در پی پست قبلی سریال بازی شاهان و نظرات دوستان به این نتیجه رسیدم تا پست دومی در موردش بگذارم و هم قسمتهای اسپویل را مشخص کنم. عزیزان دل، قصد من هرگز کوبیدن سریال نبود و دوستان به اشتباه به این نتیجه رسدن که من میخوام بگم سریال به درد نمیخوره. نه هرگز قصدم این نبوده. خود من به هرکسی که میخواد سریالی جدید تماشا کنه با ذوق و شدت زیاد بازی شاهان رو معرفی میکنم. این سریال همه چیزش خوبه؛ جلوه های ویژه، گروه بازیگران، کارگردانان، موسیقی، و حتی متن سریال عالیه. هدف کوبیدن سریال نبوده دوستان بلکه فاصله گرفتن زیاد سریال از اصل و ریشه خوش هست. در ادامه و در قسمت اسپویل نمونه های این فاصله گرفتن را خواهید دید. این فاصله دار شدن برای کتابخوانها خیلی سخته.
خب وارد قسمت اسپویل میشیم.
۱- تیریون ، جیمی، تایوین و سرسی
[su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]داداگاه تیریون تفاوت زیادی با سریال داره.توی اون فصل تیریون هربار که حرف میزنه توی ذهنش به خودش میگه خفه شو و از حرفایی که میزنه بعدا پشیمون میشه. به اون قدرت که در سریال نشون دادن نبوده و خود تیرین هم میخواسته زودتر قضیه تموم بشه بره. و در همون فصل هم مبارزش مشخص میشه. جیمی هرگز به جز فصل آخر تیریون سراغ برادرش نمیره! روز مبارزه هم با هم حرفی نمیزنن. ابهت مبارزه کوه با افعی سرخ هم ازش کاسته شده و کم بودن دیالوگها و توصیفات توی ذوق میزد.در صحنه مرگ افعی تیریون رسما دل رودش رو بالا میاره و کاملا تسلیم میشه و خودش بدون اینکه محافظا سمتش بیان به طرف سلولش میره. در صحنه نجاتش توسط برادرش جیمی رازی که در فصل قبل جیمی در موردش فکر کرده بود رو به تیریون میگه. رازی که نه تنها باعث میشه تیریون سیلی محکمی به جیمی بزنه بلکه حتی اون رو به مرگ تهدید میکنه و میگه«یه لنستر همیشه دینش رو ادا میکنه»! با کنایه میگه حالا که دستت قطع شده حریفهای مناسبی برای هم خواهیم بود و در صحنه خداحافظی جیمی سوال میکنه که آیا تو پسرم جافری رو کشتی و تیریون در عین ناباوری میگه آره! درحالی که خودش هم میدونه داره دروغ میگه و سپس جیمی بدون هیچ حرفی سرش رو میندازه پایین و میره! اون راز چی بوده؟ تایشا،همسر اول تیریون و کسی که تایوین با دروغ به تیریون میگه که اون یه فاحشه بوده در حالی که اون فقط یه دختر روستایی ساده بوده که تیریون رو با تمام وجود دوست داشته و تیریون هم عاشق بوده ولی تایوین اون بلا رو سر دختر میاره و جیمی رو مجبور میکنه تا به تیریون بگه که اون دختر هدیهای از طرف خودش بوده و یه فاحشهس. همین برملا شدن راز باعث میشه که تیریون از وریس بخواد تا اونو به اتاق پدرش ببره. و در مکالمه تیریون و تایوین اسم بردن از تایشا به عنوان هرزه باعث میشه تا تیریون تایوین رو با یه تیر و فقط یه تیر بکشه. دیالوگ تو پسر من نیستی درست بود ولی دیالوگ برگشت خیلی بد بود. تیریون باید میگفت برعکس، من نسخه کوتاهتر شما هستم و کنایه ای که بعدش میگه جالبه«بیاید یه خوبی کنید و زودتر بمیرید چون من یه کشتی دارم که منتظرمه». شما بگید این حذف لازم بود؟ برملا نکردن راز تایشا؟رابطه جیمی و سرسی هم به این سادگی ها نبوده که نشون دادن. رسما سرسی خودش رو از جیمی دور میکنه و لو میده که با خیلیها هم خوابه شده و جیمی رو از خودش زده میکنه. صحنه مرگ تایوین خیلی جالب تر از سریاله و تا نخونین متوجه حرف من نمیشین. قسمت فرار تیریون هم خیلی تو در تو هستش و کلی اینور اونور رفتن داره. و به سادگی فرار نمیکنن.شاید کمی از بخشهای جیمی یکی از خوبها بود ولی باقیش نه. جیمی دستش از طلای نابه تا بتونه دست راطتش رو قدرت مند نگه داره…..با ایلین پین شروع بع مبارزه میکنه تا دست چپش بهتر بشه نه با بران و تازه این اتفاق هم در کتاب ۴ هستش!.[/su_spoiler]
۲-دنریس در اسوس
[su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]این قسمت خیلی کش دار بود. نبرد مبارز میرین با بلواس نیرومند بود و نه داریو. و در ادامه نقشه حمله از طریق فاضلاب به میرین در اصل طرحی بود تا در صورت شکست جان سر بریستان و جورا مورمنت را بگیرد و در صورت پیروزی هم خب پیروز شدن دیگه. گفت و گوهای دنریس با ملت از کتاب ۵ هست و من خبر ندارم اشکالش کجا بوده ولی اشکالات کتاب ۳: اولا کلیون که خودش رو در آستاپور پادشاه اعلام کرده رسما به دنریس خوبی کرده زیرا کسانی که دنریس گذاشته بود سعی در برگرداندن نظام قبلی در آستاپور رو داشتن و رسما کلیون دست دوستی و اتحاد برای دنریس دراز میکنه و بهش هشدار میده که همین اتفاق داره توی یونکای میوفته! خوب این برعکس سریال نیست؟ اخراج جورا مورمنت بسیار بسیار بیاحساس بود و از دنریس یک شخصیت بیروح و سنگدل نشون دادن که قدرت بخشش نداره! توی کتاب این جورا مورمنت بود که رسما گند زد به همهچی و دنریس برای بخشیدن جورا فقط یک عذرخواهی ازش میخواست! رسما جورا عین حسنک راستگو اومد همه چیز رو چند دفعه گفت و باعث شد دنریس یاد بچه مردش، کال دروگو، کالاسارش، سختیهایی که کشیده و غیره بیوفته و رسما جورا مورمنت میگفت که دنریس باید بخشش، باید! شما بودین با این وضعیت میبخشیدین؟ علت اخراج جورا فقط اشتباه خودش بود و نه دنریس. و در ضمن هرگز نامهای از تایوین به سر بریستان نمیرسه!رابطه دنریس با داریو هم که فقط سیاست اچ ب او بود همین.[/su_spoiler]
۳-آریا و تازی
[su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]تا پایان کتاب ۳ فقط ۲ فصل از آریا باقی مونده.ولی توی سریال کلا همش تحریف شده. اولا تازی تصمیم میگره بره ایری ولی طی اتفاقاتی و برخوردن با افراد راهزن پشیمون میشه و به سمت ریورران حرکت میکنه. دوما اون فردی که تازی اول بهش آب داد و بعد از سر شفقت کشتش یه کماندار زخمی بود نه یه کشاورز ساده. سوما آریا اصلل شمشیرش رو در قلب اون فردی که اسمش رو بهش گفت فرو نکرد چون این صحنه وجود نداره. چهارما صحنه مهمان خانه شخصی که آریا میشناختش فقط پولیور نبود بلکه تیکلر هم بود. بله تیکلر…توی فصل دوم سریال ما دیدیم که اون توسط جاکن هاکار کشته شد ولی توی کتاب اینطور نیست. توی اون مبارزه پولیور به دست کلیگین کشته میشه و آریا تیکلر رو با ضربات پشت سر هم چاقو و در حالی که همون سوالهایی که تیکلر موقع بازجویی میپرسید رو بهش میگفت کشت.