مقالات

لرد صاعقه، سیاه‌ماهی، شوالیه‌ پیاز: چرا لقب‌های داستان «نغمه یخ وآتش» اینقدر عالی هستند؟-قسمت اول

القاب می‌توانند ترکیبی از چند حالت مختلف باشند، گاهی نشان محبت و تحسین یا مورد پسند بودن، وگاهی هم برای دست انداختن افراد و توهینی مخرب که چون سایه‌ای فرد را تعقیب کرده و غیر قابل اجتناب هستند. در مجموعه نغمه یخ و آتش القاب می‌توانند بصورت واضح و آشکار یا کنایه آمیز، از سر محبت یا خصومت، بسیار مناسب یا ناعادلانه باشند، اما چه سزاوار و چه ناشایست، چنین اسامی غالباً دریچه‌ایی برای شناخت عمیق‌تر آن شخص به حساب می‌آیند.

در دنیایی که مردم آنچه که بنظر می‌رسد نیستند، هویتها تغیر، پنهان و یا گم شده اند، این اسامی و القاب کاربردی تر از نام واقعی‌شان می‌باشند. القاب گاهی به آلودگی درونی شخصیت‌ها اشاره می‌کنند، نسخه موثق از وقایع گذشته افراد که جای بحثی ندارند. درکل این داستانها همگی حقیقت را می‌گویند، اما بصورت اغراق شده.

مطمئناً این القاب می‌توانند خیلی بامزه باشند؛ مارتین استاد القاب رنگارنگ است ! از خنده‌دار و قهرمانانه گرفته تا القاب عوام فریب، القابی که او به داستان اضافه می‌کند، سرزندگی زیادی به دنیای رنگارنگ «نغمه» می‌بخشد. حسی از فریبکاری تا خلق و خوی ملون در همه اسامی، از شوالیه پیاز گرفته تا لرد صاعقه وجود دارد. لازم نیست حس قدرت‌های هیجان انگیز در نام‌هایی چون بلک فیش، عنکبوت، خرس پیر یاحتی بلواس نیرومند دریافت می‌شود.

سر باریستان سلمی بی باک

اگر بی‌باکی! در این مسیر قدم نگذار!

لقب سرباریستان مانند القاب دیگر شوالیه ها واضح نبود، او شهرت خود را برای دعوت به مبارزه‌ایی در ده سالگی بدست آورد. در رقابت به عنوان شوالیه‌ایی کوچک و مرموز در مقابل «شاهزاده دانکن تارگرین»کسی که تحت تاثیر شجاعت پسر و نتیجه مطلوب او در پایان مبارزه قرار گرفته بود. گارلَن تایرل با اسم گارلَن دلیر معرفی شد، زمانی که برادر بزرگترش عاقلانه نامی افتخارآمیز با حرف G به او اعطا کرد. خوشبختانه گارلَن مرحله نوجوانی و بی‌تجربگی را پشت سر گذاشت و به دوران اوجش رسید.

بعد از این ما دینریس تارگرین رو داریم. کسی که عناوین و القاب و اسامی را طوری دور خود جع کرده که انگار قرار است قحطی بیاید!! عناوین و اسامی اشرافی، غیرعادی و درعین حال زیبا، او القابی را نیز به ارث برده است، در هنگام تولد دینریس طوفان‌زاد، ملکه اندل‌ها، روینارها و نخستین انسان‌ها، ارباب هفت پادشاهی، بعد از ازدواج کالیسی دریای بزرگ علف و به عنوان یک فاتح «ملکه میرین» او همچنین مادر اژدهایان نیز نامیده می‌شود، ناسوخته، ملکه نقره‌ایی، دخترِ مرگ، قاتلِ دروغ‌ها، میسا و غیره و غیره.

دینریس تارگرین مادر اژدهایان

القاب مورد علاقه من در این مجموعه آنهایی است که بیش از آنکه تاثیرگذار به حساب آیند، توصیف کننده هستند، اسمی که نمایانگر وجهی از شخصیت و سابقه یک کاراکتر است. القاب به تفاوت‌های برجسته افراد اشاره داشته و روی عناصر خاص و متمایز تمرکز می‌کند.

راهکارهای غیرمعمول یا فوق‌العاده شخصیتها برای مقابله با چنین القابی بسیار جالب است. (اگرچه این موضوع مستلزم عجیب و غریب یا منفور بودن آنهاست.) برای مثال: تمام تمسخرهایی که بریین از طرف دیگران دریافت می‌کرد، مثل بریین زیبا، طعنه‌ایی که به ظاهر او اشاره داشت، راه تحریک او برای جستجوی شرافت خود به عنوان یک شوالیه راستین بود؛ در حالی که شاید شخصیتی دیگر چنین شرایط تلخی را می‌پذیرفت و یا چنین توهینی را بواسطه ترس و تحقیر مانند نشان افتخار در آغوش می‌گرفت.

فهرست زیر نگاهی دارد به تعدادی از اسامی مستعار بیاد ماندنی از شخصیت‌هایی که در حال حاضر در این مجموعه هستند:.

مسلما من روی بعضی القاب به دلیل پیچیدگی بیشتر و اشاره به سوابق شخصیت تاکید بیشتری خواهم داشت، در حالی که بعضی دیگر تنها به این دلیل وارد فهرست شده‌اند که بسیار سرگرم کننده‌تر و بامزه‌تر از آن بوداند که از آن حذف شوند. والبته باید گفت که این فهرست جامع و کاملی نیست.

 گرگور سندور کلگین تازی و کوه

پسران گلکین: کوه و تازی

مقایسه القاب این دوبرادر جالب بنظر میرسه؛ جرج در مورد همه چیز قبلا توضیح داده، او درشت هیکل است، اینکه کوه مردی غول مانند با نزدیک به دونیم متر قد، یک عظیم الجثه وحشتناک و شگفت انگیز زره پوش است. این واضح و مشخص است، اما آنچه که استفاده از کلمه کوه را جالب‌تر می‌کند، بکارگیری آن برای شخصی بی‌روح، بی‌عاطفه، هیولا صفت، غیرطبیعی، غیرقابل درک و یک سنگ است.

از طرفی دیگر سندور در نقش خود هردو حس ترس و ترحم را القاء می‌کند، زمانی که به عنوان محافظ وفادار جافری معرفی می‌شود، بدتر از ارباب خود بنظر می‌رسد، اما مانند بسیاری از کاراکترهای این مجموعه شخصیتی قابل قبول‌تر و بسیار پیچیده از پس اتفاقات آشکار می‌شود و ما متوجه نکات بیشتری در مورد او می‌شویم. مورد آزار قرار گرفته، خوار شده، خودساخته و بدبین. سندور هنوز هم نسبت به بیشتر ساکنین قدمگاه پادشاه اخلاقیات و انسانیت بیشتری، به خصوص در مقابل دختران استارک، از خود نشان می‌دهد. او هنوز قادر به ترحم و بخشش در دنیایی است که کمترین حد از هردو مورد را به او روا داشته است. نکته‌ایی که در ادامه داستان باعث می‌شود شخصیت تازی تاسف بار باشد این است که او سعی می‌کند که ارباب سرنوشت خود باشد.

 لیدی اولنا تایریل ملکه خارها

ملکه خارها

من فرض رو بر این می‌گیرم که هر کسی لقب اولنا تایریل را تا حدودی منفی و توهین ‌آمیز قلمداد می‌کند. به عنوان نوعی تمسخر و قضاوت در خصوص شخصیت زنی که به همواره هرچه به ذهنش می‌رسد را بی واسطه بیان می‌کند. اما باز هم من نمی‌تونم از این زاویه به اون نگاه کنم. اولنا به شکلی غیر قابل تصور ترسناک است. او بسیار باهوشتر و بسیار با نفوذتر از آن است که چنین نام سطح پایینی داشته باشد. از نظر من این لقب چیزی بین تعاریف محتاطانه و هشدار نسبت به شخصیت فرد بحساب می‌آید، (با این وجود او تا حد امکان تمایل دارد که از دخالت تمام‌قد در بازی تاج و تخت اجتناب کند. با تشکر الکی از لرد ماهی بادکنکی!) به طور مشخص اون هم مانند ملکه سرسی علاقه‌ای به درگیر شدن با تایوین لنیستر ندارد. و به طور کلی او راه خود را می‌رود. او حریفی خطرناک و حتی مرگبار است، نه تنها این لقب کاملاً شایسته اوست،‌ بلکه به خوبی نمایش دهنده خود اوست. مسئولیت هرگونه دست کم گرفتن ملکه خارها بر عهده شخص شماست!!

 جیمی لنیستر شاهکش

شاهکش

مسلماً روند تکامل جیمی لنیستر از شخصی غیر مسئول وقاتل بچه، به قهرمانی مشروع و پیچیده، از بزرگترین دستاوردهای کتاب «یورش شمشیرها» است. درک ما از او بطور انکارناپذیری به لقب او «شاهکش» گره خورده است، حقیقت پنهان در پشت این لقب نشان دهنده رشادت این شخصیت می‌باشد. جیمی به شاه ایریس خیانت کرد و او را در پای تخت آهنین به قتل رسانید، اگرچه که سوگند یاد کرده بود که به عنوان گاردشاه از او محافظت نماید. به همین دلیل حتی کسانی که در قیام علیه تارگرین‌ها بودند نیز با ترس و وحشت به جیمی نگاه می‌کردند. زمانی ما داستان شاه دیوانه را از دیدگاه جیمی شنیدیم، لذت بردن از شکنجه، بیرحمی، نقشه دیوانه‌وار او برای سوزاندن و باخاک یکسان کردن قدمگاه پادشاه، و متوجه شدیم که چرا از نظر او قتل پادشاه بهترین گزینه بوده است. این اسم نشان افتخار است، هرچند که او به عنوان یک فرد منفور باقی می‌ماند. تلاش برای منفور نبودن (چیزی که با برادر خود تیریون مشترک بود) البته به سختی می‌شود گفت که جیمی بیگناه است (نمی‌شود موضوع برن را فراموش کرد.) و وضعیت او به عنوان شاهکش نشان می‌دهد که هیچ چیز آنطور که بنظر می‌رسد مطلقا سیاه و سفید نیست.

ادامه دارد…

ترجمه: Phonix

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=4684

درباره نویسنده

م.م.استارک

مدیر و مؤسس سایت و سرپرست گروه ترجمه

۱۷ دیدگاه

  • واقعا عالی بود :good: :gol: .بارها این القاب تو داستان نظرمو جلب کرده بود.خیلی بهش فکر کرده بودم.به قول خودتون ماتین استاد القاب رنگارنگه!استاد کنایه زدنه !امیدوارم ادامه دار باشه مقالتون و القاب شخصیتای دیگه رو هم همینطور زیبا تحلیل کنین

      نقل قول

  • دیدم نظرات خالیه ولی دلم سوخت با اینکه به خاطر پولی شدن قسمت های جدید را نمی تونم بخونم ولی گفتم یک نظری بدم!خوب بود :D:

      نقل قول

  • یکی هم از این مترجم مظلوم تشکر کنه به خدا راه دوری نمیره.
    البته می‌دونم همتون قطعاً قدر زحمت ایشون رو می‌دونید،‌ اما فقط من می‌دونم قدر زحمت این عزیز یعنی چی
    اینهمه ناله کردیم، حتی دستمزد تعیین کردیم مگر چند نفر بیان گوشه کاری رو دست بگیره. نزدیک ۱۰ نفر اعلام آمادگی کردن،‌ فقط یک نفر لینکی که براش فرستاده بودم رو ترجمه کرد و فرستاد.
    تا الان هم محکم پای کار وایساده.
    دلم نیومد از opal عزیز (که با نام phonix ترجمه می‌کنه) تشکر نکنم. بی‌نهایت ممنونم که منو و این سایت رو کمک می‌کنی :rose: :respect: :respect: :respect:

      نقل قول

  • م.م.استارک:
    یکی هم از این مترجم مظلوم تشکر کنه به خدا راه دوری نمیره.
    البته می‌دونم همتون قطعاً قدر زحمت ایشون رو می‌دونید،‌ اما فقط من می‌دونم قدر زحمت این عزیز یعنی چی
    اینهمه ناله کردیم، حتی دستمزد تعیین کردیم مگر چند نفر بیان گوشه کاری رو دست بگیره. نزدیک ۱۰ نفر اعلام آمادگی کردن،‌ فقط یک نفر لینکی که براش فرستاده بودم رو ترجمه کرد و فرستاد.
    تا الان هم محکم پای کار وایساده.
    دلم نیومد از opal عزیز (که با نام phonix ترجمه می‌کنه) تشکر نکنم. بی‌نهایت ممنونم که منو و این سایت رو کمک می‌کنی

    ممنونم،وظیفه است :good:
    درمقابل ترجمه کتاب اصلا بحساب نمیاد

      نقل قول

  • مقاله ی خیلی خوبی بود
    تشکر از Phonix عزیز برای ترجمه زیباشون

      نقل قول

  • سلام دوستان نظرتون راجب اون عکس که گذاشتم چیه این علامت روی اسلحه برنو ساخت چک اسلواکی متعلق به ۹۰سال پیشه که دقیقا نشان خاندان لنیستر روش حک شده

      نقل قول

  • حامد:
    سلام دوستان نظرتون راجب اون عکس که گذاشتم چیه این علامت روی اسلحه برنو ساخت چک اسلواکی متعلق به ۹۰سال پیشه که دقیقا نشان خاندان لنیستر روش حک شده

    قدیما نشان شیر زیاد پیدا میشده!! گرگ و چیزای دیگه ولی کمیابه!

      نقل قول

  • لقب ها میتونن به دستاوردهای فرد و یا جایگاه اجتماعی اون اشاره کنن. برای یک جنگجو شاید یک کلمه مثل نیرومند یا بی باک کافی باشه. ولی برای یکی مثل دنیریس، یک صف طویل از القاب شکل گرفته که میراثش رو، نحوه تولدش رو و فتوحات متعددش رو تعریف میکنه.

      نقل قول

  • مهدیه:
    لقب ها میتونن به دستاوردهای فرد و یا جایگاه اجتماعی اون اشاره کنن. برای یک جنگجو شاید یک کلمه مثل نیرومند یا بی باک کافی باشه. ولی برای یکی مثل دنیریس، یک صف طویل از القاب شکل گرفته که میراثش رو، نحوه تولدش رو و فتوحات متعددش رو تعریف میکنه.

    چه تحلیل قشنگی! :heart:
    واقعاً حالا که بهش فکر می‌کنم می‌بینم درسته. دینریس یه دختر آواره و تنهاست، اما تاریخچه بزرگی به طول خاندان تارگرین پشت سر خودش داره. اگه قرار باشه روزی ملکه بشه، باید دست کم برای خودش تاریخچه‌ای بسازه

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: