تاپیک‌های تعاملی

بررسی فصل ۴۳ آریا

حالا دیگه فکر کنم فرصت خوبی باشه تا بتونیم به بررسی فصل ۴۳ بپردازیم و در مورد پیش‌گویی‌هایی که در این فصل از زبون اون پیرزن و توروس اهل میر شنیدیم بحث کنیم. خوب برخی از این اخبار رو میدونیم، اما چنتایی هم پیشگویی بود که ما حتی از سریال هم چیزی در موردشون نمی‌بینیم. برای اینکه بهتر در جریان این پیشگویی‌ها قرار بگیریم، من دوباره اونا رو نقل می‌کنم:

لم پرسید: «کدوم شاه کوفتی مرده، پیرزن؟»

«اونی که خیسه. شاه کراکن، سروران من. من تو رویا اونو مرده دیدم، و اون مُرد، و حالا ماهی‌مرکبای آهنی به جون هم افتاد‌ن. اُه، لرد هاستر تالی هم مرده، ولی اینو میدونستید، نه؟ تو تالار شاهان بُز تنها و بی‌قرار نشسته تا این‌که سگ بزرگ سراغش بیاد.»

زن کوتوله همچنین گفت: «خواب گرگی رو دیدم که زیر بارون زوزه میکشید، اما کسی اندوهش رو درک نمیکرد. تو رویام چنان سر و صدایی رو شنیدم که خیال کردم سرم داره میترکه. طبل‌ها و شیپورها و فلوت‌ها و جیغ‌ها. اما غمناک‌ترین صدا، صدای زنگای کوچیک بود. خواب دوشیزه‌ای تو یه جشن رو دیدم که مارهای بنفشی تو موهاش داشت که زهر از نیششون می‌چکید. و بعدتر هم دوباره خواب همون دوشیزه رو دیدم که یه غول وحشی رو توی قلعه‌ای یخی میکشت.» 

راهب سرخ کنارش چمباتمه زد. او گفت: «بانوی من. پروردگار مشاهده‌ای از ریورران به من عنایت کرد. قلعه مثل جزیره‌ای میون دریایی از آتش بود. شعله‌ها شیرهایی حمله‌ور با چنگال‌هایی ارغوانی بودن. و چه غرش‌هایی میکردن! دریایی از لنیسترا، بانوی من. به‌زودی به ریورران حمله میکنن.»

بررسی فصل 43 آریا - لردبریک توروس اهل میر آریا استارک های هارت

علاوه بر پیشگویی‌ها، باید به داستانی که ند برای آریا تعریف کرد هم بپردازیم. داستان عشق بین ند و آشارا و باز هم مسابقه هرنهال، سر آغاز همه چیز!!!

گذشته از این میشه در مورد ترس عجیب اون پیرزن از آریا هم حرف زد. چی باعث شد که اینقدر از آریا بترسه؟ نمیتونه فقط به خاطر قتل‌هایی باشه که اون انجام داده، اون شب روی اون تپه قاتل کم نبوده!

با توجه به اضافه شدن قابلیت اسپویل به بخش نظرات، حالا میشه با خیال راحت‌تری در مورد اتفاقات آینده بحث کرد. لطفاً دوستان برای ارسال نظراتشون از این قابلیت حتماً استفاده کنند. برای آشنایی با نحوه کارش هم حتماً قبل از ارسال از گزینه پیش‌نمایش استفاده کنید.

لینک کوتاه مطلب : https://winterfell.ir/?p=1200

درباره نویسنده

م.م.استارک

مدیر و مؤسس سایت و سرپرست گروه ترجمه

۲۸ دیدگاه

  • سلام تمام چیزهایی که نوشتم پیش بینی خودمه چون من حتی فیلم رو ندیدم.
    خود اون زنه مشکوکه، به نظرم پیرزنه یه فرزند جنگله که خودشو به اونا نشون داده چون ظاهرا خواب هاشو از توی درخت های روبند دار میبینه. شاید هم یه خواب سبز بین باشه.
    درباره تیکه اولی که نقل قول کردی که فکر می کنم همه می دونیم که پدر تئون گریجوری مرده و اون لردی که تو هارن هال بود برای عروسی تو دوقلوها رفته و قلعه رو سپرده به لرد بز.
    تو قسمت دوم گرگی که زوزه اندوهناک می کشید احتمالا آریا است و اون دوشیزه هم دنریسه که وقتی به وستروس بیاد مطمئنا برای خطرهایی که از طرف دیوار کشور و تهدید می کنه دست به کار می شه.
    برای تیکه سوم هم بعداز عروسی خونین احتمالا لرد فری به لینسترها اعلام وفاداری می کنه یعنی لینسترا تا دوقلوها پیشروی می کنند و این شامل به آتش کشیدن ریورران هم میشه. و در آخر در مورد مادر جان بااینکه هنوز دلم می خواد جان پسر لیانا باشه، ولی از مارتین چیزی بعید نیست شاید پسر آشارا بوده و بعد از مرگش فقط یه مدت وایلا بهش شیر داده.

      نقل قول

  • به نظر من وقتی به آریا میگه بچه خون و بوی مرگ میده به نظر میاد معنی اش اینه که آریا هم در آینده مثل مردا شروع به کشتن آدم های زیادی میکنه شاید مثل اون آدمکشه “جکن هگار” به تیدیل به یک آدمکش (Assassin) بشه!
    البته این احتمال هم هست که چون گفت : ” فکر کردم که این لرده که بوی مرگ میده.” شاید منظورش اینه که آریا هم در آینده کشته میشه (خدا نکنه!) و دوباره زنده میشه. (مرگ رو تجربه میکنه و بوی مرگ میگیره)

      نقل قول

  • من الان کامنت شما رو بررسی کردم، کجای متن رو داخل اسپویل قرار دادین که کار نکرده؟؟؟ اصلاً هیچ کجای متن رو تو اسپویل نذاشتین که انتظار کار کردن داشته باشین

      نقل قول

  • ۱-اصلا دوست ندارم مادر جان آشارا باشه!!!!!۲-با سارا موافقم پیرزنه شدیدا مشکوکه احتمال فرزند جنگل بودن یا خواب سبز بین هم هست.۳-یعنی احتمالش هست که دنریس با اژدهاها بیان وستروس بعد برن اونور دیوار غول بکشن؟؟؟!!!۴-سگ بزرگ کوه هست احتمالا که قراره بره هارن هال!۵-شاید چون آریا وارگه ازش ترسیده یا شایدم آریا قراره بعدن کلی ادم بکشه که پیرزنه حس کرده۶-امیدوارم مادر جان لیانا باشه :mrgreen:

      نقل قول

  • به نظر من پیرزنه عجوزه بود…در واقع یکی از هفت خدا!
    اون دوشیزه مطمئنم دنریس نیست، صد در صد سانساست فقط در مورد غوله شک دارم.
    بقیه اش هم بچه ها گفتن و همچین هم پیشگویی دراز مدتی نبود….
    آریا هم فقط کاندید برای انجام یه کاره… به نظرم ترس پیرزنه از همون بود….(خیلی اسپویله)

      نقل قول

  • یه اتفاق خیلی عجیب افتاده. فقط برای اکانت من جواب میده، چرا نمیدونم. بازم بررسی میکنم تا این مشکل رفع بشه

      نقل قول

  • دنریس که دوشیزه نیست!! باید یکی دیگه باشه!!!
    میگم چرا پیرزنه میگه ” دلم از ماتم سامر‌هال پره”؟ کلن واسه کل مملکت اتفاق ناراحت کننده ای بوده؟

    تست

      نقل قول

  • Masood:

    میگم چرا پیرزنه میگه ” دلم از ماتم سامر‌هال پره”؟ کلن واسه کل مملکت اتفاق ناراحت کننده ای بوده؟

    همینش خیلی مرموز ه، حتی کل کتاب ها رو هم بخونی باز این یه تیکه و ربطش به آریا خیلی معلوم نمی شه.

      نقل قول

  • ضمنا این پیر زن ممکن است از نژاد تارگرین ها هم باشد با توجه به نشانه های ظاهری که موهایش سفید و مثل شبه بود

      نقل قول

  • پیرزنه از پیروان خدایان قدیمه ! این زن احتمالا از مردم مردابه چون مثل جوجن خواب سبز میبینه.

      نقل قول

  • اگه خدایان قدیمو نمی پرستید می گفتم شاید تارگرینی چیزی باشه!!

    از هیکلش که میگه کوچیکه(فک کنم گفت!!) میشه اینجور استنباط کرد ولی همون جور که جوجن یا میرا گفتن(وقتی که داشتن به برن اون داستانو میگفتن!!) مردم مرداب خیلی کم از خونه دور میشن!!
    این پیرزنه تو سریال نبوده؟ اونجا حتما بهتر نشونش داده و بهتر میشه در موردش بحث کرد!!

      نقل قول

  • گندشو بالا اوردین دیگه…..نه یکی نه دوتا…هرکی میاد قشنگ شروع به اسپویل میکنه و نصف داستان رو لو میده!!!!!!! دادا اول امتحان کنید این اسپویل رو بعد مطلب بزارید :evil: :x
    مگه ما گفتیم هرچی میدونی رو بگو…مطلب میگه پیش بینی……یکی بیاد کامنت ها رو بخونه رسما تا نصف کتاب ۵ رو متوجه میشه…استارک ببند این مطلب رو نزار ادامه پیدا کنه >:-(

      نقل قول

  • یعنی من این رو می خوندم (هر چند وسطش که می رسیدم چشمام رو می بشتم می رفتم ۱۰۰ متر اون و تر باز می کردم) یا یه کاری دست خودم می دادم یا دست نویسنده این نظر.

      نقل قول

  • اصن از اسپویل خوشم نمیاد ب هر حال من ک سریال رو ندیدم دیگه اسپویل نمیکنم..
    اولیش ک معلومه همه هم گفتن بیلان گریجویه بز هم وارگو هوت ک حتما وقتی جناب دست خبر دار میشن ک جیمی مرده میفرستنش ک بکشتش اما فک کنم جیمی رو روس بولتون میکشه و قلعه رو میده وارگو هوث خودشم همون طور ک قبلا ب اریا گفت میره ی جای دیگه لرد لنیستر هم ک از این جابجایی خبر نداره کوه رو میفرسته ک بولتون رو بکشه به همین خاطره ک عجوزه میگه بز نشسته تا بیان بکشنش اخه کسی کجیمی رو میکشه جرات نداره خودشو نشون بده مگر اینکه از خاندان بزرگ باشه..
    دومی عروسی خونینه همونی ک میگین توش همه کاراکترا میمیرن گرگ عمگینم ک تنها هست اریا و چون میگه کسی درکش نمیکنه ب خاطر هویت پنهانشه حتما بعد مرگ مام و راب بازم هویتشو مخفی نگه میداره ولی منظور از اون مارا رو نمیدونم و این ک میگه داره ی عول رو میکشه؟

      نقل قول

  • کاش ی ویرایش داشت ی دفعه ای دستم رفت رو ارسال نظر ب هر حال ادامه
    یعنی اریا میاد کمک جان؟ این چنتا نظر بالایی هم میگه سنساست نمیدونم
    ریور ران دست لنیسسترا میوفته ؟ اونم جیمی؟ عجب شوالیه ایه با دست شکسته چه کارا نمیکنه
    و در مورد هویت جان ببخشید بی پرده میگم ولی اگه فرص کنیم اشارا یا وایلا یا دختر ماهیگیر باشن اصن ند از کجا فهمیده طرف بارداره و جالبه درست بعد این ک بچه ب دنیا اومده برش داشته انگار نشسته پاییدتش ن ب اخلاق ند میاد ن ب تب جنگ؟ این ک مال لیانا باشه توجیه بارداریش قابل قبول تره

      نقل قول

  • اسپویل نیست ولی اونایی که خیلی حساسن نخونن.
    دوستان بند بند پیشگویی رو حفظ کنید که همین فصل تا آخر کتاب ۳ همه چی رو گفته منتها فهمش امکان نداره وقتی اتفاق ها بیفته تاز میفهمید چی گفته.(من خودم الان فهمیدم با این که ۲-۳ هفته است کتاب ۳ رو تموم کردم.)

      نقل قول

  • بعد از مدتی حالا خودم پیش بینی میکنم…..با توجه با نمادها شاه کراکن صد در صد بیلون گریجوی هست ولی به چه دلیل می میره باید جالب باشه…..و اینکه بیلون میتونه وارث‌های زیادی داشته باشه و اونا هرکدوم مدعی هستن….
    سگ و بز معلومه چی هستن توی داستان اما شاید منظورش از بز نماد یکی از خاندان ها باشه….گرگ زوزه کش احتمالا جان باشه نه آریا….چون الان درگیری‌های جان از آریا خیلی بیشتره(از نظر خودم)….اون صدای طبل ها مربوط به عروسی هست اما صدای زنگای کوچیک باید همون صدای برخورد شمشیرها به هم باشه که اون حادثه رو به وجود میاره…..تنها دوشیزه(به معنی کلمه) در داستان آریا و سانسا هستن که اینجا احتمال زیاد این دوشیزه سانسا باشه….مارهای بنفش هم مربوط به فصل های بعد هست که دلیلش رو متجه خواهید شد اما در قسمت دوم شاید منظور از کشتن غولی وحشی در قلعه یخی، این باشه که سانسا یکی رو در وینترقل میکشه(وینترفل=قلعه یخی)….در مورد غرش شیرها در ادامه معلوم میشه…..مسابقه هرنهال کلید ۹۰ درصد معماهای مهمه کتابه پس به این زوری ها منتظر جواب نباشین….تصور کن آریا در آینده باید چی بشه که این زنه اینطوری ازش ترسیده بود!!!!

      نقل قول

  • ا

    Raegar Targeryan:
    بعد از مدتی حالا خودم پیش بینی میکنم…..با توجه با نمادها شاه کراکن صد در صد بیلون گریجوی هست ولی به چه دلیل می میره باید جالب باشه…..و اینکه بیلون میتونه وارث‌های زیادی داشته باشه و اونا هرکدوم مدعی هستن….
    سگ و بز معلومه چی هستن توی داستان اما شاید منظورش از بز نماد یکی از خاندان ها باشه….گرگ زوزه کش احتمالا جان باشه نه آریا….چون الان درگیری‌های جان از آریا خیلی بیشتره(از نظر خودم)….اون صدای طبل ها مربوط به عروسی هست اما صدای زنگای کوچیک باید همون صدای برخورد شمشیرها به هم باشه که اون حادثه رو به وجود میاره…..تنها دوشیزه(به معنی کلمه) در داستان آریا و سانسا هستن که اینجا احتمال زیاد این دوشیزه سانسا باشه….مارهای بنفش هم مربوط به فصل های بعد هست که دلیلش رو متجه خواهید شد اما در قسمت دوم شاید منظور از کشتن غولی وحشی در قلعه یخی، این باشه که سانسا یکی رو در وینترقل میکشه(وینترفل=قلعه یخی)….در مورد غرش شیرها در ادامه معلوم میشه…..مسابقه هرنهال کلید ۹۰ درصد معماهای مهمه کتابه پس به این زوری ها منتظر جواب نباشین….تصور کن آریا در آینده باید چی بشه که این زنه اینطوری ازش ترسیده بود!!!!

    اگر نگفته بود وحشی صددرصد می گفتم منظور از غول همون همسر اینده اش هست

      نقل قول

  • moony:
    ا

    اگر نگفته بود وحشی صددرصد می گفتم منظور از غول همون همسر اینده اش هست

    داستان سانسا کم کم ژیچیده میشه و در انتهای این کتاب به اوج میرسه.مطمعن باش منظورش تیریون نیست دوست من…

      نقل قول

  • والا فکر کنم گرگ تنها که زوزه میکشه اریا باشه که بعذ از عروسی خونین زوزه میکشه…. کله پر مار هم سانسا است که پر از نفرته و چوپ ظاهرا اخرین استارکه احتمالا میشه وارث وینتر فل و اونجا یک کارای ترسناکی میکنه…. بیلان گریجوی هم که طبق جادوی ملیساندر باید بمیره…. ولی بقیش والا الهو اعلم…. ابن مارتین عجب فکر داره صد تا روانشناس هم از پسش بر نمیان…

      نقل قول

  • خیلی وقته این سایت میام اما نظر نداده بودم

    دستت درد نکنه خیلی عالی موشکافی کردید. حال کردم

    صدای زنگای کوچیک فکر کنم مربوط باشه به زنگای موی دنریس. اما نمیدونم چرا غمگین
    گرگی که زیر بارو زوزه میکشه فکر کنم نمیرا یا همون اریاست ;)
    دوشیزه باید سانسا باشه
    ماتم سامرهال یه جوریای داره به ریگار اشاره میکنه. نمیدونم چرا از ریگار ناراحته

      نقل قول

  • ماتم سامرهال یه جوریای داره به ریگار اشاره میکنه. نمیدونم چرا از ریگار ناراحته

    فک نکنم! آخه قضیه سامرهال مال موقع تولد ریگاره!! یه جورایی به سن زیادش اشاره میکنه! البته به احتمال زیاد فقط این نیست!!

      نقل قول

  • عجب فصلی بود

    خب تا اینجا که به نظر میاد همه موافقن که بیلون گریجوی مردنیه
    دوشیزه هم همون سانساست قطعا
    و احتمالا اتفاقاتی میوفته که به وینتر فل میره
    گرگ هم من با اون دوستمون موافقم که جانه نه اریا
    و اریا هم فکر کنم بعد از همه مصیبتهایی که میبینه یا ادمکش قهار میشه مثل جیکن هیگار

    ریوران هم بزودی به چنگ لنیسترا میفته

      نقل قول

  • راستی در مورد مارهای بنفش چیزهایی فهمیدم که به من معلوم شد دوشیزه همون سانسا هست….و به این موضوع مربوطه ولی اسپویله و خیلی هم مهمه پس طاقت نداری نخون/………. عروسی بنفش

      نقل قول

  • سلام
    همه نطرات محتمله چون نمیشه گفت چی تو سر مارتین میگذره ولی به نظر من گرگ تنهااریاست نه جان. چون جان دوستایی مثل برادرا رو داره که کنارشن ولی اریا تنهاست درضمن سختی ودردی که اریا کشیده نسبت به سنش بیشتر از بقیس و زوزه زیر بارون هم فکر کنم مربوط به عروسی خونینه.
    دوشیزه هم فکر کنم همون سانساست که توی یه جشن احتمالا سم تو نوشیدنی ملکه یاجافری میریزه وبعدها میره به وینترفل . :!: :!: :!:

      نقل قول

  • در مورد پیش‌گویی‌های دیگه فعلاً حرفی نمی‌زنم، اما یه چیزی که برام سواله اینه که چرا هیچ کس در مورد اون گرگی که زوزه میکشه، حدس نزده که اون گرگ واقعاً گرگ باشه! یه دایروولف
    من میگم شاید اون گرگ گری ویند تو شب عروسی خونین باشه. نه؟

      نقل قول

  • پویان:
    به نظر من وقتی به آریا میگه بچه خون و بوی مرگ میده به نظر میاد معنی اش اینه که آریا هم در آینده مثل مردا شروع به کشتن آدم های زیادی میکنه شاید مثل اون آدمکشه “جکن هگار” به تیدیل به یک آدمکش (Assassin) بشه!
    البته این احتمال هم هست که چون گفت : ” فکر کردم که این لرده که بوی مرگ میده.” شاید منظورش اینه که آریا هم در آینده کشته میشه (خدا نکنه!) و دوباره زنده میشه. (مرگ رو تجربه میکنه و بوی مرگ میگیره)

    اریا نمیتونه بمیره اگه دقت کنی پیرزنه از اریا ترسیده ادم از کسی که قرار بمیره نمیرسه که!

      نقل قول

نظر شما چیست؟

:bye: 
:good: 
:negative: 
:scratch: 
:wacko: 
:yahoo: 
B-) 
:heart: 
:rose: 
:-) 
:whistle: 
:yes: 
:cry: 
:mail: 
:-( 
:unsure: 
;-) 
:head: 
:lol: 
:ostad: 
:faight: 
:ssad: 
:shame: 
:og: 
:shook: 
:sleep: 
:cheer: 
:tanbih: 
:mass: 
:snaped: 
:donot: 
:cun: 
:gslol: 
:winksmile: 
:secret: 
:stop: 
:bl: 
:respect: 
:sh: 
:shok: 
:angry: 
:noo: 
:han: 
:sf: 
:aa: 
:notme: 
:fight: 
:gol: