سلام، بعد از ماهها دست به قلم نشدن؛ بالاخره با این مقاله در خدمت شما عزیزان هستم. با توجه به اتفاقات چند فصل اخیر موضوعی را برای نقد انتخاب کردم که خیلی وقت بود ذهنم رو درگیر کرده بود.
خب برای شروع میخواهیم به اوایل کتاب سه بازگردیم، جایی که جیمی، یکی از شخصیتهای به نظر سیاه یا بهتر بگویم منفور را برای اولین بار در هیبت یک راوی دیدیم. روایت داستان زندگی جیمی توسط خودش و همچنین حوادثی که پیرامون سفر او، از ریورران تا قدمگاه پادشاه، به وقوع پیوست چنان نگرش ما نسبت به این شخصیت را دچار چالش کرد که دیگر در ذهنمان اثری از آن شاهکش مغرور و سنگدل نبود که فقط منافع خودش برایش اهمیت داشت. داستان هر چه از نگاه او جلوتر میرفت، به همان نسبت باور ما دستخوش تغییر میشد تا جایی که در حال حاضر نمیتوان بمانند سابق از او به عنوان فردی منفور در ذهن مخاطبین یاد کرد. پس دیدن زندگی از نگاه جیمی و اتفاقاتی که پیرامونش به وقوع پیوست دو حسن داشت:
اول اینکه فهمیدیم نحوه نگرش و دیدی که نسبت به قضایا وجود دارد چقدر میتواند متفاوت باشد، همانطور که شرح وقایع گذشته از چشم جیمی حقایق جدیدی را برایمان روشن کرد و فهمیدیم همه چیز آن طور که به نظر میرسد نیست و در بعضی از موارد یک متهم میتواند خود قربانی باشد؛
و دوم نقش تربیت و تاثیرگذاری عوامل پیرامونی در تشکیل شخصیت افراد را دیدیم مثلاً بریین با تمام سادگی که در شخصیتش داشت، اما با رفتارش درس اخلاق و جوانمردی به جیمی میدهد و در پایان سفر شاهد هستیم چقدر در منش او تاثیرگذار بوده است و جیمی به خاطر بریین جان خود را در مقابل خرس به خطر میاندازد.(توجه داشته باشید شخصیتی از خودگذشتگی نشان میدهد که تا قبل از این فکر میکردید برای او فقط و فقط خودش و اهدافش اهمیت دارند.)
اما موضوع این مقاله جیمی نیست، بلکه فرد دیگریست که هیچگاه به ذهنتان هم خطور نکرده است با او احساس همدردی کنید، خود را جای او بگذارید و این احتمال را بدهید که ممکن است این شخصیت هم اسیر پیش داوریها شده باشد. یا شاید حتی مورد ظلم قرار گرفته است!این شخص کسی نیست جز جافری، بله! کسی که هیچ وقت مثل جیمی این فرصت را پیدا نکرد تا دنیا را از دریچه نگاهش بنگرید یا حتی این شانس را هم نداشت که در محیطی سالمتر رشد کنند. اما ما میتوانیم اندکی غبار از دیدگان خود بزداییم و با دیدی تازه به قضایا نگاه کنیم، چیزی که همواره مارتین در بازی تاج و تخت سعی در آموزشش به ما داشته است. بیایید اندکی متفاوتتر از مردم سطحینگر وستروس باشیم و به جرم ظاهر بد، یک تیریون دیگر نسازیم و او را مورد بیمهری قرار ندهیم. بیاید تا با دیدی تازه و به دور از تعصب، زندگی کوتاه جافری براتیون، نخستین با نام او، فرمانروای هفت پادشاهی، آدنالها و روینارها و. . . را از زیر ذرهبین بگذرانیم و سپس به قضاوت در مورد تصمیماتش بپردازیم:
او دوران کودکی بسیار بدی را گذراند. کسیکه پدرش را همچون بتی میپرستید ولی هیچگاه توجهی از جانب او نصیبش نشد و دست نوازشش را بر سر خود احساس نکرد. همیشه توسط او نادیده گرفته شد و به جای تربیتی شایستهی یک ولیعهد، یا کتک خورد یا تحقیر شد.داستان کودکی او و تربیت غلطش فقط در پدری بد خلاصه نمیشود بلکه توجه بیش از حد مادرش و حمایتهای بیموردی که جای تربیت موثر را گرفته بود، مزید بر علت شد تا به خوبی پرورش نیابد. مادری که به ظاهر حامی او بود اما بیشتر سایهاش بر زندگی او سنگینی میکرد. مادری که خود او را نادیده گرفته بود و صد افسوس شخصیتش را. البته سرسی در چند جا چوب رفتار خودش را خورد.(مثلاً در جریان گردن زدن ند)
اگر تا همین جای سناریوی زندگی جافری را برای دیگر افراد داستان، مثلاً راب، در نظر بگیرید و او را در چنین شرایط قرار دهید؛ آیا باز هم میتوانید انتظار داشته باشید که شخصیتش مستقل، دوست داشتنی و به دور از بسیاری رذایل اخلاقی بار بیاید؟! مطمئنا جوابتان خیر است.
اما مشکلات جافری فقط در تربیت و والدینش خلاصه نمیشود. باید به گفتههای قبلی دو عامل دیگر را هم اضافه کنیم:
اول از همه نطفه حرام، آن هم از زنای خواهر با برادر که به جز مشکلات عدیدهی ژنتیکی میتوان به این مورد مهم اشاره کرد که بر طبق تمام آمارهای جامعه شناسی حرامزادگان طیفی عظیمی از خلافگران را تشکیل میدهند، چنانچه بارها در رمان نغمه دیدهایم که از حرامزادگان تحت عنوانی چون خیانتکار، عهد شکن، خلافکار و. . . یاد شده است. پس به نوعی حرامزادگی عاملی مهم و اساسی در گرایش افراد به رذایل اخلاقی است و درنتیجه اگر تربیت درستی در کار نباشد چنین افردی بسیار مستعدند که به بدی متمایل شوند.
و عامل دیگر وجود زیردستان نالایق و درباری فاسد و مکار است که هر کدام برای رسیدن به اهدافشان از هیچ تلاشی کوتاهی نمیکنند و به جای کمک در رشد و بهبود شخصیت ولیعهد، از او استفاده ابزاری کردهاند؛ در نتیجه، وجود یک نوجوان خام در چنین محیطی بیتشابه به گشتن یک بره در میان خیل گرگها نیست.
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، معضلات و کمبودها در کنار هم موجب تشکیل شخصیت متزلزل، سرخورده، تندخو و عقدهای جافری شده است که البته با در نظر گرفتن سن کمش در هیچکدام از آنها مقصر نیست. درکنار این بحث فهمیدیم که باید منشا بسیاری از تصمیمگیریهای جافری را در اطرافیانش جستجو کنیم، بخصوص که کم سن و ناپخته هم بوده است. در ضمن این را هم مدنظر قرار دهید، بخاطر پنهانیکاری اطرافیان، جافری تا آخرین لحظه زندگیش خود را وارث تاج و تخت و پسر رابرت میدانست پس هیچ گناهی هم در ادعای پادشاهی ندارد. خب تا اینجا میتوان گفت: او خود یک قربانی بوده است! جالب است بدانید؛ بیشترین چیزی که در دستورات جافری نمود میکند، فریاد خاموشی است که میگوید: ای شمایی که مرا نادیده گرفتید، من پادشاهم. من هم هستم. فریادی که بخاطر نادیده گرفتن شدنش و در پی کسب احترام و توجه سرداده است.
اما باز هم بدون در نظر گرفتن موضوعاتی که بیان شد، اگر از دریچه نگاه او (مثل جیمی) به بسیاری از قضایا ورود کنیم، میفهمیم رفتار و تصمیماتش پر بیراه هم نبوده است.