«چندتا طلا توی روستا هست؟ چندتا نقره؟دانداریون کجاست؟از برادری خبر داری؟ چندتا چندتا چندتا»و هی چاقو میزد. این بهتر بود یا اون سوالای مسخرهای که توی سریال از پولیور پرسید و با یه ضربه کشتش؟ توی اون مبارزه مهمانخانه هم تازی به شدت زخمی میشه به طوری که بعد از مسیری دیگه نمیتونه ادامه بده و از آریا میخواد تا کارش رو تموم کنه ولی آریا رهاش میکنه اونجا. و راهش رو ادامه میده. خوب اینا تغییر گسترده نیست؟ تنها قسمت درست قسمت پایانی آریا بود.[/su_spoiler]
۴-برن و گروهش
این قسمت اسپویلی نداره و فقط همون کولدهند نبودش
۵-سانسا و لیتلفینگرز
[su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]تا زمان دیدار با لیتلفینگرز همه چی خوبه و تغییرات کوچیکه ولی بعد از اون نه. اینقدر ساده وارد ایری شدن، لو رفتن شخصیتش به این زودی، و تغییر سریع درون سانسا. هیچ کدوم اینا در کتاب ۳ نیست. بخش پایانی مهم در فصل آخر کتاب و فصل سانسا هست که در اونجا ما متوجه میشیم که جان ارن به دست لایسا و لیتلفینگرز کشته شده و باعث و بانی تمام این نبردها و آشوبها این دو هستن که به صورت جزئی توی سریال اومد و اصلا هم خوب نبود و متوجه میشیم در کتاب که این لایسا بوده که به بالین بیلیش اومده نه کتلین و دراصل اون تنزی تنزی گفتنای پدر کتلین در فصل های ابتدا اشاره به لایسا و حامله شدنش از پیتر بوده که بدون اطلاعش تنزی توی شربتش میریزن تا بچهاش سقط بشه. خوب اینم که نشون ندادن!!توی صحنه پرت کردن لایسا هم باید میگفت فقط کت….که نگفت و ضدحال زد[/su_spoiler]
۶-جان و دیوار
[su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]اولا سر آلیستر تورن و جوناس اسلینت به این زودی ها بر نمیگردن به دیوار و اینقدر هم راحت نمیزارن جان رو.بهش میرسیم. تا زمان نبرد به دیوار همه چیز از خود ساخته شده بود. جان به یاغیها در خانه کرستر حمله نمیکنه….گوست رو اونجا پیدا نمیکنه…اون مدلی محاکمه نمیشه…. به بقیه شمشیر زنی یاد نمیده…بابا طرف تیر رفته توی رون پاش….راه بره هنر کرده!مبارزه دیوار بخش جنوبیش با وجود زیبا کار شدن اصلا شبیه کتاب و به عظمت کتاب نبود. زیباترین بخشش فقط مرگ ایگریت بود. کلا نبرد رو کم کار کردن. حدودا ۴ یا ۵ فصل فقط نبرد شمال دیواره. جان دیگه از خستگی و از بس شب و روز بیدار بوده میخوابه و زمانی که بلند میشه سر آلیستر اومده و محاکمه اش میکنه. و با وجود دلایل درست جان مجبورش میکنه تا بدون اسلحه و با این دلیل که میخواد مذاکره کنه بره پیش منس و اون رو بکشه تا یا خودش کشته بشه و یا منس رو بکشه و خودشم کشته بشه!توی سریال این مدلی بود؟ توی سریال رسما آلیستر تورن رو مثل سوپرمن کردن!یه قهرمان! و گفتگوی منس و جان هم اینقدر ساده نبود. به گفته منس اونا شیپور جورامون رو دارن ولی ازش استفاده نمیکنن چون دلیلشون برای اومدن به دیوار خراب کردنش نیست بلکه نجات دادن خودشونه! منس میگه که وایتها و آدر درست پست سپاهش هستن و هرشب تعدادی به دست وایتها کشته میشن. اونا در اصل میخوان پناه بگیرن پشت دیوار! اینا توی سریال بود؟ نه! همسر باردار منس چی؟ اون بود؟ نبود دیگه…تازه بچه منس هم نقش مهمی در داستان داره!میگیم استنیس حملهاش مطالبق کتاب. بعدش چی؟ کلی با جان حرف میزنه و رسما بهش میگه من شمال رو میخوام به یکی نیاز دارم تا شمال رو برام بگیره و به جان میگه من تورو جان استارک میکنم اگه قبول کنی کمکم کنی و از نگهبانی دیوار خارج بشی و وینترفلو میدم بهت! این بود توی سریال؟ نه….اینکه جان قبول نمیکنه چی…بود؟ نه….رای گیری برای فرماندهی بعدی رو نشون دادن؟ نه….اینکه جان فرمانده کل دیوار میشه رو نشون دادن؟ نه…..حدود ۴ فصل از کتاب ۳ در مورد سم و جان پوشش داده نشده….خودتون بگید اینا مهم بود یا نبود؟[/su_spoiler]
۷-استنیس و داووس
چیزی برای گفتن ندارم
۸- و اما فصل خاص
شاید یک سری از شما بعد فهمیدن بگید که این اصلا هم خاص نبود و زیادی گندهاش کردین اما از نظر من و بسیاری دیگر این مهمترین رویداد در کل کتابهاست. از کسانی که میگن ما کتاب ۵ رو هم خوندیم ولی فصل خاصی ندیدیم تعجب میکنم اینم از اون:
[su_spoiler title=”اسپویل” style=”fancy” icon=”plus-square-1″]در اصل این فصل باید در آخر این فصل از سریال نمایش داده میشد و در صورت حذف شخصیت نیمی از کتاب ۴ رو سریال بینها از دست میدن. فصل ماخره کتاب ۳….فصلی که ما برای اولین بار با بانوی سنگدل«lady stone heart»آشنا میشیم. فصلی که برای اولین بار مارتین جدای ازکشتن یک فرد، فرد دیگهای رو زنده کرده…فردی که مرده بوده…فردی که به ناحق فرزندانش رو اسیر کردن یا کشتن…کسی که گردن شوهرش رو به دلیل وفاداری وشرافت زدن…بله درسته…لیدی کتلین در فصل ماخره به ظرز عجیبی به داستان برمیگرده…در حالی که رسما مرده بوده با جادویی که در کتاب ۴ متوجه میشوید به زندگی برمیگرده….خشن، بی رحم و با حس انتقام نسبت به کسانی که در حق او و پسرش بدی کردن. شما بگید چنین صحنهای، مخصوصا صحنهی فصل ماخره، نباید در انتهای این فصل از سریال به نمایش در میآمد؟[/su_spoiler]
در آخر از کسانی که قصد نظر گذاشتن رو دارن خواهش میکنم در صورت اسپویل بودن از اسپویل بار استفاده کنن.
با همه نظراتت موافقم به جز ماجرای جیمی و تیریون.وقتی تیریون برگرده وستروس استون هارت جیمی رو دار زده پس دلیلی برای نشون دادن نفرت تیریون از جیمی و قصدش برای کشتنش وجود نداره. تازه اون قسمت مربوط به آدرها در سرزمینهای همیشه زمستان که رفت تو کتاب ششم
وحیدنقل قول
ممنون از اسپویلر های خوب و کاملت خوشبختانه همشو میدونستم با خوندنشون اسپویلر نشدم!
تا اونجایی که من میدونم بیشتر وقایع شخص تو فصل خاص تو کتاب چهاره فک کنم برای همین میخوان فصل چهارو باهاش شروع کنن که جذابیتش بیشتر شه!
ولی خداییش من خودمم با این که میدونستم ولی یه جوری گفته بودی فصل خاص فکر کردم یه اتفاقیه خیلی بزرگه که اسپویلرشو تا حالا نخوندم فک کنم اونایی که تا آخر کتاب پنج خوندن هم به خاطر همین گمراه شدن مثل من!
