در تمام اولین روز سال میلادی مارتین پست ها و صحبت های زیادی درباره زندگی شخصی خود در وبلاگش قرار داد.در این میان وی صحبت هایی درباره کتاب ششم و زمان انتشارش داشت :
ویرایش کتاب بادهای زمستان به اتمام نرسیده.
باور کنین تایپ این کلمات هیچ لذتی برای من ندارد.شما ناامید شدین و تنها هم نیستین.ویراستار و ناشرم ناامید شدن.شبکه HBO ناامید شده،عوامل من،ناشران خارجی و مترجان هم ناامید شدند…ولی هیچکدام به اندازه خود من ناامید نشده اند.از ماه ها پیش تاکنون همیشه می خواستم که این جمله رو بگم:”من کتاب بادهای زمستان رو تمام کردم و تحویل دادم”.قبل از پایان سال ۲۰۱۵ و یا حتی در آخرین روز آن.
ولی کتاب همچنان تمام نشده.
فردا، پس فردا، هفته بعد تمام نمی شود.بله چون هنوز مقدار بسیار زیادی برای نوشتن وجود دارد.صدها صحفه و ده ها فصل.ولی همچنان مقدار زیادی برای نوشتن وجود دارد.من ماه ها تا اتمام فاصله دارم اگه نوشتن به خوبی ادامه پیدا کنه(بعضی وقتا خوب پیش میره، بعضی وقت ها هم بد).فصل های زیادی برای نوشتن مونده.همچنین بازنویسی هم باقیمانده.من همیشه بازنویسی زیادی انجام میدم و گاهی اوقات فقط بازنویسی می کنم چون این کار بسیار مهم است.
با این حرف ها به نظر می رسد که کتاب ششم قبل از فصل ششم سریال منتشر نشود.خب این نگرانی های زیادی برای ما به وجود میاره که یکی از اونا اسپویل شدن احتمالی کتاب توسط سریال خواهد بود.مارتین صحبت هایی را در این باره ارائه کرد:
آیا کتاب توسط سریال اسپویل خواهد شد؟
شاید.بله و نه.ببینین من هرگز فکر نمی گردم که سریال از کتاب جلوتر برود اما بالاخره این اتفاق افتاد.سریال با سرعت بسیار زیادی به جلو حرکت می کند و من هم به آرامی حرکت می کنم.البته شاید اتفاقات دیگری هم بیفتد اما این که اسپویل شود مهم تر و محتمل تر است.با توجه به آنچه که می بینیم به ناچار مجبور خواهند بود طرح خاص و نابی را در سریال نشان دهند که تاکنون در کتاب ها وجود نداشته است.
بنابراین منتشر نشدن کتاب قبل از فصل ششم به احتمال بسیار زیادی قطعی شد.اسپویل شدن کتاب توسط سریال تا حدود زیادی ناخوشایند خواهد بود.البته احتمال اینکه کل کتاب ششم در فصل ششم منتشر شود بسیار کم خواهد بود چون خط های داستانی باقیمانده از کتاب چهارم و پنجم نیز نمایش داده خواهند شد.نظر شما چیست؟
گامبوی خپله تنبل
علینقل قول
بسی نا امید شدیم. البته کاملا میتونم نیاز به بازبینی و اروم نوشتن فصل ها رو درک کنم.خود خواننده ها هم مطمئنا میتونن تشخیص بدن که یک کتاب اگه زودتر بیاد ولی کیفیتیش پایین باشه بهتره یا یه کتابی که دیرتر بیاد ولی کیفیت کتاب های قبلی رو حفظ کرده باشه.
با عرض ارادت به این پاندای کونگ فو کار :D: امیدوارم خدا عمر کافی بهش بده تا مجموعه رو تموم کنه.
بسیار متشکر بابت مطلب.