به عنوان مثال اگر نگاهی به واکنش تیریون در قبال اکثر اعمال جافری بیندازیم، همیشه ردی از توهین و ضرب و شتم میبینیم(باز هم یه جورایی همون نادیده گرفتن شخصیتش). هیچ بحثی در رفتار غلط جافری نیست، اما آیا این نحوهی بازخورد درست بوده است؟ آیا درست است شاه آینده مملکت در جلوی چشم دیگران تحقیر شود؟ اگر شما هم جای جافری بودید با دایی خود دشمنی نمیکردید و در پی تلافی بر نمیآمدید؟
یا فرض کنید شما ولیعهد وستروس هستید. هنوز کفن پدرتان خشک نشده، شاهد شورش دست او هستید، چه میکنید؟ قطعا پس از سرکوب طغیان، متداولترین مجازاتی که به ذهنتان میرسد اعدام است! پس بی سیاستی ند و حماقت او را به پای تصمیم جافری ننویسید.
بیش از این قصد قلم فرسایی ندارم، فقط نظر شما را به این مکالمه معطوف میکنم و قضاوت را به عهده خودتان میگذارم.
اوبرین خطاب به تیریون: آدما به ندرت اون چیزی هستن که نشون میدن. تو اینقدر گناهکار به نظر میای که متقاعد شدم بیگناهی.
نیی دونم !!!
moonyنقل قول
خیلی جالب بود واقعا با این دید به جافری نگاه نکرده بودم! اونقد رفتارهای غیر منطقی و بیمارگونه اش شدید بود که هیچ علاقه ای به گذشته اش پیدا نکردم!! همشو گذاشته بودم سر حاصل زنای با محرم بودنش چون موردای مشابهشم تارگرین ها بمون نشون دادند!! در مورد حرام زاده بودن ولی به نظرم صرف داشتن این خصوصیت کسی خلافکار نمیشه و باز برمیگرده به تربیت و محیطی که آدم توش بزرگ میشه چون نمونه های حرام زاده ی خوب هم در رمان زیاده، جان، گندری و اگر هم کسی خلافکار میشه باز به خاطر محیط بزرگ شدنشه!
Anisنقل قول
اینا به خود شخص برمی گرده صرفا تربیت بد بهانه خوبی واسه شرور شدن نیست. ولی اون تیکه نطفه حرام و مگه غیر حرامش و جادو روش می ذارن که خراب نشه از اون حرفا بود از اون مدل های دلیل های زلزله و اینا حرام زاده تنها به این دلیل تو رمان چنین برخوردی داره چون برخوردهای بدی می بینه وقتی کسی به هیچ جایی تعلق نداشته باشه شخصا وفاداری هم نداره وقتی یکی مثل جان هم از طرف پدر و بقیه خوبی نمی دید دلیلی هم برای وفاداری نداشت وقتی یه سری ادم تو رو به گناه انجام نداده برونن و اذیتت کنن قطعن اون فرد یه جوری حال اون ادما رو می گیره و البته مردم این رمان به اندازه سواد و علم و درکشون حرف می زنن که حرام زاده و نطفه حرام از ذات فلان و بهمانه
اما در مورد بچه دار شدن خواهر و برادر باید بدونین که درسته شباهت های ژنتیکی باعث مشکلات ذهنی و جسمی می شن اما نه در ۱۰۰ درصد موارد و نه در مورد اولین بار. این ایرادات ازدواج خواهر و برادری در یک سلسله ازدواج طولانی خودشو نشون می ده. اما یک بیماری ژنتیکی که از پدر و مادری که خواهر و برادر باشن در اولین این سلسله ازدواج ها به ارث برسه حتمن موردی است که اگر مادر پسر عموی خودش هم بچه دار می شد این بیماری در بچه نمود پیدا می کرد. از نظر ژنتیکی بچه دار شدن خواهر و برادر همون اندازه مشکل زا هست که ازدواج پسرعمو و دخترعمو و در کل خاله و عمو و دایی و عمه زاده ها هم به همون اندازه شباهت ژنتیکی دارن. در یک جامعه هم شباهت ژنتیکی زیاده برای همین شما وقتی دارید با یه غریبه هم ازدواج می کنین ازمایش انجام می دید تا نقص و بیماری مشترک نداشته باشید تا این ژن مشترک به ارث به بچه برسه. این قوانین هم در تاریخ بشر بسیار جدیده. در دوران های باستان در ایران و مصر و خیلی جاهای دیگه خواهر و برادر با هم ازدواج می کردند اون هم نه فقط خانواده سلطنتی و نه فقط به خاطر حفظ خون. مثلن در مغول ها و اهالی بیابان مغولستان یک مرد حق ازدواج با خواهری که مادر مشترک باهاش داشت رو نداشت اما خواهر از پدر مشترک مشکلی در ازدواج نداشت اگر هم بخوایم به دین شناسی همین ادیان ابراهیمی هم نگاه بکنین می تونین نمونه زیادی ازدواج خواهر و برادر رو ببینین چون در سیر این ادیان هم از زمان موسی و در دین موسی این ازدواج ها دیگه ممنوع و کنسل شد ولی تا قبل اون بود. مثل ابراهیم و ساره که از پدر مشترک بودند و مادراشون خواهر بودند. پس لطفا بیشتر در نگارش متن های خودتون دقت کنین که به بیراهه نره بخصوص که همچنان مغزهای جوان زیادی این متن ها رو مطالعه می کنن و اطلاعات نادرست دادن یکی از بزرگترین گناه هاست به نظر من.
بازم از زحمت کشیده ممنونم
Lúthien Helyanwëنقل قول
دوست من شما این نظر رو برا همین مقاله گذاشتین؟ اشتباه نکردین احیانا؟ اصن کدوم قسمت دلیل مشکلات جافری رو مشکل توارثی دونسته؟ فقط در یک نیم خط برای یادآوری گفته شده ازدواج خانوادگی این احتمال نقص ژنتیکی رو اضافه میکنه همین! به خدا همین! این توهم توطئه و دادن اطلاعات غلط از کجا منشا گرفته رو نمیدونم و جالبه کل مقاله رو کنار گذاشتیم برای نیم خط(که میخواسته صرفا یادآوری کنه که مشکلات ژنتیکی در ازدواج دو همخون به مراتب بیشتر از دو غریبه است که صد البته درسته)،۲۵ خط توضیح نوشتین؟
در مورد حرامزادهها هم باید بگم کجای حرفم حاوی اطلاعات غلط بوده؟ همه آمار نشون دهندهی همین واقعیتن که ارتکاب به جرم در حرامزاده ها بیشتر حلال زاده هاست. در ضمن اگه حرف شما درسته چرا در زمان حال و بخصوص در ملل غربی که کسی تبعیضی بین حلالزادگان و حرومزادگان نمیزاره و اصلا کسی کاری به این کارا ندارن بازم آمار ارتکاب به جرم حرومزادهها بیشتره؟ جالبه خودتونم گفتین:اینا به خود شخص برمی گرده صرفا تربیت بد بهانه خوبی واسه شرور شدن نیست. آخر ما نفهمیدیم شما چه موضعی دارین؟! شاید این حرف فقط برا جافری که ازش متنفرین صدق میکنه و بقیه حروزاده ها طفلکی به حساب میان! واقعا نمیفهمم شما اونجوری با همزاد پنداری با حرومزادهها میاید ازشون دفاع میکنین و اینجوری هم جافری رو زیر سوال میبرین.
تازه این رمان بر اساس تفکرات مارتین نوشته شده و قطعا ایشون چیزی رو بی هدف توی رمان نمیگن.
در کل بحث سرشت آدمی چیزی نیست که بشه اثبات کردش ولی با یه کم دید عقلانی به قضیه نگاه کنید میبینید طبیعتا چیزی که با پاکی و خلوص به وجود بیاد از چیزی که برای تولیدش خرده شیشه استفاده شده مسلما بهتر از آب درمیاد.
از خودم نامید شدم که وقت برای این مقاله گذاشتم امید داشتم با یکم دید باز به قضیه نگاه کنید که واقعا فهمیدم انتظار زیادی بوده .
بیایید اندکی متفاوتتر از مردم سطحینگر وستروس باشیم و احساسی عمل نکنیم.
Ali.Aنقل قول
ممنون بابت مقاله خوبتون
به نظر میاد حرفتون درست باشه ولی من که دلم میخواد وقتی یک مجموعه کتاب را می خونم با یک سری از شخصیت ها همزاد پنداری کنم و خیلی دوستشون داشته باشم و از یک سری هم بدم بیاد یا حتی متنفر باشم (حتی بدون دلیل) نمیشه که نسبت به همه خنثی بود دیگه تو خوندن لذتی نمیمونه که
مهدینقل قول
درسته حرفتون. به شخصه اطرافیان رو بیشتر مقصر دونستم و اون بحث نطفه رو فقط به عنوان یه عامل تشدید کننده ذکر کردم. صرفا یه عامل نمیتوننه تعیین کننده باشه.
