند، مبهوت میشد. او مردی از اهالی ریچ بود و دورنیها دشمن قدیمی او محسوب میشدند، فرشینههای اُلد اوک شاهد این حقیقت بودند. کافی بود آریس چشمانش را ببند تا باز همهی آنها را ببیند: لرد اجران سخاوتمند با شکوه و جلال نشسته و سَرِ یکصد دورنی در اطراف پای او کپه شده است. سه برگ در پرینس پس که نیزههای دورنی در آنها فرو رفته است، آلستر که با آخرین نفسش در شاخ جنگی خود میدمید. سِر اُلیوار بلوط سبز سرتاپا سفید پوش در حال مرگ کنار اژدهای جوان. دورن جای مناسبی برای هیچکدوم از اوکهارتها نیست.
حتی قبل از مرگ پرنس اوبرین، هر بار که شوالیه محدودهی ساناسپیر را برای قدم زدن در کوچههای شهر زاغه ترک میکرد، دچار تشویش و اضطراب میشد. چشمان باریک شدهی کوچک و مشکیِ دورنی با عداوتی شرورانه او را برانداز میکردند. مغازهداران همهی تلاششان را به کار میبستند تا هر بار او را فریب دهند و گاهی میاندیشید که نکند مِی فروشان در نوشیدنیهایش تف بیاندازند. یک بار گروهی از پسران ژندهپوش شروع به سنگ پرانی به سمت او کردند، تا اینکه شمشیرش را کشید و آنها را فراری داد. مرگ افعی سرخ حتی بیشتر از این دورنیها را برافروخته کرده بود، هرچند بعد از محبوس شدن مارهای شنی در یک برج به دست پرنس دورَن، خیابانها کمی آرام شدند. با این حال پوشیدن آشکار ردای سفیدش در شهر زاغه، طلب حمله محسوب میشد. او سه ردا با خود آورده بود، دو ردا از جنس کتان، یکی سبک و دیگری ضخیم، و سومی از ابریشم سفید فاخر. او بدون بستن یکی از آنها به دور شانههایش احساس برهنگی میکرد.
به خودش گفت، بهتره لخت باشم تا مُرده. حتی بدون ردا هم هنوز یه عضو گاردشاهم. اون باید به این احترام بذاره. باید مجبورش کنم بفهمه. نباید هرگز به خودش اجازه میداد تا پایش به این ماجرا کشیده شود، ولی آوازها میگفتند که عشق میتواند هر مردی را مجنون سازد.
دانلود فصل سیزدهم؛ شوالیه لکهدار شده
هر چی از دورن باشه قشنگه!
Masoodنقل قول
اصولا” کاش داستان دورن یک کتاب مجزا بود :D:
آز اینها گذشته شاهد دو چیز مهم بودیم .
اول آریان مارتل که کاملا” معلوم بود قراره چه عمل ویرانگری انجام بده
دوم جناب کوئنتین مارتل که با ظاهر یک تاجر معمولی از دریای باریک عبور کرده .
مسافران دریای باریک روز به روز بیشتر می شوند .
به نظر می رسه دنریس داره همه چیزهای خوب رو به خودش جذب می کنه ، حال انتخاب با خودش هست که یک آهنربای جذب قدرت باشه یا یک سیاه چاله که همه آنهایی که به سمتش می آیند را به نابودی بکشاند .
شاید می شد به هوتاه امیدوار بود اما اگر قرار باشد این کوئنتین هم به زیبایی خواهر و عموزاده گانش باشد فکر نکنم زنده از دربار دنریس بیرون بیاید :D:
magentaنقل قول
فکر کنم مطلب رو اشتباهی گرفتی. کی گفته کوئینتن قراره به دربار دینریس بره؟ آریان از ارتش طلایی حرف میزنه. اینکه کئینتین و لرد یورنوود خیلی خوب میدونن که اونا یه سری شوالیه تبعیدی هستن که آروزی برگشت به خونه رو دارن. پس احتمالاً کوئینتین قراره بره و با این ارتش آزاد صحبت کنه و به اونا پیشنهاد بازگشت به وستروس رو بده. بعد ازشون در دورن استقبال کنه و با این ارتش نیرومند که به نیروهای دورن اضافه میشه… خدا میدونه که اون یا بهتر بگم دورن مارتل چه کاری میخوان انجام بدن.
م.م.استارکنقل قول
من سعی می کنم فکرم رو از دست داستان های فرعی مارتین محافظت کنم !
عبور از دریای باریک یعنی رفتن به دنیایی که فقط اسم دنریس اهمیت داره .
ادعای کوئنتین حتی در دورن هم محکم نخواهد بود .
زیرا اون مارهای شنی هم طرف آریان را خواهند گرفت زیرا قبول نمی کنند زن ها موجوداتی درجه دو هستند .
ضمنا” اگر ادعای آریان درباره نقشه پدرش در دور کردن میرسلا از دست آنهایی که می خواهند او را مدعی سلطنت کنند درست باشد ، آن وقت باید قبول کنیم که پرنس دورن نقشه های بزرگتری در سر دارد .
ازدواج کوئنتین با دنریس می تونه تکرار داستانی باشه که همیشه باعث اتحاد دورن و وستروس می شود .