مهدی رحیمینقل قول
بعضی فصل ها رو که می خونم تازه می فهمم چه کار سختی داره انجام میده
کارش واقعن درسته
پویانقل قول
اتفاقا اینطوری بیشتر به نفع سریال شد، دیگه کسی نمی گه داستان رو تغییر دادن و این یعنی بیننده های با رضایت بیشتر، کتاب هم هر موقع منتشر شد خواننده هاش رو داره تا ببینن واقعا چه اتفاقی افتاده! و البته مشتاق تر هم هستن:سناریوی برد برد برای سریال و کتاب،
طبق گفته خود مارتین به خاطر تفاوتهای بسیار سریال و کتاب که از این فصل بیشتر هم می شن بهتره سریال و کتاب رو مجزا از هم دنبال کرد و مقایسه رو کنار گذاشت
Prhmنقل قول
هر وقت دلش خواست کتابو تموم کنه ولی کیفیتو فدایه سرعت نکنه. حاضرم ۱سال هم صبر کنم ولی کتاب با کیفیتی بخونم
Aliنقل قول
“به ناچار مجبور خواهند بود طرح خاص و نابی را در سریال نشان دهند که تاکنون در کتاب ها وجود نداشته است.”
فکر کنم گیلی بشه ملکه وستروس با این طرح ناب :D:
magentaنقل قول
:D:
البته فکر کنم منظورش اینه که داستان رو کش بدن یا چند شخصیت رو بکشن تا خط های داستانی بهم نخوره.مثل داستان ریین تو فصل پنج که تو فصل شش احتمالا به حالت عادی برمیگرده.
امیدوارم نکته رو گرفته باشین
نوید لنیسترنقل قول
آقا جان اسنو زنده میشه یا نه؟ :(
بابا ۱ ماهه هرچی تاپیکه میگردم یه جواب درس حسابی بگیرم
علینقل قول
به نظرم برمیگرده.خیالم از این بابت راحته.بهتره صبر کنیم ببینیم چی میشه
لطفا دفعه بعد تگ اسپویل استفاده کنین
نوید لنیسترنقل قول
ای بابا مارتین..هم مارو دق میدی
هم سریال رو آبکی میکنی…
بابا دل بکن از اون قلم و کاغذت دیگه
Winterfeel Princessنقل قول
داداش یه ربع داشتم به کامنتت میخندیدم
دمت گرم شادمون کردی
PerCyrusنقل قول
آیا ۶ سال برای نوشتن این کتاب کافی نیست؟….من مالازان رو دارم میخونم که خیلی کتاب قوی ایه و ۱۰ جلده…نویسنده اش اریکسونه ، هر جلدش تقریبا ۱۰۰۰ صفحه اس….اریکسون بعد از مارتین شروع به نوشتنش کرده و زودترم تمومش کرده ، چون خیلی وقت میذاشته روی کتاب…اما مارتین خیلی طولش داده….اون سر خودشو با کتابای فرعی گرم کرد و در واقع شاید روزی ۲ ساعتم کار نکنه…با این اوصاف معلومه که داستانش خراب میشه….چون که توسط سریال اسپویل میشه….من که سریالو نمیبینم ، چون کتاب برام مهمتره
علینقل قول
به عنوان یه کتاب خوان اولین درس زندگیمو گرفتم: تا وقتی یه کتاب کامل نشده شروع به خوندنش نکن
fardinنقل قول
بزرگترین ضرر رو سازندگان سریال کردند ، چون اگر این رویه کتاب ششم برای کتاب هفت هم ادامه پیدا بکنه ،
عملا”سریال مجبور به نیمه تمام ماندن می شود ، چون پایان داستان را که نمی توانند لو بدهند ، مگر اینکه نارتین بعد از انتشار کتاب ششم ، کتاب هفت را با فاصله کمتر از یک سال منتشر کند .
احتمال داره درباره تمام نشدن کتاب ششم ، راست نمی گه !
اگر دقت کنید یک مطلبی درباره ویرایش کردن گفته بود ، احساس می کنم ،
او خود را درگیر چند هزار صفحه پیوسته کرده برای رسیدن به پایان .
