پس از چند روز انتظار بالاخره قسمت ۲هم منتشرشد
خب بریم سراغ قسمت دوم مصاحبه
ترجمه و ترکیب نوسط:آ.ص.اسنو(پرچم جان اسنو بالاس)و(ترکیب سوالات تکراری با سایت۷فاز)
با توجه به درخواستی که در اول هر فصل ازتون داریم، حمایت فراموش نشه
جورج آرآر مارتین همیشه نویسندهای موفق بوده است، ولی زمانی که او در دهه ۱۹۹۰ شروع به نوشتن مجموعه نغمه آتش و یخ کرد اسمش مثل بمب در محافل مختلف ترکید و هنگامی که شبکه اچبیاو تصمیم به ساخت سریال بازی تاج و تخت از روی داستان او گرفت، نویسنده ما دیگر در آسمانها سیر میکرد. این سریالی بود که سال گذشته بیشترین توجهات را به خود جلب کرد و همه دربارهاش حرف میزدند
آیا خبر جدیدی در رابطه با کتاب بادهای زمستانی(The Winds of Winter) شما نیست؟ البته آثار شما ارزش صبر کردن را دارند، ولی ممکن است بگویید این یکی کی منتشر میشود؟
جواب:(با کمال خونسردی)هر وقت تمام شود!
شما برای نوشتن کتابهایتان چطور برنامهریزی میکنید؟ آیا برای هر فصل به طور جداگانه برنامه دارید یا رئوس کلی مطالب را معلوم میکنید و در هر بخش به سمت هدف اصلی حرکت میکنید؟
هیچوقت رئوس مطالب را ننویسید، من که از این جریان متنفرم. یک حس کلی دارم که مسیر کلی داستان را معلوم میکند، به این صورت که پایان کار شخصیتهای اصلی، مهمترین چرخشهای داستانی و نقطه اوج هر کدام از کتابها را از قبل میدانم. اما لزوما تکتک چرخشها و نقاط عطف برایم مشخص نیستند، اینها در طول فرایند نوشتن کشف میشوند و اصلا همین قضیه است که نگارش داستان را برایم لذت بخش میکند. واقعا اگر رئوس کلی مطالب را از قبل معلوم کنم و به آنها بچسبم نوشتن تبدیل به کاری حوصلهسربر خواهد شد.
خانواده مورد علاقه شما در بین خانوادهها کدام است
خب استارک، بالاخره همه چیز با استارکها شروع شد
من یک سوالی داشتم که در طول خواندن کتاب های شما برایم پیش آمده،چرا دست ها همیشه می میرند؟
خب واقعیت این است که آسیب دیدگی دست خیلی در قرون وسطی رایج بوده است. وقتی شما با شمشیر و تبر میجنگید و بیشتر کارها را با دستتان انجام میدهید این مسئله طبیعی است. پدرم در اسکله باربری میکرد، در واقع متصدی حمل بار در بندر بود و من میدانم که بارها دستش آسیب دیده بود. آنها دستکشهای محافظ دست میکردند ولی باز هم دستشان آسیب میدید. البته واقعیتهای دیگری نیز در کار است: شخصیتهای من در این کتابها مدام در حال جنگند و خودشان تمایل دارند که زخم بردارند. آنها گوشها و دماغهایشان را هم از دست میدهند و از ریخت میافتند و اینها نتیجه جنگ است. در واقع اینها همان چیزی هستند که شمایل یک جنگجوی زخمی را میسازند. خلاصه که این ریسک ورود به یک نبرد است: پس از پایان جنگ شما احتمالا از آنچه در آغاز جنگ بودید کمی کمتر خواهید شد!
آیا به طور مشخص داستانی بود که موقع نوشتن نغمه آتش و یخ از آن کمک بگیرید؟ بهتر واظح تر بگم آیا ایده هایتان را از جایی دزدیدید؟
دقیقا نه، ولی واضح است که من روی شانه غولها ایستادهام. منظورم این است که کلی فانتزینویس و داستاننویس تاریخی قبل از من بودهاند و من نغمه آتش و یخ را بر روی بنایی که آنها ساختهاند استوار کردهام. بله، من از این نویسندگان بزرگ الهام گرفتهام اما باز هم میگویم که قصدم تعریف کردن داستان خودم بود. داستانی که خاص من بود و فقط من میتوانستم تعریفش کنم. البته باید به یک مجموعه اشاره کنم که قرار است به زودی در بریتانیا تجدید چاپ شود: مجموعهای هفت جلدی از موریس درون فرانسوی به نام پادشاهان نفرین شده (The Accursed Kings) که شش جلد آن به انگلیسی ترجمه شده و توسط انتشارات هارپر کالینز چاپ شده است، ولی پیدا کردن این مجموعه کار سختی است. این کار به کتابهای من از جهتی شبیه است، با این فرق که در آن فانتزی وجود ندارد. مسئله آن کتابها نفرین شدن زائرین، سقوط خاندان کپتین (House of Capetian پرسابقهترین و معروفترین خاندان اشرافی فرانسه که به آن خاندان فرانسه هم میگویند – م.) و شروع جنگی صد ساله است. خلاصه که این مجموعه با ترجمه انگلیسی و ویرایشی تازه در بریتانیا در حال انتشار است.(و با خنده می گوید)تقلید گر نامرد!