ضمنا” چرا با وجود ارتش قدرتمند دورن و مارهای شنی باید یک ارتش مزدور رو اجیر کنه حتی برای بازگشت ؟
جز اینکه بخواهد همراه با اونها و البته بدون احتیاج به دخترهای عصیانگری که دربار را به تصرف درآورده اند ، به ملکه برحق وستروس اعلام وفاداری کنه ؟
یادتون باشه دریای باریک = دنریس تارگرین !
magentaنقل قول
اینکه میخواد میرسلا رو از تاجگذاری حفظ کنه به نظر من در درجه اول حفظ جون اون و مردم دورنه. تاجگذاری میرسلا یعنی جنگ. جنگی که من نمیدونم چه نفعی برای دورن خواهد داشت. تو متن میخونیم که دورن مارتل از بابت لردهای خودش هم مطمئن نیست. اونها رو هم طرفدار جنگیدن بر سر انتقام افعی میدونه. پس در واقع ما در دورن یه دو دستگی بزرگ و خطرناک داریم. به نظر من آوردن ارتش طلایی به دورن دست دورن مارتل رو برای انجام خیلی مانوورها در دورن باز میذاره. پس من این احتمال رو قویتر میدونم. ضمن اینکه دور کردن کوئنتین از دورن از دوران کودکی خودش یه سواله.
م.م.استارکنقل قول
برای عنوان فصل به نظرم شوالیه آلوده شده خیلی ترجمه بهتری باشه . یا حتی شوالیه ناپاک .
لکه دار شده معنی رو کامل نمیرسونه !
کسرانقل قول
فصلای راجع به دورن رو خیلی زیاد بیش از اندازه دوس دارم
مرسی و خسته نباشید
ROBB STARKنقل قول
من خیلی روی این عبارت فکر کردم و مشورت گرفتم. کلمه soiled مفهوم خاصی داره که با dirty و کلمات مشابه فرق داره. این کلمه و محل استفاده اش یکی دو ویژگی داره.
۱- این ننگ و آلودگی مخفیه. یعنی هنوز علنی نشده. پس نمیشه از بیآبرو و کلمات مشابه استفاده کرد.
۲- کلمه soiled اشاره به جور آلودگی همراه با ننگ و آر به حساب میاد. یعنی گند زدن به آبرو و شرافت به همراه کثیف کردن و آلودگی ظاهری. پس آلوده شده ناقصه.
۳- عبارت انتخاب شده باید رابطه مستقیمی با اونچه در متن اومده داشته باشه. اونجا که آریس میگه من ردای خودم رو soil نمیکنم. یا اونجایی که آریان میگه منو از بحث رهای soiled شده معاف کن. پس باید چیزی انتخاب میشد که تو هر سه این مکانها معنی درستی بده و زیبا هم باشه.
اول مد نظرم کلمه ملوث بود که از لحاظ معنایی خیلی خوب هم کثیفی و آلودگی ظاهری و هم ننگ و بی آبرویی رو نشون میداد و تازه از عبارت ردای لوث شده هم میشد استفاده کرد. من ردام رو لوث نمیکنم یا منو از … رداهای ملوث معاف کن. اما بازم حس کردم کلمه ملوث یه مقدار ثقیله.
یه مطلب دیگه هم اضافه کنم که مارتین تو انتخاب این نام یه کنایه خاصی مد نظرش بوده. (یا حداقل من اینطور فکر میکنم) تو متن آریس از لکهدار شدن رداش حرف میزنه. که نشونهای از بی احترامی به جایگاه و مقامشه. اینطور که من فهمیدم کلمه soiled کمتر برای خود انسان استفاده میشه. پس اینجا مارتین داره به کنایه میگه که آریس داره بیشتر از اونکه ردا و مقامش رو ننگین و آلوده کنه، داره خودش رو به گند میکشه.
بر اساس همه این حرفا ترجیح دادم که لکهدار رو استفاده کنم
م.م.استارکنقل قول
به نظر من که همش یه نقشه است تا دورن تو تاجگذاری میرسلا نقشی نداشته باشه!! دقت کنید خیلی سناریوی ضریفی داشت!! قشنگ داشت اریسو خر میکرد!!!
ینی شما اون دورن مارتلی که اول کتاب دیدینو ترسو در نظر گرفتین!!؟ اونم نشون دادن ترسش جلوی یه خارجی!!
Masoodنقل قول
جالبه حالا باید دید آریان واقعا این فکر رو میکنه یا این یه نقشه دیگه هست
ehsanنقل قول
میگم چه قدر مسعود اینجا هست، مجبور شدم اسمم رو خلاصه کنم
استارک، شما خودت تا کجا داستان رو دنبال کردی، کتاب ۴ و ۵ و داستان های جانبی رو کامل خوندی؟ فصل های کتاب ۶ چی؟
دوستان به تک تک حرف های دوران توجه کنید. کلا هیچ فصلی و موضوعی رو بی اهمیت تلقی نکنید. خواهشا دوران رو دست کم نگیرید.
دوست دارم ببینم دوستان چه ایده ای از دوران پیدا کردن و فکر می کنن چی در سر داره؟
masنقل قول
من به خاطر مشغله زیادی که دارم. بیشتر به خاطر کارهای سایت. اما تا جایی که وقتم اجازه بده دارم میخونم.
من کتاب ۴ رو کامل و کتاب پنجم رو هم دقیقاً %۷۸ خوندم و دارم میخونم. کتابهای جانبی رو هم ههیچکدوم رو نخوندم. نه دانک و اگ نه دنیای یخ و آتش و نه اون دو داستان کوتاه تازه منتشر شده. فصلهای کتاب ۶ رو که دیگه اصلاً
م.م.استارکنقل قول
خسته نباشید.دوبار دانلود کردم ولی باز نشد چرا؟
Herنقل قول
آواتار اختراع شده ها برادر!!
Masoodنقل قول