از روزی که اون مطلب توضیح به اهالی وینترفل رو نوشتم، تا به امروز تمام کارهای جانبی رو کنار گذاشتم و فقط و فقط روی آماده کردن فصل جدید تمرکز کردم.
در این مدت برخی دوستان به حق معترض بودن و به صورت مستقیم یا کنایه اعتراض خودشون رو اعلام کردن. بدون هیچ گونه دلخوری با جون و دل این حرفها رو میپذیرم و در صدد جبرانش هستم. به امید خدا با شرایط جدید و نیروهای تازهای که اعلام آمادگی کردن، شاید بتونیم سرعت بهتری رو تجربه کنیم.
در دست کم ۱۰ روز اخیر به هیچکدام از ایمیلها و پیامهای دوستان پاسخ ندادم. اون دوستانی که در چند مدت اخیر برای همکاری و عضویت در گروه اعلام آمادگی کردن منتظر باشن که همین امروز و فردا بهشون ایمیل میزنم.
با تلاش و دوستان فصل جدید از کتاب پنجم آماده انتشار شد. داستان یکی از محبوبترین شخصیتهای نغمه که همه مدت بسیار زیادیه که منتظرن دوباره فصلی رو از اون بخونن. بدون توضیح دیگهای بریم سراغ فصل جدید.
تمام مسیر دریای باریک را در مستی پیمود.
کشتی کوچک و کابینش کوچکتر بود، ولی ناخدا به او اجازه حضور روی عرشه اصلی را نمیداد. تکانهای عرشه کشتی در زیر پایش باعث دل آشوبهاش میشد و غذاهای آشغال بعد از عق زدن حتی مزه بدتری پیدا میکردند. ولی هنگامی که شراب برای خوردن بود، دیگر چه نیازی به گوشت نمک سود، پنیر سفت و نان با کرمهای در حال لولیدن داشت؟ قرمز، ترش و بسیار قوی بود. گاهی آن را هم بالا میآورد، ولی آنجا همیشه شراب فراوان بود.
در تاریکی کابینش زمزمه کرد، «دنیا پر از شرابه.» پدرش هیچ ارزشی برای دائمالخمرها قائل نبود، ولی چه اهمیتی داشت؟ پدرش مرده بود. خودش او را کشته بود. یه تیر توی شکم عالیجناب، همش مال خودت. فقط اگه زوبینانداز بهتری بودم، پیکان رو به آلتی که باهاش من رو پس اِنداختی میزدم، حرومزاده لعنتی.
در زیر عرشه، نَه شب بود و نه روز. تیریون زمان را با آمد و شُدِ پسرک پادویی میسنجید که برایش وعدههای غذایی را میآورد که نمیخورد. پسرک همیشه یک برس و سطل هم برای تمیزکاری میآورد. تیریون یک بار هنگامیکه چوب پنبه را از مشک بیرون میکشید، پرسیده بود: «شراب دورنیه؟ این من رو یاد یه مار بخصوص میندازه که میشناختم. یکی از اون لودهها، تا اینکه یه کوه روش افتاد.»
پسرک پادو جوابی نداد. او پسر زشتی بود، هرچند مسلماً از کوتولۀ بخصوصی با دماغی نصفه و زخمی از روی چشم تا چانه، زیباروتر بود. در حالی که او داشت میسابید، تیریون پرسید: «رنجوندمت؟ بهت دستور دادن که با من حرف نزنی؟ یا اینکه یه کوتوله مادرت رو گول زده؟» این هم بیپاسخ ماند. «داریم کجا میریم؟ بهم بگو.» جیمی به شهرهای آزاد اشارهای کرده بود، ولی هرگز نگفته بود کدام یک. «براووسه؟ تایروش؟ میر؟» تیریون ترجیح میداد که هر چه زودتر به دورن برود. میرسلا از تامن بزرگتره، طبق قانون دورنی تخت آهنین به اون میرسه. همونطور که پرنس اوبرین پیشنهاد کرد، بهش کمک میکنم تا به حقش برسه.
در هر حال اوبرین مرده بود، سرش با مشت زرهپوشِ سِر کرگور کلگین به ویرانهای خونین بدل شده بود؛ و بدون ترغیبهای افعی سرخ، دورَن مارتل به چنین نقشهی پرمخاطرهای حتی فکر هم میکرد؟ اون ممکنه در عوضش من رو به زنجیر بکشه و به خواهر عزیزم برگردونه. دیوار میتوانست امنتر باشد. خرس پیر مورمونت گفته بود که نگهبانی شب به مردانی همانند تیریون نیاز دارد. اما ممکنه مورمونت مرده باشه؛ الان شاید اسلینت فرمانده کل باشه. به نظر نمیرسید پسرِ قصاب عامل فرستاده شدنش به دیوار را فراموش کرده باشد. یعنی واقعاً میخوام بقیه عمرم رو به خوردن گوشت نمک سود و پوره کنار قاتلا و دزدا بگذرونم؟ و اینکه بقیه عمرش زیاد طولانی نمیشد؛ جانوس اسلینت به آن رسیدگی میکرد.
ممنون بابت فصل جدید
s.a.sنقل قول
با سلام چرا اول کتاب چهارم رو تموم نمی کنید؟ الان خیلی وقته منتظر فصل ۲۷ هستیم.
rozنقل قول
اون رو هم به زودی منتشر میکنیم. کتاب چهار و پنج با هم در حال انتشار هستن. خوندن همزمان فصلها هم هیچ صدمهای به خط داستان نمیزنه. چون کتاب چهار و پنج در واقع یک کتاب خیلی بزرگ و حجیم هستن که شخصیتها توشون پخش شدن. پس با خیال راحت هر فصلی که منتشر میشه (چه از کتاب چهارم و چه از کتاب پنجم) بخونید.
م.م.استارکنقل قول
خیلی ممنون دلم واقعا برای تیریون تنگ شده بود آخرین فصلی که ازش داشتیم فصل ۷۷ کتاب سوم بود.
فقط اینکه اگه اشتباه نکنم برای اوبرین به جای پرنس از امیر استفاده کردید!!!!
فکر کنم کلمه ی امیر برای ایلیریو مناسب باشه(بازهم من همون وکیل رو ترجیح میدم)ولی برای اوبرین نه، پرنس خیلی مناسب تره تا امیر.
ممنون از عزیزان مترجم و ویراستار
Mehdiنقل قول
اگر برای اوبرین امیر اومده اشتباه از من بوده و اصلاح میشه. ما امیر رو فقط برای حاکم شهر پنتوس استفاده کردیم
م.م.استارکنقل قول
ممنون که انتقاد پذیری
شهروزنقل قول
سلام
استارک جان من نمیتونم از قسمت فروشگاه خرید کنم و وقتی پولو پرداخت میکنم دیگه نمیدونم چیکارکنم.
ویه سوال دیگه :
اگه اول کتاب پنج رو بخونم هم بازم مشکلی نیس؟
نویدنقل قول
از قسمت آموزش خرید از فروشگاه که لینکش گوشه سمت چپ بالای سایت مشخصه استفاده کن تا مراحل خرید رو متوجه بشی.
بهتره حداقل تا ۲۵ فصل اول کتاب ۴ رو خونده باشی، بعد بری سراغ خوندن کتاب پنجم. ما هم به همین دلیل اول نیمی از کتاب ۴ رو منتشر کردیم بعد رفتیم سراغ انتشار فصلهای کتاب ۵
م.م.استارکنقل قول
ببخشید تو قسمت فروشگاه سبد خرید من تو اون بالا که به رنگ سبز هست. نوشته سبد خرید یک مورد و فلان قیمت ولی وقتی میرم تو سبد خرید نوشته سبد شما خالی است؟
نویدنقل قول
ممنون بابت فصل جدید خیلی زیبا و خواندنی بود حضور دوباره وکیل ایلیریو هم جالب بود
great tom hanksنقل قول
اصا دنیای نغمه بدون تیریون ناقصه؛دم همتون گرم
پریسانقل قول
سلام خسته نباشید ببخشید مثل اینکه فروشگاه مشکل داره اصلا نمیتونم صفحه اعتبارمو ببینم و خرید کنم فرمت صفحه عپض شده و خیلی گیچ کننده شده ببخشید نمیدپنستم کجا باید بپرسم میشهلطفا رسیدگی کنید ممنونم
maryaنقل قول
علاوه بر تشکر بابت ترجمه عالی ، بازهم شاهد فصلی بسیار جالب بودیم .
ایلیریو و هیکل ورزیده اش سورپرایز خوبی بود :D:
اما از همه مهمتر بازهم فضا سازی خوب این فصل بود .
هنور بارش برف در ایری و قلعه برفی سنسا یادمان نرفته .
در واقع سرمای کستل بلک ،
شلوغی و کثیفی کینگزلندینگ
ارتفاع ایری و پیچیدن باد درمیان برج و باروهای آن
آب شور، هوای شور و حتی سرزمین شور آهن زاده ها
حوض و فواره باغ آبی دورن و پرتقال خونی های آن !
هنرنمایی هایی بود که تا امروز دیده بودیم .
اگر فضای دورن قلعه ای در میان شنزار بود چیزی شبیه فیلم شاهزاده ایرانی و عقرب شاه .
امارت ایلیریو شبیه مکزیک است ! ، خانه یک تاجر بزرگ که دستی هم در تجارت غیر قانونی دارد ، آنسالیدهای مسلح ، برده های غیر قانونی و البته قاچاق متهم سلطنتی .
فردی که خارج از مرزهای وستروس زندگی می کند اما در پایتخت آن چشم و گوش دارد .
با این حساب براووسی های ماجراجو نقش کلمبیایی های داستان را بازی می کنند:D: .
از این مثال ها زیاد می توان پیدا کرد مثلا” هرچقدر سرسی نمونه کلاسیک یک ملکه انگلیسی است ، دنریس استایل ملکه روم را دارد ،
magentaنقل قول
واریس عجب بازیکن ماهریه؛واریس و لیتل فینگر سناریوی وستروسو مینویسن؛چه کسی دنریسو به داتورکا داد؟وکیل ایلریو؛چه کسی بهش تخم اژدها داد؟وکیل ایلریو؛وحالاچه کسی داره یکی ازباهوش ترین افرادوسترسو واسش میفرسته؟وکیل ایلریو مشخصه هدف واریس به سلطنت رسوندن کیه؛سوال اصلی عکس العمل لیتل فینگره؛و ایاباتوجه به تهدیدات شمال ایاواریس فرصت میکنه دنریسو به سلطنت برسونه؟
پریسانقل قول
سلام، میشه اول کتاب ۴ رو کامل تموم کنین بعد برین سر کتاب ۵؟
به نظرم اینجوری خیلی بهتره
حسیننقل قول
سلام دوست عزیز
همونطور که قبلا گفته شده، از اینجا به بعد خوندن همزمان دوتا کتاب با هم هیچ مشکلی به وجود نمیاره…راحت باشید و از خوندن کتاب ها لذت ببرید.
Victarionنقل قول
فقط خدا میدونه چقدر دلتنگ این کوتوله ی زشت دوست داشتنی بودیم!!!!heart: کل کتاب یه طرف، این تیریون و آریا و جان اسنو یه طرف…
بچهها متشکریم!!!
Visenya Targaryenنقل قول
اگه تیریون بخواد بره به اون دانریس احمق کمک کنه که به حکومت برسه واقغا از مارتین ناامید میشم . حتی استنیس قابل تحمل تره تا دانریس
محمدنقل قول
اگر نقشه رو نگاه کنید راهی که تیریون باید طی کنه خیلی طولانی هستش پس هیچ قطعیتی وجود نداره که تیریون با وضعیت فعلیش به اونجا برسه (تجربه نشون داده همیشه مارتین برعکس چیزی عمل می کنه که فکر می کنید. :D: )
————————————————————
می خواستم یه چیزی بگم ولی چرا تگ اسپویل نیستش؟
Tyrionنقل قول
توی یکی از صحنه هایی که در تریلری دیدم، تیریون در کنار دنریس روی سکوی تماشای گود مبارزه حاضر بود
پشت سرشون هم داریو ایستاده بود
پس قطعا تیریون میره همونجایی که همه منتظرند و این اتفاق هم گمونم قبل شورش در میدان مبارزه میفته
فرشیدنقل قول
به اونجا می رسه ولی به عنوان یه برده که باید نمایش اجرا کنه البته فکر می کنم سریال برای جمع بندی داستان بعضی قسمت هارو حذف کنه ولی بازم کتاب داره یه جای دیگه میره
Tyrionنقل قول
تجربه نشون داده که مارتین علاقه ی زیادی برا کمک دانریس داره
محمدنقل قول
فصلای تیریون محشرن ، ممنون بابت ترجمه و ویرایش عالیتون
davionنقل قول
خواستم بپرسم کتاب چهارم را از کجا باید دانلود کنم ؟ مرسی
تورموند غول کشنقل قول
فارسی یا انگلیسیش؟
sir navidنقل قول
آخه چرا اینقدر فصلا گرونن؟؟؟؟؟؟؟
داداش
خوب آخه پول ندارم
فری استارکنقل قول
اگر به نظرت ۵۰۰ تومن و ۶۰۰ تومن و ۴۰۰ تومن گرونه…..من دیگه حرفی ندارم
م.م.استارکنقل قول