ولی کنسل شدن سریال اولین نتیجه محتمل برای این بدقولی های مارتین خواهد بود .
magentaنقل قول
سریال هیچوقت کنسل نمیشه و به همین روال پیش میره.
بنیوف و ویس تو یه مصاحبه گفتن که مذاکراتی با مارتین داشتند و به نتیجه هایی هم رسیدند یعنی میدونن چطوری داستان رو تمام کنن که کتاب لطمه نبینه.هرچی باشه چون خود مارتین نظارت کرده حتما خوب و جذاب خواهد بود
نوید لنیسترنقل قول
در اینکه مالازان مجموعهٔ پیچیده و سنگینیه شکی نیست، ولی هیچ کدوم از ۱۰ جلدش هم هزار کلمه نیستن. تعداد کلمات هر جلد رو نگاه کنید، هیچ کدوم حجمی به اندازهٔ کتاب ۳ یا ۵ نغمه ندارن.
من تازه جلد ۳ مالازان هستم، ولی به نظرم پیچیدگی طرح نغمه تا اینجا از مالازان بیشتر بوده. سر نخهای هوشمندانهای که مارتین توی روند داستان مخفی کرده، واقعا به نظرم پرتعداده، نمونهش هم این همه تئوری پردازیهای مختلف دربارهٔ اتفاقات نغمه. اصلا قابل مقایسه با بیشتر داستانهای دیگه نیست این حجم از بحث و جدل و تئوری پردازی. اینکه خود مارتین چطوری گیج نمیشه، واقعا جالبه!
بعد هم مالازان کارش همراه نویسندهٔ دیگهای برای سناریوی یه بازی شروع شد، یعنی اول طرح کلی ابداع داستان و وقایع و ویژگیهای جهان و … طی چند سال طراحی شد. یکی از دلایلی که اریکسون به این سرعت کتابهاش رو بیرون داد، به این هم بر میگرده.
*
دربارهٔ کتابهای جنبی، راستش فکر میکنم واقعا نیاز هستن این کتابها، چون سرنخهایی توشون هست، مواردی که کمک به درک بهتر کتاب میکنه.اما باید بابت نوشتن فیلنامهٔ چند اپیزود از سیزنهای قبلی به مارتین انتقاد کرد. به نظرم نباید وقتش رو اونجا هدر میداد، خودش میگفت هر اپیزود ۲ ماه نوشتنش طول میکشه
*
کلا فکر میکنم سریال یه ۲-۳ سالی زود شروع شد. اگه HBO یه ذره دست نگه میداشت، این همه بساط ایجاد نمیشد.
راهی که من کلا دنبال کردم، اینه که کلا سریال رو ندیدم و گذاشتمش کنار، فقط مشکل اینه که یه سری از اخبارش میرسه به گوشم
نریماننقل قول
مشکل همین طرح کلی است ،
تصویر اول ما از داستان چه بود ؟
یک گروه از گشتی های نگهبانان دیوار با مرده هایی روبرو شدند که توسط آدرها جادو شده اند ،
پس تا اینجا ما یک سرزمین برف زده داریم و موجودات جادویی که ظاهرا”هزاران سال از آنها خبری نبوده .
