مترجم: علی براتیون
• کتاب ها هرگز به طور کامل به فیلم یا سریال تلویزیونی خود وفادار نبوده اند . بازی تاج و تخت هم از این قاعده مستثنی نیست . کارگردان ها در گذشته بر اساس کسی که می خواستند فیلمش را بسازند بازیگر انتخاب می کردند اما این کار برای تولید هزینه زیادی داشت .بعضی مردم به چیزهای اطرافشان به مقداری که به در یک کتاب به یک چیز توجه می کنند،توجه نمی کنند.و بقیه مردم حتی اسمشان هم تغییر داده اند تا در یک نمایش HBOدچار اغتشاش نشوند . در اینجا شخصیت های محبوب شما در بازی تاج و تخت را با آنچه که جرج آر آر مارتین در کتابش توضیح داده است مقایسه کردیم و به میزان تناسب شخصیت آن ها با بازی شان از ۱تا۱۰امتیاز دادیم .
۱) : برن استارک : بازی شده توسط ایزاک همپستد رایت
چه چیزی باید از او انتظار داشته باشیم ؟ در دست نوشته های مارتین ، برن بیش از آنکه به رگ و ریشه ی استارکی اش شباهت داشته باشد به رگ و ریشه ی تالی کشیده شده است ، با موهای بلوطی رنگ و چشمان آبی اش .بازیگر این نقش چگونه به نمایش در آمده است ؟ در سریال همه ی استارک ها ، جدای از سانسا به رگ و ریشه ی استارکی شان شباهت بیشتری دارند . به همین دلیل برن در سریال به هیچ وجه شبیه همتای ادبی خود در کتاب نمی باشد .
امتیازی که از این قیاس به او تعلق میگیرد ۳ از ۱۰ می باشد .
۲) : میساندی : بازی شده توسط ناتالی امانوئل
چه چیزی باید از او انتظار داشته باشیم ؟ هنگامی که میساندی برای نخستین بار در کتاب تصویر شد تنها ده سال سن داشت . او دارای صورتی دور تخت ، چشمانی طلایی و پوستی نسبتا تیره است .بازیگر این نقش چگونه به نمایش در آمده است ؟ در سریال نقش او توسط ناتالی امانوئل بیست و هفت ساله بازی شده است و تنها وجه شباهتی که بین شخصیت او در سریال و کتاب یافت می شود پوست نسبتا تیره اش است .
امتیاز او در این مقایسه ۲ از ۱۰ خواهد شد .
۳) : سر بریندن ملقب به بلک فیش : بازی شده توسط کلایو راسل
چه چیزی باید از او انتظار داشته باشیم ؟ در کتاب بریندن بلند قد و لاغر اندام است و چهره اش به واسطه ی جنگ هایی که طی سال های متمادی انجام داده خشن ، افتاده و زخمی شده است .موهایش در ابتدا قهوه ای مایل به قرمز بود و در حال حاضر خاکستری است و دارای چشمانی آبی و برنده است .بازیگر این نقش چگونه به نمایش در آمده است ؟ کلایو راسل با موهای خاکستری و صورتی که می تواند خشم و عصبانیت را به خوبی ابراز کند مناسب ترین بازیگر برای نقش بلک فیش بوده است . تنها گلایه ی وارد این است که چشمهایش بیشتر قهوه ای هستند تا آبی .
امتیازی که به او در این مقایسه تعلق می گیرد ۸ از ۱۰ می باشد .
۴) : رمزی بولتون : بازی شده توسط ایوان ریون
چه چیزی باید از او انتظار داشته باشیم ؟ رمزی حتی در لباس های فاخر هم یک انسان زشت و بد ترکیب است . او دارای اندامی درشت و شانه هایی کج و معوج است . طبق تعریفات او پوستی لک دار و صورتی رنگ ، دماغی پهن ، دهان کوچک و موهای بلند تیره رنگ است . او چشمهای پدرش را داشت . چشمهایی کوچک و نزدیک به هم و رنگ پریده .
بازیگر این نقش چگونه به نمایش در آمده است ؟ مانند بسیار دیگری از کاراکترهای سریال ، ایوان ریون به زشتی رمزی در کتاب نیست . اما او بخوبی نقش تمام پستی های یک حرامزاده ی بولتون را ایفا کرد و این به هیچ وجه مسئله ی مهمی برای او نبود .