به هر حال خسته نباشی!
Shahryar Starkنقل قول
ممنوون
بنده که قصد جسارتی نداشتم
ولی در کل این سبک انتقاد رو بیشتر دوست دارم (با گفتن دلیل) تا این که فقط یه انتقاد شه که کتاب با سریال متفاوته
دل کل خسته نباشید بابت زحماتی که میکشید
mehdiنقل قول
وای خدا من چرا اینو خوندم.الان اگه به دوستای سریال بینم نگم عوقغفده ای میشم.سریالو واسه یه ملت رسما به گند کشیدین.
اقا من میخوام کتابو فارسیشو بخونم.سریالم تا اخر فصل چهار دیدم
چککار کنم?
jacobنقل قول
لازم نیست کار خاصی بکنی. به راحتی کتاب ها رو دانلود کن و با لذت شروع به خوندن کن. مطمئن باش چیزی برات تکراری نخواهد بود
م.م.استا کنقل قول
من تازه دارم سریالو میبینم! الان تو فصل ۲ ملاقات رنلی و استنیس مثلن پیدا کردن هلو خیلی سخت بود!!؟ قطعن عذاب وجدان استنیس از مرگ رنلی رو هم نشون ندادن دیگه!!
یا مثلن شمال دیوار همش جان مشتاق رفتن با هف هنده!!؟ فک کنم اینا میخان هرچی جادو هستو حذف کنن! اصن کمکای خدایان قدیمو که حذف کردن!!(کولدهندز و…)
Masoodنقل قول
در مورد راز تایشا قسمت نهم از فصل اول در اولین آشنای شی با تیریون ،تیریون به بلایی که پدرش بر سر تایشا آورده بود اشاره میکنه
amirنقل قول
اشاره میکنه ولی حقیقت رو نمیدونه که….توی اون قسمت حقیقت بر ملا میشه
Raegar Targeryanنقل قول
سلام من فقط سریال رو دنبال می کنم و گویا کتاب خیلی بهتر از سریال هستش
یه سوال داشتم :
شیپور جورامون چیه ؟ ترجیحا اسپویل نکنید صرفا یه معرفی سبک !
پوریانقل قول
یه شیپور با یه توانایی خاص !
سبک بود؟
mehdi digeنقل قول
شیپوری که طبق افسانهها متعلق به جورامون، پادشاه آنسوی دیوار بوده. این شیپور قدرت اینو داشته که غولها رو از خواب بیدار و دیوار رو درهم بشکنه. جان اینطور شنیده که منس مدتهاست به دنیال پیدا کردن این شیپوره
م.م.استارکنقل قول
دستت درد نکنه . نمی دونم چرا با اسپویل خیلی حال میکنم . نکات ریزی رو بهش اشاره کردی دنی . ممنون .
mohammadrezaنقل قول
من تا الان فقط سریال رو دنبال کردم و جدا از تفاوت هاش با کتاب بی نهایت لذت بردم ازش مخصوصا فصل چهار که بهترین فصلش بوده تا اینجا .
انقدر از کتاب تعریف شده اینجا وسوسه شدم بخونم کتاب رو ولی جسارتا از فصل ۱ تا ۳۴ چرا نیست تو سایت. اونا رو چطوری تهیه کنم ؟
mehdiنقل قول
اگر بیشتر دقت میکردین تو این صفحه اون پایین دوتا لینک هست. یکی از صفر تا ۳۶ و دیگری از ۳۷ تا ۶۰ همه فصل های ترجمه شده موجوده
م.م.استا کنقل قول
والا من پایین صفحه هرچی میگردم لینکی نمیبینم میشه بی زحمت لینک این دو صفحه رو همینجا لطف کنید
mehdiنقل قول
فصلهای ۰ تا ۳۶
فصلهای ۳۷ تا ۶۰
واقعاً تعجب میکنم نمیتونید پیداش کنید :!:
م.م.استارکنقل قول
اقا من یه سوال حیاتی دارم
ایاااااا داریو ناهاریس همون جیکن هاگاره?