در تصویر بعد می رسیم به وینترفل ، جایی که پادشاه به دیدار دوست و همرزم سابقش می رود ، در سرداب وینترفل با لیانا آشنا می شویم و می فهمیم که قیامی به بهانه این دختر به وجود آمده ، لرد ادارد استارک به قیام پایبندموند و بعد از به نتیجه رسیدن آن به سرمزمینش برگشته اما رابرت با رسیدن به قدرت ، در همان سیستم سیاسی که سلسله قبل از او پایه گذاری کرده بودند سلطنت خود را شروع کرد ، یک آدم قدرت مند عیاش به علاوه سیستم سراسر نیرنگ و بی رحمی ،
حال که جان ارن کشته شده است (شاید رابرت هم می دانست به مرگ طبیعی نمرده) از ادارد می خواهد که دست پادشاه بشه (نه تایوین لنیستر ، اینقدر هم احمق نیست که از ذات پلید تایوین بی خبر باشه) ، قیام موفق این دو نفر پیامدهای بسیار زیادی داشته که یکی از آنها فرار دو تارگرین باقی مانده است ، تارگرین ها هم سلسله ای هستند که مدت زمانی طولانی در این مملکت حکومت می کردند ، در گذشته اژدها سوار بودند و دنریس هم صاحب سه اژدها می شود ، رابرت کشته شده ، ادارد اعدام می شود ، جان اسنو به نگهبانان می پیوندد ، سنسا اسیر دربار ، آریا آواره و صد البته برن که فلج شده به سمت آن سوی دیوار می رود ،
آهن زاده ها ، دورنی ها ، تایرل ها ، براتیون ها و لنیسترها هم در این خلا قدرت به کشمکش با هم مشغولند ،
جان اسنو فرمانده نگهبانان دیوار می شود ، سنسا هنوز اسیر دربار است (اینبار توسط لیتل فینگر) ، آریا آواره است (اینبار در گروه بی چهره ها)
دنریس با تصرف شهرهای برده دار تمرین حکومت می کند ، برن هم کماکان به سمت آن سوی دیوار در حرکت است (اینبار در حال فرار نیست بلکه هدفی آگاهانه دارد ) ، زمستان در حال آمدن است و آدرها سایه به سایه مردمان آن سوی دیوار در تعقیبشان ، بقیه هم کماکان در حال کشمکش برای تخت آهنین ،
البته زمزه های ملکه ای با زیبایی افسانه ای ، ازتبار تارگرین ها و مسلح به سه اژدها باعث می شود کشمکش جدیدی برای تصاحب او به راه بیافتد ، اینبار اما همه آنهایی که سکومت کرده بودند ، مخفی شده بودند و حتی به تجارت پنیر مشغول بودند ! هم دندان تیز می کنند ،
آدرها یک افسانه قدیمی هستند ، قیام رابرت دلیلی در گذشته داشت و همه خاندان های بزرگ و کوچک به نحوی تحت تاثیر این گذشته اند .
همانطور که می دانیم ، کتاب توسط افراد مختلفی روایت می شود ، و این روایت هم کاملا”عادلانه است ، یعنی ما (نویسنده و خواننده هر دو) در حال تماشای ماجراهای این سرزمین عجیب هستیم (نویسنده هم مثل ما از خواندن آنها لذت می برد) ،
magentaنقل قول
در داستانهایی که نبرد خیر و شر روایت می شود، چون خیر طرف ماست (و ما هم از دریچه ذهن او ماجرا را می بینیم) ماجرا باید طوری تمام شود که ما پیروز شویم تا بگوییم خیر بر بدی پیروز شد ،
اما اینجا ما چه کسی است ؟
آدرها مهمترند یا تخت آهنین ؟
استارک بهتر است یا لنیستر و تارگرین ؟
بین جان اسنو ، جیمی لنیستر و دنریس تارگرین کدام یک باید به رستگاری برسد ؟
در این بهار کذایی نتیجه باید اول نابودی آدرها باشد ، دوم یا نابودی تخت آهنین یا ظهور یک پادشاه جدید ، اگر این فرد جدید روی همین تخت آهنین بنشیند انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده و روز از نو !
پس اگر هیچ کدام از اینها نمیرند ، جان فرمانده شمال باقی می ماند (یا در وینترفل یا دیوار) ، دنریس در وستروس نمی ماند ، سنسا به عنوان بانوی سنگدلی که عقلش سر جایش است بعد از کشتن لیتل فینگر ، مادرش و خیلی های دیگه ! یا خودش رو می کشه ، یا ملکه یک جایی می شود(نه لزوما” تخت آهنین، ازدواج هم نخواهد کرد ، این معصومیت ! وحشتناکش را تا آخر عمر خواهد داشت ) ، آریا گروه دختران بی چهره و بی اعصاب را پایه گذاری می کند:D:
جیمی بعد از کشتن خواهرش در جنگ با آدرها کشته می شود (مرگ این یک نفر رو شک ندارم ) ، برن هم مسلما” به زندگی عادی قلعه نشینی برنمی گردد.
دلیل پیچیدگی بیش از حد داستان همین است که باید بی طرفانه همه را به یک جایی برساند وگرنه شما به ارباب حلقه ها نگاه کنید ، یک عدد آراگورن داریم با دوتا دختر به نامهای ائووین و آرون ، اولی اشراف زاده انسانها ست و دومی اشراف زاده الفها ، هر دو نفر هم عاشق آراگورن ! ، مرد و زن دیگری هم حتما”برای اینها وجود نداشت انگار !
حالا در داستان نغمه ، معلوم نیست کی بچه کیه ، کی کیو کشته ، یکی رو تقلبی جای اونیکی غالب می کنند ، اونی که دنبالشن مرده ، اونی که مرده بود زنده می شه ، یک نفر رو دزدیدند بعد از بیست سال معلوم نیست چه بر سرش اومده ،
هر بچه ای هم که می خواهند بکشند فرار می کنه !
خلاصه لعنت به مغز معیوب مارتین :D:
magentaنقل قول
با توجه به اتفاقاتی که تا الان افتاده , احتمالا جان جلوی آدر ها رو بگیره و بیلیش هم که حمایت همه خاندان ها رو تا اون موقع کسب کرده با دنریس ازدواج می کنه و شاه میشه.(مارتین بدون دلیل بیلیش رو نپرورونده که بیهوده زندگیش تموم شه.)
محمدنقل قول
ناراحت شدم…فصل شیش سریال هم مسخره میشه مثل فصل پنج
اوبرین مارتلنقل قول
اما من میدونم عمو مارتین من همه رو غافلگیر میکنه
تولد من ک بشه (اسفند) کتاب ۶ میده بیرون
magenta مثل همیشه قشنگ و درست میگه
اینجا خیر و شر وجودد نداره . مارتین به راحتی میتونه با ۵-۶ تا فصل شاه شب (آدر) رو برامون تبلی به یه قهرمان کنه ! جوری که حق بهش بدیم !
من کتاب ۵ نخوندم اما به اجبار فصل ۵ سریال دیدم
بنظرتون زندگی جان در بدن گوست چیه !؟ مثل فصل اول کتاب ۵ !
جاننقل قول
باید هم طول بکشه ، احتمالا این دوتا کتاب آخر به اندازه مجموع کتاب های قبلی زمان می خواد.
مارتین تا الان داشته دیوانه وار کتابو گسترش می داده و الان جمع کردن این همه خط داستانی و شخصیت خیلی سخته. واز طرفی دیگه مثل اوایل کتاب دستش باز نیست و محدودیت هایی داره هر کلمه ای که می نویسه باید از نظر منطقی با ۵ کتاب قبلی سازگار باشه.
هر چقدر تا الان پیچیده نوشته مهم نیست ، مهم اینه که نهایتا می تونه پایان مناسبی واسش درست کنه یا نه
CATنقل قول
من کتاب هارو بعده سریال خوندم
این جوریم بازم لذت خودشو دتره و یه چیزایی هم توکتاب هست که تو فیلم نیس
همون بهتر هر وقت کامل اماده باشه منتشر کنه کیفیت داستان پایین نیاد
MostafAنقل قول
سلام
خبر جدید چیزی نیومده؟
تا تابستون ۲۰۱۶ کتب میاد بیرون؟
پویاننقل قول
این طور که این پیش میره سال ۱۴۲۰ شمسی جلد هفتم در ایران ترجمه میشه…………………………
سس گوجه فرنگینقل قول