تاپیک‌های تعاملی

بررسی فصل ۷۱ دینریس

همونطور که دوستان میدونن، متاسفانه نمیتونیم برای همه فصل‌ها بررسی بذاریم. البته برخی فصل‌ها واقعاً مطلب مهمی برای بحث ندارن،‌ اما برای برخی دیگه هم فرصت نوشتن متن رو پیدا نمیکنم. خودتون خوب میدونید که نوشتن یه مطلب تحلیلی به درد بخور خیلی هم آسون نیست و نیازه به زمان و فکر آزاد داره که بدبختانه همیشه فراهم نیستن. هیچ وقتم نشد یکی بگه آقا من حال کردم بررسی این فصل رو بنویسم. کلی حرف واسه گفتن دارم!

در هر حال فرصتی شد که با یه بررسی دیگه در خدمتتون باشیم. در خصوص این فصل و اصولاً دینریس حرف‌های گفتنی خیلی زیاده. تا به حال هم به این شخصیت به طور جدی نپرداختیم و در موردش صحبت نکردیم. من این بار قصد دارم به یکی از بحث‌ها بپردازم. در خصوص مبارزه این بانوی وستروسی با نظام برده‌داری در اسووس. همه خوب میدونید که دنی با پیشنهاد سر جورا و برای خرید آویژه‌ها به سمت خلیج برده‌داران رفت. اون صرفاً قصد داشت ارتشی رو خریداری کنه که بتونه توسط اون تاج و تخت پدرش رو پس بگیره. خب مشخص بود که اون پول خرید این ارتش رو نداشت، بنابراین با حقه‌ای که در حین معامله لشکر آویژه‌ها زد، صرفاً برای فرار از پرداخت هزینه هنگف این معامله (یعنی فروش یک اژدها) دست به قتل عام برده‌داران زد و شهر آستاپور رو به تصرف خودش و ارتش تازه خریداری شده‌اش درآورد.

این درست که دینریس در این شهر با رفتارهای غیر انسانی و وحشیانه برده‌داران با برده‌هاشون مواجه شد و بسیار غمگین و متاثر شد، اما نمیشه انکار کرد که هدف اولیه اون صرفاً ندادن اژدهاش در مقابل آویژه‌ها بود. هدفی که بعد از تحقق ناگهان به یک عملیات آزاد سازی منجر شد! (آدم یاد آمریکا و بحث مبارزه با استبداد صدام و آزادی مردم عراق می‌افته) ایده مبارزه با نظام برده‌داری در واقع در همین نقطه و خلق‌الساعه شکل گرفت و این ملکه وستروسی به ناگهان خودش رو در قالب منجی برده‌ها، موظف به درهم شکستن نظام باستانی برده‌داری و تجارت اصلی گیسکاری‌ها قلمداد کرد. از نظر من تا همینجا هم مارتین چندان منطقی عمل نکرده و نمیشه از لطف خاص اون به این شخصیت چشم‌پوشی کرد. چرا که کوچک‌ترین اشتباهات بسیاری از شخصیت‌ها در تصمیم‌گیری به قیمت جانشون تموم میشه، اما رفتارهای باری به هر جهت و تصمیمات لحظه‌ای و ناگهانی و حتی بدون دوراندیشی این اژدهای کوچک همواره به موفقیت‌های بزرگی ختم میشه. موفقیت‌هایی که حتی خود شخصیت هم تصورشون رو نمیکرد.

اما به هر حال موضوع اصلی صحبت من، پارتی بازی مارتین برای دینریس و تارگرین‌ها نیست، بلکه من قصد دارم به همین قیام ضد برده‌داری این ملکه بپردازم. سوال اساسی از نظر من اینه که آیا دینریس برای برپایی این قیام خونین حقی داشته یا نه؟ آیا واقعاً قتل عام نجبای یک شهر و در ادامه فتح دو شهر دیگه (که از قبل هیچ خصومتی باهاش نداشتن) کاری مشروع و اخلاقی و انسانی بوده؟ باید پرسید چه کسی اختیار نجات مردمان شهرهای آستاپور، یونکای و میرین رو به این شاهدخت وستروسی واگذار کرده بود؟ آیا دینریس حق داشت که برای نجات برده‌ها از دست اربابانشون اون همه قتل و خونریزی به بار بیاره؟ آیا واقعاً دست‌آوردی که تا به امروز نصیبش شده رو میشه پیروزی و نیل به هدف نامید؟ یا باید اون رو شکست و هدر رفت خون‌های بسیار دونست؟

