ورود یورن گریجوی مدت اندکی بعد از مرگ تصادفی برادرش بیلون و عدم نشان دادن ذرهای ناراحتی از طرف وی در این مورد، بسیاری از طرفداران کتاب را متقاعد کرده که مرگ بیلون ابداً اتفاقی نبوده و این یورن بود که نقشهی قتل برادرش را طراحی کرده است. به ویژه آنکه یورن بلافاصله بعد از سقوط برادرش خود را به عنوان شاه جدید معرفی نمود. و در انتها هم موفق شد در شورای شاهان در رقابت با برادر دیگرش و برادرزادهاش...
دسته بندی -تاپیکهای تعاملی
بررسی فصلهای هجدهم و نوزدهم؛ اژدهای آهنین
بعد از مدتها تصمیم گرفتم که باز یه بررسی فصل بنویسم. اونهایی که تجربه نوشتن رو دارن این حرف من رو بهتر درک میکنن. آماده کردن ذهن برای شروع یک نوشته و به سرانجام رسوندنش واقعاً کار سختیه. به خصوص که با مشغلههای فراوان و مضیقه زمانی همراه بشه. اما بالاخره عزم خودم رو جزم کردم تا هر طور شده برای این دو فصل یه بررسی بنویسم. اما این بار سعی میکنم چندان طولانی نباشه. همونطور که قبلاً گفتیم از همان...
نقش پنهان؛ تئوری شماره (۱): بوسیده نشده!
قصد داریم از این به بعد در سلسله مطالبی به برخی تئوریها و نکات بسیار ظریف و مرموزی که خوانندگان در طول مطالعه ۵ کتاب منتشر شده از مجموعه نغمهای از یخ و آتش با اونها برخورد داشتند و در فضاهای مختلف مطرح شده بپردازیم و با شما عزیزان در مورد اونها صحبت و تبادل نظر کنیم. برخی از این تئوریها شامل موارد اسپویل خواهد بود که البته بیش از شروع هر کدوم از اونها اخطارهای لازم داده میشه. تئوری اول شامل...
بررسی کلی فصلهای منتشر شده؛ چرا تا اینجا کتاب چهارم چندان جذاب نبوده؟
قطعاً بسیاری از دوستان از بابت اینکه مدت زیاده بررسی فصل نداشتیم از دست ما ناراحت هستن، اما همونطور که در قبل توضیح دادم کمبود وقت و نیروی انسانی باعث این اتفاق شده. حالا قصد دارم در این مطلب به دو هدف برسم. هم به نوعی از این دوستان دلجویی کنم و هم پاسخی به سوالی که در ذهن برخی عزیزان شکل گرفته بدم. پس با ما همراه باشید. تا به امروز چهارده فصل از کتاب چهارم رو خدمت شما تقدیم کردیم. در این چهارده...
بررسی فصل هفتم؛ اولین قدمهای ملکه
با بررسی فصل هفتم از کتاب چهارم در خدمت شما عزیزان هستیم. بررسی دومین فصل از نگاه سرسی، ملکه نائبالسلطنه و مادر پادشاه. کسی که برنامههای بسیار بلندپروازانهای برای حکومت بر هفت پادشاهی داره. سرسی حالا از بند پدر والامقامش خلاص شده و دیگه هیچ کس نمیتونه براش تعیین تکلیف کنه. دختر تایوین لنیستر بزرگ در نظر داره که نام پدر افسانهای خودش رو در تاریخ کمرنگ کنه و نه تنها پا جای پای اون بذاره، بلکه...
بررسی فصل ششم؛ آریای بسیار چهره
سلام دوستان. با یه بررسی دیگه در خدمت شما هستیم. بررسی فصل ششم از کتاب چهارم؛ فصل ورود آریا به شهر براوُس. مهمترین شهرهای آزاد و مهمترین شهر قاره اسوس. به طور قطع این فصل نقطه عطف بسیار مهمی در مسیر حرکت شخصیت آریا استارک به حساب میاد. خروج از وستروس و ورود به دنیایی که هیچ تعقلق تناسبی با اون نداره. اما در عین حال به جایی رفته که قرابت زیادی به شخصیت خودش داره. اون سکه آهنی آریا رو از روی...
بررسی فصل پنجم؛ جدایی از فرمانده
از ابتدا به ما گفته بودن که شخصیتهایی مثل جان در کتاب چهارم حضور ندارن و ما قرار نیست داستان پای دیوار رو در کتاب چهارم دنبال کنیم، بنابراین وقتی که خوندن این فصل رو شروع کردیم، متعجب شدیم. چون جان اسنوی محبوب در این فصل حضور داره. اما خیلی زود همه چیز مشخص شد؛ این فصل تنها فصل حضور جان در کتاب چهارمه. چون سم قراره که بره! اینطور که معلومه سرنوشت استارکها همواره گرفتن تصمیمات سخت و تلخه. ادارد...
بررسی فصل سوم؛ ملکه وحشتزده
از کاربران سایت تعجب میکنم! برای اولین بار در تاریخ وینترفل یه مطلب، یا بهتر بگم یه مقاله بدون دیدگاه مونده!! واقعاً تعجب میکنم که چه بر سر مخاطبان سایت اومده؟ تعداد بازدیدهای سایت کم نشده. تعداد خرید فصلها هم بد نیست، اما چرا دیگه دوستان تو بحثهای سایت شرکت نمیکنن؟ به خدا تحمل خلوت بودن سایت خیلی سخته. لطفاً ما رو تنها نگذارید. تو این بررسی نمیخوام خیلی مفصل به تحلیل بپردازم، بلکه بیشتر...
بررسی فصل دوم؛ از خون و شن
تسلیم نشده، زانو نزده، شکست نخورده این شعار خاندان باستانی مارتل است. ادعایی گزاف که بعید است خاندان دیگری شهامت بر زبان آوردنش را داشته باشد. جنوبیهای وستروس همانند خاندانهای شمال از نژاد اندالها نیستند. نژادی که سایر مردم وستروسی از آن هستند. دورن سرزمینی است که از لحاظ آداب و فرهنگ تفاوتهای قابل توجهی با سایر بخشهای وستروس دارد. بالاخره در این فصل پای داستان کتاب به سرزمینهای جنوبی باز...
بررسی فصل اول؛ آنچه مرده دیگر هرگز نخواهد مرد
با بررسی فصل اول؛ فرستاده در خدمت شما هستیم. فصلی که اون رو از نگاه شخصیتی دنبال میکنیم که در کتابهای قبلی فقط یک بار در یکی از فصلهای تئون حضوری کوتاه داشت. آخرین برادر از میان فرزندان کوئلون گریجوی، یکی از پادشاهان گذشتهی جزایر آهن. طبق اونچه که در کتاب میخونیم اون در ابتدا آدمی عیاش و خوشگذران و لاابالی بود (و خلاقیتها و استعدادهای جالبی هم داشته!!). اما غرق شدن در دریا، نجات مجددش و...