جایی خواندهام که “وستروس” برداشتی است از بریتانیای قرون وسطی. سوال این است که اولا آیا چنین چیزی صحت دارد یا نه؟ و بعد اینکه مجموعه این جزایر(وستروس) چه جذابیتی برای شما داشتند که تصمیم گرفتید داستانشان را تعریف کنید؟
وستروس احتمالا بیشتر از هر چیز دیگری به بریتانیای قرون وسطی شبیه است. از نظر جغرافیایی وستروس به طور قابل توجهی به یک قاره شبیه است، حتی مثلا بیشتر از آمریکای جنوبی. نکته مهم این است که اگرچه من به بخشهای زیادی از تاریخ علاقه دارم اما آنچه داستانم بیش از هر برهه زمانی دیگری بدان شبیه است جنگ گلهای رز در بریتانیاست.(جنگ رزها یا Wars of Roses سلسله جنگهایی بودند که طی سالهای ۱۴۵۵ تا ۱۴۸۵ بین دو خاندان بزرگ لنکسترها با نشان رز سرخ و یورکها با نشان رز سفید رخ دادند. در این جنگها سرانجام هنری تیودور از لنکسترها در ۱۴۸۵ توانست با شکست دادن ریچارد سوم از یورکها فاتح شود و با نام هنری هفتم پادشاه امپراطوری بریتانیا گردد – م.)
تشکر
بسیار جالب بود
” جواب:(با کمال خونسردی)هر وقت تمام شود! “ص
آدم بگیره خفش کنه !
عرفاننقل قول
از پاسخ هایی که به سوال ها میده قشنگ نشون میده که آدم روشن فکریه
Dargon_fireنقل قول
ممنون خیلی خوب بود
منتظر مقالات دیگه ای از شما هستیم
آنانقل قول
واقعا!!!
آ.ص.اسنونقل قول
لرد آ.ص.اسنو هم داره راه میافته ها!مثل قسمت اول عالی بود!
علینقل قول
خیلی عالی بود
.
.
.
بازم ادامه داره ۸O خب همشو میزاشتی دیگه، داری تبدیل به سریالش می کنی ;)
saraنقل قول
خیلی خوب بود لطفا بقیه شو بذارین جالبه خودشم از استارکا خوشش میاد بعد اینجوری بیچارشون کرده اگه بدش میومد چکار میکرد؟؟؟ :mrgreen: :mrgreen
دنریسنقل قول
اگه بدش میومد الان صاحب تاج و تخت بودن !
دوستی عمو مارتینه دیگه !
عرفاننقل قول
(با کمال خونسردی)هر وقت تمام شود! داره بازار گرمی میکنه :idea:
خیلی وقته تمام شده ، پایانی با جان اسنو یک حرام*** معصوم :?: این آقا با ازدواج مثل انسان ها مشکل داره همه عروسی ها رو نابود میکنه طرفدار تولید نسل حیوانی ست
چی نوشته مگه الهامات زیبا ( تقلید های ماهرانه)
شاهنامه که نمی نویسه :!: :!: :!: :!:
JIنقل قول
دوست عزیز طولانی شدن مطلب باعث می شه برای شما خسته کننده باشه
و ما هم هدفمون اینه که شما رضایت داشته باشید
آ.ص.اسنونقل قول
هر که در این بزم مقرب تر است / جام بلا بیشترش می دهند!
Drogonنقل قول
این جنگ رزها را که در نظر بگیریم اینطور می شود که :
تایرال ها و مارتل ها تبدیل به بازیگران اصلی تبدیل خواهند شد ،
magentaنقل قول
این جرجی اگ اسنو رو بکشه خودم می کشمش
naserestarkنقل قول