ترجمه و ویرایش : اسعد رحمانی
آیا جان اسنو و دنریس تارگرین بر سر تصاحب تخت آهنین با هم نزاع خواهند داشت؟
نویسندگان سریال ، دیوید بنیوف و دن ویس ، در برنامه Inside episode ، در ارتباط با قسمت “اژدها و گرگ” به این نکته اشاره کردند که افشا شدن هویت والدین واقعی جان اسنو میتواند باعث نزاع بین او و دنریس گردد . دنریس از فصل آغاز سریال اعتقاد داشت که مستحق نشستن بر تخت آهنین است ، اما ادعای جان به عنوان پسر مشروع برادر بزرگترش ریگار ، ادعای ارجحتر است . تا پایان فصل هفتم تنها برن و سم از این موضوع اطلاع دارند . اما با توجه به بازگشت جان به وینترفل ، تنها زمان است که بین جان و فهمیدن واقعیت قرار گرفته است . این چه تاثیری بر رابطهی عاشقانهی نوظهور جان و دنریس خواهد داشت ؟
احتمالا تاثیر زیادی نخواهد داشت . نخست ، در دنیای بازی تاج و تخت، رابطهی خونی آنها باعث بهم خوردن این رابطه نخواهد شد . تارگرینها برای نسلها با محارم ازدواج کردهاند و دنریس تاکنون نشان داده است که درک صحیحی از تاریخ خاندانش دارد پس بعید است رابطهی عاشقانه با برادرزادهاش را غیراخلاقی بداند . ممکن است جان در ابتدا با مسئله مخالفت کند اما او تصویر واقعی از یک مرد است . او بیشتر از مسائل دیگر درگیر پیشروی ارتش مردگان است . همچنین اگر پیشبینی بزرگ در مورد بچهی جان و دنی به واقعیت تبدیل شود ، این مهم همهی گزینههای دیگر در مورد احساس وی نسبت به دنریس را را از بین میبرد . در کنار این آنها یکدیگر را دوست دارند . آیا همیشه عشقهای واقعی در وستروس پیروز نمیشوند ؟!
مورد دیگری که این نگرانی را بی اعتبار میکند این است که از شخصیتی مانند جان بعید است که ادعای دنریس نسبت به تخت آهنین را به چالش بکشد . او هیچ گاه جاه طلب نبوده و کنترل خود را دست جاه طلبی نداده است . او دلسوزانه بعنوان شاه شمال خدمت میکند بدون آنکه خواهان آن بوده باشد . او هیچ زمان نامزد هیچ مقامی نشده است . در کسل بلک ، سام او را بعنوان کاندید لرد فرمانده اعلام کرد و در وینترفل نیز لردهای شمال ، شوالیههای ویل و مردمان آزاد (وحشیها) او را شاه شمال اعلام کردند . پس از شخصیت جان بدور است که به این شکل نسبت به فرمانروایی وستروس علاقهمند شود .
جان نه تنها تمایلی به حکومت ندارد بلکه شرافت او نیز مانع تلاش او برای دستیابی به تخت آهنین خواهد شد . اگرچه او فرزند ند استارک نیست اما او با شرافت ند استارک بزرگ شده است . جان نتوانست به سرسی درمورد تعهدش نسبت به دنریس دروغ بگوید . پس او پیمانش را تنها بخاطر اینکه قوانین وراثت به نفع او هستند ، نخواهد شکست . زمانی که به او ثابت شد که دنریس فرمانروایی لایق است در مقابلش زانو زد . اگر او به این مسئله که دنریس بهترین امید وستروس است اعتقاد نداشت ، هیچگاه این عمل را انجام نمیداد . پس به همین صورت زمانی که به هویتش پی ببرد نیز ، نظرش درمورد دنی عوض نخواهد شد و پیمانش را نخواهد شکست . او سرسی نیست !
سومین دلیل که منازعه بین دنی و جان را رد خواهد کرد این است که نه جان مشکلی با زنان شجاع دارد و نه دنی مشکلی با یک دستیار برای ملکه . ایگریت به سختی زنی خجالتی به حساب میآمد پس جان بهخوبی از رضایتش برای خدمت به زنان شجاع آگاه است . زمانی که دنریس ، داریو ناهاریس را در مرین تنها گذاشت به او گفت که این کار را به دلیل تلاشش برای فتح تخت آهنین انجام میدهد زیرا لازم است او در این راه و برای پیدا کردن متحد با لردی بلند مرتبه ازدواج کند . پس بردن داریو به وستروس کاری غیرمنطقی خواهد بود . او احتمال ازدواج استراتژیک را برای محروم کردن خودش از رابطهی احساسی مطرح نکرده است . از آنجا که او همیشه خود را حاکم هفت اقلیم دانسته است پس این ضمانت را خواهدگرفت پس از ازدواج، همسرش زیر فرمان او باشد .
اگر زنا با محارم ، جاه طلبی و حکمرانی زن منازعهای بین آن دو به وجود نیاورد پس چه چیزی میتواند باعث نزاع بین آنها شود ؟ در گذشته دنریس نشان داده است که رگههایی از سوءظن را دارد . زمانی که متوجه شود که جان وارث بر حق تخت آهنین است ، نه تنها باورش درمورد سرنوشت خودش سست میشود بلکه به انگیزههای جان نیز مشکوک خواهد شد . ممکن است در ابتدا دنریس با این مسئله مبارزه کند . اما وقایع خلیج برده داران او را باتجربهتر کرده و لزوم مراقبت نقاط آسیب پذیرش را به او فهمانده است . او با از دست دادن ویسریون غرورش شکسته شده است . همچنین با راهنماییهای جورا و تیریون و سر باریستان متوجه شد که باید خلق و خویش را ملایمتر کند و از شتابزدگی پرهیز کند .
وقتی در قسمت” غنائم جنگی” دنریس با رد مشورت تیریون آمادهی سوار شدن بر دروگون و حمله به قدمگاه پادشاه بود ، از جان خواست که نظرش را بگوید . جان به همان دلایل تیریون به او گفت که نباید به قدمگاه پادشاه حمله کند . اما او به جان گوش داد و بر اساس مشورت او عمل کرد .
او به جان اعتماد کرد و نظر خود را عوض کرد و بعد از آن اعتمادش به او بیشتر شد . و البته بهترین تصمیم همین است چرا او نباید به جان اعتماد داشته باشد ؟! جان هیچ گاه دلیلی در تایید آن که او که تحت تاثیر جاه طلبی و علایقش است به دنریس ندادهاست . همچنین فراتر از آن ، نشان داده است که براساس آن چه فکر میکند درست است عمل میکند و همچنین او توانسته رابطهی خوبی با “دروگون” برقرار کند . تمام اینها دلایل معقولی برای اعتماد دنریس به جان است .
دنریس نه تنها تخصص نظامی او را ارزیابی کرده است بلکه بعد شخصی او را نیز در نظر گرفته است. در ابتدا ممکن است که دنریس با فهمیدن هویت واقعی جان اسنو شوکه شود اما نهایتاً خواهد فهمید که او کیست و بر غرایز کور خود غلبه خواهد کرد . دنیا آمدن بچه نیز میتواند روابط آنها را مستحکمتر کند .
جان و دنی ممکن است با افراد دیگری که از منازعه آنها خوشحال میشوند روبه رو شوند با این حال آنها باید مشکلاتی دیگری را حل کنند . اگر هویت جان برای لردهای وستروس معلوم گردد ممکن است آنها معتقد باشند که کسی که در وستروس به دنیا آمده و بزرگ شده است بیشتر از یک متجاوز خارجی مستحق نشستن بر تخت آهنین است . ولی این تئوری مشکلاتی دارد. نخست، همانطور که جان یکبار اشاره کرد که اگر شمالیها دنی و جان را ببیند که با هم به سوی وینترفل میآیند متوجه خواهندشد که آن دو متحد هستند . همچنین دنی اشاره کرد که برای فتح شمال نمیرود بلکه برای نجات دادن آن میرود . دوما، جان ارتشی که شامل قوای دنریس نیز میشود برای جنگ با ارتش مردگان رهبری میکند پس هیچ خللی به اتحاد آنها وارد نیست . سوماً ، اگر جان اسنو از جنگ بزرگ زنده بیرون بیاید ، قهرمان و ناجی وستروس شناخته خواهد شد، از طرفی دیگر او به دنریس وفادار است . پس طبیعی است که دیگر اشخاص که جان رهبر و نجات بخش آنها در جنگ بزرگ بوده است ، از او تبعیت کنند . سرآخر ، جنگ بزرگ تلفات بسیار زیادی برای وستروس خواهد داشت ، بنابراین همهی بازماندگان از اعماق وجود از جنگ خسته خواهند بود و بیشتر نگران نجات خود و بازسازی زندگیشان خواهند بود تا نگران اینکه چه کسی بر تخت آهنین خواهد نشست.
بنابراین ، احتمال دارد در پایان فصل هشت ، ارتش متحد انسانها پیروز جنگ بزرگ گردد ، دنریس ملکه هفت اقلیم شود ، جان همسر او و محافظ شمال خواهد بود و صلح و آرامش بر سراسر هفت اقلیم حکمرانی خواهد کرد و یا تلخی و شیرینی های دیگری در انتظار است ؟
عالی بود ولی من حدس میزنم پادشاه شب تا سرزمین پادشاهی هم جلو میره و اونجا را تسخیر میکنه و نهایتا جان با شکست دادن پادشاه شب به دو هدف میرسه فتح وستروس و پیروزی زندگان بر ارتش مردگان ؛؛؛حدس ضعیفتری هم هست که میگه جان بعد از همه این وقایع میمیره چون خدای نور فقط به یک دلیل اون رو زنده کرد و بعد از شکست دادن شاه شب احتمالا بمیره ؛؛؛و فرزندش وارث تاج و تخت که امیدوارم این نشه
ارشنقل قول
خیلی خواندنی بود
Ali reza Cheshmakنقل قول
البته یک چیز را از قلم انداخته اید ،
آنچه ما از بازی تاج و تخت در تلوزیون می بینیم یک نسخه بلک باستری تین ایجری ، هپی اندینگ و سوپراستار محور است ، نه رمان مارتین ،
حتی با روایت های نولان گونه هم طرف نخواهیم بود ، که اگر اینطور بود اینهمه سرمایه گذاری روی برجسته کردن شخصیت دنریس و جان نمی کردند در داستانی که نقطعه قوتش نداشتن قهرمان اصلی و پیشبرد همزمان قصه در فضاهای مختلف است ،
افسار این ماجرا به دست هالیوود افتاده (متاسفانه) ، و حداکثر نوآوری که متصور هستم ، مرگ دنریس همگام به دنیا آوردن شاهزاده موعود خواهد بود ،
در واقع شکی ندارم که ارتش مردگان ، دیگر کوچکترین اهمیت در ماجرا ندارد به جز نمایش جلوه های ویژه .
آنها پیش فرض شکست خورده هستند ، در واقع هدف همه زنده ها و مرده ها رساندن این دو دلداده به یکدیگر است ،
حتی به اندازه سریال های ترکیه ای هم در وجود تهیه کنندگان ابتکار نمی بینم که مثلآ” سنسا را هم وارد یک مثلث عشقی کنند (آنهم فقط در شش قسمت !)
اما از شوخی گذشته ، من به ازدواج دوباره و حقیقی تیریون و سنسا بیشتر اطمینان دارم تا جان و دنی ،
درباره کتاب اما موضوع پیچیده تر است ، آیا همه داستان هایی که درباره جنگ های قدرت خانوادگی تارگرین ها نوشته ، مقدمه و زمینه سازی برای آنچه در بازی تاج و تخت اتفاق خواهد افتاد نیست ؟
magentaنقل قول
چرا یه همچین فکری کردی؟ تا حالا مارتین از روند داستان شکایت اساسی نداشته فقط از چند تا از جزئیات بوده که اون هم داره روند اصلی داستان و دنبال می کنه حتی مارتین گفته بعد از مرگش این دوتا پایان داستان و می دونن و به همون سمت سریال و پیش می برن. مارتین گفته سریال های دیگه هیچ کدوم قرار نیست در مورد شورش رابرت باشه چون ما تا اخر سریال تمام واقعیت شورش و می فهمیم. اینکه سریال نمی تونه به تمام جزئیات کتاب بپردازه کاملا مشخصه اما اصل داستان و روابط بین شخصیت ها تفاوت چندانی نکرده. حتی اینکه سانسا به جای اون یکی زیر شکنجه رمزی بولتون افتاد هم به نظر همه داستان و جذاب تر کرد به خصوص که نمی شه تمام صحبت ها و تفکرات افراد رو که در کتاب ها گفته می شن به تصویر کشید اما تجربیات و بهتر می شه تو فیلم و سریال نشون داد. به نظر من سریال تاج و تخت تنها برداشت سینمایی از یک کتابه که با وجود متفاوت بودن و عدم رعایت دقیق متن کتاب خودش به تنهایی جذابیت بالایی داره من شخصا همیشه طرفدار کتاب ها بودم و بس. هنوزم در مورد تمام برداشت های دیگه هستم اما در مورد این داستان هم کتاب و شدید دوست دارم هم سریال رو. مثل خود مارتین که معتقده هیچ وقت متنی نمی شه در مورد واقعیت پیدا کرد بلکه متن های مختلفی از دیدگاه های مختلفی در مورد واقعیت می شه پیدا کرد و در اخر هم ما برداشت خودمون و خواهیم داشت برای همین هم همیشه گذشته در داستان های مارتین از دید چند نفر روایت می شه که نشون می ده چه قدر می تونن متفاوت باشن حتی کتای دنیای نغمه هم نوشته شده توسط یک استاده نه خود مارتین یا گرد اورندگان. در واقع برداشت یک شخص از موضع خاص و دانسته های اونه نه اصل داستان.
در ضمن جان و دنی در طول زمان عاشق شخصیت همدیگه شدن نه صرفا عاشق چشم و ابرو و کشش جنسی هم. جان و دنی عشقشون از اون هایی ه که ماندگاره و هیچ چیز جلوشون و نمی گیره همون طور که لیانا و ریگار بودن و با وجو تمام ممنوعیت ها و نشدن ها و حتی به ارزش نابود کردن همه چیز با هم بودن چون شخصت همدیگه رو دوست داشتن. اون هم بین اون همه ادم بی شخصیت. و قطعا سانسا نمی تونه وارد این عشق بشه!!! سانسا چی داره که کسی بخواد جز قیافه که اون هم یکی مثل پیتر بیلیش می ره سمتش نه کسی مثل جان که ایگریت بدون قیافه رو به خاطر شخصیت اش دوست داشت
شکوفهنقل قول
من میگم صبر کنیم تا کتاب ششم منتشر بشه خیلی چیز ها را می فهمیم در مورد تفکر مارتین و سریال و کلا همه چی
شرویننقل قول
: اگه عشقشون مثل ریگار و لیانا باشه خدا بیامرزدشون
شرویننقل قول
چاره ای دیگه ی هم نیست
Ali reza Cheshmakنقل قول
داستان فیلم الان تقریبا هالیوودی شده متاسفانه البته خود مارتین اعلام کرده پایانی مثل ارباب حلقه ها درکتاب!اما سریال هم حداقل تلخی خودشو داره (هرچند گفته شده هپی اندیکه )اما کلا پایان هایی که سرانجام به عشقو بچه دار شدن جان ودنریس بی انجامه داستانو لوسو بی مزه میکنه مثل شخصا پایانیو میپسندم که در اون قضیه پیچیده تر وهیجان انگیز وتعجب آور باشه تارمانتیک وعاشقانه ممنون از زحمتتون عالی بود
OMIDREZAنقل قول
با سلام. آقا ما خیلی وقته صبر کردیم و وفادار موندیم به سایت ولی سایت اصلا قصد ترجمه نداره. می خواستم بدونم اگه قصد ادامه دادن ندارید واقعا اعلام کنید تا بریم همون کتاب چاپی رو خریداری کنیم و با سانسور بخونیم؟ ما دوست نداریم رفیق نیمه راه بشیم ولی خودتون باید حق بدید
بهروزنقل قول
پس نقش برن استارک تو قصه چی میشه؟۷ فصل کامل برای چه ماموریتی اماده شده؟تا اینجای ماجرا مهم ترین نقشی که تو فیلم داشته افشای هویت وارث واقعی وستروس هستش که بااین حسابی که شما میگین اونم اهمیت چندانی تو سیر اتفاقات ماجرا نداره
) بقای نسل انسانِ “زنده” در سیاره هستش نقش کلاغ سه چشم تو ماجرا چی میتونه باشه…همینجوری بی هدف که نمیتونه بخش بزرگی از وقت داستانو به خودش اختصاص بده که
خیلی دوس دارم بدونم تو ۶ قسمت پایانی که هدف اصلی تمام شخصیت ها (بجز سرسی
REZA YORENنقل قول
سلام
ترجمه کتاب پنجم شروع شده : کانال تلگرام سایت وینترفل و کانال ترجمه فرزندان جنگل : @ChildrenOfForestOrder
میستر امیننقل قول
سلام دوستان
من امروز سریالو تموم کردم بنظرتون کتابشو بخونم یا نه ؟؟؟
ممنون میشم راهنمایی کنین ?
Pنقل قول
دیدگاه جدید و فضایی بود ” لینچ گونه ” :)))
v 4 Vنقل قول
اگه بخونی هیچی از جذابیت های فیلم کم نمیکنه که هوچ ، فضا سازی و درک بهتریم از هر دو مقوله پیدا میکنی / . بخون بخون https://winterfell.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_yahoo.gif
v 4 Vنقل قول
من که هر چی می گردم این محفل فرزندان جنگل رو پیدا نمی کنم.
ریموندنقل قول