از طرف دوستان و همکاران عزیزم در سایت افسانهها خبردار شدیم که بعد از مدتها بالاخره مارتین هم در ایران صاحب ناشر رسمی شد. انتشارات بهنام و جناب آقای میلاد فشتمی به عنوان انتشارات و مترجم رسمی مارتین در ایران معرفی شدند.
با توجه به این قضیه و تصمیم این انتشارات برای ترجمه و چاب همه کتابهای مارتین در ایران، از جمله نغمهای از یخ و آتش، شرایط برای ما هم متفاوت میشه. تا به امروز هیچ کس در ایران امتیاز رسمی انتشار کتاب های مارتین رو نداشت و ما هم مثل سایر ناشرین حق ترجمه کتابهای نغمه رو بطور مساوی با دیگران برای خودمون قائل بودیم. اما حالا که کسی برخلاف من و میلاد بابانژاد موفق شده امتیاز رسمی مارتین رو خریداری کنه… واقعاً نمیدونم ما باید چیکار کنیم. در این بین مسائل مهمی مطرح میشه:
اولاً اینکه انتشار اینترنتی ترجمه کتاب میتونه به فروش ترجمه رسمی و چاپی اون ضربه بزنه و حس میکنم که این کار چندان صحیح نیست.
ثانیاً ممکنه ادامه کار ما از طرف ناشر و مترجم رسمی تحمل نشه و اقدامات حقوقی رو به دنبال داشته باشه (که البته حدس میزنم احتمالش کم باشه).
ثالثاً همه میدونیم که انتشار ترجمه چاپی کتاب مارتین در ایران به معنی سانسور بسیار گسترده و ضربه خوردن این اثره. درسته که خودم قبلاً مشتاق چاپ رسمی این کتاب بودم، اما مدتی بعد به این نتیجه رسیدم که واقعاً نمیشه کتاب نغمه رو بدون زدن ضربه جدی به محتوای اون، در ایران چاپ کرد. پس چه خوشمون بیاد و چه نیاد، کتابی که در آینده توسط انتشارات بهنام چاپ خواهد شد (صرف نظر از کیفیت ترجمه) دستکاریهای زیادی خواهد داشت که با انتشار هر جلد مقدار اونها بیشتر میشه و با توجه به تجربهای که من از برخورد ممیزی ارشاد با این این کتاب داشتم، میدونم که نتیجه اصلاً خوشایند نخواهد بود.
نکته جالب تو این میون اینه که وقتی همکاری ما با انتشارات آذرباد بهم خورد، من و میلاد قصد کردیم که سراغ انتشارات دیگهای بریم. من خودم شخصاً با انتشارات مختلفی تماس گرفتم. یکی از اونها همین نشر بهنام بود. به خوبی یادم میاد که با مدیر این انتشارات صحبت کردم و گفتم که من و میلاد در آستانه خریدن امتیاز کتاب هستیم و دنبال ناشر میگردیم. جناب مدیر به من گفتن که آقای احمدی مدیر انتشارات آذرباد از دوستان بسیار صمیمی من هستن و ما اصلاً قصد چنین کاری رو نداریم و هیچ وقت سراغ کتابهای مارتین نمیریم. یادمه که گفتن ۵ جلد کتابهای نغمه همین الان که دارن با من صحبت میکنند، تو قفسه کتابهای دفترشون موجوده و ایشون با شناختی که از کتاب دارن و احترامی که برای اون قائلند، حاضر نیستن که با توجه به شرایط ممیزی سراغ انتشار این کتاب برن!! حالا چطور شده که اینطور شده، خدا میدونه.
در هر حال مطلب اصلی پیش روی ما اینه. ما اهالی سایت وینترفل چه باید بکنیم؟!!
نباید با هر بادی که می وزه نظرمونو عوض کنیم که! شما در ترجمه خودت ثابت قدم باشی خیلی بهتره
erfan.Rنقل قول
در ضمن انشارات بهنام میخواد یه کتاب دیگه از ماتینو ترجمه کنه نه نغمه رو. کتابی که دوبار توسط ۲ تا انتشاراتی ترجمه شده (ویدا و آذر باد) و در هردو مورد فروش ناموفقی داشته
erfan.Rنقل قول
**رویای تبآلود**
اسم کتاب هم اینه. از نمایشگاه کتاب تا الان ترجمه شده ولی منتشر نشده
erfan.Rنقل قول
به نظر من باد روند ترچمه رو ادامه بدین تا وقتی که یک کتاب از اونها چاپ بشه و ببینیم که شرایط کتاب چه جوریه و چه قدر تغییرات داشته ! تا اون موقع تصمیم بگیرید که ادامه بدید یا نه !؟ ولی من میگم ترجمه اینترنی خیلی بهتر هست !
باتشکر از فعالیتتون و همچنین این خبر رسانی.
پویاننقل قول
درود
آقای مافیها عزیز و همین طور سایر دوستان گران قدر. لازم می دونم طبق صحبتی که با آقای فشتمی داشتم چند مورد رو خدمتتون عرض کنم:
۱٫ کتاب نغمه آتش و یخ فعلاً جزو برنامه چاپ انتشارات بهنام و آقای فشتمی نیست, به خاطر همین قضیه ترجمه اینترنتی و چاپی در بازار که خود آقای مارتین هم در جریانش قرار دارن و با وجود اصرارشون بر چاپ این مجموعه اول اما چون شرایط بهشون گفته شده ایشون هم قانع شدن.
۲٫ رویای تب آلود چون آقای مارتین مسافرت بودن از مقدمه ایشون بی بهره است اما سایر آثار ایشون حتما با مقدمه یا دست نوشته ای از ایشون برای ایرانیان به چاپ خواهد رسید و ایشون به محض برگشت از سفر در وبلاگشون برای ایرانی ها مطلبی رو خواهند نوشت.
۳٫ آقای فشتمی قول دادن تغییرات و حذفیات در پایین ترین سطح ممکن باشه. کما اینکه برخی آثار مارتین – غیرنغمه ای- که شخصاً مطالعه داشتم اصلاً مورد حذفی ندارن. و در صورت لزوم برای اعمال تغییری هم آقای مارتین در جریان شرایط نشر در ایران هستن و با هماهنگی ایشون انجام میشه. پس این نگرانی ما هم رفع شده حساب میشه.
موفق باشید
نیما کهندانینقل قول
برو عامو ؛جمله معروفه که در این مواقع استفاده میشه
آخه شما از این انتشار اینترنتی چه چیزی عایدت شده که انقدر نگران درستی یا نادرستیش هستی؟ اون انتشاراتی که دارن از رو کتاب میچاپن و میچاپن باید بیشتر به این موضوع فکر کنن
ولی نکته اساسی اینجاست وقتی ما جز کنوانسیون کپی رایت نیستیم(پس این قانون رو قبول نداریم) اصلا داشتن این حق بی معناست. بدون وجود قانون که نمیشه برا خودمون حق ایجاد کنیم
بدون درنظر گرفتن ارشاد، اگه کتاب واقعاٌ درخور این مجموعه باشه مطمئن باش شما به فروشش ضربه نمیزنی(تازه الان که داره رویای تب آلود رو ترجمه میکنه و آیا عالم کی بخواد نغمه رو ترجمه کنه و کی برسه به کتاب ۳و۴)، اصلا کتاب فازی که میده یه چیز دیگس
اون احتمال دومت واقعا خنده دار بود خجالت نمیکشی روز تاسوعا اسباب خنده مردم رو فراهم میکنی :evil:
Ali.Aنقل قول
موضوع سر باد و این حرفا نیست. این شرایطی بوده که تا به امروز پیش نیومده. خوب قطعاً قابل تأمله. بذارید نظر دیگر دوستان رو هم بدونیم.
قسمتی از بحثی که مطرح کردم ارتباطی با کیفیت ترجمه نداره. بحث بیشتر سر حق امتیازه. وگرنه همه میدونیم که ترجمه اینترنتی خذفیات کمتری خواهد داشت.
م.م.استارکنقل قول
نمیدونم تا ترجمه بشه بعدش پخش بشه خیلی طول میکشه بعدش همون طور که خودت گفتی سانسور های زیادی توش صورت میگیره به نظرم شما باید ادامه بدین
علیرضانقل قول
علی جان. بحث عایدی مادی نیست. بحث احترام به حق و حقوق معنوی آثار فرهنگیه. لازم نیست عضو کنوانسیونی باشی تا چیزی رو درست یا غلط بدونی.
در مورد اون احتمال خندهدار هم شما خبر نداری. من خودم شاهد برنامهریزیها برای شکایت از سحر بودم.
نمیگم این انتشارات هم همین کار رو خواهد کرد. اما احتمالش منتفی نیست.
م.م.استارکنقل قول
منم بحثم اصلیم رو قسمت مادیش نیست میخوام بگم عذاب وجدانت برا چیه؟
با یه گل بهار نمیشه
اصلا چرا داره ترجمه اینترنتی میشه؟ چون با وضع موجود ارشاد این کتاب نابود شدس
این چندتا انتشارات که جلد ۱ رو پوشش دادن نتیجهای جز شکست داشته؟
ما که فقط از توصیف لحظات کاملا جن*س*ی طفره رفتیم (اونم نه با حذف کلیاتش) این سیل انتقاد رو داشتیم، حالا بگذریم که ارشاد به چه چیزایی گیر میده
ما نصف مملکتمون با کپی برداری ، مهندسی معکوس و … پیشرفت کرده و اکثر محصولات فرهنگی ترجمه شدمون داره بدون پرداخت کپی رایت منتشر میشه
حالا توی مملکتی که کپی برداری در جایجای اون ریشه دوونده و این حقوق معنوی از باد گلو بی ارزش ترن چرا ما خودمون رو نخود داغ تر از آش کنیم؟
تازه هنوز برای نغمه حقی خریداری نشده و مارتین هم خودش میدونه در این زمینه چه وضعی ایران داره که در زمان شما با اون همه تخفیف داشت حق کپی رایت میداد. در واقع فقط میخواد بگه توی ایران هم مجموعه من طرفدار داره وگرنه فکر نکنم اصلا بحث مادی ومعنویش برا مارتین مهم بوده. بالاخره مادی ومعنوی در کنار همدیگن، طرف از رو دلخوشی نمیاد کتاب بنویسه.
Ali.Aنقل قول
حالا فکر نکنین من میگم کپی رایت بَده، خیلی خوبه ولی وقتی جامعه این حق رو به عنوان یه هنجار قبول داشته باشه و در کل حرفم اینه وقتی این کار خوبه که فقط برا ما نباشه
میشه مثل همون جریان مرگ برا همسایه خوبه و …
بگذریم که هنوز اقدامی برا خرید حق مجموعه نغمه نشده
Ali.Aنقل قول
درود
دوست عزیز! قرار نیست دولت و حکومت همه چیز رو برای ما نهادینه کنه! ما که خودمون رو اهل فرهنگ و ادب می دونیم باید این فرهنگ رو نهادینه کنیم! همون طور که در مورد هری پاتر اکثریت جامعه به این سمت رفت و باعث موفقیت نشر تندیس شدن.
اون موقع هم که هیچ کسی کپی رایت نداشت! قوانین در کشور ما نبودن… لزومی نداره همه چیز رو به حکومت و دولت ها واگذار کنیم!
با تشکر
نیما کهندانینقل قول
به نظر من باید اول باید ببینم خود مترجم و ناشر رسمی نظرشون چیه؟ البته تو خبر اومده که امتیاز تمام کارهاش رو خریدن که یعنی شامل نغمه هم می شه ولی اگه اونطوری که آقای کهندانی گفتن برنامه ای واسه ترجمه نغمه نداشته باشن و بخوان بقیه کارها رو ترجمه کنن مشکل خود به خود حل می شه. می تونیم هر کاری که چاپ کردن رو بخریم تا از ناشر و نویسنده حمایت کنیم، این مجموعه رو هم اینترنتی بخونیم. البته بازم می گم اول باید منتظر نظر خود ناشر بمونیم. هنوز چیزی نگفتن در این مورد؟
جان اسنونقل قول
دقیقاً با شما موافقم جناب کهندانی عزیز.
ضمن تشکر از توضیحات خیلی خوبی که داشیتن، اونطور که میشه از حرفهای شما برداشت کرد قرار نیست کتاب نغمه در ایران توسط این انتشارات ترجمه بشه، یا حداقل فعلاً چنین برنامهای رو ندارن. پس ما میتونیم با وجدان راحت به کارمون ادامه بدیم.
م.م.استارکنقل قول
ای بابا به قول شما خیلی دوراهی عشق نفرت بدیه :o
من شخصا از اینکه یه همچین فرهنگی جا بیافته و قانونی و رسمی باشه استقبال می کنم و همینطور هم خیلی دوست دارم که متنی که می خونم دست نخورده باشه. :roll:
کتاب های دارن شان یادمه همه ارو می خریدم تا اینکه بعد از جلد ۴ سری دموناتاش شروع به سانسور کرد و متن و عوض کرد تو کتاب ۵ اش خیلی سانسوری بود بعدم کلا سیاستش در این کتاب به سانسور زیاد ادامه پیدا کرد که تازه اون کتاب مال نوجوانان بود و اصلن متن بدی نداشت اصلن نداشت :?
منم از کتاب ۵ اش رو تو سایت دارن شان که یه ترجمه خیلی عالی هم می شد گرفتم و اصلن هم این کار به نظرم اشتباه نیومد چون متن دریافتی من با کتاب چاپ شده کلی فرق داشت :)
اینم قضیه اش همینطوریه که البته خیلی ام روشن تر هیچ شکی نیست که سانسور این کتاب به داستان اصلی ضربه بزرگی می زنه و من اصلن حاضر نیستم یه همچین متنی رو دریافت کنم اگر شما دست از ترجمه بکشید مطمئن باشید کس دیگری این کار رو ادامه می ده چون متن کتاب خیلی ها رو ناراضی خواهد کرد و بنده اگرم کسی به ترجمه این کتاب نپردازه خودم متن اصلی شو دارم همونو می شینم با هر سختی باشه می خونم. متن اش برام خیلی با کتابایی که خوندم فرق داره و سخته ولی عادت می کنم و دستم میاد به همین راحتی من کتاب سانسور شده و تهیه نخواهم کرد
Lúthien Helyanwëنقل قول
به همه احترامی که برای آقای فشتمی قائلم، اما با توجه به شناختی که از کیفیت کار ایشان و نشر بهنام دارم و مهمتر از همه با توجه به فشردگی خیلی زیاد کار، اگر ترجمه نغمه شروع بشه فکر نمیکنم اون کیفیتی که ازش انتظار میره برآورده بشه.
(فرض اینه که اگر نغمه بخواد شروع بشه، طی کمتر از ۱ سال و نیم جلد ۱و۲ و ظرف ۱سال جلد ۳ ترجمه بشه. این یعنی از زمانی که بخوان نغمه رو کار کنن، ۲سال و نیم تا ۳ سال بعد. اگه بخوان از این فشردهتر کار بشه،میشه همینی که من گفتم)
با این اختلاف زمانی، آیا واقعا میشه گفت این اختلاف ۳ ساله جلوی فروش کتاب رو میگیره؟
*
متاسفانه [اکثریت] مردم ما حاضر نیستن برای کتاب و محصولات فرهنگی پولی خرج کنن. این جزوی از فرهنگ مردم ماس! هنوز کتاب توی کتاب فروشیه، دارن اسکن و تایپش میکنن.
به این ترتیب فکر میکنم این ۳۰۰-۴۰۰ نفری که من دیدم این فصلها رو دانلود میکنن، خیلیهاشون اصلا از اول جزو خریدارهای نسخه چاپی نباشن. ( این مسئله + قیمت زیاده کاغذ + بحث سانسور زیاده از حد)
*
یک سال پیش، سر ماجرای مشابه این، یه سری کامنت گذاشتم و درباره قیمت کاغذ و مجموعه نافرجام وارکرفت گفتم. حال تکرارش نیس :دی
*
درباره شماره ۲، به نظر علی موافقم. این هم جزو گل کاریهای انتشارات معظم آذرباد بود که میخواست از کسی که قبل خودش کاری کرده رو شکایت کنه! خوشبختانه اگه بهنام وارد این مجموعه بشه، حداقل اسم آذرباد و ویدا از روی مارتین پاک میشه! آآآمین!
نریماننقل قول
سلام جناب کهندانی، نظرات شما متین و درسته، ولی به چند نکته دقت نکردین:
۱- نباید یه رمان نوجوان رو با نغمه ای که بسیار جای سانسور و دخل وتصرف درش موجوده مقایسه کرد،
۲-هری پاتر با انتشار هر کتاب ترجمهاش منتشر میشد نه با وضع موجود نغمه و حجم بسیار زیادی که داره و بدون در نظر گرفتن سانسور و هزار دلیل دیگه در بهترین حالت طبق گفته نریمان جان یه کار با کیفیت لا اقل ۳ سال وقت میبره که تازه برسه به کتاب ۴(من که موهام سفید شده)
۳-دلیلی که در شاخص شدن ترجمه خانم اسلامیه تاثیر بسزایی داشت هجمه ترجمههای بی کیفیت بود (بگذریم که هیچ ترجمه در خوری برا کتاب های هری پاتر چاپ نشد)
۴-و نکته دیگه اینه تنها چیزی که ما در اون مهارت داریم شعاره؛ فقط دم از تاریخ و فرهنگ میزنیم ولی تنها چیزی که توی جامعه نیست فرهنگه :(
موضوع کپی رایت باید در کنار یه فرهنگ سازی و سیاست زیربنایی باشه، وقتی سیاست های دولت به سمتی میره که از حق کپی و هزاران حق دیگه چشم پوشی میکنه و بعضا از دور زدن این حق حمایت هم میشه چطور انتظار رفتار برعکس از مردم میره؟
ایران داره یه جورایی با همین دور زدان ها طی طریق میکنه،همین الان شما جلوی کامپیوتری نشستین که اکثر برنامه هاش کپی رایت رو دور زده. پس چطور میتونیم دم از کپی رایت بزنیم و با خیال آسوده پشت کامپیوتر هامون بشینیم؟
یا رمیِ رم یا زنگیِ زنگ
پیوستن به کنوانسیون کپی رایت شرط لازمه و شاید همه مشکلات ما رو حل نکنه، اما بدون پیوستن به اون هم هیچ مشکلی حل نمیشه.
به عنوان مثال اول در خارج جاده ساخته شد بعدش دوچرخه، موتور و ماشین و … پس اول فرهنگ تزریق شد بعد از اون جامعه به سمت استفاده از وسایل ماشینی پیش رفت. ولی ما چیکار کردیم و میکنیم؟ همه چیز در مملکت ما وارونس، اول استفاده از ماشین بدون فرهنگ سازی باب شد و حالا شاهد سالیانه nتا کشته هستیم
حق کپی رایت برا صنعت (به خصوص نشر) مثل همون جاده میمونه
تا از این وارونگی دست بر نداریم هیچ بهبودی حاصل نمیشه
و این استارک ساده دل ما میخواد با یه گل بهار راه بندازه
البته در هر صورت از دیدگاه انسانی این کار مقبولیه که این حق رو رعایت کنیم وهیچ شکی در اون نیست. ولی جناب استارک چندتا سوال دارم:
میخوام بدونم انسانی با این دیدگاههای والای انسانی هیچ تعهدی نسبت به همین حداقل ۳۰۰-۴۰۰ خوانندهاش نداره؟ این عزیزان باید هر روز شاهد یه نوع شل کن و سفت کن باشن؟
یا میتونه جوابگوی زحمت های گروه ترجمهای باشه که بی هیچ چشم داشتی وقتشون رو برا این کتاب گذاشتن؟ و حالا کارشون به همین راحتی کنار گذاشته بشه :!:
باید قبلا این فکر رو میکردی نه الان.حالا دیگه زمان مناسبی نیست که بخوای به این چیزا فکر کنی یا تغییر رویه بِدی.
Ali.Aنقل قول
استارک عزیز و سایر دوستان
یه نکته رو فراموش نکنید
ما خوانندگان کتاب چند سال باید چشم انتظار بشینیم تا نسخ چاپی کتاب دربیاد؟
اونم با کمترین سانسور و ترجمه مناسب؟
بعد از همه چشم انتظاری ها و تقبل هزینه و …اخرش کتابی رو باید دستمون بگیریم که خوندنش دیگه لذتی نداره(به خاطر کیفیت ترجمه و سانسور)
سال قبل که سحر یه دفعه ترجمه رو رها کرد و کتاب رو بدون هیچ توضیحی نصفه گذاشت احساس کردم به شعور ما توهین کرده
درسته که ما پولی بابت ترجمه نمی دیم
اما اگه امکانش بود دریغ نداشیم
پس خواهش می کنم قبل از اینکه به اهداف رویایی حق چاپ و نشر و احترام به نویسنده و ناشر و… فکر کنید به فکر ما خواننده های اینترنتی باشین که الان بیشتر از سه ساله که پیگیر این کتاب هستیم
آنانقل قول
هر چی باس گفته میشد دوستان تو کامنتای قبل گفتن . اما الان شما با صداقت رفتار کردی نقش ادارد استارک رو داشتی ، اونام نقش سرسی :D . میگم اسمتون داره روتون تاثیر میزاره همینه :D
Valarنقل قول
آنای عزیز، گفتین که اگه می شد دریغ نداشتین از پرداخت پول. حالا که الآن می شه به نماینده خود آقای مارتین پول داد که طبیعتا سودش حالا هرچقدر که به خود نویسنده هم می رسه پس چرا حمایت نمی کنین؟ اون هم نویسنده ای که از خوندن کارش داریم لذت می بریم. یعنی شما حق خود نویسنده که تصمیم گرفته امتیاز نشر کتاب هاش رو به یه انتشاراتی بده ندید می گیرین و می گین مترجم ها باید به فک خواننده های اینترنتی باشن؟
تا وقتی که آقای مارتین نماینده تو ایران نداشتن من هم معتقد بودم که وقتی پولش به خودش نمی رسه لزومی نداره چاپ شده اش رو بخرم ولی حالا که امتیازش رو فروخته به نظرم باید یه کم دیدمون رو عوض کنیم. خودخواهی که زحمات یه عده ای از خود نویسنده گرفته تا مترجم و ناشر و چاپخونه و … رو ندید بگیریم. همه مون این مجموعه رو دوست داریم ولی انگار حاضر نیستیم به نظر خود نویسنده احترام بذاریم. به هر حال هر کی نظر خودش رو داره. من اگه بدونم که نغمه ر نشر بهنام چاپ می کنه دیگه اینترنتیش رو نمی خونم تا ازشون حمایت کرده باشم. درسته ه با پول یه جلد هیچ اتفاقی نمیفته ولی حداقل حس نمی کنم که از نویسنده مورد علاقه م دزدی کردم.
جان اسنونقل قول
خب الان من چی بگم…… بیاین از یه طرف دیگه به قضیه نگاه کنیم…..به فرض که ما ترجمه رو رها کردیم و گذاشتیم که این انتشارات ترجمه رو از همین الان یعنی امروز شروع کنه…بعد از ۳ یا ۴سال میرسه به بیرون دادن کتاب سوم(کارهای مجوز ارشاد گرفتن رو هم اضافه کنید).اینو در یاد نگه دارین…..سریال یا در ۷ فصل و یا در ۹ فصل قراره تموم بشه و الان فصل چهارم هستیم یعنی نهایتا و با فشار زیاد زمانی که جلد سوم کتاب توسط این انتشارات بیرون میاد ما در حال تماشای فصل ۹ و آخر سریال هستیم و تمامی خواننده ها از سرنوشت همه کارکترها با خبر میشن…..کدوم یکی از شما زمانی که بفهمی آخر داستان به چه صورته دوباره سراغ کتاب میره….اون همه پیشگویی و آماده سازی در کتاب چه فایدهای داره وقتی ما بفهمیم در آخر چه بلایی مثلا سر آریا میاد…..به مسئولین این انتشارات فقط اینو میگم….با انجام این کار و شروع ترجمه هیچ چیز نصیب شما نمیشه چون داستان تا قبل از اون لو رفته و هیچ کس دوست نداره کتابی رو بخونه که از انتهای اون باخبره
Rhaegar Targaryenنقل قول
برنامه ریزی برای شکایت از سحر؟ به چه جرمی؟ به چه بهونه ای؟
Shervinنقل قول
سلام
ضمن تشکر وخسته نباشی خدمت شما به نطر من حق ترجمه این کتاب با شماست زیرا این اول شما بودید که ترجمه کتاب رو شروع کردید و رایگان و بدون هیچ منتی در اختیار ما قرار دادید. در ضمن حتی اگه این کتاب هم چاپ بشه فکر نمیکنم با اقبال مردم رو به رو بشه چون قیمت کتاب گرونه که هیچکس حاضر نمیشه اون رو خریداری کنه .
sabaنقل قول
درود
یه سوال فنی دارم! چرا هیچ کس دقت نمی کنه قرار نیست نشر بهنام بازی تاج و تخت رو چاپ کنه؟ و قراره سایر آثار مارتین رو چاپ کنه؟!
واقعاً سواله برام!
مرسی
نیما کهندانینقل قول
آخه دادا شما این طوری نشون دادین…..و همینطور استارک عزیز….در ضمن حتی اگه اینی که شما میگی باشه بازم ترجمه ما میره زیر سایه این اتفاقات و حق نشر شما…. برای همین باید همه چیز مشخص بشه و ما بقهمیم تصمیم نهایی چیه…
Rhaegar Targaryenنقل قول
کپی رایت به معنای تغییر ندادن متن اصلی ام هست چیزی که فکر نمیکنم تو کتاب منتشره این انتشاراتی اتفاق بیفته حتی اگه نویسنده از روی اجبار قبول کرده باشه بازم…
آرمیننقل قول
با آنا جان و ali.a موافقم.
همونطور که حق ناشر و مترجم در نظر گرفته میشه،حق خواننده های منتظر این داستان که مدام به سایت سر میزنن واسه فصل جدید و به این تیکه تیکه خووندن راضین،هم باید در نظر گرفته بشه.
هر چقدر هم که ترجمه آقای فشتمی خوب و بی نقص باشه،نمی تونه حریف ارشاد بشه.پس مطمئن باشین کتاب چاپی انتظارات هیچکدوم از طرفدارای نغمه یخ و آتش رو برآورده نمی کنه.
miadyنقل قول
من شمارو نمیدونم ولی شخصا ترجیح میدم شرو کنم زبان اصلی بخونم تا یه کتاب لت و پار شده رو
پریسانقل قول
تو رو جان عزیزت بیخیال ترجمه نشین! من سالهاست کتاب چاپی درست و حسابی دستم نگرفتم از دست این ارشاد! ترجیح میدم همون نسخه pdf رو با بدبختی پرینت کنم و صحافی کنم تا بشینم شر و ورهای ارشاد رو بخونم.
saeedنقل قول
آقای استارک عزیز
اول اینو بگم که خود من بشخصه در تصمیمت ازت حمایت میکنم حتی اگه تصمیم بگیری ترجمه رو قطع کنی یا حتی این فصل های ترجمه شده رو هم پاک کنی . درسته که ناراحت میشم ولی ازت حمایت میکنم ولی به نظرم ترجمه رو ادامه بده به چند دلیل
اول اینکه طبق چیزی که آقای کهندانی گفتن از اونجایی که انتشارات قصد رفتن به سراغ انتشار نغمه رو نداره پس مشکلی از نظر شکستن فروش اونا نیست
دوما حتی اگه این انتشارات همین الان هم قصد ترجه رو بکنه باز چند سالی طول میکشه که به اینجا برسن و شما اونموقع میتونی کتابو از روی سایت برداری تا لطمه ای به فروش نزنه
سوما اینکه طبق چیزی که گفتی با توجه به وضعیت موجود نسخه ی چاپ شده کتاب قطعا کیفیتش پایینه و حذفیات زیادی داره که تا حد زیادی کیفیت کارو پایین میاره
چهارما اینکه اگه مورد بالا نباشه و کتاب کیفیتش بالا باشه خود من قطعا میخرمش چون جدای از بحث حق و حقوق و … واقعا چنین کتابی ارزش پول خرج کردنو داره حتی اگه آدم قبلش خوده باشتش مثلا خود من بوده کتابایی که با اینکه خونده بودمشون ولی وقتی چاپ شد چون کتاب خوبی بود و ترجمش هم خوب بود رفتم خریدمشون و مطمئنم که طرفدارهای نغمه هم این کار رو خواهند کرد
دوستانی هم که میگن اگه این کتابو بخونیم به نوعی دزدی کردیمو …. باید بدونن که در صورتی که بخوان کپی رایتو رعایت کنن اصولا نباید پشت کامپیوترشون هم بشینن و قطعا وقتی خود انتشارات هم قصد ترجه رو فعلا نداره پس اینکار مشکلی نداره حالا اونها هم خودشون مختارن هرکاری دوست دارن انجام بدن
پس استارک عزیز به نظرم به کار ترجمه ادامه بدین هر چند بازم میگم خودت مختاری
عرفاننقل قول
اگه اینا بخوان کتابو چاپ کنن بدون اینکه ارشاد بهشون گیر بده یا باید حجم کتابو نصف کنن یا جریانشو کلا عوض کنن که در این صورت من شخصا ترجیح میدم اون کتابو نخرم.
کتایوننقل قول
شب عاشورایی خبر بود تو رو ب خدا همین حالا خبر ترجمه خوشحالم کرد…حرفی ندارم بزنم همه رو بقیه گفتن ( همه کسایی ک ب نحوی با لعو ترجمه مخالفن ) تازه من میخواستم ی ۷ ماه دیگه ای بهتون بگم ک میخوام عصو گروه ترجمه شم …. خودم هم شخصا میگم حرف شما در رابطه با این ک اونا امتیاز دارن و ترجمه اینترنتی درست نیست قبول ولی ب شرطی ک اینجا ایران هم نباشه اخه اینجا ی دفعه ای قانونا اجرا میشه ی دفعه ای هم هیچی ( امیدوارم اینبار نظرمو حذف نکنین ) احالا هم هر طور خودتون صلاح میدونین ولی با این دست از کار کشیدنتون کلی ادمو میرنجونین. من اگه جای شما بودم کارو ادامه میدادم ن ب خاطر اینک اینجا هر قانونی نقص میشه و بگم منم روش ن ب خاطر مسءله سانسور و پولش ب خاطر اون عده ای ک ب عشق این اثر و مهمتر از اون ترجمه های اینجا دارن هر ی هفته ی بار مبان سایت ب امید ترجمه های شما و بعصیام ک برا همه مطالب. چون اونایی ک فقط این اثر رو دوست دارن میتونن تا هر وقت ک بخوان برا ترجمه ها صب کنن حالا چ قبل سریال چ بعد اون ولی اونایی ک اینجا رو میخوان..؟! خوبه گفتم حرفی برا گفتن ندارمو اینقد زدم دی
Lady Arianaنقل قول
من همچنان روی ترجمه اینترنی سایت موافقم ! و به کتاب ترجمه شدهِ رد شده از فیلترهای ارشاد علاقه ای ندارم !
کاشکی کلا این خبر منتشر نمیشد!
پویاننقل قول
از همه عزیزانی که نظر دادن خیلی خیلی ممنونم. قصدم این بود که نظر همه رو بشنوم که شکر خدا همینطور هم شد. ضمن اینکه با توجه به اطلاعاتی هم که جناب کهندانی عزیز دادن، دیگه ما مشکلی از بابت امتیاز کتابها نداریم.
پس خیال همه راحت. ما همچنان با قدرت پیش میریم.
(گرجه قبلش هم نگفته بودم که قراره کار رو متوقف کنیم)
م.م.استارکنقل قول
سلام
به نظر من اگه تصمیم گرفتید ادامه ترجمه انجام بشه ، لطفا یک فصل یک فصل منتشرش نکنید ، چون لذت مطالعه از دست میره. به شخصه من الان ارتباط ماجراهای جلد سوم کتاب رو از دست دادم و طبیعتا لذت بخش نیست اینجور مطالعه کردن.
مهدینقل قول
با این که ممکنه کتاب چاپیش(اگه چاپ بشه!) با متن اصلی خیلی فاصله داشته باشه ولی واسه کسایی که میخان کتابو به آشنایی کسی معرفی کنن ولی بخاطر اینکه ساسور نداره(سانسورای استارک که حساب نیست!! آدم همشو میفهمه!!!) خجالت میکشن، میتونه مفید باشه!! من که به شخصه خیلی خجالت میکشم این کتابو به کسی پیشنهاد بدم!!!(به جز دوستای مدرسه ایم!!!) :mrgreen:
Masoodنقل قول
میتونیم تو این زمینه نظرسنجی ایجاد کنیم و نظر سایر دوستان رو هم بپرسیم
م.م.استارکنقل قول
الان دیگه فایده نداره!! اگه از اول اینجوری بود خیلی خوب میشد ولی حالا که بیشتر از نصف کتاب ترجمه شده و فصلا رو خوندیم دیگه فایده ای نداره!! چون الان ساعت به ساعت تو فکر اینیم که کی فصل بعد میاد و تو خماریشیم!! الان دیگه خیلی دیره!! واسه جلد ۴ شاید بدرد بخوره!!
Masoodنقل قول
پیاده کردن این روش نشدنیه. و اکثر افراد دنبال اهسته و پیوسته پیش رفتن هستن (نمونهش افرادی که میرن اسپویل میخونن!)
در ضمن، این که سعی میشه هر فصل سر یه مدت خاصی تموم بشه، خودش باعث افزایش سرعته.
*
اون موقع سر کتاب ۴، هر ۳-۴ روز باید اعلام پیشرفت کرد و ملت رو تو خماری گذاشت. البته شاید چند فصل به چند فصل ریلیز شدن کار مناسبی باشه.
نریماننقل قول
منم با نظر ایشون تقریبا موافقم چون برا ماهایی ک سریال رو ندیدیم کاملا درسته اما این ک بازه رو از ی هفته بیشتر کنین و در عوص چنتا فصل بذارین هیچ فرقی نداره با این که هفته ای ی فصل باشه باید توی ی هفته دو یا سه فصل بدین تا این مشکل پیش نیاد ک البته اون خودشم نیازمند مترجما و ویراستارای بیشتره . .. و ی سوال من از اول کتاب سه تا حالا اسم ۵۰-۶۰ نفریرو ب عنوان مترجم یا ویراستار دیدم ولی هیچ دوره گردشی رو اسم اینا نبوده و این اواخرم فصلا رو اسم ۶-۷ تا میچرخه اینا کجان انصراف دادن؟ اگه اره فک نمیکنین اگه اونایی رو ک میان رو موظف ب موندن تو گروه کنین حداقل تا پایان یک کتاب نظم و ب دنبال اون سرعت کار بیشتر میشه؟ ممکن بگین اینا با انتخاب خودشون میان و با انتخاب خودشونم میرن چون کار برا دانلوده هیچ اجباریم در کار نیست.این درست ولی سرعت کار چی؟ اگه سریعتر پیش بریم نتنها لذت مطالعه از بین نمیره بلکه مشکلاتیم مث همین اخری سد راهمون نمیشه؟ در هر صورت شما سرپرستین هر جور شما تصمیم بگیرین.
Lady Arianaنقل قول
۲۰ فصل اول با شرایط دیگهای ترجمه و ویرایش میشد. از اون گروه فقط ۲-۳ نفر به مجموعه جدید ملحق شدند که متاسفانه لیانا هم از گروه جدا شد.
البته به نظرم ۵۰-۶۰ نفر دیگه خیلی اغراقه. کلا ۴۳ فصل ارائه شده! :دی
*
الان کمبود ویراستار داریم، کسی که بتونه لحن و سبک مناسب کار رو حفظ کنه. این افراد هم تعدادشون کمه و توی چند ماه گذشته کسی جدا نشده خوشبختانه.
ولی بدلیل کم بودن ویراستارها، تعداد زیادی فصل ترجمه شده هست.
*
چطوری مجبورشون کنیم؟ خود من رو کسی نتونسته به سریعتر کار کردن وادار کنه! :mrgreen:
به هر حال افراد گرفتاریهای خودشون رو دارند و ترجمه برای هیچ کسی اینجا اولویت اول زندگی نیست. (مسلما اول درس و کاره)
نریماننقل قول
منظورم از ۵۰-۶۰نفر ی تعداد زیادی بود اگرم بشمارین همین حدودا میشه…حالا بحث عدد مهم نیست. چجوری مجبورشون کنیم؟ نه موظفشون کنیم یعنی بهشون میگیم ک گروه کاروان سرا نیست و هر کس ک ب گروه میپیونده باید تا اخرشو فک کنه چون رفتنش خیلی صرر داره. شما هم ک میگی تیم جدید هیچکس جز یکی نرفته پس چرا طبق ی نظم خاص پیش نمیرین مثن همین ک ی نفر دو یا سه فصل ی در میون رو میگیره در حالی ک خیلیا نهایتا تو ده فصل قبلی میچرخه و دیگر هیچ. حالا منم نمیخوام ب گروه گیر الکی بدم یا خرابش کنم فقطدارم عیبایی ک ب نطرم میرسه رو ممیگم.در مورد اینم ک میگین الویت اول کارو درسه اون ک بله وگرنه خودم به جای هفت ماه دیگه الان عصو بودم البته اگه قبولم کنن( حالا کسیم فک نکنه این زمستونا میخواد لنگ بزنه نه این یکیو استثنا کار دارم )… او این ک اونی ک عصو میشه باید فکر اینا رو هم بکنه فقط علاقه ک نیست
Lady Arianaنقل قول
هر کی برا ترجمه مایه گذاشته، بخاطر عشقی بوده که به این اثر داشته.کسی با اجبار نیومده(به جز نریمان ) که بشه با اجبار هم نگهشون داشت.
به فرض مثال خود من امروز جز گروهام ولی فردا…خدا میدونه اصلا معلوم نیست. میبینی گرفتاری برام پیش اومد که نتونستم دیگه ادامه همکاری بدم. راحت میتونم بزارم برم کسی هم نمیتونه اجباری برا موندنم بزاره
و مطمئن باشین مترجم های فعلی+ویراستارها در بهترین حالت بیشتر از ۱۵ نفر نیستن که میزان سرعتشون یکسان نیست و در ماه های مختلف سال فعالیتشون بسته به گرفتاریهای شخصی،متفاوت بوده وگاهاً به صفر هم رسیده.
اگه ویرایشگر قابلی پیدا بشه، که وقت برا اینکار بزاره، سرعت شاید به ۴ روز یه فصل هم برسه ولی متاسفانه همه بالا گود وایسادن داد میزنن لنگش کن لنگش کن
و یه نکته اساسی اینه که دوستان فکر نکنن ویراستاری کار خارق العادهایه.من نه بابام ویراستار بوده نه مادرم. هیچ تجربه ای هم نداشتم. رشته هم مهندسیه نه انسانی.۶-۷ سال پیش کلاس زبان میرفتم که بعد از این سالها کی دیگه چیزی یادش مونده. ولی کارم هر چند ضعیف مورد پسند واقع شده.
پس کسی اگه دوست داره کمک کنه بید جلو، چیزی رو از دست نمیده
Ali.Aنقل قول
هی آقا این انتشار هفتگی یه فصل به شخصه برام عاملی شده تا سریع تر کارو تحویل بدم
اگه بدونم وقت دارم هی میگم حالا باشه بعداً حالا باشه بعداً و …
آخرشم بعد ۳۰ سال کتاب ۳ تموم نمیشه :D
حالا هم مشکلی نیست شما همین فصل به فصل رو بخونید وقتی کل کتاب ترجمه و منتشر بشه یه بار هم اونجوری بخونید
اگه هم خیلی حساسید و مایل به خوندن فصل به قصل نیستین پس تا پایان کتاب منتظر باشید(موهات سفید شد خودت میدونی و خودت :D )
Ali.Aنقل قول
شمایی که مارو نمیدونی…
خیلی از ما ها اگه بخوایم انگلیسیش رو بخونیم مطالب کلی و به اصطلاح لپ مطلب رو میفهمیم…
و کتاب نغمه هم کتابی نیست که با لپ مطلب بشه فهمیدش…!
وگرنه مرض نداریم که همینطور بشینیم تا ترجمه بیاد…میرفتیم میخوندیم!
A m i Nنقل قول
لطفا به کارتون با قدرت ادامه بدین!!!!!!!!!! ♥
مازیارنقل قول
خوبه حالا تو کلاس زبان رفته بودی!! من که تاحالا نرفتم!!! :D
Masoodنقل قول
شما اصن منظور منو درست متوجه نشدین من میگم اگه شخص x میخواد بیاد تو گروهفقط نباید ب علاقه توجه کنه باید ب وقتشم توجه کنه و این رو هم درنظر بگیره ک ممکن کار یکی دو سال طول بکشه و تو این مدت مشکلات زیادی برا شخص پیش بیاد و بتونه در کنارش از پس ترجمه هم بر بیاد ن این ک با هر مشکلی فوری ترجمه رو کنسل کنه یا بدتر از این گروه بره اونوقت بچه ها میگن درس و کار مهمتره و این عادی ک شخص کارو کنسل کنه و منم مخالف ایناک درس و کارمهمتره حرف نمیزنم فقط میگم اونی ک میاد تو گروه باید این مشکلات رو تحمل کنه نه این ک زود بره چون ب انتخاب خودش اینجا هست باید فکر اینا رو بکنه تا رفتنش صرری ب گروه نزنه… در مورد بقیه حرفم قبول اشتباه بودن ما نمیتونیم کسی ک تو گروه میاد رو موظف ب موندن کنیم هر چندم کارش اشتباه باشه ولی هیچ جا از حرفه شخص حرف نزدم.کاملا قابل قبوله ک هر شخص با هر میزان سواد بیاد و از این ک داره ترجمه یا ویرایش میکنه ب شخصه ممنون زحماتش هستم
Lady Arianaنقل قول
به نظرم ملت دقیقا منظور شما رو متوجه شدن و دارن به بهترین نحوی که می تونن پاسخی با متانت و آرامش بهتون می دن دیگه .
منتظرنقل قول
Valarنقل قول
من متوجه منظور شما میشم، اما چیزی که شما دارید میگید یه بحث اخلاقیه. یعنی خود شخص باید اخلاقاً خودش رو متعهد به کاری بدونه که بابتش قول داده. من به عنوان مسئول این گروه اهرمی برای اعمال نظر خودم به اعضاء ندارم و نمیتونم ازشون بخوام که وفادار و متعهد بمونن. ضمن اینکه این کار کاملاً غیر انتفاعیه، پس نمیشه کسی رو ملزم کرد جز با اصول اخلاقی که امری شخصیه. من این وسط من فوق نهایتش بتونم با رفتار خوب خودم دوستانم رو در کنار گروه حفظ کنم. باقیش دیگه به خود شخص برمیگرده.
م.م.استارکنقل قول
نظر شما رو خیلی خوب متوجه شدیم ولی همون طور که دوستان گفتند هر کس با توجه به شکل و ماهیت کارش دوره هایی از سال با سرعت بسیار کمی کار می کنه و البته اینها رو به سرپرست گروه اطلاع میده و موظف نیست به همه اطلاع رسانی کنه. همه هم خوب میدونن که اینجا کاروان سرا نیست.
فرامرزنقل قول
اولین دیدگاهی تو این سایته که به درجه خیلی محبوب رسیده و رنگ عوض کرده!!!
م.م.استارکنقل قول
این آذربادی ها هم عجب موجوداتی هستن ها! میخواستن از سحر شکایت کنن؟! ۸O
راستی این ماجرای شکایت آقای میلاد بابانژاد از این انتشارات بلاخره به کجا رسید؟!
Aemon the Dragonknightنقل قول
لطفاً بیخیال این مطالب بشید. از مطرح کردن چنین مطلبی همون اول پشیمون شدم. در مورد شکایت آقا میلاد هم بهتره از خودش بپرسید، من خیلی وقته که ازش خبرندارم.
م.م.استارکنقل قول
سلام دوست عزیز این اولین نظر من تو سایت عالیه شماست.
وقتی این موضوع رو دیدم.
ب قول خودتون اون ثری ک میاد بیرون پر از سانسوره.پس چه بهتره یه اثر کامل رو خودتون اینترنتی بدین بیرون.
واقعا حیفه این کار رو نیمه کاره بذاریین.
Ali 17نقل قول
لیدی آریانای عزیز(اسمتو از کجا برداشتی که اینقد شبیه اسم منه ای متقلب)
دختر خوب ما مترجما از تمام وقت و کارمون داریم می زنیم تا حالا که من متوجه شدم ۳۰- ۴۰ درصد بچه های گروه ترجمه رشته های مهندسی درس می خونن نمی دونی چقدر کار زیاده. منتی نیست من که تا جون در بدن دارم ترجمه می کنم تازه اینم در نظر بگیر که همگی کار هم می کنن. این که ما ملزم بشیم با گروه بمونیم امکانش نیست یه وقت دیدی سر رام به خونه تصادف کردمو دار فانی رو وداع گفتم اونوقت چه جوری به تعهداتم پایبند بمونم؟
همین که موندن تو گروه ترجمه زوری نیست خیلی خوبه چون باعث میشه بچه از ته دل کار انجام بدن بی منت
کلاً لیدی آریانای عزیز چون کار ما در واقع در راه رضای خداستو پولی در کار نیست پس چجوری به بچه ملت بگیم بمون ؟
لیدی آریاننقل قول
تکبیر
Ali.Aنقل قول
اسمم از اونجا ک فک میکردم همونطور ک ب برندون میگن برن ب اریانا هم میگن اریا و چون از شخصیتش خوشم اومد اسمشو نیکنیم خودم کردم و این تصمیمو وقتی داشتم کتاب۲ رو مبخواندم گرفتم و اینجا رو وقتی دنبال کناب۳ بودم پیدا کردم پس متقلب نیستم دی
در مورد حرفمم میدونم دقیقا برمیگرده ب اونایی ک رفتن موقتا اف زدن و میدونم ک با این حرفم حسابی زحماتشون رو زیر سوال بردم و ازشون معذرت میخوام و امیدوارم ک همتون ب بزرگی خودتون ببخشین ولی سر حرفمم هستم و ب خودمم میگم ک اگه اعضا اف نزنن یا نرن نظم و ب دنبالش سرعت گروه بیشتر میشه
از واکنش بچه های سایتم معلومه ک خیلی ناراحت شدن و خیلی بهشون برخورده حقم دارن ولی اگه منطقی و بیطرف قضاوت کنین میبینین ک همچین خودخواهانه هم نمیگم به هر حال قصد رنجوندن کسی رو از خودم نداشتم و اگه کسی هنوز ناراحته ازش عذر خواهی میکنم و دیگه هم نمیخوام این بحث کش پیدا کنه
خدایی ی انتقادی کردما ب غلط کردم انداختینم دی
Lady Arianaنقل قول
والا ب توپ بستنم قانع نشدن هرکی ی مسلسلم گرفته جلوم
Lady Arianaنقل قول
والا من که ندیدم کسی به توپ بسته باشدت. بچه ها و من فقط دلایل آوردیم تا یه ذره به قول خودت قانعت کنیم وگرنه اجباری نیست ما به هر حال داریم کار خودمونو انجام میدیم
آره میدونم اسمت تقلبی نیست فقط یه شوخی بود همین :)
علی منو شما همکاریم نزار تحریمت کنما ;)
لیدی آریاننقل قول
با سلام
در مورد بحث ترجمه که البته تموم شد می تونم به این نکته اشاره کنم که انتشارات بهنام با آگاهی کامل این امتیاز رو خرید، پس هم از انتشار اینترنتی این اثر آگاهی داشت و هم فروش دیگر انتشاراتی ها؛ چیزی که این وسط هست دید بلند این انتشارات برای این کتاب ها هست؛ پتانسیل کتاب های این نویسنده برای آینده خیلی زیاد هست و در طول سال های بعد خریدارهای زیادی رو از قشر نونهال و نوجوان کنونی خواهد داشت. از طرفی آقای مارتین در حال حاضر سمبل کارهای فانتزی حماسی هست که قشر زیادی رو به خودش می تونه جذب کنه، پس خرید امتیاز کتاب های این نویسنده مشمول این دو سه سال نمیشه و ارزشش بیشتر از اینهاست. حالا در کنارش وقتی کتاب هایی مثل پرسی جکسون و آشیانه افسانه رو قرار می ده مخاطب بیشتری رو تحت پوشش قرار می ده و هم پوشانی این طرفداران باعث میشه که فروش بشتر و بهتری رو داشته باشه؛ بناراین باید به این تصمیمشون تبریک گفت.
حالا اینکه شما هم این مجموعه رو ترجمه کنید هیچ جای نگرانی ای نداره و همون طور که پرسی جکسون ترجمه شده بود و با این جال فروش خوبی داشت این اثر هم فروش خودش رو خواهد داشت.
در بحث کپی رایت نیما کهندانی اشاره کرد که آثار دیگه ی این نویسنده رو یا نویسنده ی دیگه ای رو مطالعه کرده، سوال من اینه که آیا این کتاب ها رو خریداری کرده بودی یا کپی رایت رو نقض کردی و اون ها رو دانلود کردی و مطالعه کردی؟ یا کتاب هایی که قبلا در سایت تون ترجمه می کردین؟ خب پس پیشنهاد می کنم که هرکسی از خودش شروع کنه تا بتونیم این رویه رو به دیگران هم منتقل کنیم.
در کل من با این بحث خرید کتاب ها موافق هستم چرا که بعدا اگه خودمون هم این قضیه ی کپی رایت جا نیفتاد فامیل، دوستان یا فرزندانمون رو می تونیم با این فرهنگ همراه و آشنا کنیم.
از دوستان مترجم و ویراستار این کار هم ممنون هستم.
حمید بنقل قول
سلام
خسته نباشید.
اول اینکه خرید امتیاز آثار جرج مارتین کار بسیار پسندیده ای هست. که کاملا باهاش موافقم، هر چند که دوستان اشاره کرده که نغمه قرار نیست ترجمه بشه که فکر می کنم با توجه به جوانب امر این اتفاق افتاده.«ترجمه های مختلف و پخش سریال این مجموعه». منتهی جرج مارتین در حال حاضر یکه تاز ژانر فانتزی حماسی هست و آثار بعدی ایشون در مرکز توجهات خواهد بود. که این برای انتشارات صاحب امتیاز آثار این نویسنده قطعا سود آور خواهد بود. ولی در مورد کتاب های چاپی، به شخصه خیلی وقتی کتابی رو نخریدم، دلیلش هم شاید ممیزی که به بعضی از کتاب ها خورده. برای همین کتابی در سطح نغمه رو عمرا بخرم، ترجیح میدم اصلا کتابش رو نخونم تا با یک کتاب جدید و نوظهور «زائیده تخیل میزی ها» مواجه بشم. مثل نایت ساید، کتاب هایی که در رده بزرگسالان هست رو برای بچه ها منتشر می کنند.
در هر صورت تصور می کنم، دوستان با جدیت به کارشون ادامه بدن.
موفق باشید.
سینانقل قول
من با کل حرفای شما موافقم و ازتون تشکر میکنم. اما نکته بالا از حرفای شما باعث حسودی من شد. یعنی اینقدر خوشبینی که فکر میکنی مارتین نه تنها عمرش به کتاب هفتم قد میده، بلکه کتاب های دیگهای هم منتشر میکنه؟؟ :roll:
م.م.استارکنقل قول
سلااااااااااااام
جون هر کی دوست دارید ترجمه اینترنتی رو ادامه بدید….اگه پولی هم بشه مشکلی نیست….
من هنوز کتابارو نخوندمولی بزودی میخونم لطفا ترجمه رو ادامه بدین بدون سانسور :D 8)
اگه توی کتاباتون عکس اینام اضافه کنین چی بشه ;) ۸)
علینقل قول
سینا اتفاقا این بحث سانسور می تونه مناسسب باشه، به نظرم وقتی کتابی برای نوجوانان و جوانان در ایران منتشر می شه، خانواده ها با حیال راحت تری می تونن اون رو برای فرزندان شون بخرن یا کادو بدن. حداقلش اینه که اطمینان دارن که چیز نامربوطی توی اون کتاب نیست. کلا فیلترینگ در حدی که به بدنه ی داستان و لحن نویسنده لطمه نزنه ایرادی نداره. حالا این مسئله هم هست که آیا انقدر سانسور صحنه ها و کلمات رکیک برای جوونای ما مهم هست که انقدر بهش توجه ی کنن یا خود کتاب و لذتی که می شه از اون برد؛ و مطمئنا با مدیریتی که نشر بهنام داره و مترجمی که خوب ترجمه می کنه، اون اصل وفاداری به کتاب هم حفظ خواهد شد مگر نه مخاطب و خریدارانش رو از دست خواهد داد.
م استارک هنوز شرایط جسمی مارتین رو چک نکردم اما به نظر می رسه با اون همه سیگار و پیپ ای که می کشه و غذایی که می خوره با این حال آدم قوی بنیه ای هست و مثل واریس خوب بلده خودش رو چه طور سرپا نگه داره :D
آینده همه چیز رو مشخص می کنه.
حمید بنقل قول
سلام دوستان
من از روزی که تداوم شمارو نسبت به ترجمه کتاب دیدم بسیار خوشحال و امیدوار شدم که شما مرد عمل هستید ودرخواست فراوان دارم که این تعهد به وجود آمده در قبال ترجمه را به هیچ وجه از بین نبرید و خودتان را دلسرد نکنید بهتون قول میدم که اگر کتاب فوق به وسیله انتشاراتی بیرون آمد شما متوجه تفاوت در ادای دین نسبت به متن اصلی نویسنده میشوید و از اینکه ترجمه را ادامه دادید بسیار خوشحال خواهید بود و رضایت قلبی زیادی خواهید داشت مطمن باشید.
ممنون بابته تمامی زحمات و تلاش هاتون موفق باشید
پارسانقل قول
با سلام و احترام، به عرض می رساند رمان ” راز باغ اقدسیه” را در ۲۶۸ صفحه به پایان برده و به دنبال ناشری هستم تا آنرا به چاپ برسانم. قبل از رمان یاد شده تجربه چاپ رمان خبرچین معرکه گیر که با اقبال به چاپ سوم هم رسید را نیز دارم. با ذکر این مطلب انتظار دارم تا ناشری برای کتاب اخیرم یافته شود تا متقبل هزینه ها باشد. به نوعی واگذاری امتیاز.
لطفا در این خصوص مساعدت فرمایید.
با تشکر
میر حسن محمودپورنقل قول
من می تونم به یه انتشاراتی سفارشت رو بکنم. اما چرا به همون انتشاراتی اثر قبلیتون نمیسپورید؟
م.م.استارکنقل قول
من می تونم به یه انتشاراتی سفارشت رو بکنم. اما چرا به همون انتشاراتی اثر قبلیتون نمیسپورید؟
با سلام و احترام، ضمن قدردانی و سپاس از پاسخ تان، به این دلیل که پس از چاپ کتاب، ناشر بنده رو با یه دنیا امید و آرزو تنها گذاشت. از روی اجبار و ویزیت و فروش کتاب رو به عهده گرفتم و تا تموم کنم پیرم در اومد. با این وجود چون اون وقتا انرژیک بودم و به نوعی احتیاج، خبرچین معرکه گیر رو به چاپ سوم هم رسوندم.
ارادتمند محمودپور
۰۹۱۴۱۰۰۷۸۵۹
محمودپورنقل قول
به لطف یزدان رمان “راز باغ اقدسیه” به ژانر وحشت، در سایت کتاب راه منتشر شد.
در پی رمانهای “خبرچین معرکه گیر”، “عیار زبردست” و “ناجیان سبلان” چهارمین اثر میر حسن محمودپور به صورت الکترونیکی منتشر و بر روی سایت کتاب راه قرار گرفت.
در رمان “راز باغ اقدسیه” با نظم بخشیدن به افکار خود کوشش نموده تا معمایی چند وجهی را بگسلاند، معمایی رازآلود و ناگشودنی که فرد را به هر کیفیتی به زندگی فرا میخواند. چرا که راه دیروز بسته است!
چشم و گوش انسان از بسیار دیدن و بسیار شنیدن پر است، از این رو به انزوا نشسته و از فقر درماتیک، شکوهها دارد. پس گسیخته خیالان آن را بخوانند و چنانچه خوانند، بدانند که در خیال خود گم خواهند گشت و چون بازوهای ترازو بالا و پایین خواهند شد.
اقرار و توصیه: خواننده، پیاپی از پشتوانه آرام طبیعت و سماجت اهالی باغ از جای بر خواهد شد. بنابراین از خواندن آن در شب به جهت حوادث تکان دهنده، مخوف و دور از انتظار غفلت کند. راز باغ اقدسیه رمانیست با بازتابی انگیزاننده که از حرفها و سخنهای کم بار اجتناب شده و مدام به افکار خواننده ناخنک زده، به پندار و تفکر وا داشته و فرصت نمیدهد تا راه دراز میان پندار و کردار پر شود. بخوانید و از رازهای نهفته و هولناکش که دم به دم بر ملا میشوند، لذت ببرید. به امید تاراندن پندارهای مهاجم و شاید، غبار گرفته.
لینک دانلود کتاب http://ketabrah.ir/go/b14420
sinaنقل قول
رونمایی از رمان “ناجیان سبلان” در سایت کتاب راه
«میر حسن محمودپور» پس از رمانهای «عیار زبردست»، «خبرچین معرکه گیر» و «راز باغ اقدسیه» از جدیدترین رمان خود با عنوان «ناجیان سبلان» رونمایی کرد.
رمان یاد شده به ژانر وحشت با محتوای متافیزیک از تقابل و ماجراهای متوالی انسان و جن پرده برمیدارد دنیایی سرشار از هیجان و کنشهای خارق العاده.
برگهایی از ناجیان سبلان:
…میان بلاتکلیفی و سر در گمی، همهمهای به گوش میرسید. متحیرانه خود را به صداها که به مراتب بلندتر از قبل شنیده میشد؛ رساند. هر چه مسلطتر میشد؛ واضحتر میشنید. اصواتی گنگ و نامفهوم آمیخته به ژغژغ جمعی که از قحطی رهیده باشند. مجادله و کشمکشی به راه بود. حیرت و سرگردانی، هراس و شگفتی و احساسی از این دست حال مختنق را بدتر میکرد. باژگونگی تا بدین حد را توقع نداشت. آری بیم معقول. بیم و هراسی که در آن وقوع خطر واقعى وجود داشت و سرزنشى متوجهاش نبود. به یک باره سکوت محض حاکم گشت. به این میماند که مرگامرگ آمده. لحظاتی از سینا غافل شده و حال متوجه حضورش شده بودند. این بار میدید و میشنید! با این که از سخنان آنها هیچ چیز دستگیرش نمیشد اما میفهمید که دیگر وهم و خیالی در کار نیست. مرعوب بیپناه، پریشان حال و مستاصل، اندک اندک خود را رها کرده و وا گذاشت…
…تنها بودن و تنها ماندن فقط به وقت تنهایی میسر است. اوقاتی که با شکوه شکل میگیرد و در انتها به نظم و نسج افکار میانجامد. شاید! خلسه و تکلیفی از سبک و سیاق خلق و خوی. بنابراین دیده نشده کسی تا ابد سر بسته و در خود گرفتار بماند. رویگردانی و انزوا و پرهیز از ارتباط با دیگران خواهی نخواهی گذراست. به این میماند که روزگاری داریم بی دیروز و بی فردا. چرا که سرشت آدمی با روزگار و روزگاریان آمیخته و تنیده است. دچار شدهها میگویند رازی که با کسی در میان گذاشته شود؛ محال است در پس پرده بماند. افشای اسرار، همیشه با حرارتی عجیب شروع میشود و ربطی به خوب گوش کردن شنونده ندارد…
داریوشنقل قول
با دروود. من یک نویسنده ام و البته زبان انگلیسیم خیلی ضعیفه . کتاب بهترین داستان دنیا و ادبیات اسبی نوشته منه و …
بهروزنقل قول
سلام آقا بهروز. به سایت ما خوشاومدی. اگر تمایل داری که مقالهای تو سایت ما بنویسی، با کمال میل استقبال میکنم
م.م.استارکنقل قول
نیما کهندانی داستان نویس الان دیدمت تو وینترفل چیکار میکنی دوست من. واینکه دعوای انتشارات بهنام با سایت های قدیمی یه زخم کهنس جالبه هنوزم حل نشده. ای خداناراحتم این پست مال دوران اوج وینترفل بود اما حالا. فقط افسوس
Ahmedrezaنقل قول
سلام من میخام همه ۵ جلد رو با زبان اصلی خریداری کنم آیا جایی هست که بتونم کتاب چاپ شده رو بخرم؟
bohloolنقل قول
آقا من ترمه فص ۴و۵ کتاب رو دارم منتها نیاز به ویرایش و مرتب سازی داره اگه میخواین تا بزارم
bohloolنقل قول
سلام،
امکانش هست راه ساده تری برای خرید کتابها پیشنهاد بدین؟
آدرسی هست که حضوری مزاحم بشم و تمامی کتب ترجمه شده رو بخرم؟
متشکرم.
مهدی باقرینقل قول