نگین نه که میخوره تو ذوقم چونوتا الان من فک میکردم یکین
والار مورگولیس
jacobنقل قول
در رابطه با تیریون،وقتی من دیدم سریال داستان تیریون رو اونطوری نشون میده،واقعا متحیر شدم و برام سوال بر انگیز بود چرا محاکمه با کتاب تا حدودی فرق داشت،اما خب به نظرم سریال باید به فکر جیب خودشم باشه دیگه،مهم این بود که مطلب رو برسونه که رسوند،تو اون لحظه که تیریون رفته بود رو منبر مخاطب رو میبره تو اوج و واقعا هم قشنگ ابن کارو کرد،چون من اوج هیجان رو تو وجود برادرم وقتی داشت سریال رو نگاه میکرد دیدم(البته نباید از بازی فوق العاده پیتر دینکلیج هم بگذریم،بی انصافیه اگه جایزه نبره امسال…)،به خصوص صحنه مکالمه تیریون و ابرین،اون لحظه از محاکمه هم قشنگ تر بود حتی،داستان بچگی تیریون رو که تعریف میکنه و بعدش اعلام میکنه که من قهرمانت میشم.
تو مبارزه هم به همین شعکل،من از مبارزه هم لذت بردم خوب دراورده بودن اون طلاقی بیخیال بودن و عصبانیت ابرین رو.
اما تو صحنه مرگ تایوین من انتظاراتم واقعا بالاتر بود،مخصوصا مکالمه جیمی و تیریون،اما خب خواستن علاقمند نشونشون بدن دیگه…
من فقط تو این صحنه آخر باهات موافقم که خوب درنیومد،ینی فرق زیادی با کتاب داشت…
البته راجع به این بخش فقط.
تایویننقل قول
دنریس رو خیلی دارن مزخرف نشون میدن تو فیلم.
همبنطوری الکی داره به همه چی میرسه!!!
دنریس تو فتح میرین واقعا زجر کشید،به همون راحتی توی فیلم نبود.
راجع به جورا هم حرفی ندارم چون کسی که نخونده باشه کتابُ واقعا از دنریس متنفر میشه…
البته من همینطوریشم از دنریس خوشم نمیاد
تایویننقل قول
راجع به آریا زیادی داری مته به خشخاش،میزاری.
کلیت فصلای آریا درست بود،فقط یه سری جزییات که بود و نبودش تو فصلای آریا مهمم نبود.
مثلا جنگ برین و سندور.
پیدا کردن نیدل،تازی،براووس و …
اینا همه اوکی بود،و مهم تر از،همه این که،نشون دادن اینکه آریا ورژن ۲ ادارد هست.
سرد،خشک یه شمالی و یه گرگ به تمام معنا.
راجع به سانسا هم موافقم که عجیب غریب بود سیستمشون.
تایویننقل قول
راجع به جان من مونده بودم چطوری شد.
تو کتاب سر الیستر زیر دست جانوس اسلینت بود،اماتینجا جانوس اسلینت رو کلا یه آدم ترسو نشون دادن و یکی بود که کلاسش تعطیل بود اصلا.
یا راجع به منس اصلا مسخره بازی بود.
شیپور به اون مهمی رو نشون ندادن.
اما همه اینا که گفتی،مذاکرات استنیس و جان،یا کارای ملیساندرا یا فرمانده شدن جان و باقی چیزا رو تو فصل بعد نشون میده.
فیلم به کرات نشون داده که فصلای مختلف کتاب رو جابجا میکنه و جا به جا نشون میده.
مثل برن که من نمیدونم دیگه چی مونده از برن که بخوان نشونش بدن.
تایویننقل قول
استنیس من حرف زیاد دارم راجع بهش.
به نظرم استنیس تو کتاب ابهت خاصی داره و اما تو فیلم یک آدم کاملا پخمه نشونش دادن که خر کی میرسه میزنه تو برجکش…
اما فصلای خاص،اتفاقا کار خیلی خوبی انجام دادن به نظرم.
گذاشتن اون شخصیت رو تو فصل پنج نشون بدن تا بازم بیننده رو ببرن تو اوج.
به نظرم فیلم یه جاهایی جای بحث داره،اما در کل فیلم واقعا خوب و فوق العاده است و ارزش دیدن داره …
تایویننقل قول
دوست عزیز مرز اسپویل رو رعایت کنید و اگه قراره اسپولی بگید از اسپویل بار استفاده کنید…پست شما ویرایش شد
تحت هیچ شرایطی جیکن هاکار داریو نیست!! داریو اصلا یکی دیگهس جیکن یکی دیگه…مثل این میمونه که بگیم ند استارک و تایوین لنیستر یکی هستن!
شما مطمعنی متن من رو خوندی؟ این همه تفاوت؟ خوب اگه به قشنگی بود کلی راه دیگه بود…مبارزه برین با تازی مزخرف و خنده دار بود…الان همه خبر دار میشن آریا زندهس! برعکس کتاب!جزئیات؟ دست بردن توی اصل ماجرا میشه جزئیات؟ چطوره ایگریت رو زنده کنن….جزئیاته دیگه….یا دوباره شمالبا جمع بشن حمله کنن…یه چیز جزئی….آدرا بیان با آدما دست به یکی کنن علیه سرسی…چزئیاته دیگه….قشنگ هم هست!!!!
Raegar Targeryanنقل قول
ابتدا از همه دوستانی که دارند اینجا و برای ترجمه و آشنایی بیشتر مخاطب ایرانی با این اثر بزرگ جهانی مارتین تلاش می کنند صمیمانه تشکر می کنم …
حقیقتا اگر کتاب خوان باشیم و برخورد ما با آثار نویسندگان از طریق متن باشه هیچ وقت از نمایش های بصری بر اساس متون ادبی ارضا نخواهیم شد و به درستی ، آنها را کامل و بی طرف نخواهیم یافت و این موضوع در مورد نغمه هم صادق هست .
چیزی که در مورد سریال وجود داره علیرغم تمام برتری ها و ویژگیهای خوبش که باعث ایجاد یک طیف وسیع مخاطب در سرتاسر جهان براش شده این هست که با توجه به تصمیم HBO برای ادامه دادن ساخت فصول بعدی برای سریال و در دسترس بودن تنها ۵ کتاب از این مجموعه و مشخص نبودن زمان انتشار ۲ کتاب بعدی نویسندگان سریال شروع به روایت خودشون از کتاب کردند که در خیلی جاها نزدیک و یکسان و در بعضی قسمت ها نیز دور و متغایر با متن اصلی هست … تا بتوانند محتوای لازم برای ادامه سریال را فراهم کنند .
mortezaنقل قول
در اینکه سریال با اصل کتاب در خیلی جاها مغایرت داره که هیچ شکی نیست ولی هیچ وقت امکانه اینکه سریال عیناً مثل داستان کتاب باشه که وجود نداره چون کارگردان شاید نتونه بعضی از صحنه ها رو بازسازی کنه!! :!:
فرزاننقل قول
من فکر میکنم همین الانشم همه فکر میکنن که آریا زندست و داره میره شمال تا با رمزی اسنو ازدواج میکنه!
بله,خب حرف شما متین,اما منظور من از جزئیات این نبود که داستان رو عوض کردن!
من جنگ برین و سندور رو مثال زدم!
خب میگم که بود ونبودش فرقی به حال اصل داستان و سرگذشت آریا نکرد و آخرش همونطور شد که باید میشد!
این که دست بردن تو اصل کتاب نبود!
به طور مثال نبود کلد هندز شاید تو اصل کتاب دست بردن باشه,اما نبود کوان لنیستر که با تیریون راجع به محاکمش حرف بزنه فرقی تو اصل داستان نداشت.
تایویننقل قول
من عذر میخوام,چون دیدم اسم پست و محتواش راجع به سریال و کلا اسپویل هست مرز اسپویل نذاشتم
تایویننقل قول
agha salam khaste nabashi maro koshti ta in fasle khaso begi :D baba migofti dige chand roze az khomari hei ketabo varagh mizanam ta tah mibinam ey baba chizi nist ke :P vaghean mamnon azat vali man motmaenam hame in a ke gofti dar bare fasl makhsos to fasl e badie seril neshon midan ,man ham ketab o kheili dost daram ham serialo vali khob bayad ye meghdar be in a ham hagh dad avalan 10 ghesmat khob kheili kame vase in hame etefagh majboran saro tahesho bezanan,badesh ina neshastan be in fek kardan ke yekam ba ketab fasele bezaran ke masalan kasaei ke ketab o khondan barashon jadid beshe , masalan zeranga kalak zadan ;) kholase ke koli merc hal dadi avale sobhi o avale haftei az khomari avordimon biron ,
raminنقل قول
همیشه همین بوده و هست وقتی کتاب یا یک اثر ادبی رو به فیلم یا سریال بر میگردونن خواسته یا ناخواسته دچار تحریف اون اثر ادبی میشن. دلیلش هم تفاوت ماهوی این دو مدیومه. یه موضوع رو وقتی در دو ظرف متفاوت قرار میدی طبیعتا شکل ظرف رو به خودش میگیره. من خودم جزو کسانی هستم که بارها از تبدیل آثار ادبی به فیلم دلم خون شده به عنوان مثال “عشق سالهای وبا” اثر “مارکز” یا “کوری” اثر “ژوزه ساراماگو” و بی شمار داستان ها و رمان هایی که تبدیل به فیلم شدن. از دید من تنها نمونه ای که فیلمش بهتر از داستانش دراومده بود “داش آکل” صادق هدایت بود که ودر فیلمی که کیمیایی از روی اون ساخته کاراکتر داش آکل عمیق تره و ابعاد بیشتری ازش به نمایش در اومده. کیشلوفسکی که به نظر من بهترین کارگردان تاریخ سینماست یه جمله معروف داره: “کی میشه که سینما به ادبیات بزرگ برسه” و خودش اقرار می کنه که ادبیات انقدر بزرگ و با شکوهه که هیچوقت سینما به پاش نمیرسه.
فرامرزنقل قول
kamelan bahat movafegham , man ba inke aval ketab o khondam onam zaban e asli va badaz inke fasl e 3 yeghesmat mondeh bod tamom beshe man az serial ba khabar shodam , vali vaghean serial kheili sahneharo to zehne adam zendeh mikone , albate shakhsiataro nemigam bishtar sahneha
raminنقل قول
دوست عزیز رامین….لطفا فارسی بنویسید نه فینگلیش…….
Raegar Targeryanنقل قول
man vaghean sharmandeh va bebakhshid, man keyboard e farsi nadaram vaghean ozr mikham , age aziat konandast begin ke dige nanevisam , bebakhshid bazam sharmande
raminنقل قول
دوست عزیز کیبورد منم فارسی نداره ولی از بس نوشتم از حفظ شدم جای حروف رو…یکم تلاش کنید میتونید….نیازی به ننوشتن نیست
Raegar Targeryanنقل قول
شما کارت درسته من یه مقدار خنگم :P
raminنقل قول
حالا به نظر شماها باید بین سریال و کتاب کدومو انتخاب کنیم با توجه به تفاوتاشون تو داستانا؟
من که به شخصه اول دو فصل اول سریالو دیدم بعد شروع کردم کتابارو خوندن
نمیشه از سریال دل کند هرچند که از فصل چهارم به نسبت بقیه ی فصلا نا امید شدم
استاک فقیدنقل قول
بنظرم کسی که با کتاب خو گرفته نمیتونه فیلمش رو تحمل کنه ! چون هرچقدر هم که کارگردان تلاش کنه نمیتونه اون عمق و عظمتی که توی کتاب هست رو نشون بده….
ولی همین که منتقدای فیلم از اون راضین بسته …. ما که به همی کتابش راضی ایم
Grubbs.gradyنقل قول