استادان معتقدند: «حرف باد هواست»
یک عبارت رایج که در دنیای “نغمه ای از یخ و آتش” شنیده می شود این است: «حرف باد هواست…» . این عبارت بیانگر این است که حرف زدن و سخن گفتن، کم ارزش است. اما این دیدگاه هم قدرت کلمات و هم قدرت باد را دست کم گرفته است.این مقاله که در یکی از ستون های روزنامهای چاپ شده است و نویسنده آن اسکات اندروس است، به بحث درباره بعضی از کلمات و اصطلاحات مهمی که در این اثر یعنی نغمه یخ و آتش وجود دارد می پردازد.
من قادرم به شما تاریخ، پزشکی و گیاه شناسی بیاموزم. می توانم به شما زبان زاغها را بیاموزم و اینکه چگونه قلعه بسازید و روشی که یک کشتیبان کشتیش را به وسیله ستارگان هدایت می کند و چطور روزها را اندازه گیری و فصل ها را معین کنید. در سیتادل واقع در اُلدتاون، اساتید قادرند به شما هزاران چیز دیگر بیاموزند. /استاد لویین
کارهای کمی هستند که انجامش برای آنها مشکل باشد. اما ما آنها را چاقو خورده، مسموم، زندانی و محبوس در سیاه چال و تبعید شده می بینیم….
بسیاری از این اساتید چندشغله بودند به عبارت دیگر مسئولیتهای زیادی داشتند، از جمله پزشکی، نویسندگی، سرپرستی شبکه پیام رسانی زاغها و غیره. ما در مسیر داستان چندین نفر از آنها را ملاقات کردیم که در مجموعهای شامل مهربانترین تا خائنترین افراد قرار میگرفتند. استاد لووین استاد خاندان استارک و معلم خصوصی بچههای او بود. استاد کرسن یک اشتباه مهلک مرتکب شده بود. او ملیساندر را با با نسخه خودش از بازی عروس ملکه به چالش و مبارزه طلبیده بود. استاد امون اگرچه با نقص بینایی در سن بالا آسیب دیده بود، همچنان به عنوان یک مهره کلیدی در “نگهبان شب “باقی مانده بود. کیبورن،استاد سابق و برکنار شده، بعد از تجربیات شجاعانهاش که نشان داد لیاقت لقبش را دارد، دوباره مورد لطف لنیسترها قرار گرفت. پایسل،استاد اعظم، که در دو سلسله و چند نسل از پادشاهان زنده ماند و به همهی این پادشاهان مشاوره میداد.(غالباً با چاپلوسی و از زیر همه چیز در رفتنها)
اما در این متن ما به این سوال پاسخ می دهیم که دقیقا برای استاد شدن چه کارهایی می بایست انجام داد؟ چگونه “جورج آر.آر. مارتین” این اصطلاح master را به معنای استاد مطرح کرد؟ در بخش هایی مختلف به بررسی تمام این مباحث خواهیم پرداخت.
بررسی لغوی
کلمه maester هر کسی را به اشتباه می اندازد. حتی بازیگران این نمایش نمی توانند آن را تلفظ کنند. در فصلهای اول با کلماتی از قبیل my ster به معنی “استرلینگ(واحد پول انگلیس) من” یا “mess ter” به معنی “سهم سهگانه” برخورد میکردیم.بر اساس راهنمای تلفظ HBO تلفظ آن عبارت “may ster” است. اما چرا مارتین ما را به این نابهنجاری کشانده است. آیا کلمه master برای بیان “استاد” راحتتر و سادهتر نبود؟
البته کلمه master کلمهای مشخص و محدود است که ریشه آن به انگلیسی قدیمی برمیگردد. و در واقع معادل این کلمه در قدیم همان کلمهای است که مارتین به کار برده است. اما انتخاب مارتین یک انتخاب دلبخواه نبوده است .
master به کلمه لاتین magister برمی گردد. این لقب به شخصی داده می شده است که صاحب اختیار و مسئول انجام کاری بوده یا دارای مدرک دانشگاهی برای تدریس فلسفه و علوم انسانی بوده است. بنابراین به احتمال زیاد شباهتهایی بین نقش magister و maester که مارتین بکار برده است وجود دارد. در واقع کلمه maester از معنی magister الهام شده است. برای آنکه مارتین این اثر ادبی را تخیلی و غیر واقعی نشان دهد از معادل master در انگلیسی قدیمی استفاده کرده است.
بررسی تاریخی
اساتید در سیتادل باستانی در شهر الدتاون آموزش میدیدند. برای تبدیل شدن به استاد، نوآموزان میبایست در چندین علم متبحر شوند. هر موضوع درسی را که بیاموزند صاحب یک حلقه زنجیر از زنجیر مخصوص اساتید خواهند شد. انواع مختلفی از فلزات در این زنجیر بکار رفته بود که هر کدام از آنها بیانگر و نمود موضوع درسی متفاوتی هستند. برای مثال آهن سیاه برای هنر زاغداری، طلای زرد برای اقتصاد، نقره برای پزشکی، مس برای تاریخ و غیره. بدین ترتیب اساتید می توانند کارشناسان همکار خود را در یک نگاه شناسایی کنند.
کمیاب ترین حلقه، فولاد والیریایی است که به علم کامل جادوگری داده می شود. تعداد کمی این درس را انتخاب می کنند. آنچنان که اساتید معتقد هستند مطالعه این درس بیارزش آنها را کم ارزش کرده و باعث کسر شان آنها میشود.
یک نوآموز وقتی که به اندازه کافی حلقه کسب می کرد، میتوانست به استاد تبدیل شود. برای نیل به این هدف، او میبایست از نام خانوادگیاش صرفنظر کند و از همه وظایف و مسئولیتهایش در قبال خانواده چشم بپوشد. مبادا فکر کنید در ضمایر مذکری که بکار میبرم تبعیض جنسی وجود دارد، بلکه به این علت است که تنها مردها میتوانستند استاد شوند، درست مثل نگهبانی شب که مخصوص آنها بود.
در واقع اساتید به نگهبانان روی دیوار شباهت داشتند. آنها هر دو به عنوان خدمتکاران مملکت بودند که هیچ وفاداری نسبت به افراد و طرفداری از هیچ جناح خاصی نداشتند. آنها هر دو برای مجرد ماندن سوگند خورده و بر میراث خود چشم پوشیدهاند.
حرامزادگان و پسران کوچکتر اغلب برای آموزش دیدن به سیتادل آورده می شدند. بنابراین آنها خدشان صاحب فرزند نمیشدند. بچههایی که میتوانند روزی برای جانشینی سلسله تهدید به شمار آیند. همانطور که در فصل اول سریال دریافتید، استاد امون زمانی یک تارگرین بوده است، اما او دوبار از هر گونه حقی برای برای رسیدن به تاج و تخت آهنین صرفنظر کرد. زمانی که او به جمع اساتید و زمانی که به نگهبانان شب پیوست. به این علت زمانی که رابرت سعی داشت نام تارگارینها را وستروس محو کند، از امون گذشت زیرا در آن زمان نام پاک شده بود و او نمیتوانست ادعای تاج و تخت کند.
بررسی در حوزه سیاست
اساتید سوگند خورده بودند به قلعهای که اعزام میشوند خدمت کنند. یک راه گریز جالب برای اساتید این بود که سوگند آنها خدمت به خود قلعه بود، نه افراد و خانواده. بنابراین اگر اربابان قلعه تغییر میکردند، اساتید میبایست به حاکمان جدید خدمت کنند. یک روز یک استاد میتوانست به اربابش برای دوام آوردن در مقابل محاصره مشاوره دهد، روز دیگر او میتوانست به مردی که قاتل اربابش بود برای حفظ این حکومت جدید کمک کند. بدین علت استاد لووین بعد از اینکه گریجویها وینترفل را تسخیر کردند، به تئون مشاوره داد. البته تئون خود یک خائن بود. او به لووین اعتماد نکرد و دستور داد تمام زاغهای قلعه را بکشند.
برای اساتید این راه گریز یک روش زیرکانه برای دور ماندن از قتل و کشتار بود. متاسفانه این روش برای لووین عملی نشد.
فرقهی اسانید توسط شورای مخفی استادبزرگان رهبری میشد. هر استادبزرگ در حوزه اختصاصی خود صاحب اختیار است. به او یک ماسک، حلقه و میلههایی از فلزات رشته اختصاصیاش داده میشد. شورای مخفی استاد اعظم را برای خدمت به پادشاه انتخاب می کرد. پادشاه میتوانست استاد اعظم را از شورای کوچک عزل کند، اما نمیتوانست مقامش را از او بگیرد. تنها در شورای مخفی این کار ممکن بود. حتی زمانی که به دستور تیریون استاد ایسل در سلولهای تاریک زیرین قلعه سرخ زندانی بود، او هنوز هم استاد اعظم به حساب میآمد.
مسلم بود که اگر استاد اعظم به چشم پادشاه خوار شده و دیگر مورد لطف او قرار نمیگرفت، در شورای مخفی تصمیم به انتخاب شخص دیگری برای این منصب گرفته میشد.این بدان علت بوده است که آنها نیز لطف و عنایت پادشاه را از دست ندهند. بدین ترتیب هیچ کس از بازی تاج وتخت مستثنی نبود. اساتید و دانش کامل آنها برای لردها و همسران آنها در وستروس دارای اهمیت بود. بعضی مانند کیبرن در مقابل این جایگاهها و منصبهای قدرتمند قیام کردند. دیگران آخرین بها را برای خدمات اساتید پرداختهاند. چه کسی جای آنها را می گیرد؟
شباهت اساتید و نگهبانان شب خیلی جالب بود برام تا حالا توجه نکرده بودم :) مثل استاد ایمون که هر دوتاشون هم هست ولی یه تفاوت خیلی بارز هم دارند به نظر من و اون مستقل بودن نگهبانا در مقابل جنگهای تاج و تخت هست در حالی که برعکس اونا اساتید هر کی بیاد سر کار به اون خدمت میکنند.
لیلانقل قول
این مقاله خیلی خیلی جالب بود ممنون
به نظر من مارتین با نشون دادن واکنش شدیداساتید در مقابل مسایل ماورائ الطبیعه خواسته بازتابی از مبارزه طولانی علم و کلیسا رو نشون بده که در تاریخ اروپا اهمیت زیادی داره
میم. تالینقل قول
تازه این مقاله رو دیدم ، خیلی خوب بود
من هنوز موندم فصل سرآغاز کتاب چهارم که در مورد اساتید و شهر اولدتاون بود چه نقشی توی داستان داره !!!!!
Coldhandsنقل قول