در این مجال به بررسی کتابهای فانتزی بزرگ و تحسینشدهای میپردازیم که خواندنشان انتظار را برای هوادارانی که چشم انتظار کتاب ششم هستند، آسان میکنند. در هفت بخش قبلی این سری مقالات مجموعه رمان فانتزی مالازان ، مجموعهی گروهان سیاه ، مجموعه سرگذشت شاهکش ، مجموعه فرشتهی شب، مجموعهی گسست، مجموعه غیبگو و مجموعه دریای زمین را به شما معرفی کردیم. حالا در بخش هفتم با عنوانی تازه در خدمت شما هستیم.
مقایسه مجموعه پیشروی سایه با نغمه
مانند بسیاری از پیشنهادهای ما این سری هم میان چند خط داستانی در چند کشور مختلف چرخش میکند تا این که خطوط داستانی شخصیتهای مختلف در پایان با هم همگرا میشوند. (مارتین اشاره کرده که در کتاب پایانی شخصیتها یکدیگر را ملاقات میکنند زیرا جمع کردن داستان این همه شخصیت بسیار سخت است.) خانواده اصلی که به داستان ما مربوط است خانوادۀ اِدان است که تاج و تخت آنها توسط تاخت و تاز قارها از جنوب از آنها غضب شده است. دوقلوهای نجات یافتۀ این خاندان (بریک و خواهر دوقلویش بریونی) باید از خانۀشان فرار کنند و مجدداً برای حقوقشان مدعی شوند، آن هم در زمانی که پدرشان در حال پرداخت خراج است. در همین حال دو جنگ پدیدار میگردد – یکی با موجوداتی مرموز و فای مانند یعنی قارها در سراسر مرز، و دیگری همراه با قدرت امپراطوری آوتارچ از سوی دریا- کتاب برای کند بودن روندش مورد انتقاد قرار گرفته است، همان انتقادهایی که ما در مورد کند بودن این روند در کتاب ۴ و۵ نغمهای از یخ و آتش میشنویم. منبع الهام ویلیامز مانند مارتین تاریخ است. شما از این که ریچارد سوم را در یک قلمرو فانتزی تصور کنید متحیر خواهید شد، زیرا ریچارد سوم یکی از دوقلوهای اِدان را توصیف میکند و ما نمی خواهیم در تخیل ناچیز شما زندگی کنیم.
تفاوتهای پیشروی سایه با نغمه ای از یخ و آتش
پیشروی سایه شخصیتهای جوانتر از نغمهای از یخ و آتش دارد، هر چند نه خیلی زیاد، بنابراین شما با اعمال جوانانهتری رو به رو هستید و داستان تُن محکمی ندارد. ویلیلمز همچنین به این که قارهای آن سوی مرز چقدر مرموز و متفاوت هستند علاقهمند است. هنگامی که آدرها در نغمهای از یخ و آتش به صورت وحشتناک و زامبیسازهای خشن نشان داده میشوند، قارهای آن سوی مرزها بیشتر اسرارآمیز، غیرمعمول، جذاب، جالب و متفاوت هستند. (نباید گفت که بیشتر مردم از ترس قارها شلوارشان را خیس میکنند. این فقط دیدگاهی در مورد توصیف ویلیامز است.). پس اگر مرموز بودن آدرها شما را ناامید کرده و میخواهید در موردشان بیشتر بدانید، شما باید کتابی بیابید که معادلهای جالب و خشنودکنندهتری را کاوش کند. این سری کامل شده است. همه کتابها نوشته شده و همۀ طرحها چیده شده است. و این به شما کمک میکند منتظر بادهای زمستان باشید.
ویژگیهای پیشروی سایه
هم اکنون فانتزی حماسی بسیار سطح پایین شده و بسیاری از کتابهای آن پشیزی نمیارزند. هر نویسندهای و هر نویسنده خوشحالی تلاش دارد سریعتر از خالی شدن آبجوای یک میخانۀ ایرلندی در روز سنت پاتریک این ژانر را از غنا خالی کند! این قضیه به صورت جدی عامه را از کتابخواندن دلزده میکند. تاد ویلیامز سبک خودش را دارد؛ او از جردن یا مارتین و یا حتی تالکین پیروی نمیکند. برخی از عناصر داستانهای تالکین در کتابهای او هم هست، همان طور که بسیاری از الگوهای شخصیتی قدیمی در کتابهایش یافت میشود. ویلیامز زمانی که فانتزی حماسی مینویسد بی همتاست.
همه چیز در داستانهای ویلیامز به این ختم میشود که مدتی زمان میبرد تا شما داستان را بگیرید. این چیزی است که در کارهای ویلیامز برخی از آن متنفرند و برخی عاشقش هستند. اما اگر شما کمی زمان صرف کنید و چند صد صفحۀ نخست کتاب را به آهستگی شخم بزنید، با چیزی جادویی پاسخ میگیرید. پیشروی سایه برخی از عناصر بازی تاج و تخت را با افسانهها و ساختار جهان تالکین آمیخته است. دیوار عظیمی از غبار در شمالیترین بخش سرزمین انسانها وجود دارد که نژادی از اجنه مرموز را از انسانها جدا میکند. در سرزمینهای کویری جنوب امپراطوری وجود دارد که آرزوی فتح کامل جهان و جاودانگی برای خود را دارد. اختلاف در سلطنت، خیانت و تهاجم وجود دارد. افسانهای پایدار به موضوعات داستان بافته شده است که از میلیونها سال پیش برای دادن بینش به جهان استفاده میشود، داستانهایی که با طرح اصلی داستان ارتباط برقرار میکنند.
من از این که ویلیامز چگونه جن و پری را در داستان جا داد لذت بردم. این سری پر از اساطیر، قلمروهای از دست رفته، جادوی اسرارآمیز و ماجراهای بسیار است و دنبال کردن آنها به عنوان رمانی از تاد ویلیامز با شخصیتپردازی قوی و همچنین زیبا نوشتن زمان حال در داستان، شما را خشنود میکند. با پیشروی سایه مجموعهای بسیار ارزشمند برای خواندن را تجربه خواهید کرد.
این کتابی فانتزیست برای کسانی که دوست دارند فانتزیِ خوب بخوانند. ویلیامز همه چیز را به صورت سرراست در اختیارتان نمیگذارد و لازم است پیش از آن که جزئیات از دستتان بروند، کمی کتاب را موشکافی کنید. ویلیامز بیش از آن که شما دوست داشته باشید زمان زیادی صرف جزئیات روزمرۀ محیط زندگی شخصیتها میکند. اما در کل سریِ بسیار خوبیست و کتابی که شما باید بخوانید.
هیجان انگیز، بلند پروازانه، پیچیده، روشنگر و داستان گستردهای از سحر و جادو، فتنه، ترور، فداکاری و جنگ را در چهار کتاب این مجموعه یعنی: پیشروی سایه، بازی سایه، خیزش سایه و قلب سایه بخوانید.
ویژگیهای خاطره، اندوه و خار
خاطره، اندوه و خار واکنش ویلیامز به ارباب حلقههاست، اما واکنش او یک تقلید نیست، بلکه یک چالش است.
ویلیامز با این سری مشهور شد. این سری عمیقاً تاثیرگزار است، یکی از کتابهایی که کمک میکند راه به سوی فانتزیهای مدرنی چون نغمهای از یخ و آتش باز شود. ویلیامز با این سری چیزی نو را در ژانر فانتزی پدید آورد: او ارباب حلقهها را برداشت و داستان را واسازی کرد، و آن را با احساسات مدرن آن دوران بازسازی کرد در حقیقت ارباب حلقهای که برای دههی ۹۰ مناسب باشد نوشت.
پیش از این کار ویلیامز، چشمانداز آینده فانتزی چیزی بیثمر بود. (خلاقیتی وجود نداشت و چیز تازهای به ژانر فانتزی اضافه نمیشد). بسیاری از فانتزیهای حماسی مستقیماً از ارباب حلقهها تقلید میکردند، (اِهِم شانارای تری بروکس) بد بازنویسی کردن کونان از رابرت ایهیوارد با اصطلاحات عاشقانه که برای تودهی مردم نوشته شده بود.
اما ویلیامز با کار جدیاش به حل این مشکلات کمک کرد.
آمادهی کاوش در یک جهان زنده و سفر به دور آن باشید. داستانی که در آن شاید سفر در آن همانقدر مهم باشد که سرنوشت مهم است، جایی که جزئیات لحظهای، توصیفها، محیط و مناظر وسیعی که انگار توسط یک نقاشی دیواری شکل داد شدهاند. جایی که هیچکدام از شخصیتها را یارای ایستادگی کردن در برابر مشکلات نیست، اما آنها در کنار هم یک تصویر زیبا شکل میدهند. این چیزیست که این سری دربارهی آن است: داستان یک سفر.
شخصیتپردازی ویلیامز درجه یک است .شما سفر سیمون برای تبدیل شدن از یک پسر به یک مرد، از پادوی آشپزخانه تا یک قهرمان را دنبال میکنید. طرح داستان بسیار بزرگ است و به کندی حلزون پیش میرود، ولی این سری جواهری آشکار است. برای هر طرفدارِ فانتزی این کتاب باید خوانده شود! دلیلی هست که چرا پس از این همه سال «خاطره، اندوه و خار» هنوز نزدیک لیست برترینهای فانتزی دوستان قرار دارد. در حالی که این سری قدیمی شده است و شاید به دارک فانتزیهای امروزی که در حال حاضر میل مفرطی به آنها وجود دارد نزدیک نباشد، با این حال چیزی قدرتمند در مورد داستان وجود دارد که در عین ساده بودن پیچیده است.
بله، داستان کند پیش میرود. بله ویلیامز از این که داستان را کمی زیادی کش بدهد لذت میبرد، ولی اینها همه بخشی از طرح داستان است. این کتابیست که شما باید درون آن عمیقاً کاوش کنید، اما زمانی که این کار را بکنید، زمانی که به آن این شانس را بدهید، کتاب ذهن شما را تسخیر میکند. من به شما پیشنهاد میدهم اجازه دهید چند صد صفحهی نخست بگذرد، حدوداً همینقدر طول میکشد تا همه چیز در جای خود قرار بگیرد.
اما اگر شما شکیبایی پیشه کنید، چیزی ویژه در انتظار شماست.
بخوانید تا بفهمید چرا.
ظاهراً تاد ویلیامز در حال کار بر روی یک سه گانه که دنباله ی مجموعهی «خاطره، اندوه و خار» است میباشد.
نویسندگانی وجود دارند که دوست دارند خمیرکاغذ بنویسند و نویسندگانی که دوست دارند داستان بنویسند. ویلیاز فراتر از اینهاست. «خاطره، اندوه و خار» این سری تقریباً در تمام لیستهای فانتزی برتر قرار میگیرد. این سریِ خوبیست که بسیاری از مردم تحمل خواندن آن را ندارند. و این به حق مایه تأسف است. اگر به داستان بچسبید، داستانی خارقالعاده غنی آشکار میگردد.
فقط زمان میگیرد و بعضی مواقع میدانید که این چیز بدی نیست.
تاد ویلیامز به تازگی سری فانتزی حماسی دیگری را به نام پیشروی سایه تکمیل کرده است، احساس من این است که با این که پیشروی سایه بسیار بیشتر اکشن و بسیاری از عناصر عالی (جن و پری، خدایان، نیمه خدایان و جادوی مرموز) را داراست، اما «خاطره، اندوه و خار» داستان عمیقتری دارد و بسیار بیشتر از پیشروی سایه زیر و بم را کندوکاو میکند. نمی گویم پیشروی سایه فانتزی خوبی نیست – چرا هست – میگویم خاطره، اندوه و خار بهتر است.
هنوز، اگر فکر میکنید خاطره، اندوه و خار کند پیش میرود، به پیشروی سایه نگاهی بیاندازید، از آن بیشتر خوشتان میآید.
داستانی آهسته، موشکاف و گاهی اوقات خسته کننده در مورد یک پادوی آشپزخانه – سیمون. ویلیامز با سبک وزین خود آرام آرام خواننده را به جهان داستانش وارد میکند. و دقیق، بسیار دقیق طرح موضوعات مختلف را به هم میبافد. حادثه در رمانهای ویلیامز ناگهانی اتفاق نمیافتد – حتی شاید در هزاران صفحه. اما دنیایی زنده و در حال نفس کشیدن که بخشی از آن میشوید را میگیرید.
خاطره، اندوه و خار یک سری عامه پسند نیست – مردم هم عاشق سری ویلیامز و هم از آن متنفر هستند، اما نوشتار بد به این سری زخم نزده است. پس اگر شما به دنبال یک فانتزی حماسیِ کند با شخصیتپردازی عالی، دنیایی جالب و تبهکارانی با انگیزههای حقیقی میگردید، این سری را بردارید.
خلاصه ی داستان جلد نخست خاطره، اندوه و خار با نام صندلیِ استخوان اژدها
در سرزمین در حال صلح آستن آرد، شاهی خوب دارد میمیرد و مدت زیادیست که شر مخوف دارد به راه میافتد. تنها سیمون یک پادوی کارآموز که دستوری برای متوقف کردن تاریکی رو به فزونی دریافت میکند، میتواند این معمای خطرناک را حل کند که حل آن زمین را نجات میدهد.
خلاصه ی داستان جلد نخست پیشروی سایه با نام پیشروی سایه
در بالاترین مرز قلمرو پادشاهی شمالی قلعه ی سَوت مارچ قرار گرفته است. برای صدها سال از امورات امپراطوری جدا مانده بود، اما حالا زیر محاصره است: از طرف هر دو همسایهاش، البته بدون احتساب دشمنان موذیتر که میخواهند آن را از درون از بین ببرند. بسیار دورتر در شمال، در حدود دیوارهای باستانی قول – نا – قار مردم شفق گرد میآیند تا بشنوند که پادشاهِ کور اینیر سرنوشت تاریک بشر را زمزمه میکند. در جنوب، آوتارچ میخواهد مرزش را باز هم بیشتر طولانی کند. برفراز سَوت مارچ ارتشها پیشروی میکنند، و در جوار مردم آن جاست که تاریکی سقوط خواهد کرد: چرا که جنگ خواهد آمد و جهان را شکل خواهد داد.
گردآوری و ترجمه: سروش چراغزاده
خیلی ممنون
مقالاتت واقعا عالین
Coldhandsنقل قول
سلام
مقاله جالبی بود
فقط سوالی که پیش میاد اینکه این سه گانه ترجمه شده اش پیدا میشه یا باید منتظر ترجمه شدنش باشیم؟
saraنقل قول
سلام
خب من در حد همون علم ناچیزم سعی می کنم یکسری چیز بگم امیدوارم به دردتون بخوره
اول اینکه خاطره، اندوه و خار، خیلی خیلی قوی تر از مجموعه جدید تاد ویلیامز ـه. بدون شک این دوتا قابل مقایسه نیستن، خاطره، اندوه و خار، توی دورانی اومد که ملت ارباب حلقه ها رو خونده بودن، و دنبال یک مجموعه توی اون سبک می گشتن، به نظرم تا حدودی هم تونست مردم رو راضی کنه.
خودم هنوز جلد اول خاطره، اندوه و خار رو نتونستم بخونم، البته به طور جد قصد دارم فیزیکی ـشو بخرم(صد البته به خاطر قیمتش نمی تونم بخرم :D: ). به نظرم من، رابین هاب و تاد ویلیامز سبک نوشتنشون خیلی شبیه هم دیگه ـس. به ویژه تیپ کاراکتر های اصلی که واقعا شبیه. همین طور جالبه بدونین توی چند سال اخیر از روی تاد ویلیامز و سبکش زیاد کپی کرد
مرسی از مقاله واقعا خوبتون
حسین قاضینقل قول
یه سوال این دو مجموعه ترجمه شدن یا نه/
میم. تالینقل قول
ممنون از روحیه ای که می دی.
هیچ وبسایتی تا حالا برای ترجمه این دو تا مجموعه رزرو نداشته و من هم از ترجمه انتشاراتیش چیزی نشنیدم.
سبک تاد ویلیامز خاصه و به به هیچ وجه عامه پسند نیست ولی رابین هاب نثر دلنشین تری داره یکی از دلایلی که کسی سراغ ترجمه کارهای تاد ویلیامز نمی ره همین خاص پسند بودن و سخت بودن دنبال کردنه ادامه ی داستان توی کارهای تاد ویلیامزه. ممنون از اطلاعاتی که دادی.
s1378نقل قول
استارک جان بسیار بسیار ممنون با توضیحاتی(راجب مشکلالتون) که شما دادید فکر کردم ممکن فعالیت سایت کم بشه
ولی شما با کمک یاران وفاداری که جمع کردید از جمله لرد نوید لنستر نه تنها سایت را قدرت مند باقی گذاشتید بلکه به نظر من فعالیت سایت بیشتر شده
پس خدا پشت و پناهتان
البته در مورد جایگزین ها من مالازان رو خوندم تا جایی ولی ازش خوشم نیومد با این وجود چیزی از زحمات شما کم نمی شه
AAAنقل قول
دقیقا کجا توضیح دادن؟
Jon snowنقل قول
می دونم سوالم به این مطلب خیلیییی بی ربطه!
اما چند وقته ذهنمو درگیر کرده!!
من پارسال وارد دنیای نغمه شدم
ینی سریال و کتاب رو از پارسال شروع کردم
من مدام حس می کنم یه جا اشاره شده نیدل آریا از جنس فولاد والریاییه اما امسال کامل سریالو دیدم چنین اشاره ای ندیدم
کتاب هم اواخر کتاب دومم نخوندم جایی درباره جنس نیدل گفته باشن
در حالیکه چند وقت پیش خیلی اتفاقی درباره سریال و کتاب با پسرخالم بحث میکردم اونم به همین مورد اشاره کرد درحالیکه میدونستم خودم از قبل چنین چیزی بهش نگفتم!!
میشه یکی راهنمایی کنه این ماجرا از کجا اومده تو ذهن من؟؟؟!!
ناشناس تازه واردنقل قول
وقتی کە نوجون بودم هیچی مثل دارنشان برام جذاب نبود.
ولی الان هیچی جای نغم یخ و آتش رو واسم نمیگیرە!
حالا اگە یە سنی ازم بگذرە موندم کدوم شاهکار میتونە من رو رازی نگهدارە
bawarنقل قول
سلام
قسمت ۶ بازی game of thrones اومد
لینکشو نمیذارین یا ادرسی برای دانلودش یا راهنمایی؟
19نقل قول
ذهن شماست نمیدونم از کجا وارد ذهنتون شده ولی نیدل آریا به سفارش جان به دست میکن تو آهنگری وینترفل ساخته شده احتمالا شما با عهدنگهدار و یه شمشیر دیگه که کوچیکتر از عهدنگهدار برای جافری از آیس درست کردن اشتباهش گرفتید
saraنقل قول
والا ذهن شما ممکنه هرجایی بره مثلا اینکه ی جا اشاره شده دنریس میخاد جمهوری اسلامی تشکیل بده یا زامبی های واکینگ دد در اصل باقی مانده ی مرده های وستروسه یا مثلا سرسی قصد مسلمون شدن داره و میخاد حجابشو رعایت کنه و هزاران تحلیل دیگر…….ولی تا آونجایی ک من میدانم شمشیر آریا رو میکر که آهنگر وینترفله ساخته و جان بهش دستور داده حالا اگر جان بطور ناگهانی ی تیکه فولاد والریایی پیدا کرده و میکر هم به طوری جادویی اهل والریایی و اینا رو به شما گفته شخصا تشکر میکنم مارو هم در جریان گذاشتین
Jon snowنقل قول
ممنون از جواباتون :D: :D:
ناشناس تازه واردنقل قول
من هنوزم کتابای دارن شان رو دوست دارم
به خصوص سری دیموناتا که به اسم نبرد با شیاطین چاپ شده
قلم مارتین و دارن شان خیلی فرق دارن
اما به جرات میتونم بگم بهترین نوستالژی کتابی من اوایل نوجوانی هری پاتر، اواسط تا اواخر نوجوانی دارن شان هست (تو ژانر فانتزی)
واسه جوونی هم بدون شک دنیای نغمه!
ناشناس تازه واردنقل قول
از کتابهای دارن شان ،من فقط مجمعه حماسه دارن شان یا همون سرزمین اشباح رو خوندم.کتاب خوبی بود بنظرم بیشتر مخصوص زیر ۱۸ ساله هاست.پایانش هم خوب بود
لرد نوید لنیسترنقل قول
سلام،دوستانی که علاقمند به خوندن کتابهای حماسی دارند صد البته باید آثار الکساندر دوما رو بخونن،مثلا غرش طوفان و ژوزف بالسامو که در حقیقت یک مجموعه ده جلدی پشت سر همه،سه جلد ژوزف و هفت جلد غرش، این داستان بر اساس واقعیت نوشته شده که انقلاب کبیر فرانسه رو شکل میده وقتی میخونید میبینید که زامبی های والکینگ دد و آدرهای نغمه و اورک های ارباب حلقه ها به هیچ عنوان به گردپای عزیزان اون دوره نمیرسن، قتل عام های فجیع که خیلی عادی هم اتفاق می افتاد. خوردن خون و قلب مخالفها و پاره پاره کردن و… ی پدیده معمولیه در این داستان. رشادت ها،وطن پرستی، خیانت و… سراسر داستان دربر گرفته. داستانش حتی کمی خیال انگیزه (البته کاملا واقعیت داشته) چرا که فردی به اسم ژوزف بالسامو( بارها در قالب و اسمهای مختلف ظاهر میشه) که دارای نیروهای مرموزه (پیشگویی، مسخ کردن و …) کمک می کنه تا انقلاب شکل پیدا کنه به قول خودش هزاران ساله که زنده س و همیشه خواهد بود. این کتاب توسط مرحوم منصوری ترجمه شده. داستانی بسیار بسیار زیبا که با خوندنش به عظمت قلم دوما و شاهکاری که خلق کرده پی میبرید.
یک دوستنقل قول
با سلام فصل نمیدید
یاشارنقل قول
چرا هیچ فصل جدیدی نمیاد؟؟؟ پوسیدیم بوخودا
Winterfell Princessنقل قول
نوستالژی هاتون دقیقا عین منه…. منتها من ارباب حلقه ها هم میخوندم
Winterfell Princessنقل قول
مث اینکه کلا بیخیال ترجمه شدید
Jon snowنقل قول
لااقل یه خبری بدید از ترجمه بگید مثلا دو هفته دیگه منتشر میشه
محمدنقل قول
اشباح ترجمه ای بود که مترجم نسخه چاپی انتخاب کرد وگرنه اونا ومپایر یا همون خون آشام خودمون بودن :D:
به نظرم اسپین آف اون مجموعه که زندگی لارتن کرپسلی بود هم جذابیت خودشو داشت.
شاید هم چون من علاقه خاصی به لارتن داشتم برام جذاب بوده!
من ارباب حلقه ها رو دانلود کردم بعد از تمام شدن نغمه بخونم.
دوستم که کل تابستون درگیر خوندنش بود :D:
من احتمالا باید یه سال وقت بذارم براش!! :D:
ناشناس تازه واردنقل قول
دارن شان کتاب های بزرگسالش هم بدک نیست… سه گانه شهر بود فکر کنم یه کتابش… من جلد اولش رو خوندم… خوب بود
Winterfell Princessنقل قول
ترجمه ی آقای منصوری روون هست یا نه؟و آیا میدونید که در ترجمه ی این کتاب ها به اصل اثر وفادار بودن یا نه؟میخوام بدونم ترجمه ش ارزش داره یا انگلیسیشو بخونم بهتره.از وقتی سری ده جلدی به اون قطوریه سه تفنگدار به ترجمه ی این آقا رو دیدم زیاد به ترجمه شون اعتماد ندارم مثل اینکه تفسیر برای کتاب نوشتن.اگر هم کتاب سه تفنگدار و twenty years after و ten years laterکه به سه تاشون میگن The D’Artagnan Romances series رو با هم ترجمه کرده باشن اینا با هم میشه ۲۰۰۰ صفحه و باز هم ۱۰ جلد نمیشه حالا من نمیدونم ۱۰ جلد نوشته از کجا درومده شایدم من اشتباه میکنم چون که ترجمه ی ایشون رو نخوندم و واقعا نمیدونم محنویاتش چیه.
کتاب خاطره اندو و خار و هر موقع بتونم شروع میکنم به خوندن.امیدوارم این یکی به دلم بشینه و ادامه ش بدم.
valar morghulisنقل قول
آقای ذبیح ا… منصوری کلا ترجمه و اقتباس انجام میدادن، یعنی هر جایی که به نظرشون میاومده، خودشون هم داستانی اضافه میکردن. حالا اینکه از این اثر تالیفی ایشون لذت ببرید یا نه، بحثش شخصیه. ولی زبان روانی داره. کتاب سینوحه هم همچین روالی داره. اگر واقعا دوست دارید ترجمهٔ وفادارتری رو بخونید، دنبال یک ترجمهٔ دیگه بگردید.
من خودم بجز کتاب ۲۰ سال بعد، بقیه رو با ترجمهٔ محمد طاهر قاجار خوندم، برای ناصرالدین شاه از فرانسه ترجمه کرده بوده و در دهه ۴۰ هم چاپ میشه. خوندنش خیلی تجربهٔ خوبی بود، نثر دوران قبل از مشروطیت با کلی عبارتهای مربوط به همون دوران، واقعا جالب بود برام.
اگر انگلیسیش رو خواستید، من کتاب سوم رو از مجموعهٔ Oxford World’s Classics خوندم، ترجمهٔ قدیمی و قابل توجهی بود.
نریماننقل قول
من یه کتاب درباره زامبی ها ازش خوندم. البته نصفه چون مشغول یه کتاب دیگه شدم :D:
سری شهر همونه؟!
ناشناس تازه واردنقل قول
یه کتاب به اسم the iron king نوشته Maurice Druon هست که مارتین در موردش گفته : This is the original game of thrones’
اینم لینک خبر :
http://www.amazon.com/gp/product/0007491263/ref=as_li_tf_il?ie=UTF8&tag=boorio-20&linkCode=as2&camp=217145&creative=399349&creativeASIN=0007491263
محمدنقل قول
این که جزو فانتزیها تلقی نمیشه، رمان تاریخیه. اتفاقا یه متنی دربارهٔ این مجموعه در حال نوشتن هستم، چند وقت دیگه به همراه یه مقدار توضیحات تاریخی روی سایت میزنیمش.
نریماننقل قول
مرسی بابت دوستان قدیم و جدید که با مقالات هوای بچه های دنیای فانتزی مخصوصا نغمه و کارای ناب رو دارن
Cersei lannisterنقل قول