حرف واقعا جالبی زدین که خودش به تنهایی ظرفیت بحث کردن رو داره. البته اگه فقط در داستان خوندن این حالت باشه هیچ بدی نداره ولی مشکل ما اونوقتیه که توی واقعیت خیلیا رو قصاص قبل از گناه کردیم و میکنیم(مثل تیریون های دور و برمون) یا به دلایل واهی از خیلیا بیزاریم(جافری های دور برمون).
خود من به شخصه این باور رو دارم که مارتین فقط قصدش نوشتن یه چیز پر فروش و سرگرم کننده نبوده، در کل رمان میخواد حقایق زندگی رو به ما نشون بده اینکه مثلا هر چقدر میخوای خوب و محبوب باشی مثل راب ولی اشتباه کنی تاوان میدی. یا میخواد بگه اغلب نمیشه کسی رو بد دونست اکثر مردوم خاکستری هستن. که صد البته این نظر منه و این حق طبیعیه شماست که هر جور دوست دارین به رمان نگاه کنید.
Ali.Aنقل قول
نظر آقا مهدی هم درسته ، ملت برای تفریح و کشف هیجاناتی که تو زندگی ندارن نغمه می خونن
نه برای درس زندگی گرفتن هر چنر مارتین سعی کرده هر دوش باشه
وارد اون بحث نطفه حرام هم نشم بهتره هرکی نظر خودش را داره جای اثباتش هم اینجا نیه !
moonyنقل قول
ببینید ، مقر حکومت حتی جای امثال رابرت و ادارد هم نیست چه برسد به یک حرامزاده عقده ای و البته سنگ دل ، او دقیقا”رفتارهای ویسریس را از خود بروز می داد ، اما بیایید قبول کنیم مقصر اصلی ضعف شخصیت خودش بود ، یکی مثل لیتل فینگر عقده های کودکی را نردبان بالارفتن از قدرت می کند و یکی مثل جافری خود را به کشتن می دهد .
بی شخصیت ها مجرم نیستند بیمارند ، اما خدا نکنه مدعی عقل و شعور هم باشند آن وقت تبدیل می شوند به بانو کتلین یگانه بیشعور دنیای نغمه .
اگر ادارد خوی واقعی یک شمالی را داشت کتیلین باید یک ملکه کهنه بچه شور می شد و البته دو جین بچه می زایید نه اینکه در سیاست دخالت کنه و وینترفل و خاندان استارک را با هم به هوا بفرستد .
magentaنقل قول
با تشکر از ALI.A باید بگم که به نظرم بی توجهی به جافری بیشترین سهم رو در شخصیتش داشته . اکثرا به حسابش نمی آوردنو جدیش نمیگرفتن که باعث عقده ای بودنش شده بود و هر کار خرابی که می کرد سرسی ازش حمایت میکرد و اونو میپوشوند.
Coldhandsنقل قول
علی جان من هم وقتی اون تیکه آمار و اون نیم خطی که می گی رو خوندم شوکه شدم و جا خوردم و با دوستمون که اسمش خیلی سخته موافقم.
اصلاً هم کاری به جافری ندارم.
یعنی جدی می گی اینکه طرف چجوری به دنیا اومده مهمه؟ اگه n تا نمونه داشته باشیم که خارج Wedlock به دنیا اومده باشن و تو یه شرایط یکسان با n نمونه به قول شما “حلال زاده” بزرگ بشن به نظرت فرقی بینشون هست؟
kei1نقل قول
به نظر منم بیشترین مشکل جافری به ۳ علته ۱٫ همون بی توجهی که همیشه بهش شده ۲٫ این که ازش به عنوان نردبان برای رسیدن به مقام استفاده می شده ۳٫ توجه بیش از حد و نامعقول مادر و بی توجهی پدر
رابرت (پسر لایسا) رو هم می شه نسخه کوچکتر جافری در نظر گرفت و همه ۳ مورد بالا رو هم داره و فقط سنش کمتره و با توجه به این که سانسا الان دست لایسا است شاید تو آینده بیشتر ازش بخونیم
مهدینقل قول
ممنون بابت مقاله ی خوبتون
اینکه رفتار بد جافری به خاطر رفتارهای اشتباه پدر و مادر و اطرافیانش بود وحرام زادگیش میتونسته این رفتار رو تشدید بکنه درسته اما نباید این مساله رو فراموش کرد که تامن و میرسلا هم شرایط مشابه رو داشتن ولی شخصیتشون ۱۸۰ درجه با جافری متفاوته چیزی که جافری رو با جیمی متفاوت میکنه اینه که جافری از بد بودن لذت میبرد مثل گربه ی بارداری که تو بچگی کشت تا نوزادش رو بتونه ببینه و مثالهایی از این دست یه معنا داره اینکه ذات جافری بد بود.
البته در داستان باید جافری به تمام معنا بد و منفور میشد تا شخصیتی مثل تیریون محبوبتر بشه به جرات میشه گفت حداقل نیمی از دلیل محبوبیت تیریون هم در کتاب و هم در سریال منفور بودن شخصیت جافری بود رفتاری که تیریون با جافری داشت رو اگه به هر دلیلی با تامن یا میرسلا انجام میداد از محبوبیتش کم که میشد هیچ شاید در نگاه بعضی از مخاطبین چهره منفی هم پیدا میکرد و یا این بد بودن جافری همونطور که تو مکالمه رابرت و ادارد هست دلیل اصلی رابرت در موندن در قدرت بود.
amirنقل قول
به جای این کارا که مقاله بنویسید بشینید بکوب کتابو ترجمه کنید ما همچنان تو کفیم
این کتابو سریع تموم کنید بریم کتاب ۴ رو بخریم
بی نامنقل قول
خدا ذلیلش کنه خدا از سر تقصیراتش نگذره روحش با ادر بزرگ محشور بشه این کجاش مظلوم بود حرامزاده شیطان صفت خوب شد زودتر به درک واصل شد وگرنه روی ایریس دیوانه رو سفید میکرد
حامد۲نقل قول
اصلا خوشم نیومد. ببینید اصلا نگاهتون مشکل داره به قضیه جافری. صد تا مثال میشه زد که ثابت کرد اینکه جافری ظالم و منفور بود نتیجه ی اعمال خودش بود نه اینکه دیگران بدرفتاری کردند و کسی از دید اون نگاه نکرد.
.
.
مگه تیریون تحقیر نشد؟ نه فقط توسط پدرش که خواهرش هم همینطور. جیمی هم با اینکه بهش محبت می کرد اما هیچ وقت تو بمیری من بمیرم نبود با این حال تیریون بابت همون محبت هم تقریبا عاشق برادرش بود. مگه تیریون مثل جافری یک لرد والامقام با افراد دور و بر زیاد نبود؟ پس چرا تیریون عقده ای نشد و برای جبران نفرت پدرش دست به ظلم و جنایت نزد؟
مگه جان اسنو توسط لیدی کتلین، تیان گریجوی تحقیر نشد؟ کم توی وینترفل بهش ب دیده تحقیر نگاه کردند؟
مگه جندری اهنگر تمام عمرش رو توی خیابون های کینگز لندینگ برای زندگیش تلاش نکرد؟ سرد و تاریک و ظالم شد؟
و لیتل فینگر رو هم فراموش نکنیم. نصف تحقیرها و حقارت هایی رو که اون کشید رو هم جافری تجربه نکرد. مگه کم چیزیه که دختری رو که دوست داری توی دوئل از دست بدی و بدونی فقط بخاطر ترحم زنده ای و این قدر ضعیفی؟ لیتل فینگر عقده هاش رو پوشوند و عقلش رو بکار بست تا ضعفش رو جبران کنه
.
خیر هر فردی مسئول اعمال خودش هست. دنریس همیشه از برادرش می ترسید و این ترس باعث مغرور شدن دنریس شد. تا اون حد که وقتی فهمید قدرت داره دیگه بخاطر غرورش خیلی کارها کرد که اشتباه بود. هر فرد خودش تصمیم میگیره چی باشه، شرایط محیطی تاثیر دارند اما در نهایت این جوهره وجودی فرد هست که انتخاب میکنه که به چی تبدیل بشه. جافری یک ظالم بود با دیوانگی های خاص ایریس نه کمتر و نه بیشتر. تیریون تنها کسی بود که ذره ای اداب رو سعی میکرد به جافری که روز بروز بدتر می شد یاد بده خود ما هم بعضی مواقع تنبیه شدیم تا بزرگ بشیم. یادتون باشه توی یک مقاله همیشه میشه فقط یک طرف قضیه رو نشوت همونطور که شما نوشتید و در نهایت مخاطب رو همراه کرد. همین الان هم من کمی فکر کنم میتونم یه مقاله در مورد وجه سوم شخصیت جافری بنویسم که ابعاد دیگه ای از جافری رو بگه بدون اینکه جوانب دیگه رو در نظر بگیرم که کار درستی نیست.
و در نهایت در مورد جیمی هم بگم که جیمی تغییر کرد و این تغییر خوبه همونطور که این همه مثال داریم که شخصیت ها در طی زندگی دگرگون می شند. همونطور که جیمی در مورد خودش فکر کرد که میخواست به شمشیر صبح تبدیل بشه و یک جایی تبدیل به شوالیه خندان شد توی این مسیر. جیمی بخاطر مهارت بالاش نمی فهمید این موضوع رو ولی از دست دادن دستش دیدش رو نسبت به واقعیت وجودیش باز کرد ولی این موضوع جنایت های گذشته اون رو پاک نمی کنه
Knight Of Winterfellنقل قول
اقادمت گرم منم همینو میگم اگه قرار بشه گماه هر موجود خبیثی رو بنداریم گردن شرایط محیطی که نمیشه مثلا بگیم یزید ملعون بخاطر کم توجهی باباش اون فجایع رودرست کرد یا همین جافری بخاطر لجبازی با سرسی ادارد استارکو کشت نخیر اقا جان جاف مظهر شیطان بود ولی تا زمانی که رابرت زنده بود جرات نشون دادن ذات پلیدشو نداشت ولی به محض به قدرت رسیدن بچنان دیوانگی دست زد که تایوین مجبور شد تیریون بفرسته که جلوشو بگیره چنانجه بسن قانونی میرسید بهتون قول میدم تمام وستروس رو پر از وحشت میکرد
حامد۲نقل قول
ببخشید این آمار حروم زادگان بیشتر خلاف می کنن رو از کجا آوردید ؟! میشه یه لینک بدید من هم آگاه بشم ، عقلانی به قضیه نگاه کنیم جنسی که با پاکی خلوص به وجود بیاد از جنس خورده شیشه دار بهتره ؟! یعنی شما میگید دو نفر وقتی با هم محرم نباشن و بچه دار بشن ، نتفشون دارای خورده شیشه میشه ؟ اینم واسش نمونه علمی دارید یا با عقل خودتون گفتید ؟
مجیدنقل قول
دوست عزیز میشه بگید منظور از موجود خبیث چیه ؟ یعنی یک نفر از وقتی به دنیا اومده خبیث بوده ؟ اگر اینجوری هم باشه خودش تقصیری نداره چون خبیث به دنیا اومده !
مجیدنقل قول
هر کس یه برداشتی از شخصیت ها داره تنفر از جافری.سانسا.کتلین به نظر من باید از دید شخصیت به قضایا نگاه کرد (همزاد پنداری) جافری ذات دیوانه واری داشت خوب بعضی ها مستعد هستند کافیه که تو شرایطش قرار بگیرن و کسی نباشه جلوشو بگیره در مورد جافری همینطور بود کسی نخاست راه و نشونش بده به قول دوستان اهمیت نمیدادن بهش اگه یه تکونی بش میدادن شاید شرایط بهتر می شد در ضمن به نظر من تو دنیا نغمه شخصیت جافری با همه ی موضوعاتی که پیش اومد یه جوارایی منفور بودنش خوب بود همیشه یه ادم بد باید باشه تا نقش منفو رو داشته باشه یکی که لج ادمو در بیاره در کل ذات جافری بد بو اما اطرافیان باعث بدتر شدنش شدن.
rzaنقل قول
حرفتون درست، تو دنیای واقعی نباید اینجوری بود و باید درس گرفت ولی کسی به دلایل واهی از جافری بدش نمیاد. بعضی ها را میشه بخشید ( مثل جیمی) ولی افرادی مثل جافری خطوط قرمزی را رد کردند که باید به خاطر صلاح جامعه مجازات بشن. فکر نمیکنم تایوین هم از مرگ جافری ناراحت شد
مهدینقل قول
نمیدونم چرا وقتی ما یک مطلبی رو مشاهده میکنیم که با عقایدمون مخالفه سعی داریم هرجور شده اونو بکوبیم… ایشون زحمت کشیدن و توی مقالشون سعی کردن ما رو تشویق کنن که به شخصیت های منفی مجموعه با یک دید جدید نگاه کنیم، اونوقت اکثرتون کل مطلب رو ول کردین چسبیدین به یک جمله(که صحیح هم هست).
علی جان مقاله جالبی بود، کلا آتیش خشم منو نسبت منفور ترین کارکترم تو مجموعه کمتر کردی
mohamad_jawadنقل قول
سلام
منم با خیلی از دوستانی که میگن شرایط محیطی و اطرافیان باعث تبدیل شدن جافری به همچین موجودی شده موافقم و البته اون نطفه حرام رو نمیشه رد کرد چون به هر حال تو خلق و خوی اون آدم تاثیر داره. کلا انسان به غیر از چند رفتار غریزی بقیه رفتارها و کارهایی که برای ادامه زندگی احتیاج داره رو از دیگران یاد می گیره. اینکه بگیم بچه خبیث به دنیا نمی یاد؛ درست ولی با طرز رفتار بقیه تبدیل به آدم خبیث میشه. به نظرم جافری برای ولیعهدی و شاه شدن اون طور که باید اصلا تربیت نشد اینکه در اون زمان به پسرها از یه سنی شروع می کردن تعلیمات نظامی و شیمشیرزنی یاد دادن، برای ولیعهد باید حتما یه سری آموزش های سیاسی و اجتماعی رو هم یاد می دادند مثل استارک مرحوم که به پسرهاش یاد می داد ولی جافری بیشتر یه بچه لوس بار اومده که مادرش توجه بیش از حد بهش می کرده و پدرش که دنبال عیاشی خودش بود و هیچی بهش یاد نمی داد و شاید اینطور براش تداعی شده که رفتاری که داره درسته و حق داره با هر کی هر جور دلش می خواد رفتار کنه. دقیقا مثال رابرت ارن رو که یه دوستمون زد با جافری جور در میاد.
saraنقل قول
اول از همه نطفه حرام، آن هم از زنای خواهر با برادر که به جز مشکلات عدیدهی ژنتیکی میتوان به این مورد مهم اشاره کرد که بر طبق تمام آمارهای جامعه شناسی حرامزادگان طیفی عظیمی از خلافگران را تشکیل میدهند، چنانچه بارها در رمان نغمه دیدهایم که از حرامزادگان تحت عنوانی چون خیانتکار، عهد شکن، خلافکار و. . . یاد شده است. پس به نوعی حرامزادگی عاملی مهم و اساسی در گرایش افراد به رذایل اخلاقی است و درنتیجه اگر تربیت درستی در کار نباشد چنین افردی بسیار مستعدند که به بدی متمایل شوند.
حود حرامزادگی هیچ ربطی به قضیه نداره چون کمتر کسی ازاین قضیه خبرداشته مهم تربیتیه که بهش اشاره کردی واین یاروازش بی بهره بود.
شاهیننقل قول
@magneta :متاسفم بخاطر این نظرتون که زن ستیزی درش کاملا مشهوده.شما دارید به کتلین توهین میکنید صرفا بخاطر زن بودنش درسته که اشتباهاتی کرده ولی خیلی جاها هم نظراتی و مشاوره هایی که داده کاملا عقلانی بوده.اگر یک مرد(که در همین داستان خیلی ها هستن که اشتباهاتی داشتن که به قیمت جون اطرافیانشون تموم شده) در داستان این اشتباهات رو میکرد فکر نمیکنم کسی انقدر شخصیت طرف رو میکوبید و بهش میگفت یگانه بیشعور وستروس.در ضمن کتلین بی شخصیت هم نبود.حالا نمیدونم تعریف شما از بی شخصیتی چیه؟یعنی شما دیدت نسبت به زن در همین حده؟بچه زاییدن و کهنه شستن؟!!!و در هیچ کار دیگه ای دخالت نکنه؟!! واقعا متاسفم که در این قرن و دنیای مدرن هنوز انسانهایی با سطح تفکرات شما وجود دارن.
و در ضمن شما در مورد خلق و خوی شمالیهای دیگه و رفتارشون با خانوادشون چقدر اطلاعات دارید که میگید اگر ادارد خلق و خوی یه شمالیه واقعی رو داشت؟!و این اطلاعاتتون رو از کدوم کتاب اوردید؟!
در رابطه با جافری هم حتی اگر بقول بعضی از دوستان ذاتا انسان خبیثی بوده شاید با تربیت درست و توجه کافی میتونستن کنترلش کنن و به راه راست هدایتش کنن ولی متاسفانه هیچ کس بهش توجه نکرد.
valar morghulis valar dohaerisنقل قول
من فکر میکنم مارتین یه جورایی این بگه که قضاوت نگنیم راجبه شخصیت ها کتلین استارک بانوی بزرگی بود هر کار ی که انجام میداد برای امنیت خانوادش بود اما خوب شرایط اینطور نشد همونطور که دوستمون گفتن نظرات کتلین خیلی مفید بود اما بقیه قبول نمیکردن مثل تئون گریجوی ازدواج راب.من وقتی به کتلین با همه ی مشکلات و دبدن نابودی خوانوادش فکر میکنم می گم نمیشه قضاوت کرد باید دید اگه خودمون تو اون شرایط بودیم چطور عمل میکردیم.
rzaنقل قول
خیلی ممنون از مقالتون و اینکه با دید جدید به شخصیت ها نگاه کردید!
در هر صورت اگه یه شخصیت دیگه در همون شرایط قرار می گرفت می تونست بهتر یا بد تر باشه و این دلیلی بر خوب یا بد بودن جفری نیست. همینطور اگه جفری در شرایط دیگه ای قرار می گرفت می تونست بهتر یا بد تر عمل کنه ولی ممنون که بین این همه نظرات ضد جفری تونستید یه فکر جدید ایجاد کنید، قطعا این فکر در ذهن کسانی که مخالف هستن هم باقی می مونه و شاید دفعه ی بعد با دقت بیشتری راجع به شخصیت ها قضاوت کنیم.
iambbنقل قول
حب بنظرم مارتین خوشش میاد یه چیزی رو به ما نشون بده وبعد همه چیو از یه دید دیگه نشون بده
همین اتفاق برای سرسی تو کتاب بعدی میوفته و میفهمیم چرا از رابرت بدش میومده و اونو کشته و هرکاری برای ملکه بودن میکنه
amirmoنقل قول
بهرحال از جافری بدم میاد
آرمیتانقل قول
با سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان علی الخصوص ALI.A عزیز بابت زحماتشان . در خصوص جیمی در این کتاب تنها جنایت ذکر شده از اون تلاش برای کشتن برن بوده که برای استحاله شخصیتش توسط مارتین به شرایط بسیار سختی دچار شد تا خوانندگان از سر تقصیرش بگذرند ولی در مورد جافری آنقدر جنایات زیاد و ظالمانه است که جای هیچ دفاعی رو باقی نمی گذارد این نکته هم قابل ارائه است که این فرد فقط به دلیل حسودی دستور قتل برن رو میده که بعدا تیریون در موردش میفهمه و خیلی جنایات دیگه ضمنا تامن هم در همین شرایط بزرگ شده است
باز هم از دوستان تشکر میکنم
محمدنقل قول
جافری از همون ابتدا یکی از کسانی بود که با تمام وجود دوستش داشتم . رفتاراش نشون دهنده ی عذابی بود که داشت زیر سایه مادرش میکشید . به خاطر همین با زیر دستاش بد رفتار میکرد تا بلکه بتونه کمی از اون احساس بدشو از خودش دور کنه. موقع گردن زدن ند برخلاف خواست ملکه این کارو انجام داد تا بهش بفهمونه یه طوطی نیست تا هرچی که بهش گفتن رو تکرار کنه میخواست اعلام وجود کنه . و همین جنبه از شخصیتش اونو دوست داشتنی میکرد . نمیخواست زیر ساییه دیگران باشه ولی متاسفانه مرگ خیلی زود جلوشو گرفت . علاوه بر این به نظر من جافری خیلی شبیه جان بود .
خدابیامرزتش شاه خوبی بود
فاطینقل قول
بیایید اندکی متفاوتتر از مردم سطحینگر وستروس باشیم و احساسی عمل نکنیم.
ببخشید این دوستمون Lúthien Helyanwë نظرشونو گفتن شما چرا اینقدر عصبانی مشید …خب هر نقدی نظرات خودشو داره …البته در این مورد که شما گفتین.{بر طبق تمام آمارهای جامعه شناسی حرامزادگان طیفی عظیمی از خلافگران را تشکیل میدهند،} به نظرم حرف درستی نیست چه ربطی به حرامزاده یا حلالزاده بودن داره ..اینا همه مربوط به تربیت و محیط خانوادگیه …و همچنین گفتید:{در زمان حال و بخصوص در ملل غربی که کسی تبعیضی بین حلال ز ادگان و حرومزادگان نمیزاره و اصلا کسی کاری به این کارا ندارن بازم آمار ارتکاب به جرم حرومزادهها بیشتره؟ }
خب اگه در غرب برای کسی حرامزداه بودن و حلال زاده بودن مهم نیست پس نمیرن امار بگیرن که ارتکاب جرم توسط حرامزاده ها بیشتره یا حلال زاده ها …که خب البته باید خیلی از بچه های بازیگرای هالیوود رو حرامزاده بدونیم پس… و منتظر باشیم ببینیم کی و چه زمانی مرتکب جرم وجنایت میشن؟
پویانقل قول
سلام اقای م استارک عزیز. من ۳ کتاب game of throne رو پارسال خوندم و برای کامل شدن ترجمه کتاب ۴٫ ۱سال به انتطار نشستم ولی متاسفانه کامل نشد و حالا می خوام قسمت قسمت شروع کنم به خواندن ولی نمی دونم چطور sign upبشم. و کتاب رو صروع به خواندن کنم لطفا بنده رو تو این زمینه روشن کنید . واینکه شما تابستون پارسال به من لطف کردید اجازه ورود به. گروه ترجمتون رو دادید ولی متاسفانه مشکلاتی. پیش اومد که نتونستم از همکاری با شمالذت ببرم. خواستم بدونم واسه کتاب ۵ام جایی واسه یه مترجم هست یا نه
پرنیاننقل قول
من با توجه به سریال نظر خودمو میگم تقریبا از زمانی که جافری ند کشت ازش بدم میومد تا وقتی که مرد ولی وقتی برادر جافری به قدرت رسید تازه فهمیدم جافری خیلی پادشاه بهتری نسبت به برادرش بود مثلا اگه جافری بود عمرا میگذاشت مادرش به صورت برهنه در شهر قدم بزنه
mohammadنقل قول
با توجه به مقاله شما،مارتین جافری رو یه نوجوان معرفی کرده که به دلیل کمبود محبت و عاطفه و تربیت غلط خانواده تبدیل به یه آدم عقده ای شده که هرکسی (مثل تیریون) باهاش بدرفتاری کنه لیاقتش اینه که باهاش دشمنی بشه.
ولی شما یه نکته رو در نظر نگرفتین.جافری فقط دنبال جلب توجه نبود.اون یه دیوونه ی ذاتی بود که کلا با این خصلت به دنیا اومده.مثل بیماری جامعه ستیزی یا پارانوئیدی.وقتی همچین کسی تا سن نوجوانی که سن رشده درست نشده یعنی مشکل داره.نمیشه بهش به عنوان قربانی قضیه نگاه کرد.این آدمیه که برای به دست آوردن لذت لحظه ای حاضره براحتی یه کشور رو قتل عام کنه ولا اینکه چیزی گیرش نیاد.
ریحانهنقل قول
با کمال احترام این مقاله رو مقالۀ خوبی نمی دانم. پاک انگاری مجرمین به دلیل غیرمقصرشمردنشان و به بهانۀ گذشته ای که آنها را به شرارت سوق داده است از ایده هایی ست که هر جایی و برای هر مقصری می تواند مد نظر قرار گیرد. اگر جافری را نه یک مقصر بلکه یک مظلوم در شرور و منفور بودن بدانیم به این طریق و به همین دلیل و استدلال دیگر هیچ شرورِ غیرمظلومی در عالم نخواهیم یافت چون هر شروری بالاخره به دلایلی شرور شده است که خود کمترین نقش را در آن داشته…
و همین است نیک بودن!
پ.ن:
شخصا در تمام زندگی ام نه حرامزادگی را بد دانسته ام نه حتی از آن به عنوان ناسزا استفاده کرده ام و نه حتی از اینکه کسی آن را برایم به عنوان ناسزا به کار برد ناراحت شده ام… اساسا اینکه یک نوع هم آغوشی نزد ما حلال و نوع دیگرش حرام است خودش محل سوال است… مثلا ما در اسلام ازدواج یک مرد با دو زن را حلال و فرزندان این ازدواج را حلال زاده می دانیم در حالی که در بیشتر ادیان دنیا این ازدواج حرام و فرزندان این ازدواج نیز حرام هستند… از سوی دیگر ما ازدواج با مادر همسر (پس از فوت یا طلاق از همسر) را حرام می دانیم در حالی که در بسیاری از ادیان دنیا این ازدواج حلال است… یا مثلا ازدواج با محارم در ایران باستان حلال و مرسوم بوده است در حالی که در اسلام حرام است…
حالا بگذریم از این که فرد مگر چه نقشی در حلال یا حرامزاده بودن خود داشته است که بخاطر آن بخواهد ناسزا بشنود یا سرزنش شود… البته در مورد زمینه های اختلالی ژنتیکی در ازدواج با فامیل حرفی نیست گرچه روح مقالۀ شما چیز دیگری را بزرگتر از مسالۀ ژنتیکی می دانست
حرف آخر:
از دید شخص بنده همین که دو نفر بخواهند با هم باشند معنی اش این است که برای هم حلال هستند و نیازی به ازدواج هم نیست (مشروط بر اینکه با بودنشان با هم شخص ثالثی حقش پایمال نشود) به دیگر سخن من تمامی روابط را (چه خانوادگی چه همجنسگرایانه و…) تا زمانی که برای شخص ثالثی آسیب و آزاری ندارد و هر دو طرف راضی و خواهان آن هستند حلال می دانم! گر چه پیغمبر هم نیستم!
مسیح مقدسنقل قول
در نهایت در جدول منفورهای سریال در سراسر دنیا، جافری براتیون بعد از گنجشک اعظم و قبل از رمزی، رتبۀ دوم را به خود اختصاص داده و فکر می کنم همین آمار نشان می دهد که مخاطبان سریال در سراسر دنیا که بسیاریشان کتاب را هم خوانده اند، مانند من با شما موافق نیستند و جافری را شخص شروری می دانند که مقصر اعمالی ست که آنها را رقم می زند نه اینکه مظلومانه در حال کشیدن بار گذشتۀ تحمیلی باشد و به ناچار به این شکل سوق داده شده باشد…
مثال نقض تمام سخنان شما که می خواد خون رو از دستان این شخص شرور بشوره و او رو مظلوم جلوه بده، برادر جافریه که دقیقا تمام استدلالهای شما در مورد او هم صادقه، او هم حرامزاده ست، او هم سایۀ تربیت سالم پدر رو نداشته، او هم توجه بی اندازۀ مادر همراهشه، او هم در درباری که پر از مکارها و جاسوسهاست بزرگ شده و… اما او یک انسان دیگر می شه که ۱۸۰ درجه با برادرش فرق داره… پس می بینیم که بهانه تراشی از گذشته برای بد بودن ما در حال چندان چیز دلچسبی نیست و همه جا کاربرد نداره.
اما سخن دیگر:
ند استارک حماقت می کنه و بی سیاستی، خودش و لرد واریس و همینطور سرسی به این حماقت اشاره می کنن، اما این دلیلی بر نادرستی عمل جافری نمی شه که شما می گی حماقت ند استارک رو به پای جافری ننویس… ما هم ننوشتیم! ما یک حماقت برای ند استارک نوشته ایم و یک شرارت برای جافری!
درست مثل اینه که شما کیف پولت محکم نچسبی و از بانک بیای بیرون و یه دزد بیاد کیف پول شما رو بدزده… بعد بیایم بگیم دزده مقصر نیست و سهل انگاری خودت در حفاظت از مالت رو پای دزد ننویس!!
دزد دزده! چه از آدم سهل انگار بدزده چه از آدم محکم کار!
و جافری براتیون یا همون جافری لنستر واقعی، یک شخص شرور، منفور و مقصره
چه در برابر ند استارک بی سیاست، چه در برابر تریون لنستر هوشمند و سیاستمدار
مسیح مقدسنقل قول
من کاملا با شما مخالفم.دلایلی که ذکر کردید نمی تونه رفتار های بیمار گونه جافری رو توجیه کنه.۱ گفتید پدری نداشت که بهش محبت کنه خوب شرایط جان اسنو که از اون هم بدتر بود همه روز و شب بهش یاد آوری میکردند که حروم زاده هست حتی توی جشن ها راش نمیدادن سر میز شام کنار خانوادش نمیتونست بشینه و… اگه بخوایم اینطور قضاوت کنیم جان باید شخصیت منفور تری داشته باشه ثانیا سرسی و رابرت به عنوان پدر و مادر تامن و میرسلا هم بودن چرا اونا مثل جافری نشدن که این موضوع در خصوص نطفه حرام هم صدق میکنه.جیمی لنیستر تمام طول راه با برین همون شخصیت متکبر و خود بزرگ بین رو داشت که برای منافع شخصیش هرکاری میکرد(پرت کردن برن و کشتن پسر عموش) وباز هم توی ملاقاتش با لرد ادمیور دوباره ثابتش کرد.. تا زمانی که یه اتفاق براش افتاد و اونم قطع شدن دستش و له شدن شخصیتش بود که به قول شما دریچه نگاهش رو برای ما گشود بله اگه همچین اتفاقی هم برای جافری میفتاد ممکن بود عوض بشه.
mehdiiنقل قول
با وجودی که اصلا نظرم درمورد جافری عوض نشد ولی می توانم بگم که خودش مقصر همه اینا نبود
مقصر های اصلی این سه نفر اند
جیمی-سرسی-رابرت
لوچیا آنانقل قول
لوچیا آنانقل قول
کاملا بااین موافقم منم همین نظرودارم راجع جافری فقط تقصیر سرسی ورابرته نه جیمی همیشه باجیمی باهاش خوب بوده حالا شاید غیرمستقیم ونداسته کاری کرده
امیدرضانقل قول
کاملا درسته
امیدرضانقل قول
یه تئوری هست که میگن امکان داره جیمی وسرسی درواقع بچه های آریس پادشاه دیوانه باشند و وسرسی هم مثل اکثرتارگرین ها خواب هایی میبینه که جنبه پیشگویی دارن البته فقط یک حدسه
امیدرضانقل قول
تیریون شاید تارگرین باشه ولی جیمی و سر سی نه! خودت ببین تیریون مو هایی بلوند و نزدیک به سفید داره و از ظاهرش کاملا مشخصه که دو رگه است و تایوین هم به شکل عجیبی ازش متنفر بود و اونو بچه خودش نمی دونست ولی جیمی و سر سی فرق دارن و در هر حال من کوچکترین احتمالی به این نمیدم که آنها تارگرین باشند چون یه نظریه دیگه که اژدها سه سر داره یکی دنریس و آن یکی جان ولی سومی به نظر من تیریونه چون اونم مثل این دو نفر یک سری خصوصیاتی داره که هم در کتاب و هم در نظر بیننده خیلی فرد خاصی اومده
لوچیا آنانقل قول
اما احتمال تارگرین بودن جیمی وسرسی ازاین میگم بیشتره چون رابطه شون باهم مثل رابطه تارگرین هاباخواهراشون وبرادراشونه وسرسی هم مثل اکثرتارگرین ها خواب هایی میبینه که جنبه آینده بینی داره واحتمالش هست که میگن پادشاه دیوانه شب ازدواج با تایون وجوانا بازن تایون بوده وعمه جیمی بهش میگه که فقط تریون بچه تایونه نه واون شش ماه باهام حرف نزد
امیدرضانقل قول
جیمی و سرسی هردو ظاهر لنیستری دارن و تیریون مشخصه که دورگه است! پس چی میگید؟
لوچیا آنانقل قول
موافقم علاوه بر چیزایی که گفتی شباهت سرسی به پادشاه دیوانه علاقه شدید به آتش وحشی و تکرار کاری که ایریس می خواست انجام بده و جیمی کشتش می تونن دلایل دیگه باشن اینم فراموش نکنید مارتین مهارت خاصی برای گیج کردن خواننده داره ۳ تا داستان متفاوت برای مادر جان اسنو ساخت و در آخر باید لابلای کتاب می گشتیم و مادر واقعیشو پیدا می کردیم(هرچند که بعضی از دوستان هنوز قبول نکردن) قیافه تیریون یا حتی علاقه ش به اژدها برای رد گم کردن هستن باید از روی نوشته ها و اتفاقاتی که
می افته ببینیم جریان چی بوده
احتمال اینکه ایریس این کار رو کرده باشه زیاده اگه یادتون باشه توی کتاب ۳ فصلی که سانسا ازدواج می کنه جافری هنوز حاضر نیست ولش کنه می گه اگه تو رو بخوام داییم باید تو رو بهم بده این حق پادشاهه بعید نیست ایریس هم همین عقیده رو داشته به هر صورت رفتارشون شبیه هم بوده که اگه نوه ش باشه خیلی منطقی تره
حتی اگه مراسم همبستری انجام شده باشه و ایریس ۲ ساعت بعد یا بیشتر به اتاقشون اومده باشه از نظر علمی احتمال باردار شدن زن تایوین از ایریس هست
نگارنقل قول
خب شاید باشند ولی این چیو عوض میکنه؟ هیچیو تازه اگرم درست باشه جیمی باید تا آخر عمر خودشو سرزنش کنه که پدر واقعیشو کشته و سرسی هم مثل آیریسه در نهایت و اگه مارتین به پیشگویی غورباقه عمل کنه،باید سرسی رو هم یک طوری بکشه ولی درمورد سر سوم اژدها به نظر من اون خود تیریونه و نه این دو نفر
لوچیا آنانقل قول
شاید ولی جیمی بخاطرنجات مردم این کاروکرد وتیریون شاید تنها پسر واقعی تایون باشه پسری که ازش شرم میکرد وازش متنفربود وسرزنشش میکردشایدم تریون پسر شاه دیوانه باشه نمیدونم
امیدرضانقل قول
خب باشه یا نباشه به نظر من تیریون سومین سر اژدهائه. شباهتی که بین دنریس و جان اسنو و تیریون هست رو ببین.
هر سه مادراشونو موقع زا از دست دادن. هر سه توسط اطرافیان ترد میشدن و هرسه به نزدیک ترین دوستانشون علاقه خاصی نشون میدن و البته هر سه در داستان های عشقی شانس نداشته اند
چه شباهت هایی
:D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D: :D:
لوچیا آنانقل قول
درسته درود
امیدرضانقل قول
یک سئوالی میپرسم ناراحت نشیا! تو چرا شدیدا وقتی من نظرات بد و غیر منطقی میدم بهشون صدتا جواب میدی ولی توی نظرات قابل تحمل هیجی نمیگی؟
لوچیا آنانقل قول
شباهت اتفاقیه دبه دلیل شرایطی اتفاق میوفتن
امیدرضانقل قول
خب حس ششم من میگه که تیریون سر سومه اژدهائه و حس ششم منم قویه
لوچیا آنانقل قول
خوب من سعی میکنم اشتباهات رروتصیح کنم خوب وقتی نظر عادلانه وقابل قبول میگی چی بگم
امیدرضانقل قول
خوب من سعی میکنم اشتباهات رروتصیح کنم خوب وقتی نظر عادلانه وقابل قبول میگی چی بگم
شاید درست باشه نمیدونم
امیدرضانقل قول
اولا حرفای من اشتباه نبودن! من شخصیت حیوان وار سرسی رو که همه لنیستر ها به خاطرش بدنام شدن رو برای همه رو کردم و درمورد دنریس هم حقیقت رو گفتم و دوما حداقل یک مواقتی چیزی میتوانستی با آن نظرات بکنی
لوچیا آنانقل قول
حرامزادگی منطقی نبود دیگه، مثال نقضش جان
این همه حرامزاده تو دنیا هست. مسئله طرز نگاه مردم به این دسته از آدماست که به اون سمت میکشوندشون.
زهرانقل قول
شخصیت حیوان وار سرسی؟ دیگه در این حدم نه دیگه!!!
لنیسترنقل قول
په چی شخصیت فرشته وار سرسی ؟؟ اون جوجه ای تو پوست آدم بود که فکر میکرد ماده شیره و بقیه سوسکن
شرویننقل قول
جافری هیچ شباهتی به جان بنده خدا نداشت.تو میگی جافری ند بیچاره رو کشت تا اعلام وجود کنه تا حالا چندتا آدم سالم دیدی که با آدم کشی میخوان اعلام وجود کنند.و مثل اینکه کتابو نخوندی توی کتاب جافری یه آدم کشو با چاقو میفرسته که گلوی برندون هفت ساله رو که توی کما و درحال مرگه ببره چرا؟ مگه یه پسر بچه هفت ساله چه بدی بهش کرده بود! اونوقت شما میگی جافری دوست داشتنیه!
من دیگه واقعا نمیدونم چی بگم فقط اینکه هیچکس از مردن جافری ناراحت نشد به جز مادرش.نه رابرت نه جیمی ( پدر واقعیش )نه تایوین نه تیریون هیچکدوم علاقه ای بهش نداشتند. حتی سانسای احمق هم که عاشقش بود در نهایت ازش متنفر شد چون بهش لبخند زد و بعد دستور قتل پدرش رو جلوی چشماش داد وبعد از اون هم مدام کتکش میزد و یه بارهم به زور لباسش رو چشم کلی مرد پاره کرد میدونین این کار تجاوز محسوب میشه؟ حالا نمیدونم نویسنده این مقاله بازم ادعا میکنه به خاطر شرایط غلط تربیتی بوده!
پس چرا تامن و میرسلا هیچکدوم اینجوری نبودن؟
چرا اونا اینقدر خوب و بی آزارند؟ مخصوصا میرسلا که حتی دورنیها هم ادعا میکنند بچه خوبیه!
پرنس دوران مارتلنقل قول
من که ازمرگ جافری لذت نبردم چون خیلی کمش بود وکاراش همه جنایت بود اما بچه وقتی بدنیا میاد پاکه ودراثر شرایط غلط اینطور ممکنه حیوون بشه راستش تامنو مارسلا بخاطر این اینجور نشدن که سرسی خودش بعدا فهمید که چه هیولاییو به وجود آورده ونمیتونه کنترلش کنه دیگه تو تربیت اونا دقت کرد و اونا رو عده ای بار نیاورد خوب اون همیشه رابرتو تحسین میکرد بهش افتخار میکرد اما همیشه کتک میخورد ازش پیش همه وترد میشد وسرسیم تو کودکی بهش توجه چندانی نمیکرد واونو با عقده بارآورد وراجع نداستارک درسته مرگش جنایت بودمن خودمم بارها حالم خراب میشد ازمرگش تو فصل اول یکی ازشخصیت مورد علاقم بود اما خودتو بزارجای جافری اون همیشه فکر میکرد رابرت پدرشه وجانشینه شه واصرافیانش مثل مادرش از بچه گی اونو با استارک ها دشمن کردن وبعدشم که ند بانگهبانان وارد شد اون فکر میکرد که اون خائنه ومیخواد تختیو که فکر میکرد مال اونه روازش بگیره اما هیچ چیز نمیتونه کاروشو توجیه کنه واینکه اون یکی ازنفرت انگیزترین و بدترین شخصیت های داستان بود اما تو سریال جافری منفور تراز توکتاب بود دستور قتل حرمزاده های رابرتو تو کتاب سرسی داد اماتو سریال جافری
امیدرضانقل قول
تنها تئوری مثبتی که درمورد جافری میتونم بگم اینه که شاید اون متوجه شده بوده که مادرش یک سری نقشه های شوم تو سرشه و سعی داره اونو تا ابد تحت کنترل خودش داشته باشه. جافری با سرباز زدن از خواسته های مادرش بهش نشون داد که به هیچ عنوان دلش نمی خواد کسی اونو طوطی خودش بکنه و در هر حال دنبال راهی بود که وابسته به حرف دیگری نباشه ولی خب نتوانست موفق بشه چون ترتیبت افتضاح اون زن روش تاثیرش رو گذاشته بود تا جایی که وقتی دستور اعدام ند استارک رو داد اون زن اولین چوبش رو در کاری که با این پسر کرده بود خورد! الان به نظرم در اون قسمت مارتین در یک لحظه تونست همه ی گناهکاران جمع رو به چیزی که حقشونه برسونه هم ند هم سرسی هم سانسا.
البته بگما من از این پسر نفرت تمام نشدنی داشتم و نفرتم همان موقعی که مرد باهاش مرد و چیزی نمانده بود به خاطرش برم جشن بگیرم و بگم خیالم راحت شد. درمورد کسی که گفت جافری شبیه جان اسنوئه
باور کنین این حرف به هیچ عنوان عصبانیم نکرد!هرسمم در نیاورد حتی رو اعصابم هم نرفت!
بلکه خندمو در آور یعنی خنده دار ترین جک دنیا رو هم برام تعریف میکردن تا این اندازه نمی خندیدم
لیانانقل قول
و این که سرسی کسی بود که جافری رو از بچگی با استارک ها دشمن کرد چون خودش از اونا نفرت داشت و همشم به خاطر حسادت به لیانا بود حسادت به یه زن مرده!! ند استارک هم گند زد که اومد گفت که جافری پادشاه حقیقی نیست و…!! یک کمی در نظر نگرفت که طرف مقابلش یک بچست و نه بچه معمولی!بچه ای که حرف های اون زن پشتشه!! یعنی یک اسب هم جای اون بود همچین حماقتی نمیکرد!! رابرت هم میگفت که واسه پادشاهی ساخته نشده و میخواد بره دنبال عیاشی تنها ترسش اینه که جافری پادشاه بشه چون حرف های اون زن پشت گوششه! اون جمله رو که خودم باور کنین اگه اون موقع رابرت جلوی خودم بود یک کشیده میزدم توی صورت پف کرده اش! آخه احمق اون پسر تو رو بیشتر از همه قبول داشت و توهم یکم سعی میکردی باهاش مهربون باشی و عقاید خودتو تو دلش بکاری دیگه خریدار حرف جوجه ی لنیستر ها نمیشد! ولی تو همش بهش بی محلی کردی و کتکش زدی تازه انتظار داری اون حرف ها پشت گوشش نباشه
لیانانقل قول
اگه نمیمرد مارجری ازش آدم بهتری میساخت
M9GreyJoyنقل قول
عالی بود
دوست نویسنده مون به این مطلب اشاره داشتن که در کل حروم زاده ها (از نظر شرعی) خلافکارتر هستن. ایشون ظاهرا ژنتیک رو دخیل می دونن ولی باید به عرض رسوند که در جامعه امروزی که این آمار ازش دراومده، حرومزاده ها ناخواسته هستن و اکثرا خانه و خانواده درستی ندارن و بخاطر اون ویلوون خیابون میشن و لاجرم خلافکار.
وقتی خود جافری نمی دونه حرامزاده هست، وقتی در چنین بارگاهی زندگی می کنه موارد مد نظر در آمارهای دنیای امروزی رو نداره
حاذقنقل قول
بر چه اساسی میگید نرخ بد بودن حرام زاده ها بیشتر هست؟شما میگید رفتار نسبت به جافری باعث شد این شکلی بشه در مورد حرام زاده های دیگه چی؟رفتار همه رو با جان اسنو دقت نمیکنید که تا میاد حرف بزنه بهش میگن حروم زاده.حروم زاده ها بد میشن چون جامعه باهاشون بد تا میکنه.گندری هم حروم زاده هست.به نظر بنده حرام یا حلال زاده بودن تاثیری نداره همش به محیط و ربیت بر میگرده.کما اینکه کارهایی که حلال زاده ها میکنند بعضی وقت ها بسیار وحشتناک تر هست.شما در طول زندگی جافری حتی یک دوست هم نداشته یکی که بهش نزدیک باشه یکی که براش ارزش قائل بشه.
محمدرضا رستمینقل قول
فقط بذارید به این مهملی که بافتید بخندم.
با این طرز تفکر شما میشه نتیجه گرفت که چند خط (صیغه) می تونه آینده ی فرزند رو تغییر بده و به اصطلاح اون رو به سمت خیر یا شر بکشونه .
حرامزادگی هیچ دلیل مستند و محکمی برای گرایش به شر نیست ,بلکه نتایج و شرایطی که همراش به وجود می یاد ممکنه باعث گرایش فرد به اعمالی که انسان این روزه اون ها رو شر می دونه کشیده بشه.
بدن زن و مرد براش مهم نیست که آیا اسم این دو فرد در شناسنامه هم نوشته شده و به اصطلاح زن و شوهر هستن یا نه , بدن کار خودشو میکنه
Leviasohنقل قول
بیخیال بابا!
تامن و میرسلام تو همین شرایط بزرگ شدن.
توجهتو به سمت رفتار جافری جلب می کنم موقعی که هنوز رابرت زنده بود و با آریا دعواش شد.
یه پسر بچه رو کشت چون تحمل تحقیر شدن نداشت.
تنها بهونه ای که می شه براش آورد اینه که اینقد لوسش کرده بودن که فک می کرد خداست، چون ولیعهده.
چون مادرش باز شده تمام عقده های قدرتشو توی جافری می دید.
فقط ممکنه بگی دیوونه س و این بهونه باشه براش.
اما در مورد حرام زادگی ، واقعا حرفت خنده داره.
نه تنها خنده داره ، بلکه زشت و موهنه.
حرام زاده بیگناه ترینه.
اون چه گناهی داشته که حرام زاده به دنیا اومده؟
حتی توی همین داستان،
پس چرا جان اسنو به طرز تکون دهنده ای شریف و درستکاره؟
جندری فقط می خواد آهنگریشو بکنه و اما استون آدم درست حسابیه؟
از اون مهمتر ، چرا میرسلا آروم و با وقار و باهوشه، و تامن خوش قلب و مهربونه؟
جوابی داری برای اینا؟
و تو دنیای واقعی ، مثلا قراره بچه های وین دیزل ، یا آنجلینا جولی ، یا انریکه خلافکار از آب دربیان؟؟؟
SBنقل قول
اون تیکه نطفه حرام که بیشتر شبیه این ادعاهای تخیلی اخوندی بود
بخصوص به عنوان یک شناس محترمانه درخواست دارم از جامعه شناسی مایه نگذارید چون دقیقااااا برعکس این ادعا رو ثابت میکنه.
اصلا ربطی نداره وقتی نطفه بسته میشه آیا روی کاغذ و مطابق قوانین کشور زن و مرد رابطه خاصی نسبت بهم داشته باشن یا نه
تنها عامل تاثیر گذار محیط و شرایط رشد هست و درصدی هم برمیگرده به خود فرد چون برخی افراد میتونن ویژگی هایی که داشتن که حکم کاتالیزگر داشته باشه به خلاف کشیده شدنشون رو (ساختار خاصی در بخشی از قسمت های مغز) اماهمین هم تاثیرش بشدت ناچیز حساب میشه چون بازم وابسته به شرایط هست
نگیننقل قول