در این مقایسه به او امتیاز ۵ از ۱۰ تعلق می گیرد .
۵) : سمول تارلی : بازی شده توسط جان بردلی
چه چیزی باید از او انتظار داشته باشیم ؟ بنده خدا سم بدون هیچ علت خاصی معنی لقب سر پیگی رو متوجه نمی شد . وزن او توسط جان به اندازه بیش از ۲۰سنگ برآورد شده بود . هر چند جثه و وزنش او به تنهایی یک ویژگی تعیین کننده برایش بود ولی او همچنین با موی تیره اش ، چشمان بی نورش و صورت بزرگ و به مانند ماهش نیز می توانست شناخته شود.
بازیگر او چگونه به نمایش در آمده است ؟ بسیار دقیق ، فقط از جهت وزنی میشود گفت که همتای ادبی بردلی در مقایسه با او کمی فربه تر است . همچنین به مانند کتاب ریشی پر پشت روی صورت بردلی جلب توجه نمی کند .
در این مقایسه امتیاز ۷ از ۱۰ به او تعلق می گیرد .
۶) : میلساندرا : بازی شده توسط کاریس فن هاوتن
چه چیزی باید از او انتظار داشته باشیم ؟ میلساندرا همواره با استفاده از زیبایی خود بر مردم غلبه می کند ، با صورت رنگ پریده و موهای بلندی به رنگ مس . او دارای چهره ای شهوانی و کمری باریک است . هرگز بدون گردنبند قرمز و طلایی رنگش مشاهده نشده است گردنبندی که یاقوتی روی آن خودنمایی می کند .بازیگر او چگونه به نمایش در آمده است ؟ کاریس ون هاوتن تجسم زنده و دقیقی از شخصیت میلساندرا است . او دقیقا دارای مویی به رنگ مس ، صورتی به شکل قلب و تمایل بسیار برای برهنه شدن می باشد ( درست شبیه شخصیت میلساندرا) . این چنین دقیق به نمایش در آوردن میلساندرا تقریبا غیر ممکن به نظر می رسید !
در این مقایسه او امتیاز ۹ از ۱۰ را ازآن خود کرده است .
۷) : جوراه مورمونت : بازی شده توسط ایان گلن
چه چیزی باید از او انتظار داشت ؟ جوراه مورمونت نخستین شخصیتی است که از او به عنوان یک مرد خوشتیپ یاد نشده است . او شوالیه ای تبعیدی و قدرتمند است که دارای موهای سیاه و زبر بیشتری روی بدن خود نسبت به سر طاس و بی مویش است .
بازیگر او چگونه به نمایش در آمده است ؟ در پاسخ این سوال باید گفت که شخصیت او در سریال چندان شباهتی به همتای ادبی اش ندارد . ایان گلن اندکی خوشتیپ تر و خوش قیافه تر از شخصیت جوراه مورمونت در کتاب می باشد و همچنین موهای بیشتری روی سرش دارد . تنها چیزی که باعث می شود اختلاف های بین او و کرکترش در کتاب را نادیده بگیریم رفتار شوالیه گونه ی او است .
در این قیاس امتیاز او ۴ از ۱۰ خواهد شد
۸) : آریا استارک : بازی شده توسط میسی ویلیامز
چه چیزی از او انتظار می رود ؟ آریا شخصیتی کوچک و لاغر اندام است ، با صورتی کشیده ، چشمانی خاکستری و موهایی تیره رنگ شباهت او به برادر ناتنی اش جان بیشتر از سایر خواهر ها و برادرهایش می باشد . اگرچه زمانی که او کتاب را با نام مستعار آریا صورت اسبی آغاز کرد ، اغلب با عمه ی زیبایش لیانا مقایسه می شد .
بازیگر او چگونه به نمایش در آمده است ؟ هرچند که میسی ویلیامز دقیقا دارای یک صورت بلند و کشیده نیست ، ولی رنگ بندی چهره اش به خوبی و زیبایی با توضیحات کتاب سازگار است . امتیاز اضافی دیگری که برای میسی می توان قائل شد تلاش او برای یادگیری استفاده از یک شمشیر با دست چپ می باشد درست مشابه آریای چپ دست در کتاب .
در مقایسه ی ما امتیاز ۸ از ۱۰ تعلق می گیرد .
۹) : دنریس تارگریان : بازی شده توسط امیلیا کلارک
چه انتظاری از او داشته باشیم ؟ شایعات زیبایی قابل توجه دنریس تارگریان در سراسر دنیای بازی تاج و تخت منتشر شده است . بر طبق دستنوشته های جرج آر آر مارتین او دارای موهایی نقره ایِ بلوند و چشمانی بنفش است . او در گیر و دار نزاع شاهان وقت خود را در بیابان با سری بدون مو می گذراند . تمامی موهای سرش هنگام مراسم سوزانده شدن همسرش کال دروگو در آتش سوخت .
چه چیزی این بازیگر به نمایش در آورده است ؟ در سریال نیز مشابه کتاب دنریس دارای موهای نقره ای بلوند و زیباییِ وصف ناپذیری و غیر قابل انکاری می باشد اما او فاقد چشمانی بنفش مشابه کتاب می باشد . همچنین موهای باشکوه و زیبای او پس از ورود به آتش هیزم های فروزان و برافروخته ی مراسم تدفین درگو به همراه تخم های اژدهایش ، دست نخورده باقی ماند .
در این قیاس او امتیاز ۶ از ۱۰ را توانسته ازآن خود کند .
ادامه دارد…
عالی بود خسته نباشید
امیرنقل قول
عالی بود.
دمت گرم
منتظر ادامش هستیم
payamنقل قول
خیلی عالی بود ممنون
نگارنقل قول
سلام
من کتاب ۴ رو خریدم ولی دانلود نمیشه . وارد سایت یاهو میشه. باید چی کار کنم؟؟
امیننقل قول
به نظر من بازیگران جان و سنسا بیشترین شباهت ها را با توصیفات داستان دارند ،
سنسای بلند قد ، معصوم و گیج که به تدریج به یک زیرکی همراه با بیرحمی خواهد رسید (این بیرحمی پیش بینی منه در چالش احتمالی با جان اسنو ).
جان درمانده و مظلوم و خشمگین از سرنوشت هم به خوبی به تصویر کشیده شده است ،
اصولآ” جان نماینده خیر در این داستان است بدون کوچکترین لغزش و نکته منفی ، معیاری است برای تشخیص میزان خوب و بد بودن اشخاص ،
حتی صدای بازیگر جان اسنو هم به این نقش می خورد ، و بدون تردید بهترین صدا هم متعلق به شخصیت تیرویون است
magentaنقل قول
منظورت چالش توی سریاله؟ توی کتاب که فعلا چالشی ندارن با هم. یه سوالی مگنتا جان، به نظرت در کتاب ۶ ممکنه جان و سانسا به هم برخورد کنن…جان به وینترفل حمله کنه ، در حالی که ارتش ویل هم در حال حمله به وینترفله
سارانقل قول
نه این اتفاق نمیوفته.به نظر من تو کتاب ششم استنیس وینترفل رو تصرف میکنه و رمزی رو میکشه.نقش استنیس تو کتاب رو جان بازی کرد
نوید لنیسترنقل قول
به نظر من ، جان شخصیت مثبت داستانه ،سنسا و دنریس اما با پیش زمینه های متفاوت ، هم مستعد اشتباه کردن هستند (که هر دو زیاد کار اشتباه انجام داده اند) هم اینکه ممکنه به سمت تاریکی کشیده بشند ، دنریس به خاطر تنهایی و زمینه خانوادگی ، سنسا هم بخاطر تحقیرهای مداوم ناشی از معصومیت و همچنین آموزش های لیتل فینگر ،
جان و سنسا اگر روزی به هم برسند مسلما” مثل سریال به راحتی همدیگر رو به آغوش نمی کشند ، و به نظر می رسه که در کتاب هم در جنگ وینترفل سنسا به کمک جان میاد و اونجا برای بار اول همدیگر رو می بینند، و همون موقع درگیری ناشی از موضوع “اینجا رئیس کیه” رخ خواهد داد ، (بعید به نظر می رسه شاهکار جنگ وینترفل در سریال فقط بخاطر تخیلات فیلمنامه نویس بوده باشه)
سنسا باید اشتباهی رو که راجع به پدرش در برابر سرسی انجام داد ، اینجا با دفاع از جان در مقابل لیتل فینگر جبران کنه ،
ترجیحا” با پیاده کردن نیرنگ هایی که از خود لرد بیلیش یاد گرفته ، یا شاید هم اینکار رو نکنه و جان اینجا هم درمونده بشه ، بستگی به این موضوع داره که دوره کارآموزی و تحول شخصیتی سنسا تمام شده یا هنوز هم برای سرعقل اومدن ایشون باید تلفات بدیم .
دنریس هم وقتی به وستروس برسه بالاخره با شمالی ها روبرو میشه ، جایی که باید اونها رو مهمترین رقیبش بدونه ولی از طرف دیگه ماجراهای گذشته بین تارگرین ها و استارک ها چیز دیگه ای می گه ، حتی اگر قضیه فامیلی و عمه و دختر دایی و برادر زاده زن داداش !بودن این سه نفر با هم رو در نظر نگیریم .
magentaنقل قول
چالش اما همون تفاوت ذات این دونفر نسبت به جانه ، اینکه آیا می تونند چهره خوبی از خودشون نشون بدهند و در مبارزه ای که برخلاف بازی تاج و تخت ، نه نیرنگ و خباثت بلکه از خودگذشتگی و شجاعت لازم داره همراهش باشند یا نه ،
چون یادمون باشه علاوه بر آزور آهای و شاهزاده موعود ، سرسی و پیشگویی اومدن ملکه ای زیباتر هم وجود داره ، فکر نمی کنم کسی که دعوت سرسی به مبارزه بر سر تخت آهنین رو بپذیره همونی باشه که به جان برای حفظ دیوار کمک بکنه ،
این نظر قطعیه که دیوار و کینگز لندینگ تبدیل به دو محل برای جذب نیروهای خوب و بد شده اند ، شاه ، شوالیه ، سرباز و حتی سپتون ها در پایتخت فاسدند ، اما حتی استاد تارگرین دیوار شخصیت خوبی داشت ،
پایتخت یا دیوار ، این سوالیه که همه مدعیان به زودی با اون مواجه خواهند شد ،
magentaنقل قول
ممنون از جوابت…البته به نظرم اینکه سانسا توی کتاب در برهه ای از زمان نقش یه حرامزاده رو بازی کرده ، این بیشتر باعث میشه حال و روز جان به عنوان یه حرامزاده رو درک کنه و این در اینده در قضاوت کردنش حداقل در مورد جان تاثیر میذاره.
سارانقل قول
سانسا کاراکتر بی اهمیتی نیست … اتفاقا او نقش محوری را بازی می کند … بی دلیل نیست مارتین اسم او را دنبال می کند … اما چیزی که هست از جانب او احساس امنیت نمیکنیم … او زمانی دختر ساده ای بود … رویا پرداز و عاشق شاهزاده ها و شوالیه ها … به خاطر همین دخترانگی پدرش را به سرسی لو میدهد و باعث کشته شدن او و تغییر پادشاهی وستروس می شود و بسیاری از جنگها و اتفاقات دیگر … اما او الان آن دختر ساده وینترفل نیست … اما اینکه فکر میکند زرنگ است و بازی تاج و تخت را یاد گرفته بسیار خطرناک تر از سانسا وینترفل است … شاید سانسا وستروسی از روی اعتماد به نفس کاذبش کاری کند که اظرافیانش تاوان سختی را پس بدهند
aminنقل قول
سلام بچه ها.
من فکر میکنم به یک نکته خیلی ریز در مورد برن رسیدم.
برن در شمال دیوار توسط کلاغ سه چشم اموزش می بینه.من فکر میکنم کلاغ سه چشم خود برن است.چون مانند برن فلج است و اینکه برن در اینده توانایی سفر در زمان را هم کسب میکنه و به دوران کودکی خودش سفر می کنه تا خودش را اموزش بده.
جالبه نه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
ماروننقل قول
بسیار عالی، مدتها بود دنبال همچین مقاله ای بودم…
به نظر من شببه ترین کاراکترها به کتاب (از لحاظ ظاهری) ند استارک فقید، سانسا، سر داوس، والدر فری ملعون و روس بولتون هستند.
بی شباهت ترین کاراکتر بدون شک کتلین تالی بود. کتلین کتاب خیلی زیبا و باوقار بود. یادمه جیمی لنیستر یه جا تو کتاب میگفت خواهران تالی تنها و اولین دخترایی بودن که به جز سرسی نظرشو جلب کردن
در ضمن سرسی کتاب هم از سرسی سریال خیلی خوشگلتره و لبخند محصور کننده ای داره، برخلاف نمونه سریالی که دهنش همیشه خدا کجه
محمد جوادنقل قول
راستش کلاغ سه چشم همون بریندن ریورزه
Queen of ashesنقل قول
سرسی توی سریال خیلی زرنگ تر از سرسی توی کتابه و به جای اینکه هی به این و اون سیلی بزنه با خونسردی و آرامش عمل می کنه و معمولا احساسات واقعیشو نشون نمیده. نکته ی جالب دیگه اینه که سرسی توی سریالو غافلگیرانه تر و بدون پیش زمینه ی چندانی به مقام ملکه ی دیوانه رسوندن در حالیکه سیر حرکت سرسی بسوی دیوانگی توی کتابا کاملا مشهوده
درسته که سرسی توی سریال چندان زیبا نیست اما بدون شک لنا هدی بهترین بازیگر زن سریاله
Queen of ashesنقل قول
بنده هم فقط از لحاظ ظاهری گفتم، همینطور که موضوع مقاله میگه، اگرنه در بازی خوب لنا هدی هیچ شکی نیس
هرچند من اصلا از روند محبوب شدن سرسی اصلا استقبال نکردم، یکی از منفورترین کرکترها برای من همین سرسی هستش که تیریون رو از دوران طفولیت به شدت عذاب داده. باشد که به زودی به دست آریا به مرگی فجیع نایل گردد…
محمد جوادنقل قول
فکرنکنم سنساباجان ضدبشه وگول دسیسه های لیتیل فینکروبخوره چون توسریال خودش ازجان میخواد که شاه شمال بشه و خط تعییرکتاب وسریال فقط راجع چندتاچیزجزئی ودرسته که تغییرات زیادی بین کتابو سریال بوده اما جفتشون یک مفهومو میرسونن واینکه جان تنها کسیه که اون داره برن وآریا توناکجاابادن ادمیرم تبعیدشده توکسترلی راک
امیدرضانقل قول
منم همین نظرو دارم چون توی فصل ششم وقتی که برن و میرا میخواستن ازاون کلبه برن زاغ سه چشم به برن گفت که تو قراره بشی به من
امیدرضانقل قول
مقاله ی خوب و بی نقصی بود ولی راجب چهره ی رمزی بولتون یکم کم لطفی شده…
ازین نظر بگم که یه چیز که مارتین رو از بقیه همتاهای خودش(از جمله تالکین) متمایز میکنه واقع بینی اونه… جورج مارتین با چهار قاره و چندین شهر و میلیون ها انسان و چندین نژاد و چند ها قوم و کشور چیزی کاملا شبیه به دنیای واقعی انسان ها به وجود اورده…
با نهایت احترامی که نسبت به جی ار ار تالکین(خالق سرزمین میانه) قائلم اینجا حس فانتزی داستان اون رو نسبت به مارتین نقد میکنم… در داستان تالکین خیر و شر دو قطب مخالف همدیگه هستن یعنی هیچ حد وسطی وجود نداره یا موجودات داستان خیلی بد هستن یا خیلی خوب…
مثلا در سمت خیر موجوداتی بسیار زیبا و فروتن قرار دارن و در سمت شر موجوداتی کثیف، وحشتناک و رقت انگیز وجود داره… اما در داستان های مارتین این مرز احساسی وجود نداره و خیر و شر از یک دید دیده میشن پس تعجبی نداره اگه رمزی اسنو در ظاهری نسبتا زیبا دیده بشه… یا به عنوان مثال کی فکرشو میکرد جیمی لنیستر که زمانی از بدترین شخصیت های داستان بود یه روزی با دستاش نیم میلیون نفر جمعیت پایتخت رو از مرگ نجات داده باشه؟؟
رضا تارگریاننقل قول