دانلود فصل‌ها

دانلود فصل بیست و ششم؛ سمول

احتمالاً برخی از شماها منتظر انتشار یه فصل دیگه از کتاب پنجم بودید. واقعیت امر اینه که با مشورتی که با دوستان و همکاران داشیم، به این نتیجه رسیدیم که من تا حد ممکن دخالتی در آماده‌سازی فصل‌های کتاب پنجم نداشته باشم و تمرکزم رو روی کتاب چهارم بذارم. در عوض علی و نریمان هم روی فصل‌های کتاب پنجم کار کنند. خب به علت مشغله زیادی که این دو عزیز دارن ممکنه فاصله زمانی انتشار فصل‌های کتاب پنجم زیاد باشه. اما در هر حال من سعی می‌کنم فصل‌های کتاب چهارم رو سرعت بدم تا حداقل به سرعت قبلی برسیم.

فصل جدید کتاب دنیای یخ و آتش هم خیلی زود منتشر میشه. بدون هیچ حرف دیگه‌ای بریم سراغ فصل جدید سمول.

سم پشت پنجره ایستاد، او آخرین تابش­های خورشید را که پشت ردیفی از بام­ها پنهان می­شد، تماشا می­کرد و در همان حال با آشفته‌ حالی این پا و آن پا می‌شد. با ناراحتی فکر کرد، حتما دوباره مست کرده. یا شاید با یه دختر دیگه آشنا شده. نمی­دانست که باید ناسزا بگوید یا گریه کند. داریون قرار بود برادرش باشد. ازش بخواه که بخونه، هیچ کس تو خوندن بهتر از اون نیست. ازش بخواه یه کار دیگه‌ای انجام بده، اون وقت. . .

مه عصرگاهی در حال برخواستن بود، و انگشت­های خاکستری­اش از دیوار های ساختمان‌هایی که بر لبه آبراهِ کهنه بنا شده بودند، بالا می­رفت. سم گفت:«قول داده که برمی­گرده، تو هم شنیدی که گفت.»

گیلی با چشم‌هایی ورم کرده که حلقه‌ای سرخ به دور خود داشتند به او نگریست. موهای ژولیده و کثیفش دو طرف صورتش ریخته بودند. نگاهش شبیه حیوانی بود که با احتیاط از پشت یک بوته می­نگرد. از آخرین باری که آتش داشتند روزها می­گذشت، اما دختر وحشی همچنان دوست داشت در کنار آتشدان چمباتمه بزند، انگار که خاکسترهای سرد هنوز مقداری گرما داشتند. برای این­که بچه بیدار نشود به آرامی نجوا ­کرد: «اون دوست نداره که اینجا پیش ما باشه. اینجا خیلی دلگیره، اون جایی رو دوست داره که شراب و خنده باشه.»

سم فکر کرد، آره، و شراب هرجایی پیدا می­شه به غیر از اینجا. براووس پر از مهمانخانه، میخانه و فاحشه‌خانه بود. و اگر داریون یک آتش و جامی شراب ادویه‌دار را به نان بیات و همنشینی با یک زن نق­نقو، یه بزدل چاق و پیرمردی مریض ترجیح می­داد، چه کسی می‌توانست او را سرزنش کند. من می­تونم سرزنشش کنم، گفت که قبل از غروب برمی­گرده، گفت برامون غذا و شراب می­آره.

یک­ بار دیگر به پنجره نگاه کرد، پشت سر هم به خود امید می‌داد که می‌بیند آواز‌خوان با شتاب به سوی خانه می­آید. تاریکی بر سر شهر مخفی سایه می‌افکند. میان کوچه­ها و آبراه‌­ها می­خزید. مردم شریف براووس به زودی پنجره­ها را می­بستند و پشت درها را می­انداختند. شب متعلق به براوو‌ها و فاحشه‌های درباری بود. سم با ناراحتی فکر کرد، دوستان جدیدِ داریون. این اواخر آنها تنها کسانی بودند که آوازخوان می‌توانست درباره‌شان صحبت کند. او سعی داشت تا ترانه­ای درمورد یک فاحشه درباری بنویسد، زنی به نام ماه‌سایه که صدای آوازخوان را زمانی که در کنار برکه‌ی ماه می­خواند، شنیده بود، و به او بوسه­ای هدیه داده بود. سم گفته بود: «تو باید ازش نقره می‌خواستی، ما سکه لازم داریم، نه بوسه.» اما آوازخوان با لبخندی جواب داده بود: «بعضی از بوسه‌ها بیشتر از سکه‌‌ی طلا می‌ارزن.»