دینریس تارگرین محاصره شهر میرین

خب به این سوالات میشه به شکل‌های مختلف پاسخ داد. اما من به جواب یه سوال مهم دیگه می‌پردازم. با توجه به شرایطی که تا به امروز پیش اومده و تبعات مثبت و منفی دیگه ای که این حرکت مادر اژدهایان داشته، شما نتیجه‌ی کارش رو مثبت ارزیابی میکنید یا نه؟ پاسخ اول میتونه این باشه که بله، درسته که خون‌های بسیاری ریخته شده،‌ اما نتیجه‌ای که در نهایت به دست میاد به نفع خود گیسکاری‌هاست و میتونه به سایر شهرای قاره شرقی گسترش پیدا کنه و حتی ممکنه بتونه که کل نظام برده‌داری رو در اسوس ریشه‌کن کنه. پس شاید برای خیر والاتر هم که شده بشه این تلفات رو پذیرفت. پاسخ دیگه میتونه این باشه که خیر، گرچه حرکتی که دنی به راه انداخت اقدامی درست و به جا بود، اما به شکل بدی اجرا شد و به نظر نمیرسه که به هدف نهایی برسه. شاید لازم باشه که دینرس از طرف خودش حاکمانی رو بر شهرهای تصرف شده تعیین کنه و عملاً خودش شهرای برده‌داران رو اداره کنه. یا اینکه لازمه تمام شهرهای اطراف رو به تصرف خودش دربیاره تا هیچ تهدیدی متوجه دست‌آوردهاش نشه. پاسخ دیگه میتونه این باشه که اصولاً چنین اقدامی از ابتدا اشتباه بوده. تجربه تاریخی نشون داده که چنین تغییرات بزرگی همواره لازمه که از درون خود جامعه آغاز بشه و نمیشه با ضرب و زور شمشیر وضعیت مردمی رو از فلاکتی که درش گرفتار هستن تغییر داد. این اقدام منجی‌مآبانه دینریس از اون جهت غلطه که مردمان گیسکاری هنوز به اون سطح از درک و شعور نرسیدن که آزادی هدیه‌داده شده از طرف ملکه وستروسی رو بپذیرند و از اون بهره ببرند. به همین دلیل به زودی ممکنه همین آزاد شده‌ها از آزادی خودشون پشیمون بشن و آروزی برگشت به روزگار بردگی خودشون رو بکنن. پس در نهایت میتونیم اینطور نتیجه بگیریم که عملیات نجات خونین دینریس، حرکتی اشتباه و زیان‌بار بوده.

نظر شما در این مورد چیه؟ چقدر این حرکت دنی رو درست میدونید و چقدر امیدوار به موفقیت اون هستید؟

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=3980

درباره نویسنده

م.م.استارک

مدیر و مؤسس سایت و سرپرست گروه ترجمه

۲۳ دیدگاه

  • در اینکه کارهای او اشتباه بوده شکی وجود نداره ، اما مشکل من این است که کلا”‌متوجه نمی شوم !
    اگر گفته می شد او علاقه به وستروس را از دست داده و می خواهد بماند قابل قبول بود اما اینکه هم در آرزوی فرمانروایی بر وستروس است هم دچار خود منجی پنداری شده با هم جور در نمی آید .

    تنها دلیلی که وی برای اینکارها دارد وقت تلف کرد است ، یعنی هم مارتین و هم دنریس در حال وقت تلف کردن هستند تا عناصر دیگر داستان خود را به او برسانند ، اژهایان او هنوز کوچک هستند و ارتش وی نیز ناکافی .
    پس باید وی منتظر بماند تا این سه اژدها بزرگ شوند و دیگران از جمله بچه اشتارک ها ، آدرها و البته زمستان از راه برسند.

    پس جواب سوال شما این خواهد بود که هر داستان فرعی که اکنون برای وی می افتد فاقد ارزش برای داستان کلی است و صرفا”‌ پر کردن صفحات کتاب است تا وی به روز موعود برسد .

      نقل قول

  • magenta:
    در اینکه کارهای او اشتباه بوده شکی وجود نداره ، اما مشکل من این است که کلا”‌متوجه نمی شوم !
    اگر گفته می شد او علاقه به وستروس را از دست داده و می خواهد بماند قابل قبول بود اما اینکه هم در آرزوی فرمانروایی بر وستروس است هم دچار خود منجی پنداری شده با هم جور در نمی آید .

    تنها دلیلی که وی برای اینکارها دارد وقت تلف کرد است ، یعنی هم مارتین و هم دنریس در حال وقت تلف کردن هستند تا عناصر دیگر داستان خود را به او برسانند ، اژهایان او هنوز کوچک هستند و ارتش وی نیز ناکافی .
    پس باید وی منتظر بماند تا این سه اژدها بزرگ شوند و دیگران از جمله بچه اشتارک ها ، آدرها و البته زمستان از راه برسند.

    پس جواب سوال شما این خواهد بود که هر داستان فرعی که اکنون برای وی می افتد فاقد ارزش برای داستان کلی است و صرفا”‌ پر کردن صفحات کتاب است تا وی به روز موعود برسد .

    من مخالفم چون به نظر من در حال حاضر دنی آمادگی اینو که بتونه ملکه خوبی برای تمامی مردم وستروس باشه نیست و راهی که از اول شروع کرده و الان هم داره ادامه میده اونو به یه ملکه خوب تیدیل میکنه الان تنها کاری که میتونه انجام بده اینه که با ارتشش به جایی حمله کنه و اونجا رو بگیره ولی با فرمانروایی هنوز فاصله داره اونم از نوع خوبش البته خوب بودن هم میتونه معنای مختلفی داشته باشه ولی به هر حال یه حد وسطی رو باید رعایت کنه دیگه اینکه بره وستروس و مثل اگان بخواد با آتش و خون وستروسو بگیره که نمیشه بهرحال اگان وقتی به وستروس رفت هیچ حقی نداشت برای همین وستروسو فتح کرد ولی دنی قضیش فرق میکنه و جانشین به حساب میاد و باید متفاوت عمل کنه بهرحال مردم وستروس مردم خودش به حساب میان ولی اگه الان بره به غیر از موضوع اژدها خودش هم ممکنه درست عمل نکنه و تصمیمات اشتباه بگیره!
    در کل روند تکامل شخصیت دنریس هم مثل جان یا برن یا آریا و تیریون و کسای دیگه هست دنی هم باید برا وظیفه ای که در آینده داره آماده بشه و چیزای بیشتری یاد بگیره مثل بقیه!

      نقل قول

  • به نظر من دینریس ی شخصیتیه که کاملا بر اساس غریزه عمل میکنه نه بر اساس عقلش یهویی تصمیم میگیره برده ها رو ازاد کنه بدون اینکه به عواقب بعدیش فک کنه
    قرار نیست که هر فرمانروایی اینطوری وفاداری افرادشو به دست بیاره قولی که به میساندر داد خیلی احمقانه بود :bl:

      نقل قول

  • دنریس فقط به یک دلیل برده هارو آزاد میکنه برای اینکه بعدا ازشون استفاده کنه
    چطور میشه یک آدم که تنها هدفش تو زندگی بدست آورد وستروسه یکهو میشه شکننده ی زنجیر ها و ملکه ی میرین؟ کاملا واضحه تصمیم داره شهر های برده داران رو سرو سامان بده تا بعدا بتونه از نیروی نظامیشون و برده ها استفاده کنه.
    به عنوان برده نه به عنوان ارتش.
    که البته بازی با کلماته این آزاد سازی ها هیچ نفعی به حالا برده ها نداره بلکه باعث بدتر شدن
    اوضاعشون میشه

      نقل قول

  • راستش مارتین خیلی در حق دنی داره پارتی بازی میکنه
    حالا مثلا استارکا از این اشتباها میکردن سرشون رو نیزه بودا
    خانم حالا کلی معطل کرده کتاب ۵ رو نخوندین حالا
    :head:

      نقل قول

  • magenta:
    در اینکه کارهای او اشتباه بوده شکی وجود نداره ، اما مشکل من این است که کلا”‌متوجه نمی شوم !
    اگر گفته می شد او علاقه به وستروس را از دست داده و می خواهد بماند قابل قبول بود اما اینکه هم در آرزوی فرمانروایی بر وستروس است هم دچار خود منجی پنداری شده با هم جور در نمی آید .

    تنها دلیلی که وی برای اینکارها دارد وقت تلف کرد است ، یعنی هم مارتین و هم دنریس در حال وقت تلف کردن هستند تا عناصر دیگر داستان خود را به او برسانند ، اژهایان او هنوز کوچک هستند و ارتش وی نیز ناکافی .
    پس باید وی منتظر بماند تا این سه اژدها بزرگ شوند و دیگران از جمله بچه اشتارک ها ، آدرها و البته زمستان از راه برسند.

    پس جواب سوال شما این خواهد بود که هر داستان فرعی که اکنون برای وی می افتد فاقد ارزش برای داستان کلی است و صرفا”‌ پر کردن صفحات کتاب است تا وی به روز موعود برسد .

    اگه نظرت ینه پس اینا را چی میگیی:
    سر جوار خیلی وقته که همراه دینریس هست و اگه این ماجرا ها پیش نمیومد اون به هویت واقعی جورا پی نمی برد و داستان به کل جور دیگری رغم میخورد
    از طرف دیگه باریستان هم به دنیریس پیوسته که خود این هم می تونی تاثیرات زیادی مقل همراه کردن مردم وستروس داشته باشه.
    و شاید چیز های دیگه ای هم وجود داشته باهشه که یادم نمیاد.
    آها اون یارو داریو….

      نقل قول

  • من زمانی که بازی rome total war 1 رو بازی میکردم همیشه وقتی قلعه‌ای رو تسخیر میکردم ابتدا همه‌ی کارهای قلعه رو انجام میدادم و سپس به سراغ دیگر قلعه‌ها میرفتم که بر اساس زمان‌بندی بازی بین ۶ ماه تا یکسال وقت میخواست. در صورت عدم اینکار هم عواقب وخیمی در ادامه بازی منو گرفتار میکرد. این اتفاق دقیقا داره سر دنریس میوفته و اولیش هم همین اخراج سر جورا بود. زنجیره‌ای از اقدامات نسنجیده منجر به اتفاقات پشیمان‌کننده میشود و این قانون در دنیای مارتین هم صادق هست. دنریس مطمئنا با سختی روبرو خواهد شد و باید دید چگونه با آنها کنار خواهد آمد……ارتشی نامنظم…..برده های تازه آزاد شده و بیکار….افرادی که به اسم دوستی دست دراز میکنند اما……

      نقل قول

  • دنی یه مشکل بزرگ داره و اونم اینه که کسی رو نداشته تا برای ملکه شدن تربیتش کنه، کودکیش با تحمل انواع حقارت و دربدری در کنار ویسریس دیوانه گذشته، کسی که نه تنها الگوی مناسبی براش نبود بلکه تحت آزار روحی قرارش می داد و این آخری هم برای رسیدن به اهدافش دنی رو به کال دروگو فروخت!
    اگه مارتین فصل های دنی رو مثل آریا و برن از شروع آوارگیش -از کودکی- شرح می داد، اینقدر نمی گفتید که مارتین داره به این حال میده :-(
    از یاد نبریم که دنی رنج های بسیاری رو تحمل کرده، از دربدری و گدایی برای زنده موندن بگیر تا فروخته شدن و بعد از اون هم از دست دادن شوهر و نوزادش، گم شدن تو صحرای بی آب و علف و …
    همه ی اینها به علاوه ی خون تارگرینی خشمی رو درونش انباشته کرده که گاهی شعله هاش غیر قابل کنترله.
    اما یه نکته مثبت در مورد دنی هست که به مرور زمان میتونه تمام کاستی های شخصیتیش رو بر طرف کنه، و اون ذکاوته این کاراکتره. دنی برخلاف سن کمش قدرت تصمیم گیری بالایی داره و جالبه که به سرعت این کارو انجام مبده!
    اون حالا به درستی تشخیص داده که برای ملکه شدن فقط داشتن یه ارتش کافی نیست، بلکه باید خودشو برای این کار آماده (بهتره بگیم تربیت) کنه. یه نکته دیگه هم اینه که دنی نسبت به وفاداری یارانش شک داره و می خواد آزمایششون کنه تا باز هم خیانت نبینه. از طرفی برای حکومت در وستروس به یه کادر حکومتی مورد اطمینان نیاز داره که با حکومت در اسوس میتونه افراد مورد نظرش رو به مرور انتخاب کنه.
    پس با این تفاسیر موندن در میرین و مشق حکومت، تصمیم بسیار عاقلانه و دوراندیشانه ایه.

      نقل قول

  • Raegar Targeryan:
    من زمانی که بازی rome total war 1 رو بازی میکردم همیشه وقتی قلعه‌ای رو تسخیر میکردم ابتدا همه‌ی کارهای قلعه رو انجام میدادم و سپس به سراغ دیگر قلعه‌ها میرفتم که بر اساس زمان‌بندی بازی بین ۶ ماه تا یکسال وقت میخواست. در صورت عدم اینکار هم عواقب وخیمی در ادامه بازی منو گرفتار میکرد. این اتفاق دقیقا داره سر دنریس میوفته و اولیش هم همین اخراج سر جورا بود. زنجیره‌ای از اقدامات نسنجیده منجر به اتفاقات پشیمان‌کننده میشود و این قانون در دنیای مارتین هم صادق هست. دنریس مطمئنا با سختی روبرو خواهد شد و باید دید چگونه با آنها کنار خواهد آمد……ارتشی نامنظم…..برده های تازه آزاد شده و بیکار….افرادی که به اسم دوستی دست دراز میکنند اما……

    یک ساااال؟!

      نقل قول

  • شمشیر صبح: یک ساااال؟!

    دادا یک سال به زمان بازی….بک turn منظورمه…یک کلیک میزدی و زمان ۶ ماه میرفت جلو که مثلا ساختمان‌ها و ارتش‌ها ساخته بشه….به زمان خودمون ۲ ثانیه :winksmile: :lol:

      نقل قول

  • ریگار راست میگه حتی اگه روی حالت آسون بازی هم میرفتی اگه شهر هاتو تقویت نمی کردی شاید بهشون حمله میشد و اگر یک کشور متحد ازت کمک می خواست تا نیرو بهش میرسوندی متحدت نابود شده بود و دشمنات دو برابر…اصن یه وضی

      نقل قول

  • دیگه رسما قالب سایت عالیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :cry: :cry: :cry: :cry:
    :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :rose:
    خدا شاهده لایک دارین! :ostad: :ostad: :ostad: :ostad: :head: :head: :head: :rose:

      نقل قول

  • دنریس در کل کتاب نشان داده که بدون هیچ فکری تصمیمات مهمی میگیره یا به نوعی با غریزه عمل میکنه مثل تصمیماتش برای برادرش،خب پس وقتی که در آستاپور اختیار ارتش رو به دست گرفت یه دستور بدون فکر دیگه صادر کرد ولی بقیه شهرها رو توی مسیر مجبور بود غارت بکنه تا این همه آدمی رو که عقبش راه افتادن رو سیر بکنه واین هم چیزی هست که کالیسی بودن یادش داده،ولی داره کم کم عاقل میشه و فکر کنم با مشاوره های باریستان سلمی بهتر هم بشه

      نقل قول

  • اگر مارتین یک چهارم رفتاری که با جان داره رو با دنریس داشت الان استخونای دنریس تو همون آستاپور داشت میپوسید !! :noo:

      نقل قول

  • ehsan:
    دنریس در کل کتاب نشان داده که بدون هیچ فکری تصمیمات مهمی میگیره یا به نوعی با غریزه عمل میکنه مثل تصمیماتش برای برادرش،خب پس وقتی که در آستاپور اختیار ارتش رو به دست گرفت یه دستور بدون فکر دیگه صادر کرد ولی بقیه شهرها رو توی مسیر مجبور بود غارت بکنه تا این همه آدمی رو که عقبش راه افتادن رو سیر بکنه واین هم چیزی هست که کالیسی بودن یادش داده،ولی داره کم کم عاقل میشه و فکر کنم با مشاوره های باریستان سلمی بهتر هم بشه

    مارتین میخواد فلا حسابی بهش خوش بگذره به موفقیت های زیادی برسه تا وقتی اومد وستروس
    دستش باز باشه دمار از دنریس در بیاره

      نقل قول

  • آدمایی که سعی کردن به زور جامعه را اصلاح کنن همیشه از میزان قابلیت ارتجاعی و برگشت پذیری جامعه به حالت قبل متعجب و سرخورده شدن !!!!! :head:
    جدا از ارادتی که همیشه به دنریس داشتم :faight: یادآوری یه نکته جالبه ، تو انیمه akame ga kill وقتی عضو جدید گروه میگه : پس ما قاتلین عدالتیم !
    اعضا می خندن و یکی میگه : هر چقدر هم دور خودت بچرخی نمی تونی گناه قتل را گردن یکی دیگه بندازی ، توی قتل هیچ جور عدالتی نیست ، خود ما هم هر لحظه ممکنه بمیریم و این تقاص کناهانمونه !

    دنریس فقط داره خودش را توجیه می کنه

      نقل قول

  • برای فاتح شدن دو چیز لازمه:سیاست جنگاوری(روش جنگیدن و فتح کردن ی سرزمین ) و سیاست حکمرانی(روش نگه داشتن ی سرزمین) و هردوی اینا باید باهم باشه پادشاه رابرت وراب هردو فقط سیاست جنگاوری رو بلد بودن هر دو خ خوب میدونستن چطور بجنگن چطور فتح کنن و چطور پیروز بشن ولی هیچکدوم حکمران خوبی نبودن تا ب امروز دنی هم همینطور بوده… همیشه نگه داشتن ی پیروزی سخت تراز بدست اوردنش بوده…ولی علت اینک دنی دچار سرنوشت راب نشده شیوه حکومتی مستقل شهر های ازاده،مطمئنا اگه دنی این رفتارو تو وستروس میکرد تابحال مرده بود…دنی میخواد ملکه وستروس باشه…پس هم باید فتح کردن رو بهتر یاد بگیره…قرار نیست کل وستروس با دیدنش سرخم کنه و وستروس هم جنگاور بهتری از ایسوسه… و هم باید حکمرانی کردن رو یاد بگیره…فتح کردن و حکمرانی کردن ب شهر های ازاد ن تنها تمرین خوبیه بلکه قدرتشو بیشتر میکنه…اگه ب هدفش برسه و ملکه وستروس شه…اون ایسوس رو هم داره…ولی خب فتح ایسوس زمانی اخلاقی میشه ک شرایط بهتر از قبلی ب مردمانش بده ن اینک مردمش ارزوی دوباره برده شدن کنن…برای تشخیص درست بودن اقدامات دنی باید صبر کرد و دید چطور داره حکومت میکنه وگرنه تا ب حال ک اقدام سنجیده ای برای حکمرانی نکرده هرچند ک تصمیمات جالبی برای فتح شهر ها گرفته…

      نقل قول

  • یه خواهش دارم!
    وقتی چیزی رو اسپویل میکنین, بالاش بنویسین چه چیزی رو اسپویل میکنین!
    مثلا بنویسین اسپویل از کتاب چهارم یا از کتاب چنجم!
    من سر همین مضوع تا حالا دو بار از کتاب پنجم اسپویل وحشتناکی شده واسم.
    بحث سر کتاب چهارم بود. و من چون کتاب چهارم رو خونده بودم. اسپویلر یکی از دوستان رو باز کردم
    چون فکر میکردم از کتاب چهارمه. ولی از کتاب پنجم بود و جدا اسپویل بدی بود.(تا چند روز رفتم تو شوک)
    لطفا دقت کنید.
    ممنون

      نقل قول

  • پویان:
    یه خواهش دارم!
    وقتی چیزی رو اسپویل میکنین, بالاش بنویسین چه چیزی رو اسپویل میکنین!
    مثلا بنویسین اسپویل از کتاب چهارم یا از کتاب چنجم!
    من سر همین مضوع تا حالا دو بار از کتاب پنجم اسپویل وحشتناکی شده واسم.
    بحث سر کتاب چهارم بود. و من چون کتاب چهارم رو خونده بودم. اسپویلر یکی از دوستان رو باز کردم
    چون فکر میکردم از کتاب چهارمه. ولی از کتاب پنجم بود و جدا اسپویل بدی بود.(تا چند روز رفتم تو شوک)
    لطفا دقت کنید.
    ممنون

    دوست عزیز به همین دلیل از اسپویل بار استفاده میشه تا بشه توش مطلب اسپویل گذاشت…عواقب بعد از خواندن اون هم فقط برعهده خواننده‌هاس….شما به راحتی با رد شدن از اون میتونستید باخبر نشین….میتونید همون اسپویل رو توی اسپویل بار بزارید تا صحتش رو بررسی کنیم و ببینیم درسته یا نه…البته باید در اسپویل بار بزارید

      نقل قول

  • با اینکه من بشدت از دنریس بدم میاد متاسفانه باید بگم تصمیم های احساسی او تا الان کاملا منطقی و مفید بوده :scratch:
    هنوز برای اون زوده که به وستروس بیاد اون الان هم داره ارتشش رو قوی میکنه هم تجربه کسب میکنه اژدهاهاش بزرگ میشن و ….
    تا الان دستش به خون بیگناها الوده نشده ولی کنکاوم بدونم وقتی میاد وستروس و قتل ام راه میندازه چطور میخواد وجدانشو راضی کنه ؟
    با این حرف که حکومت حقه خودشه و بقیه غاصبن ؟ هه

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: