تحلیل و بررسی استراتژیک جناح زندگان در نبرد شب طولانی از نگاه کارشناسان نظامی

اپیزود شب طولانی که در آن شاهد بزرگترین و مهم ترین نبرد سریال بودیم، اپیزود فوق العاده ای بود.از لحاظ فیلمبرداری و کارگردانی این اپیزود را می توان جزو برترین اپیزود های سریال دانست و از لحاظ فیلمنامه هم هر چند ایراداتی به آن وارد است و نقد های مثبت و منفی زیادی ب همراه داشت اما در کل توانست به یکی از ماندگار ترین اپیزود های سریال تبدیل شود.
جدا از این مسائل یکی از مهم ترین نقاط ضعف نبرد که می توان به آن اشاره کرد، استراتژیک جناح زندگان بود که تقریبا می توان آنرا فاجعه نامید. حمله روبرو دوتراکیها در ابتدای نبرد یک تصمیم غیر عقلانی بود، نیروهای کمی برای دفاع بر روی دیوارهای وینترفل قرار داشتند و اینکه چرا جان بیشتر تلاش نکردند تا با استفاده از اژدهایان به ارتش مردگان به خصوص غول ها یا حتی بعضی اوقات، وایت واکر ها آسیب برسانند؟
در همین زمان که جناح زندگان با این استراتژیک غیر عقلانی اش نبرد را ادامه می داد، ارتش مردگان و شاه شب با استفاده از برتری تعداد نفراتشان آسیب های جدی و بزرگی به جناح زندگان وارد کردند. همین باعث شد تا گاها با خود بگوییم بهتر نبود جناح زندگان از استراتژیک بهتری برای دفاع استفاده کنند؟
در این جا یکی از طرفدارن سریال با نام الکس وارد به سراغ رایان گراور، دانشیار روابط بین الملی دانشگاه پیتز بورگ و میک کوک، کهنه سرباز استرالیایی رفته  تا از آنها درباره استراتژیک جناح زندگان در این نبرد نظر خواهی کند. هر دو معتقدند که استراتژیک جان و دنریس در این نبرد فاجعه بوده و می توانست خیلی بهتر از این باشد.پیروزی جناح زندگان در این نبرد هم کاملا شانسی و به لطف آریا بود و جان و دنریس هم هر چقدر تلاش می کردند تا نقشه خود را پیش ببرند باز هم نمی توانستند جنگ را پیروز شوند. در ادامه الکس وارد به گفتگو با این دو نفر درباره استراتژیک جناح زندگان می پردازد.

الکس وارد:
جناح زندگان تا چه حد توانسته بودند خود را برای نبرد آماده کنند؟
رایان گراور:
جناح زندگان از آنجایی که فرماندهانی را برای نبرد در اختیار داشتند که تاکنون سابقه فرماندهی نیروهای زیاد و گسترده را نداشتند، در ابتدای نبرد تقریبا خوب عمل کردند. سورپرایز شدم وقتی دیدم که برای مقابله با ارتشی عظیم مانند ارتش مردگان تلاش زیاد و چشمگیری انجام نشده. ما در دو قسمت قبل دیدیم که آنان از تاکتیک ها و استراتژیک های دفاعی متنوعی صحبت و استفاده کردند اما با توجه به اینکه می دانستند ارتش فوق العاده بزرگی در راهه ولی زیادی خودشان را آنچنان که باید و شاید برای مقابله با آنان آماده نکرده بودند.
میک کوک:
وقتی که شما در یک محاصره قرار می گیرد که تعداد نفرات دشمن بسیار زیادتر از شماست، نباید نیروهای خود را در بیرون قلعه و محوطه باز قرار دهید. به جای این کار باید نیرو ها را در داخل قرار دهید تا دشمن ابتدا تلاش کند از تدابیر دفاعی دیوار ها و قلعه عبور کند. به نظر من جناح زندگان تقریبا بالعکس عمل کرده بودند. سواره نظام (دوتراکیها) در جلو قرار داشتند، سپس پیاده نظام و بعد تدابیر دفاعی مانند دیوار ها و منجنیق ها. دقیقا آن ها بر عکس چینش را انجام داده بودند و انگار ارتش مردگان از پشت به آنان حمله می کرد و همانطور که دیدین این استراتژیک اصلابه آن ها کمکی نکرد.
الکس وارد:
ممکنه در این باره کمی بیشتر توضیح بدین؟
میک کوک:
حتما، با منجنیق ها شروع کنیم. در نبرد وقتی نیروهای شما دارند به دشمن حمله می کنند، شما با استفاده از منجنیق ها و ادوات پرتابی به دشمن ضربه وارد می کنید. بین منجنیق ها و نیروهایی که حمله می کنند باید حداقل یک سوم فاصله باشد و بنابراین وقتی نیروهایتان به دشمن حمله می کنند، ادوات پرتابی شما به دشمنان برخورد می کند. برای این کار باید حتما از منجنیق ها محافظت کرد و آن ها باید حتما پشت خط مقدم قرار گیرند. شما باید س.اره نظام و پیاده نظام ارتشتان را در جلوی منجنیق ها قرار دهید.همچنین وقتی نیروهای هوایی پشتیبان کارآمدی مانند اژدهایان را در اختیار دارید، می توانید از آن ها برای حمایت از نیروهای زمینی خود استفاده کنید. اژدهایان می توانستند با آسیب هایی که به دشمن می زنند، کمک شایانی به نیروهای زمینی کنند.
سواره نظام سبکی مانند دوتراکی ها مخصوص این هستند که با سرعت به دشمن حمله کنند، آسیب زیادی وارد کرده و دوباره برگردند تا دشمن خسته شود. این استراتژیک احتمالا برای ارتش مردگان کار نکند. بهتر بود که آنان در کناره ها قرار بگیرند تا زمانیکه دشمن حمله می کرد، از دو طرف بتوانند آسیب های مهلکی وارد کنند.
رایان گراور:
اگه من بودم، خندق را جلوتر می بردم، بعد از آن پیاده نظام را پست خندق و سپس منجنیق ها را پشت پیاده نظام قرار می دادم.به این ترتیب وقتی مردگان حمله می کردند، از همان ابتدا با مانع مواجه می شدند. در همین اپیزود دیدم که کمی طول کشید تا شاه شب راه عبور از خندق را پیدا کند. در زمانیکه ارتش مردگان پشت ندق آتشین ایستاده بودند دنریس و جان باید با استفاده از اژدهیان حداکثر ضربه را به دشمن وارد می کردند بدون اینکه نگران نابودی نیروهای خودی نیز باشند. بعد از اینکه آن ها از خندق عبور می کنند شما پیاده نظام تازه نفس خود را برای مقابله با آنان می فرستید. همزمان نجنیق ها هم باید به دشمن آسیب وارد کرده و دوتراکی ها هم از طرفین به دشمن آسیب می زدند.

الکس وارد:
اگه نقشه باید اینطور می بود،پس آن حمله ابتدایی دوتراکی ها چه توجیهی داشت؟ به نظرم هیچ دلیل خاصی برای انجام اینکار نبود، نظر شما چیه؟
میک کوک:
خب من راستشو میگم چون عاشق بحث های خوبم. به نظرم تنها دلیل این حمله این بود که این صحنه بسسیار زیبا و حماسی بود.اگه دوتراکی ها سواره نظامی سنگین بودند و مانند شوالیه ها زره داشتند و قدرت آسیب آنان بالا یود، این حمله منطقی بود. ولی دوتراکیها سبک ترند و نباید آنان را اینچنین به درون نیروهای شاه شب فرستاد چرا که آنان فوق العاده قدرتمند بوده و می توانند به راحتی دوتراکی ها را نابود کنند. منم با تو موافقم و به نظرم این حمله هیجچ توجیه منطقی نداشت.
رایان گراور:
در فصل های قبلی دیدم که دوتراکی ها در چنین یورش هایی موفق عمل می کردند چرا که دشمنانشان از رویایرویی با آنان وحشت داشتند و ثانیا اینکه آنان زنده بودد. این نوع حمله اینجا جوابگو نیست. با توجه به تجربه فرماندهان هم این حمله واقعا عجیب بود. در اپیزود آنسوی دیوار، ان به کمک اژدهایان دنریس و در نبرد حرامزادگان توسط شوالیه های ویل نجات پیدا کرد. آنان باید از سواره نظام خود در زمانی که نبرد در نقطه اوج خود قرار داشت استفاده کنند نه اینکه همینطوری به سادگی آنان را به دل دشمن بفرستند.

الکس وارد:
به نظر شما جناح زندگان عاقلانه از دو اژدهای خود استفاده کردند؟ خیلی ها معتقدند آنان باید استفاده های بیشتری از آنان برای نابودی وایت ها و دشمن می کردند.
رایان گراور:
موافقم، باید از آنان بعنوان پشتیبان های هوایی نزدیک استفاده کرد. آنان در این نبرد تاثیر چندانی نداشتند. اینو هم باید در نظر بگیریم آیا سوزاندن سربازان شاه شب که می توانند بلافاصله جای خود را به نیروهای دیگری بدهند و شاه شب می توانست هر زمان که بخواهد مرده ها را زنده کند و به ارتش خود اضافه کند، کار عاقلانه ای است؟ بهتر بود که آنان بیشتر روی وایت واکرها و شاه شب تمرکز می کردند.

الکس وارد:
من هنوزم برام سواله آیا این هوشمندانه بود که چان و دنریس هر دو با اژدهایان خود به دنبال شاه شب رفتند؟بهتر نبود یکی از آنان دنبال شاه شب می رفت و دیگری تا جایی که می توانست، با شعله هایش به ارتش مردگان آسیب وارد کند؟
رایان گراور:
به نظرم عاقلانه بود که هردو اژدها به نبال شاه شب رفتند. آنان به دنبال کشتن شاه شب بودند که می توانستن نبرد را به پایان برساند پس کارشان منطقی بود.استفاده از هردو اژدها هم شانس پیروزی ات را دو برابر می کند مخصوصا زمانیکه شاه شب نیز اژدهایی در اختیار دارد.
میک کوک:
منم موافقم و به نظرم کارشان در این مورد خوب بود. یه اژدها که به ارتش مردگان آسیب می زد، جز نابود کردن تعدادی از نفرات آنان کار بیشتری نمی توانست انجام دهد و اینکه از دو اژدها استفاده کردند انتخاب خوبی بود.

الکس وارد:
خب اینکه دو اژدها را در مقابل یکی قرار دادند خوب بوده. نظرتون درباره قرار دادن مردم عادی در سردابه ها چیه؟این یه اشتباه نبود؟مگه جنازه هایی در سردابه ها قرار نداشتند؟
رایان گراور:
این کارشون اصلا منطقی نبود. به نظرم اینجا هم جناح زندگان به اندازه کافی درباره دشمن خود تحقیق نکرده بودند. جان در نبرد هاردهوم دیده بود که شاه شب می تواند مرده ها را به راحتی زنده کند ولی مشخص نبود که این قدرت وی تا چه اندازه محدودیت جغرافیایی دارد. آیا او میتوانست هر مرده ای را در هر جایی، هر زمان که بخواهد زنده کند یا قدرتش محدود بود.
البته اینو هم در نظر بگیرید شما با ارتش عظیمی روبرو هستید که به سمت وینترفل در حال حرکتند و شما هم تعداد زیادی زن و بچه در قلعه دارید و باید آنان را در جایی مخفی کنید و نمی توانید آنان را در محوطه نبرد یا بیرون از قلعه قرار دهید. پس بنظرم مجبور بودند آنان را در سردابه ها قرار دهند و ریسک کنند.
میک کوک:
به نظر من هم این بهترین کار بود. هر چند با وجود تیریون و هوشش باید می توانست راه بهتره پیدا کند.

الکس وارد:
یک مورد دیگه که منو آزار می داد این بود که چرا آهن زادگان باید از برن که با ارزش ترین دارایی آنان است، محافظت کند؟
رایان گراور:
خب چه نیروی دیگری می توان به کار برد؟ چه فرقی می کند وقتی نیروهای شاه شب وارد وینترفل می شوند، آهن زادگان کجا هستند؟مگر اینکه آنان آریا را هم در درختان قایم می کردند تا زمانیکه شاه شب می اومد، ضربه نهایی را به او وارد کند.
میک کوک:
منم موافقم. جناح زندگان نمی دانستند که شاه شب تا زمانیکه نیروهایش وارد وینترفل نشده اند، سراغ برن نمیاد و فکر می کردند شاه شب مستقیما با اژدهایش به طرف برن خواهد رفت. نکته دیگه اینه که آهن زادگان یک دیوار دفاعی درست کرده بودند که به نظرم اصلا چنین چیزی نبود. اونا در نبرد با تبر و سلاح های نزدیک متخصص بودند اما به جای این کار از تیر و کمان استفاده کردند که در درون درختان دیدشان را محدود می کرد. اینکار باعث شد تا شکست خود را قطعی کنند.

الکس وارد:
به نظرم در خیلی از جهات، زندگان شکست را قبول کرده بودند. وقتی اونا می دونند ارتش مردگان به دیوار ها می رسند، نباید روی دیوار ها تدافعات بیشتری به کار ببرند؟
میک کوک:
بله. منم با این مورد موافقم. اونا حتی از قیر هم استفاده نکردند. قیر و یا مواد آتش زا می توانست در برابر نیروهای مردگان واقعا مفید باشد. اونا اینهمه شیشه اژدها داشتند اما تعداد کمی رو روی دیوار ها قرار داده بودند. اونا باید کل دیوار ها رو با شیشه اژدها پوشش می داند. به نظرم اونا اینطوری فکر می کردند که دشمن در هر صورت عبور می کنه پس بهتره روی دیوار ا باهاشون بجنگیم. همچنین به نظرم از جهات دیگه این جنگیدن روی دیوار ها وچنین صحنه هایی برای نمایش دادن بهترن.
رایان گراور:
به نظرم اونا باید بین خلق صحنه های زیبا و حماسی و از طرف دیگه تاکتیک ها و استراتژیک های نظامی صحیح یکی رو انتخاب می کردند. منم غافلگیر شدم وقتی دیدم اونا از قیر یا چنین چیزهایی استفاده نکردند یا حتی از دیوار ها به خوبی دفاه نکردند. ولی از طرفی اونا تعدادشون کمتر بود و اونا هم غافلگیر شدن وقتی دیدن ارتش مردگان با این سرعت به وینترفل رسیده.شاید اگه اونا چند روز یا یه هفته دیگه فرصت داشتند، بهتر عمل می کردند.

الکس وارد:
مسئله فقط برتری تعداد نیروهای ارتش شاه شب نبود، درسته؟ شاه شب کنترل کامل رو روی سربازنش داشت.
رایان گراور:
ما در این نبرد به وضوح این موضوع را دیدیم. نیروهای شاه شب بسیار متمرکز ترند. شاه شب کنترل هم چیز را داشت.او حتی می توانست به سربازانش دستور بدهد تا روی خندق آتش گرفته دراز بکشند تا راه را برای بقیه باز کنند، این چنین تمرکزی در جناح زندگان وجود نداره. وقتی شاه شب باد وبوران را آورد فرماندهی جان و دنریس بی تاثیر شد و آنان رد آن وضعیت به دنبال شاه شب رفتند. حتی اگه جان راه ارتباطی با نیروهایش داشت و به آنان دستورات لازم را در مقابل کار های دشمن میداد، بازم نمی توانست در این مه و طوفان کار خاصی انجام دهد. شاه شب با این تکنیک و نقشه توانست نبرد را به خوبی به نفع خود پیش ببرد. هر چند در نهایت همی مورد باعث شد تا آریا بهتر بتواند از درون این مه به شاه شب برسد و اورا از بین ببرد.
میک کوک:
آب و هوا در این نبرد عظیم نقش بسزا و مهمی را ایفا کرد. همین مه و طوفان ضربه بزرگی به اژدهایان وارد کرد، دقیقا این ضربه را نیز می تواند به جت ها هم وارد کند. به نظرم در اینجا باید از منجنیق ها استفاده می کردند چون حتی اگه چیزی هم نمی دیدند بازم با پرتاب های دور می دانستند که به دشمن آسیب می زنند.

الکس وارد:
در آخر می خوام بگم که از وایت واکر ها در طول نبرد با وجود چنین آب و هوایی می توانستند بهترین استفاده را بکنند. اونا کاملا بی مصرف بودند حتی با وجود آنهمه قدرتی که شاه شب داشت. اونا فقط مثل افتتاحیه فیلم سگ های انباری تارانتینو، کنار هم به جلو پیش می رفتند.
میک کوک:
منم یاد موزیک ویدیو های گروه بک استریت بویز می افتادم یا مثل گروه انیسنک که دور جاستین تمبرلیک جمع می شدند تا حالت خوبی داشته باشند
الکس وارد:
بهتر از این نمیشه به این بحث خاتمه داد.