با بررسی فصل هفتم از کتاب چهارم در خدمت شما عزیزان هستیم. بررسی دومین فصل از نگاه سرسی، ملکه نائبالسلطنه و مادر پادشاه. کسی که برنامههای بسیار بلندپروازانهای برای حکومت بر هفت پادشاهی داره. سرسی حالا از بند پدر والامقامش خلاص شده و دیگه هیچ کس نمیتونه براش تعیین تکلیف کنه. دختر تایوین لنیستر بزرگ در نظر داره که نام پدر افسانهای خودش رو در تاریخ کمرنگ کنه و نه تنها پا جای پای اون بذاره، بلکه قدمها رو بسیار فراتر از اون برداره. از نظر شما چقدر در این کار موفق خواهد بود؟
همونطور که سرسی در این فصل اشاره میکنه، وقایع با سرعت زیادی در حال اتفاق افتادن هستن. با مرگ شیر بزرگ، سایر نیروهای کمتر قدرتمند به تکاپو افتادن تا از این سفره سهم بیشتری بردارن. بیش از همه تایرلها که انگار قصد دارن تاریخ رو دوباره تکرار کنند. یعنی همون زمان که خاندان گاردنر، حاکمان اولیه ریچ به دست ایگان نابود شدند و این پیشکاران به مقام اربابی رسیدند. اونچه که مشخصه اینه که میس تایرل نابخردتر از اونه که این قصد و نیت رو علنی نکنه، اما ملکه خارها به خوبی روی وقایع کنترل داره. گاهی حتی احساس میشه اونه که لرد واقعی ریچ و هایگاردنه. به نظر شما بانو اولنا تایرل چه نقشهای برای ادامه کار داره؟ آیا هنوزم معتقده که تایرلها نباید با دم شیر بازی کنند؟ یا حالا که شیر بزرگ مرده، اون هم موافق تصاحب تاج و تخت به جا مانده شده؟
مارتین نشون داده که دشمن درجه یک تصمیمات آنی و احساسیه! ملکه سرسی در اولین روز نایبالسطنه بودنش یکی از این تصمیمات رو گرفت. اون پیرمرد سرفه کن اهل رازبی رو بدون برنامهریزی قبلی به مقام ارباب سکهها و عضو شورای کوچک انتخاب کرد. آیا ممکنه که این تصیمیم به ضرر اون و تامن تموم بشه؟ یا شاید هم ارفاقهایی که در گذشته شامل حال تصمیمات برقآسای ملکه دینریس میشد، شامل حال سرسی لنیستر هم بشه! ممکنه؟
شخصیت کیبورن داره در هر بار حضورش جذابتر و مرموزتر میشه. این استاد بیزنجیر به خوبی داره خودش رو هرم قدرت بالا میکشه. حالا که فکر میکنم، شاید رسیدگیهای فراوان و بیدریغش به جیمی و همراه شدن با او تا قدمگاه پادشاه هم جزوی از برنامهی نفوذ او بوده. حالا اینکه اون داره بازی خودش رو انجام میده، یا اینکه مهرهای از یک بازی بزرگتتره، خدایان میدونن! نظر شما چیه؟
آزمایشات سیاه و مرموز کیبورن، کنجکاوی ما رو هم به اندازه کنجکاوی ملکه تحریک میکنه. اون مدعیه بیشتر از هر کسی در سیتادل به حقیقت مرگ و زندگی آگاهه. آیا ممکنه که به قدرتهایی ماوراء دانش اساتید هم دسترسی داشته باشه؟ این حدس وقتی تقویت میشه که اون به نام بزرگ استاد ماروین اشاره میکنه. اگه خوب دقت کرده باشید، تا اینجای کتاب در سه فصل متفاوت و از زبون سه نفر مختلف به این نام و این شخص اشاره شده. بزرگاستادی که ظاهراً با تمام سیتادل و سایر اساتیدش متفاوته و سر و سری با علوم خفیه داره. به نظرم اینطور اشارات به نام ماروین یه نشونه است. اما چه نشونهای؟
فکر میکنم همه موافق باشید که سر کون غافلگیری این فصل بود. کسی که تا به امروز بیش از یک سرباز وفادار و فرمانبردار ارزش و اعتباری برای ما نداشت، اما حالا میبینیم که اصلاً نباید اونو دست کم بگیریم. برادر کوچکتر لرد تایوین انگار که دستکمی از خود او نداره. حالا باید کمی با تردید پرسید که سر کون تربیت شده مکتب لرد تایوین بزرگه، یا ارباب کسترلی راک از قبل داشتن مشاوری قدرتمند و باهوش به این جاه و جلال رسیده بود؟؟ نقش سر کون رو در بازی تاج و تخت چطور پیشبینی میکنید؟
گفتنیها در این فصل زیاده، اما آخرین نکته اساسی؛ اینطور که به نظر میاد فعلاً دو طرف اصلی نبرد تاج و تخت لنیسترها و تایرلها هستند. از همین فصل به خوبی این رقابت آشکار شده. به نظر شما احتمال پیروزی کدومیک از این دو جناح بیشتره؟ گذشته از پیروز احتمالی این ماجرا، به نظر شما پیروزی کدوم یکی از اینها بیشتر به نفع مملکته؟
یه درخواست خارج از بحث:
برای گروه ترجمه به کمک یک نفر نیاز داریم. این کار سواد زبان خاصی نمیخواد. فقط دقت و حوصله و وقت. اما کار بسیار مهمیه. قطعاً بدون دستمزد هم نخواهد بود. اگه کسی وقتش و حوصله و دقت کافی داره از طرق بخش تماس با ما پیام بده.
جواب سوال اولت: معلومه که نه!! اصلن در حدی نیست که قدرتمند بشه!! بیشتر شبیه آلت دسته!!
نقشش قطعن اینه که حتمن نوش ملکه بشه!! :D:
نرم نرمک میرسد روز حساب!!! :D: کم کم تقاص پس میده!!
درباره ی کیبورن زوده که نظر بدیم!!
به نظر من تایوین بخاطر زبون چرب و نرمش حکومتو داشت ولی نقشه هاش زیر سر کون بوده!! اگه دقت کنید تو داستان یه جا ندیدیم که این دو برادر دور از هم باشن تو جنگا!!
به نظر من مارتلا میبرن!!!! :D:
Masoodنقل قول
سرسی اگه با این رویه ادمه بده در عرض مدت خیلی کوتاهی قدرت رو به تایرل ها میده چون در سیاست باید همه جوانب رو در نظر گرفت ولی سرسی فعلا داره عقده زیر دست بودن پدرش رو تلافی میکنه و وقتی به خودش بیاد شبیه یه مترسک شده
ehsanنقل قول
سرسی به نظرم اولش خوب پیش میره ولی اخرش گند میزنه یه حسی بم می گه این جیمی تو سر نگونیش نقشی داره منکه منتظر قسمت مربوط به کتلین هستم هر چند تو کتابای قبل اصلا دوست نداشتم وقتی مرد گفتم اخیش ولی الان باید جالب باشه
farnazنقل قول
ببخشید من آخرشم نفهمیدم کتاب سوم حق کپی رایت داره یا نه اگر نداره من لینک مستقیم کتاب و لینک وبسایتتون رو توی وبسایت خودمون بذارم .
s1378نقل قول
با نقل مرجع و لینک سایت هیچ اشکالی نداره دوست من
م.م.استارکنقل قول
به نظرم تایرلها و خصوصاً میس تایرل کوچکتر از اونن که با لنیسترها مقابله کنن. ملکه خارها به داشتن یک نفر نفوذی در تختخواب پادشاه بیشتر راغبه تا اینکه بخواد خاندانش رو مستقیماً با مشکلات روبرو کنه. تو وضعیت بدی که وستروس بهش دچاره، در پشت صحنه موندن و خاکستری بودن خیلی بهتره و این چیزیه که ملکه خارها میفهمه و میس تایرل نمیفهمه.
در مورد کیبورن هم نظر دادن خیلی زوده. البته فکر نمیکنم به شخصیتی در حد ملیساندرا تبدیل بشه. ماروین رو هم که هنوز مستقیماً چیزی ازش نشنیدیم. فقط چند اشاره بوده.
سر کون هم آدمی نیست که ساکت بشینه و از طرفی آدمی نیست که بر ضد خاندانش کاری کنه. به هر حال اون یه لنیستره و میفهمه که تصمیمات آنی و احساسی سرسی به همراه غرور و نخوتی که دچارشه یه روز اون و حکومت لنیسترها رو بر باد میده. از نظر کون واضحه که با وجود آدم دمدمی مزاج و قدرت طلبی مثل سرسی به عنوان نایب السطنه، قبول کردن مقام دست پادشاه چیزی جز خودکشی نیست. چون سرسی لنیستر استاد دسیسه های پشت پرده محسوب میشه و در راه قدرت به هیچ کسی رحم نمیکنه.
در مورد وستروس هم فعلاً همه مدعی تاج و تخت هستن. تایرلها عرضه ندارن و حتی اگه بتونن لنیسترها رو از حکومت ساقط کنن (که بعید میدونم) نمیتونن حکومت رو نگه دارن. هنوز اوضاع به هم ریخته تر از اونه که بشه در مورد مدعیان حکومت بحث کرد. حضور تایرلها در این روزها در داستان بخاطر حضور میس تایرل و ملکه خارها و خصوصاً بانوی خاموش اونها یعنی مارجری در پایتخته. و به نظرم مارجری باید بیشترین نگرانی سرسی باشه. کسی که آرام یه گوشه ای نشسته و میره که همسر سومین پادشاه بشه و البته دست پرورده ملکه خارهاست.
تورجنقل قول
کاور بررسی ها خیلی عالین
سینانقل قول
به نظر من سرسی یه احمق به تمام معناس و همه ی تصمیمات زندگیشو بر اساس احساس میگیره عشق و نفرت! جالب اینجاس که جیمی رو احمق میدونه! من حتی مطمئنم که اون، اونجوری که جیمی بهش علاقه داره و نگاش میکنه بهش علاقه نداره و فقط تظاهر به عشق میکنه تا حق مسلم جیمی کسترلی راک و هر چی که باید برا جیمی به عنوان وارث باشه رو برا خودش تصاحب کنه. و من مطمئنم که اینده ی خوبی در انتظارش نیس و امیدوارم که همین طورم باشه یه جا خونده بودم که قدرت مثه شن میمونه هرچی بیشتر تو مشتت فشارش بدی زودتر از دستت خالی میشه که سرسیم دقیقا داره همین کارو میکنه!
پارمیسنقل قول
دنیریس وقتی وارد بازی تاج و تخت شد یه بچه خام بود، ولی به مرور راه و رسم بازی رو یاد گرفت و همچنان هم در حال پیشرفته، ضمن این که آدم بسیار مشورت پذیری هم هست. اما سرسی بیش از حد مغروره و نظر بقیه رو هم فقط وقتی قبول داره که موافقش باشن، وگرنه اونها رو دشمن و خائن به حساب میاره. سطح فکرشم که منو یاد سانسا با اون فانتزی های مسخره ش میندازه. چنین آدمی اگر توی بازی باقی بمونه ظلم به داستانه به نظرم.
سر کون یه ذهن فوق العاده و قدرتی متناسب با جایگاهش داره، ولی تمایل نداره قدرت رو با سرسی شریک شه، و سرسی هم قدرت رو بهش واگذار نمیکنه. فکر میکنم سرسی نتونه جایگاهشو حفظ کنه، ولی وقتی به اون وضعیت رسیدن، وضعیت لنیسترا از اینی که الان هست هم متزلزل تر میشه. سر کون اگر خاندان خودش رو حفظ کنه به نظرم خیلی هنر کرده.
مهدیهنقل قول
ها همینه دیگه! بیخود نیس که میگن زنا نباید بیرون از خونه کار کنن! اونم چی تو دربار :D: :D: :D:
م.م.استارکنقل قول
نظرت رو جلب میکنم به ملکه خارها و مارجری و آریا، و ادمور تالی و تیان گریجوی
مارتین جزء معدود نویسنده هاییه که تونسته تو این زمینه عدالت رو برقرار کنه، و هم شخصیتهای مرد و هم شخصیتهای زن داستان رو جوری پرورش بده که برای همه قابل درک و پذیرش باشند، و کار خیلی شجاعانه ای هم کرده. معمولا نویسنده ها از چنین کاری اجتناب میکنن، چون این اصل براشون پذیرفته شده که “پسرها کتابایی که در مورد دخترا باشه رو نمیخونن”. برای همین برای اینکه همه مخاطبها جذب بشن، هسته اصلی داستان همیشه حول مردها شکل میگیره و زنها نهایتا الهام بخش یا مشاور اونها هستند. در حالی که مشکل اصلی به نظرم اینه که شخصیتهایی که توی ذهنشون ایجاد میکنن خیلی دکوری و لوسه و این شخصیتهان که وقتی مرکز داستان میشن، مخاطب رو دلزده میکنن
مهدیهنقل قول
م.م.استارک:
ها همینه دیگه! بیخود نیس که میگن زنا نباید بیرون از خونه کار کنن! اونم چی تو دربار
بله بله بله نفهمیدم!!!!
پارمیسنقل قول
سلام، واقعا خسته نباشید میگم به شما و همکارانتون! کاری که انجام میدید بسیار ارزشمنده!
من خودم الان وسطای کتاب ۵ ام ولی خیلی اتفاقی الان این بررسی های فصل ها رو دیدم و به نظرم خیلی جالب بود، در این حد که رفتم بررسی های کتاب ۳ رو هم خوندم :D:
امیدوارم که بتونید همینطوری ادامه بدید
Nymeriaنقل قول
اینطوری میگید شرمنده میشم که مدتیه بررسی فصل ننوشتم
م.م.استارکنقل قول
:D: :D:
من که پیل ندارم فصلا رو دی ال کنم.فقط دارم بررسیارو میخونم ببینم چیزی میفهمم از فصله یا نه که طبق معمول فقط دارم دهنمو آب میندازم.لامصب اینقد کنجکاویم گم کرده از وقتی این پولی شده که از درسام موندم.
Night Stalkerنقل قول
D: قدم…
Extacy Of Lifeنقل قول