این هم او را خشمگین ساخت. داریون قرار نبود درباره فاحشه‌های درباری ترانه بسازد، وظیفه­ی او خواندن درباره­ی دیوار و دلاوری نگهبانان شب بود. جان امید داشت ترانه­های او باعث شود تعدادی از مردهای جوان سیاه بپوشند و به آنها ملحق شوند. اما او از بوسه‌های طلایی، گیسوان نقره­ای و رنگ سرخ، سرخِ لب‌ها می­خواند. هیچ کسی تا به حال به خاطر سرخی لب‌ها سیاه نپوشیده بود.


دانلود فصل بیست و ششم؛ سمول


لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=5510

درباره نویسنده

م.م.استارک

مدیر و مؤسس سایت و سرپرست گروه ترجمه

۲۱ دیدگاه

  • ممنون بابت فصل جدید.
    .
    .
    تو فصل قبلی سمول، گفته بودم اگه سمول با آریا برخورد داشته باشه جالب میشه،
    ولی …

      نقل قول

  • ممنون بابت فصل جدید …حضور اریا جالب بود و بالاخره سم هم یه شجاعتی از خودش نشون داد بعد یه چیز دیگه اگر قرار باشه شما روی کتاب چهار کار کنید و همکاران تون رو پنج پس طبق برنامه قبلی تون کتاب چهار تا اوایل تیر ماه تموم میشه یا نه؟

      نقل قول

  • سلام من کم اینجا نظر میدم و چند سالی هم میام یه سوال داشتم:
    مادر جان اسنو کیه؟
    خودمم زیاد تحقیق کردم ولی ممنون میشم اگه سرنخی داشته باشین

      نقل قول

  • نوید:
    سلام من کم اینجا نظر میدم و چند سالی هم میام یه سوال داشتم:
    مادر جان اسنو کیه؟
    خودمم زیاد تحقیق کردم ولی ممنون میشم اگه سرنخی داشته باشین

    خودت دوست داری کی باشه؟ … همونه

      نقل قول

  • نوید:
    سلام من کم اینجا نظر میدم و چند سالی هم میام یه سوال داشتم:
    مادر جان اسنو کیه؟
    خودمم زیاد تحقیق کردم ولی ممنون میشم اگه سرنخی داشته باشین

    چندین ساله کل دنیا دارن روش بحث می کنن اما هنوز هیچ کس به هیچ نتیجه ی قطعی نرسیده و فکر کنم فقط خود مارتین و کارگردان های سریال میدونن مادرش کیه

      نقل قول

  • ایمان:
    هر چی فکر کردم یادم نیومد این زوندو کی بود؟

    یه شخصیت جدیده. قبلاً جایی تو داستان نبوده.

    great tom hanks:
    ممنون بابت فصل جدید …حضور اریا جالب بود و بالاخره سم هم یه شجاعتی از خودش نشون داد بعد یه چیز دیگه اگر قرار باشه شما روی کتاب چهار کار کنید و همکاران تون رو پنج پس طبق برنامه قبلی تون کتاب چهار تا اوایل تیر ماه تموم میشه یا نه؟

    نمیتونم قولی بدم. شرایط آینده واقعاً قابل پیش‌بینی نیست. ما از امروز ۲۰ فصل دیگه تا پایان کتاب چهارم در پیش داریم و سخته که بگیم دقیقاً کی تموم میشه.

      نقل قول

  • سلام یه مشکل عجیب برای من پیش اومده من حسابم رو ۴ هزارتومن شارژکردم وخواستم فصل ۲۶ رو بخرم با توجه به مشکل سایت هنگام خرید دوبار چند بار اقدام کردم وحالا موجودی من شده ۲۷۰۰ ! چجوری میشه این مشل وبطرف کرد

      نقل قول

  • متاسفانه فصل ۲۵ روهم نمیتونم بخرم چون منو مستقیم میفرسته به صفحه درگاه بانک لطفا درستش کنین

      نقل قول

  • دستتون درد نکنه
    خیلی عالی بودم . مرسی

    صحنه برخورد آریا با سم هم جالب بود .

    مادر جان که خیلیلا دنبالشن .
    دو تا از نویسنده های سریال تونستن درست حدس بزنن . که مارتین بهشون جایزه داد . اما کسی نمیدونه .

      نقل قول

  • سلام میشه لطفا این فصل های منتشر شده رو در یک پست قرار بدین هرچی میگردم به فصل اول نمیرسم:-(

      نقل قول

  • دنریس:
    سلام میشه لطفا این فصل های منتشر شده رو در یک پست قرار بدین هرچی میگردم به فصل اول نمیرسم:-(

    کافیه به فروشگاه مراجعه کنید و فایل‌های یکجا رو بخرید. یا همونجا تو فهرست فصل اول رو پیدا کنید. یا از بخش دسته‌بندی مطالب، نوشته‌های مربوط به دانلود فصل‌ها رو مرور کنید.

      نقل قول

  • کوئنتین مارتل:
    این استاد ایمون عجب مرد بزرگیه

    درسته بیشتر عمرش با نگهبانان بوده ولی هنوز علاقه داره ببینه خاندانش دوباره اژدها دارین یانه
    ولی چیزی که بیشتر توجه منوجلب کرد حرفش در مورد پیش گویی بود که ادامه نداد

      نقل قول

  • سلام
    میشه یکی راهنمایی کنه!!! گیج شدم :)
    آقا من ۲ تا کتاب اول که میشه ۵ جلد رو از انتشارات ویدا گرفتم!!! الان بعدیش کدومه؟؟؟ همین کتاب ۳ که تو سایت هست؟یورش شمشیرها؟؟ چرا هزینه نباید پردخت کرد براش؟
    بعد اینکه کتاب ۴ همینه؟
    اون دنیای یخ و اتش جیه!!! ۵ قسمت ترحمه شده
    ممنون میشم راهنمایی کنین

      نقل قول

  • mansour:
    سلام
    میشه یکی راهنمایی کنه!!! گیج شدم :)
    آقا من ۲ تا کتاب اول که میشه ۵ جلد رو از انتشارات ویدا گرفتم!!! الان بعدیش کدومه؟؟؟ همین کتاب ۳ که تو سایت هست؟یورش شمشیرها؟؟ چرا هزینه نباید پردخت کرد براش؟
    بعد اینکه کتاب ۴ همینه؟
    اون دنیای یخ و اتش جیه!!! ۵ قسمت ترحمه شده
    ممنون میشم راهنمایی کنین

    بله بعدی کتاب ۳ یعنی یورش شمشیرهاست.
    واسه این رایگانه که سایت ما به رایگان اون رو ترجمه و منتشر کرده. این کتاب ترجمه انتشارات ویدا نیست. ترجمه خود ماست.
    کتاب چهارم یعنی ضیافتی برای کلاغ‌ها هم در حال ترجمه هست. تا الان ۲۶ فصلش منتشر شده. این کتاب رایگان نیست و باید فصل‌ها رو از فروشگاه سایت خریداری کنید.
    کتاب دنیای یخ و آتش یه کتابی مجزا از کتاب‌های نغمه‌ای از یخ و آتشه. این کتاب به تاریخ وستروس و دنیای نغمه از ابتدا تا زمان به قدرت رسیدن رابرت براتیون می‌پردازه. یعنی وقایعی رو نقل می‌کنه که تا قبل از تاریخ شروع داستان کتاب اول (بازی تاج و تخت) اتفاق افتاده. این کتاب داستانی نیست. بلکه یه جور کتاب تاریخیه.

      نقل قول

  • اخرین جملات استاد ایمون چیه که باعث میشه اون استاد بره بدنبال دنیریس

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: